جامعه‌شناس انقلاب اسلامی:

شکاف مردم و حاکمیت خواسته جریان‌های مشکوک است

یک جامعه‌شناس انقلاب اسلامی معتقد است: در اندیشه بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی بدون رضایت و مقبولیت مردم بر پایی و بقاء نظام اسلامی امکان‌پذیر نیست اما «انتخابات» که میوه اندیشه امام خمینی و عرصه تجلی اراده ملت است توسط جریان‌های مشکوک مدام دستخوش دست‌اندازی می‌شود و طوری تبلیغ می‌شود که گویا تشخیص مردم اشکال دارد و همه افراد و جریانهای سیاسی که توسط مردم انتخاب می‌شوند، افراد و جریان‌های وا داده، ضد ولایت فقیه و مشکل‌دار هستند و نهادهای برآمده از این انتخابها نیز فاسد و مشکل‌دار هستند. نتیجه بزرگ‌نمایی این تصویرِ نادرست، حذف افراد و جریان‌هایِ دلسوز انقلاب از عرصه سیاسی کشور بوده است.

علی‌محمد حاضری  جامعه‌شناس انقلاب اسلامی و استاد دانشگاه تربیت مدرس در گفت‌وگوی تفصیلی با ایسنا احیای وحدت کلمه امام خمینی (ره) در شرایط سخت فعلی کشور را حیاتی دانست و متذکر شد: نباید اجازه داد این جمله کلیدی امام امت (ره) که گفتند «ما باید از همۀ طبقات ملت تشکر کنیم که این پیروزی تا اینجا به واسطۀ وحدت کلمه‏‎ ‎‏بوده است. وحدت کلمۀ مسلمین ـ همه، وحدت کلمۀ اقلیتهای مذهبی با مسلمین،‏‎ ‎‏وحدت دانشگاه و مدرسۀ علمی، وحدت طبقۀ روحانی و جناح سیاسی. باید همه این‏‎ ‎‏رمز را بفهمیم که وحدت کلمه رمز پیروزی است؛ و این رمز پیروزی را از دست ندهیم و‏‎ ‎‏ـ خدای نخواسته ـ شیاطین بین صفوف شما تفرقه نیندازند» به فراموش مطلق سپرده شود.

مشروح گفت‌وگوی تفصیلی ایسنا با این استاد دانشگاه را در ادامه بخوانید.

با توجه به شرایط سخت جنگ اقتصادی جاری چقدر ضروری است با مراجعه به دیدگاه‌ها و اندیشه‌های سیاسی – الهی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و بازخوانی روح حاکم بر این اندیشه‌ها که در دهه 1357 تا 1368 موفق به صدور انقلاب اسلامی به جهان و ارائه شیوه‌ای نوین از حکمرانیِ یک عالم و مجتهد روحانی به جهانیان شد، می‌توان عبور موفق‌تری از  این شرایط داشت؟

برای مدیریت خوب و اصولی شرایط خاص و سخت جنگ اقتصادی باید در حوزه حکمرانی دو اقدام کلیدی انجام داد. در گام اول حکمران‌ها، کارگزاران و مسؤولان خداترس، پرهیزگار و متقی در جای جای دستگاه‌ها، نهادها، سازمان‌ها و ادارات حکومتی و دولتی به کار گرفته شوند تا تعهدات و مسؤولیتهای سازمانی را بدون تخلف و سوء استفاده و در بهترین شکل ممکن انجام دهند و در گام دوم ساز و کارهای کنترلی و نظارتی بر عملکرد مسؤولان به نحوی اصلاح شود که در هر نهاد و قوه‌ای و در هر پست و رده سازمانی بسترساز ایجاد جرم و تخلف مسؤولان امر نشود.

