علی خوش لفظ حتی دردش را هم پنهان می‌کرد

یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس گفت:اهدم که همیشه علی هوش لفظ شاداب و سرحال بود. افرادی که دورش جمع می شدند احساس می کردند که بهترین لحظات زندگی آنها است.

 امروز ۲۹ آذرماه سالروز شهادت سردار علی خوش لفظ است. او در سال ۹۶ به دلیل عوارض ناشی از جنگ همرزمان شهیدش پیوست.

سردار رضامیرزایی نویسنده کتاب «کتاب حماسه‌های نامداران گمنام» در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به سالروز شهادت شهید علی خوش لفظ بیان کرد: شهید خوش لفظ را از زمانی که دانش‌آموز دبیرستانی بود می‌شناختم. او از همان وقت انسانی فعال، با ادب و با اخلاص بود. برای حضور در جبهه بسیار پا فشاری می‌کرد تا اینکه در نخستین عملیات با گردان «ثارالله» در قصرشیرین حضور یافت.

این فرمانده دوران دفاع مقدس افزود: بعد از آن هم در جاهای مختلف جبهه حضور یافت تا اینکه پس از مدتی همراه سردار رشید اسلام، علی چیت‌سازیان در واحد اطلاعات و عملیات ایفای نقش کرد. علی خوش لفظ  رفته رفته سن و سالش رشد کرد و همزمان با آن به عنوان یکی از عناصر کلیدی دفاع‌مقدس تبدیل شد. وقتی می‌خواستیم عملیاتی را طراحی کنیم و نیروها را به خط ببریم، نیروهای واحد اطلاعات و عملیات چندین ماه قبل در منطقه حاضر می‌شدند و به شناسایی می‌پرداختند. علی خوش لفظ هم یکی از همین عناصر بود.

سردار میرزایی گفت: شاهد بودم که همیشه علی هوش لفظ شاداب و سرحال بود. افرادی که دورش جمع می‌شدند احساس می‌کردند که بهترین لحظات زندگی آنها است. او همیشه خندان و صبور بود. نگاه مطمئن و معناداری داشت. یادم می‌آید به علی چیت سازیان گفتم که خوش لفظ پیش من بیاید و کار کند. علی چیت‌سازیان گفت که او یکی از نیروهای کلیدی ما است به سن کمش نگاه نکن در تمامی گشت‌ها می‌خواهد حضور یابد.به کاری که انجام می‌دهد علاقه دارد.

وی ادامه داد: خوش لفظ کاری که می‌کرد را به هیچ عنوان بیان نمی‌کرد. چنین اخلاصی داشت. در نهایت مجبور شد خاطرات خود را برای حمید حسام در کتاب «وقتی مهتاب گم شد» روایت کند. هیچگاه حرف خودش را نمی‌زد. در طول عملیات «کربلای ۵» جلساتی با بچه‌های اطلاعات و عملیات برگزار کردیم تا راه‌ها را برایمان بگویند. نیروهای اطلاعات عملیات ضمن ارائه اطلاعات، در شب عملیات هم بین گردان‌ها تقسیم شدند و در کنار فرماندهان گردان‌ها حضور داشتند. یادم می‌آید در کربلای ۵  خوش لفظ به «گردان ۱۵۴ حضرت علی اکبر» معرفی شده بود که سردار حاج سالار آبنوش فرمانده‌اش بودند. ما جلوتر رفته بودیم .آنها با این گردان می‌خواستند به کمک ما بیایند. بسیاری از نیروهای آنها به شهادت رسیده بودند. روحیه آنها به هم ریخته بود. خوش لفظ روحیه‌اش تغییر نکرده و به همان سلحشوری در کنار فرمانده به راهنمایی و مشاوره فرمانده  می‌پرداخت.

سردار میرزایی خاطرنشان کرد:خوش لفظ در آن عملیات پیش ما آمد و ما را یاری کرد. بچه‌ها در محاصره بودند. او راه‌های بازگشت را مشخص کرد. با کمک و راهنمایی علی خوش لفظ توانستیم بسیاری از مجروحین را به عقب برگردانیم.

حال و هوای معنوی خاصی داشت و برای هر عملیات زحمت می‌کشید. در این مناطق بارها مجروح شد. آثار این جراحت‌ها تا پایان عمرش ادامه داشت. علی حتی دردش را هم پنهان می‌کرد. اما می‌داسنتیم چه دردی می‌کشد. در سالهای پایانی زندگی‌اش هم به گونه‌ای برخورد می‌کرد که خانواده‌اش کمتر به زحمت بیفتند.

انتهای پیام

  • شنبه/ ۲۹ آذر ۱۳۹۹ / ۱۱:۲۹
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 99092922132
  • خبرنگار : 71451