در سوگ «شاپور باستان‌شناسی ایران»

«بیراهه نیست اگر صادق ملک شهمیرزادی را «شاپور باستان‌شناسی ایران» بنامیم، او جانشین راستین شادروان دکتر نگهبان و پروش‌یافته معتبرترین کالج‌های باستان‌شناسی دنیاست. ترجمه تاریخ تمدن‌های آسیای مرکزی یونسکو تنها یک نمونه از فعالیت‌های اوست و از او در پروژه‌ جاده‌ ابریشم سازمان یونسکو (دهه ۱۹۹۰) نام و نشان نیکی برجاست.»

به گزارش ایسنا، حسن باستانی راد - رئیس مرکز پژوهشی جاده ابریشم در دانشگاه شهید بهشتی و نماینده ایران در شبکه کشورهای جاده ابریشم یونسکو – در یادداشتی که برای مرحوم صادق ملک شهمیرزادی نوشته، او را شاپور باستان شناسی ایران نامیده و در ادامه آورده است: «بسیاری از ما حتی رغبت نمی‌کنیم بر تپه‌ تاریخی که چونان خراباتی پُر است از سُرنگ‌های معتادان و در هر کنج از جرزهای نیمه‌جان آن یک جانی با چاقو و قمه در کمین نشسته، گام برداریم. اما او از خویش می‌گذرد، بیل و بیلچه، کلنگ و تیشه، طناب و قلم‌مو به‌دست می‌گیرد و از زیر خروارها خاک و خرابه نشانه‌های عظمت دیرپای این سرزمین را به رُخ جهانیان می‌کشد.

این‌ها از خصلت‌های بزرگمردی است که صداقت و نجابت را به هیچ بهایی نمی‌فروخت، نویسنده و مترجم نامدار ده‌ها کتاب و بیش از ۱۰۰ مقاله به زبان‌های انگلیسی، فارسی، آلمانی و فرانسه که صدها دانشجوی دیروز و استاد و پژوهشگر باستان‌شناسی امروز را در میان همان خشت‌های خام، از زبان خشت درس داده و پخته کرده است. شادروان دکتر صادق ملک شهمیرزادی از تبار عاشقان این آب و خاک است که در کرانه‌ کویر تفت‌دیده روزها بیل و کلنگ به دست می‌گیرند و شب‌ها قلم به‌دست می‌شوند و برای آیندگان گزارش‌های باستان‌شناسی را برگ به برگ و مو به مو می‌نگارند.

دریغ و درد است که چنین نادره‌ای، درگیر کاغذبازی‌های اداری و رسم‌های بد دانشگاه می‌شود و با کارنامه‌ای درخشان از علم و عمل که به گفته خودش حاصل «۳۰ سال و ۶ ماه و ۲۱ روز انجام وظیفه در گروه باستان‌شناسی دانشگاه تهران» است، اما «با رتبه استادیاری خدمت را آغاز می‌کند و با همان رتبه به انجام می‌رساند»؛ در حالی که همه‌ اهل علم و دانش و فضل می‌دانند که او در علم و عمل یک «استاد» واقعی بود. اما منِ تاریخ‌خوانده، اگرچه شاگرد مستقیم درس‌های ایشان نبوده‌ام، بلکه به احترام سال‌هایی که برای تدوین رساله دکتری خود درباره‌ شهر و شهرنشینی در دوره‌ سامانیان و «بخارای عقل‌افزا» از ایشان بسیار آموخته و در کنار استادانی چون شادروان باستانی پاریزی و فرزانگان ایران‌دوست دکتر ناصر تکمیل همایون و دکتر اللهیار خلعتبری، مشوق‌های من در پیمودن راه‌های دور و دراز ابریشم بوده است، اگر قلم برندارم و ننویسم، در حق خویش و تاریخ ناروایی کرده‌ام.

هنوز دو هفته از درگذشت ناباورانه‌ استاد معماری و شهرسازی شادروان دکتر محسن حبیبی و مولف کتاب نامدار «از شار تا شهر» نمی‌گذرد که باید در غم استادی که از زبان او «مفهوم شهر» را درک کرده‌ایم، به سوگ بنشینیم. برای یک دانشجو مهم است که نخستین بار «مفهوم شهر» را از زبان چه کسی بشنود و ترجمه چه کسی از «تاریخ تمدن‌های آسیای مرکزی یونسکو» را بخواند؛ بسیار مهم است که وقتی می‌پرسد چرا ایران در مبادلات فرهنگی و تجاری جهان جایگاه ممتاز و یگانه‌ای دارد، در پاسخ بشنود که چون شمال و جنوب این سرزمین دریا و همچنین سرما و گرماست و هر کاروانی که از شرق به غرب یا بالعکس می‌رفته، ناگزیر باید که از این سرزمین عبور می‌کرده و راهی جز این نداشته.

یک باستان‌شناس ممکن است سال‌ها در گرما و سرما، در دورافتاده‌ترین نقاط این سرزمین کاوش کند، اما اگر گزارش‌های خود را منتشر نکند، گویی کار او ناقص است و دستاوردی نداشته و هنر بزرگ کسانی چون روان‌شادان دکتر نگهبان، دکتر کیانی، دکتر شهمیرزادی و همچنین استادانی چون دکتر سیدسجادی و دکتر مجیدزاده همین است که مرتباً گزارش‌ها و پژوهش‌های خود را منتشر کرده‌اند؛ البته نشستن و نوشتن بی‌عارضه هم نیست. آرتروز شدید گردن دکتر شهمیرزادی به‌خاطر نوشتن گزارش‌های باستان‌شناسی تپه سیلک بود و هیچ‌گاه از خاطرم نخواهد رفت روزهایی را که از پله‌های ساختمان دفتر پژوهش‌های فرهنگی متعلق به محمدحسن خوشنویس، چنان گام برمی‌داشت که متوجه نشویم به خاطر آرتروز گردن و لرزش دست و پای ناشی از کاوش‌های تپه سیلک، توان گام برداشتن ندارد.

بزرگمرد باستان‌شناسی ایران در جمع هم‌سالان و دوستان خویش به «شاپور» مسمی است و بی‌راهه نیست اگر او را «شاپور باستان‌شناسی ایران» بنامیم، او جانشین راستین شادروان دکتر نگهبان و پروش یافته معتبرترین کالج‌های باستان‌شناسی دنیاست. کارهای بزرگی که او انجام داده گذشته از پشتکار و توانایی علمی، به همکاری‌های علمی و بین‌المللی‌اش نیز مربوط می‌شده است. ترجمه تاریخ تمدن‌های آسیای مرکزی یونسکو تنها یک نمونه از چنین فعالیت‌هایی است و از او در پروژه‌ جاده‌ ابریشم سازمان یونسکو (دهه ۱۹۹۰) نام و نشان نیکی برجاست.»

ایستاده از چپ. روانشاد محمود موسوی، دکتر عبدالمجید ارفعی،
شادروان دکتر صادق ملک شهمیرزادی، حسن باستانی راد، جیرفت ۱۳۸۳

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۲۲ مهر ۱۳۹۹ / ۱۱:۳۰
  • دسته‌بندی: گردشگری و میراث
  • کد خبر: 99072216349
  • خبرنگار : 71191