شرایط کشور در دهه مورد اشاره به دلیل وضعیت انقلابی سالهای ابتدایی، شرایط و بستر بسیار خاصی را برای تجربه  ناب‌ترین انسان‌های پاک‌باخته، از جان گذشته و ایثارگری به وجود آورد که اینان جان بر کف در خدمت مکتب و ایدئولوژی اسلام ناب محمدی بودند. این سرشت‌های پاک‌نهاد طی سالهای 1342 تا 1357 خطرهای زیادی را به جان خریده بودند تا رژیم شاهنشاهی را ساقط و انقلاب اسلامی را جایگزین آن کنند. شرایط سخت سالهای نهضت و مبارزه، به صورت طبیعی بسترساز بسیار خوبی برای محک زدن انسان‌های پاک‌نهاد بود. حضور نیروهای انقلابی در کنار امام (ره) در  تثبیت انقلاب اسلامی شرایطی را به وجود آورد تا ضمن ایجاد ساختارها و اجزاء مختلف حکومت، مسؤولیتها به افرادی سپرده شود که حاصل چنین نگرش و فضایی بودند، بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی علی‌القاعده در چنین فضایی در صورت مشاهده هر نوع خطا یا تخلفی از اجزاء حاکیمت خود به سرعت واکنش نشان داده و منشاء تخلف و خطا را اصلاح می‌کرد.

اما به مرور زمان از یک سو وقتی طعم مقام، پست و پول در ذائقه بخشی از مدیران و کارگزاران نظام شیرین شد و این افراد رفته رفته  از سلامت نفس فاصله گرفتند و از سوی دیگر چشمِ باز دستگاه‌های نظارتی رفته رفته دچار خواب‌آلودگی شد، سوء استفاده‌های بزرگ مالی و مدیریتی وارد فاز تازه‌ای شد. دستگیری و محاکمه علنی باندهای فساد در بخشی از بنگاه‌های اقتصادی دولتی به خصوص برخی بانکها، موسسات مالی و اعتباری و شرکتهای پتروشیمی و خودرویی از سوی دستگاه قضایی گویای عمق نفوذ افراد و جریان‌هایی است که در لباس نفاق توانستند اعتماد حاکمان را جلب و تیشه به ریشه نظام و انقلاب بزنند.

 بازگشت به اندیشه‌های نجاتبخش بنیانگذار انقلاب اسلامی در شرایط سخت جنگ اقتصادی چقدر ضروری است و چگونه می‌توان ساختارهای زنگ‌زده و معیوب را بازسازی کرد؟

علی‌القاعده مسؤولان در دهه اول انقلاب سالم بودند و استثنائا  متخلف یا فاسد از آب در می‌آمدند و نهادهای نظارتی نیز بسیار هوشیار بودند و استثنائا ضعفی در عملکردشان دیده می‌شد و هیچ سازمان یا نهادی در تقابل با سیاستهای رسمی کشور عمل نمی‌کرد و نهادها و بانکهای دولتی، نظامی و حکومتی نیز در کمک به اقتصاد جنگ عمل می‌کردند. در آن مقطع مرکز تخلف، جرم و سوء استفاده از امکانات و بودجه‌های دولتی جایی خارج از ارکان و ساز و کارهای رسمی حاکمیتی بود.

راز وجود چنین فضایی در این بود که نهادهای رسمی در دام کشمکش و جناح‌بندیهای سیاسی نیفتاده بودند و افراد و جریان‌ها، رسالت خود را تقابل با مجریان و نهادهای رسمی کشور تعریف نکرده بودند اگر هم برخی چنین افکاری در سر داشتند از سوی بخش دیگری از بدنه دلسوزان و نیروهای انقلاب مهار می‌شدند. اما با پایان حیات امام خمینی(ره)  افراد و جریان‌هایی در پیکره نظام نفوذ کردند به نحوی که قسمت بزرگی از مراکز تصمیم‌گیری اقتصادی و بنگاه‌های دولتی به خصوص صندوق‌های قرض‌الحسنه، موسسات مالی و اعتباری و بانکها در چنبره این افراد و جریانها قرار گرفت و این افراد با طیفی از شخصیتهای با نفوذ نظام پیوند خوردند و عملا رفتار و عملکردشان در تقابل با آرمانها و اهداف بنیانگذار انقلاب اسلامی و وظایف و مسؤولیتهای نهادها و دستگاه‌های رسمی قرار گرفت.

