محمد محمدعلی:

انگار تاریخ نداریم

محمد محمدعلی با انتقاد از مضمون‌های تکراری آثار نویسنده‌ها می‌گوید: انگار نه صاحب تاریخ بوده‌ایم، نه اسطوره، و هرچه هست برای ۴۰ سال گذشته است؛ نویسنده‌ها فقط درباره مسائل جاری خود می‌نویسند.

این نویسنده در گفت‌وگو با ایسنا درباره رمان تاریخی و نوشتن در این گونه ادبی اظهار کرد: ما نویسنده  تاریخی‌نویس نداریم. اگر شروع  داستان‌نویسی را از مشروطه به این سو بگذاریم، چند نویسنده‌ در زمینه پادشاهان  و زنانی که به سلطنت رسیده‌اند نوشته‌اند؛ اما بحث ما این است که چه نوع ادبیاتی را  در نظر داریم. در گذشته کسانی بودند که به این نوع نوشتن علاقه داشتند مانند سبکتکین سالور و نویسنده کتاب «۱۰ مرد قزلباش»؛ کسانی که درباره مسائل تاریخی می‌نوشتند و پرفروش هم بودند. اگر آن‌ها را ژانر مستقل  تلقی کنیم، می‌توانیم بگوییم به‌ندرت صاحب نویسندگان جدی شده‌ایم که توانسته‌اند درباره تاریخ بنویسند و پژوهش کنند  که از دل کارهای آن‌ها یک کار جدی و تا حدی مستندگونه بیرون بیاید.

او با تأکید بر این‌که در این ژانر ادبی کم‌توان و کم‌توشه هستیم، به کارهای خود اشاره کرد و گفت: من اسطوره‌های  روز اول عشق  را مطرح کردم  و  به تاریخ نرسیدم؛ در کتاب‌های «آدم و حوا»، «مشی و مشیانه» و «جمشید و جمک» پاسخ روشن و خوبی از جامعه گرفتم اما باز تأکید می‌کنم به تاریخ نرسیدم.

این نویسنده درباره کتاب‌های تاریخی که ابتدا به صورت پاورقی نوشته شده‌اند، اظهار کرد: این کتاب‌ها مستند و کار پژوهشی نبودند. رمان تاریخی به این معنا که  در ادبیات جایی داشته و جدی‌تر باشد، نداشتیم.  بیشتر رمان اجتماعی داشتیم که مسائل روز را مطرح می‌کردند، مانند مشفق کاظمی که درباره وضعیت نابسامان زمان خود می‌نویسد که این اثر در ژانر  تاریخی قرار نمی‌گیرد. ژانر تاریخی یعنی واقعه مستندی اتفاق می‌افتد و قابل ذکر است و می‌توان به آن استناد کرد. مثلا کسی نیامده  انقلاب مشروطه را  از آقای کسروی بخواند و درباره آن  پژوهش کند و سپس رمان بنویسد. حداقل من رمان در زمینه تاریخی  که جدی هم  باشد سراغ ندارم.

محمدعلی درباره موانع و محدودیت‌های نوشتن این نوع ادبی اظهار کرد: خیلی موانع وجود دارد؛ اجتماعی، اخلاقی و خود موضوع پژوهش، که هر کدام این‌ها زحمت دارد و کار سختی است. مسئله دیگر، ناآشنایی نویسنده‌ها با  این ژانر ادبی است  و  این‌که  آن را جدی نمی‌گیرند. اگر کسی هم این ژانر را جدی تلقی کند مسائلی پیدا می‌شود که او را درگیر می‌کند؛ مثلا مشکل سانسور پیدا می‌کند یا  ممکن است کسان دیگری توی ذوق آدم بزنند یا  مشکل اخلاقی داشته باشد و جامعه به  اثر  او واکنش نشان دهد. به دلایل متعددی  نویسنده‌های ما مانند ژانرهای دیگر سراغ این نوع نوشتار و ادبیات نرفته‌اند.

او سپس  تأکید کرد: ما خیلی چیزها را نداریم.  ادبیات داستانی ما  دچار کمبود مضمون است. نویسنده‌ها نمی‌توانند سراغ خیلی از مسائل بروند. ما در ژانر پلیسی  و سیاسی قدرتمند نیستیم و  در طنز  و فانتزی پیشرفت نکرده‌ایم. نویسندگان ما  بسیار محتاط  و دچار کمبود ژانرهای مختلف از جمله تاریخی هستند  و سراغ ژانر نمی‌روند.  نویسنده‌های جوان باید این کار را انجام دهند که آن‌ها هم دچار فرم و تکنیک‌های خاص  شده‌اند، آن‌ها راحت‌طلب شده‌اند در حالی‌که این ژانرها کار می‌برد  و به مطالعه و تلاش نیاز دارد. باید درباره حقایق تاریخی بدانند تا بتوانند از دل آن  یک داستان جدی و تاریخی خلق کنند که تا کنون این اتفاق نیفتاده است.

این نویسنده درباره پتانسیلی که با توجه به این ژانر ادبی در ادبیات داستانی کشور ما به وجود می‌آید،  گفت: در این صورت خیلی اتفاق در ادبیات ما می‌افتد. اگر نویسنده‌ها بتوانند در ژانرهایی که اشاره کردم بنویسند یک دنیا و یک عالمه اتفاق‌های فرمی و محتوایی و مضمونی به وجود می‌آید. این راهی است که غربی‌ها سال‌ها آن را رفته‌اند و در این زمینه کار کرده‌اند؛ مثلا درباره پادشاهانشان تعداد زیادی رمان نوشته شده است.  رمان‌های جدی زمان زیادی می‌برد؛ گاه ۱۰-۱۵ سال وقت می‌برد تا رمان جدی نوشته شود.

محمدعلی خاطرنشان کرد: سانسور در کشور ما بازدارنده است و کمر ادبیات را شکسته و همه را بی‌ذوق کرده است. اکثر نویسنده‌ها در فضای خالی و مسدود حرکت می‌کنند و دچار کمبود مضمون هستند. بیشتر  نویسنده‌ها درباره زن و شوهرها، خیابان‌ها و جوانان کافه‌نشین صحبت می‌کنند. انگار نه صاحب تاریخ بوده‌ایم  و  نه گذشته و اسطوره‌ای داشته‌ایم. هرچه هست انگار از ۴۰ سال پیش شروع شده و به حالا ختم شده که مسائل جاری و ساری پیرامون خودشان است که می‌نویسند، در نتیجه اتفاقی که می‌افتد این است که داستان‌ها  از تب و تاب، مضمون و کشش می‌افتد و خواننده پیدا نمی‌کند.  از طرف دیگر  برای کسانی که ادبیات را آسان‌تر می‌گیرند جا باز می‌شود. برخی  داستان‌های نیمه‌تاریخی می‌نویسند که این مستندنماها هم فروش می‌رود. اما نویسنده جوان می‌تواند این مسائل را پشت‌سر بگذارد و خیلی دقیق و با عنایت ارشاد این ژانر ادبی را  احیا کند؛  ژانری که هواخواه داشته باشد. ناشران هم باید  زمینه قدرتمند شدن آن را فراهم کنند.  معمولا  نویسنده و ناشر با  ادبیات جدی خواننده عامه‌پسند را از دست می‌دهند. این موضوع  فداکاری می‌خواهد و ناشران باید زمینه آن را فراهم کنند تا نویسنده‌ها به نوشتن رمان‌های جدی  تشویق شوند.

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۸ خرداد ۱۳۹۷ / ۰۲:۱۰
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 97030703644
  • خبرنگار : 71573