الگوی عملی یک فرمانده

تقریبا همگی آماده بودیم که زنگ خانه به صدا در آمد یکی از بستگان داخل خانه شد وقتی دید که ما لباس بیرون پوشیده‌ایم و قرار است به جشن برویم گفت: «من هم همراه شما به جشن میام.»

پروین مرادی همسر سردار شهید مدافع حرم حاج حمید تقوی‌فر از فرماندهان اطلاعاتی دوران هشت سال دفاع مقدس و جبهه مقاومت اسلامی روایت می کند: قرار بود شب برای شام به محل کار حاج حمید برویم و در جشن میلاد یکی از معصومین (ع) شرکت کنیم. مریم دخترم پرسید: «بابایی زود برمی‌گردیم؟» حاج حمید گفت: «خب بعد از مراسم جشن، شام می‌خوریم بعد به خانه برمی‌گردیم.» حاج حمید گفت: «چرا این سوال رو پرسیدی دخترم؟» مریم جواب داد: «آخه فردا معلم می‌خواد درس بپرسه.»


تقریبا همگی آماده بودیم که زنگ خانه به صدا در آمد یکی از بستکان داخل خانه شد وقتی دید که ما لباس بیرون پوشیده‌ایم و قرار است به جشن برویم گفت: «من هم همراه شما به جشن میام.» در همین حین دیدم که حاج حمید به سمت دخترم رفت و گفت:«بابایی شما که گفتی فردا درس داری می‌خوای بمون خونه و درس بخون.»


دخترم گفت: «بله بابایی اینطور خیلی بهتره خیالم راحت‌تره.» وقتی حاج حمید قیافه متعجب من را دید برایم توضیح داد که ما نباید خرج اضافی روی دست بیت المال بگذاریم چون سپاه به تعداد نفرات دعوت کرده و ما فقط در حد تعداد خانواده می‌توانیم در جشن شرکت کنیم . اتفاقا آن زمان حاج حمید فرمانده قرارگاه فجر بود. حاج حمید روی بیت‌المال احساس مسئولیت بسیاری داشت.

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۷ مهر ۱۳۹۸ / ۱۱:۱۵
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 98070704926
  • خبرنگار : 71451