با بررسی دادگاهها و پرونده‌های مفسدان اقتصادی که این روزها در دستگاه قضا در حال رسیدگی است، ردی پای عناصر نفوذی در دستگاه‌ها و نهادهای دولتی و حکومتی از یک سو و شکل‌گیری رگه‌های مفسده‌برانگیز مدیریتی در داخل دستگاهها و نهادهای رسمی نظام از سوی دیگر، پرده از عملکردها و اتفاقات نامیمون و تاسف‌آور جریان فاسد و مفسدساز برداشت. این جریان با تظاهر و نفاق ریشه‌های خود را در پیکره نظام دوانده است.

سریال گاندو از دید یک جریان سیاسی تندرو بیانی نمادین از کل اوضاع کشور است. براساس نگاه سازندگان، این سریال نمونه‌ای از وضعیتی است که در فضای امنیتی کشور در جریان است و باز طبق نظر این جریان مشابه همین وضعیت در فضای اقتصادی، فرهنگی و امنیتی کشور در جریان است. گروهی آدم دلواپس و بدبین معتقدند مدیریت کشور در همه حوزه‌ها مخصوصا حوزه‌های سیاسی و اقتصادی در دست عده‌ای دزد و فاسد است به همین دلیل ماموریت خود را تقابل و از میدان به دَر کردن مدیران و چهره‌های اقتصادی و سیاسی غیرهمسو با خود به هر شیوه و روشی ولو روشهای غیراسلامی، غیراخلاقی و غیرعرفی می‌دانند. وقتی این حضرات اینگونه موضع‌گیری و سَرخود عمل می‌کنند، در ذهن مردم این سوال ایجاد می‌شود که آیا واقعا مدیریت اقتصادی یا سیاسی یا فرهنگی کشور در دست عده‌ای فاسد، دزد و بی‌دین است؟ اگر پاسخ «بله» باشد  یعنی گویا نظام اسلامی در طول چهار دهه گذشته در دست عده‌ای بوده که هر طور دلشان خواست با نظام و انقلاب رفتار کردند.

از نگاه این جریانِ کوچک اما پر سر و صدا، هر کس غیر از اعضای این جریان در راس امور مدیریتی کشور قرار بگیرد، مدیران یا سیاستمداران  فاسدی  هستند که باید هر چه سریعتر جایشان را به نیروهای جوان، انقلابی و تندرو بدهند به بیان دیگر این جریان قدرتمند و با نفوذ از طریق رسمی‌ترین نهادهای حاکمیتی به تقابل با مدیران و دلسوزان نظام جمهوری اسلامی می‌پردازند که در موارد بسیاری هم موفق به تحمیل اراده خود و جدا کردن جریان‌های سیاسی و دلسوزان معتقد به انقلاب اسلامی از قطار نظام شدند در حالی که به یاد ندارم در دهه 1360 با چنین جریان و پدیده‌ای روبرو بوده باشیم.

طبق آمار مراجع رسمی کشور، مفاسد و تخلفات موسسات مالی و اعتباری، 36 هزار میلیارد تومان خسارت روی دست دولت گذاشت و حالا قوه قضاییه عده‌ای از مدیران و کارکنان موسسات مالی و اعتباری و شرکتهای دولتیِ متخلف را دستگیر و سرگرم رسیدگی به خیانتهای آنهاست. مفسدان اقتصادی دستگیر شده با نفوذ و قدرتی که در بخشی از بدنه نهادهای رسمی کشور دارند، سپرده‌های مردم را دزدیدند و دولت را با حجم بزرگی از مسؤولیتها، گرفتاری‌ها و مشکلات مالی تنها گذاشتند و با این کار دولت را در حساس‌ترین و بدترین زمان ممکن (شرایط سخت تحریم) زمین‌گیر کردند.

علت خروج بخشی از نیروهای انقلابی از مشی معتدلانه بنیانگذار جمهوری اسلامی چه بود به بیان روشن‌تر چه دلایل و مسائلی باعث بی‌وفا شدن بخشی از نیروهای انقلاب به دیدگاه‌ها و اندیشه‌های سیاسی – الهی امام خمینی (ره) شد؟

امام در زمان حیات‌شان مرتب به جامعه هشدار می‌دادند که مراقب دنیاطلبان و متحجران باشید و خودشان نیز به هیچ وجه اجازه حضور این افراد در مناصب رسمی را ندادند اما بعد از وفات ایشان، اتفاقات دیگری اتفاد و عناصر این جریان با نفوذ در بدنه دستگاه‌های اقتصادی، فرهنگی،  سیاسی و ...، بی‌اهمیت به سفارشات و دستورهای امام خمینی(ره) شرایطی را به وجود آوردند که هر کس در کار دیگری دخالت کند و هیچ کس سر جای خودش نباشد.

از سوی دیگر در تفکر بنیانگذار جمهوری اسلامی منتقد به هیچ وجه غیرخودی، ضدولایت فقیه یا ضدانقلاب تلقی نمی‌شد. به خوبی به یاد دارم در مجلس سوم در سال 1367، 99 نفر از نمایندگان این مجلس بر خلاف نظر امام (ره) به نخست‌وزیری میرحسین موسوی رای ندادند اما گفته نشد چون این نمایندگان بر خلاف نظر امام خمینی(ره) عمل کردند، پس در انتخابات بعدی رد صلاحیت شوند، هرگز این طور نبود. برخی از این نمایندگان البته با واکنش سرد و طرح اجتماعی مردم روبرو شدند چون مردم به امام عشق می‌ورزیدند و عقب‌گرد این افراد از نظر امام موجب ناراحتی سرمایه اجتماعی شد و برخی از این رفتار با واکنش و طرد اجتماعی مردمی روبرو شدند.

آحاد جامعه به ویژه نسل جوان که شناخت چندانی از انقلاب و اندیشه عمیق بنیانگذار کبیرش ندارد از طریق چه شاخص‌ها و معیارهایی  می‌تواند مدعیان دروغین را از پیروان واقعی سیره امام خمینی (ره) تشخیص دهند؟

پیام امام خمینی به روحانیون که به منشور روحانیت معروف شد، فرمان هشت ماده‌ای ایشان درباره حقوق مردم، قانون، قوه قضاییه و لزوم اسلامی شدن روابط و قوانین کشور، هشدار امام درباره دخالت نیروهای مسلح در سیاست، وصیت‌نامه سیاسی – الهی رهبر فقید انقلاب اسلامی، هشدار ایشان در خصوص متحجران و اصل اعتماد امام به انتخاب مردم   شاخص‌ها، معیارها و سرنخ‌های خوبی را در این زمینه به دست جویندگان حقیقت می‌دهد.

در اندیشه بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی بدون رضایت و مقبولیت جامعه برپایی و بقاء نظام اسلامی امکان‌پذیر نیست اما بنیان‌های فکری امام جور دیگری تعبیر و تفسیر شد و کارکرد نهادهای کارشناسی و نظارتی نظام دچار اختلال شد.

«انتخابات» میوه اندیشه امام خمینی و حاصل انقلاب اسلامی و عرصه تجلی اراده ملت از سوی جریان‌های مشکوک  مدام دستخوش دست‌اندازی شد و طوری تبلیغ شد که گویا تشخیص مردم اشکال دارد و همه افراد و جریانهای سیاسی که از سوی مردم برگزیده می‌شوند، افراد و جریان‌های وا داده و مشکل‌دار هستند و نهادهای برآمده از این انتخابها نیز فاسد و مشکل‌دار هستند. نتیجه بزرگ‌نمایی این تصویرِ نادرست توسط این جریان مشکوک و خنثی کردن انتخاب مردم از طریق همراهی برخی دستگاه‌ها، موجب حذف افراد و جریان‌هایِ سیاسی مورد تایید و اعتماد مردم از عرصه سیاسی کشور شد. بازخورد این پیامها به جامعه، بی‌تفاوتی و ناامیدی مردم نسبت به آینده سیاسی کشور  است که نتیجه و حاصلی جز  فلج شدن ساز و کارهای قانونی ارکان برآمده از اراده ملت ندارد و این یعنی تعمیق بیشتر شکاف بین جامعه و حکومت.

انتهای پیام

  • شنبه/ ۶ مهر ۱۳۹۸ / ۰۳:۰۰
  • دسته‌بندی: اندیشه امام و رهبری
  • کد خبر: 98070302401
  • خبرنگار : 90089

برچسب‌ها