این روزها یادآور آغاز تجاوز زمینی،هوایی و دریایی رژیم بعثی عراق است که به تجهیزات پیشرفته با پشتیبانی کشورهای منطقه و استکبار جهانی مجهز شده بود و تثبیت و متوقف کردن ماشین جنگی دشمن توسط نیروهای جان برکف ارتش جمهوری اسلامی ایران و با یاری نیروهای مردمی خود جوش، یکی از رخدادهای مهم نظامی در تاریخ ایران و جهان است. در این راستا سرهنگ ستاد قاسم اکبری مقدم از سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش یادداشتی تحلیلی را در اختیار سرویس فرهنگ حماسه ایسنا قرار داده است.
در این یادداشت میخوانیم:« به نظر میرسد با وجود نگارش هزاران جلد کتاب و مقاله در مورد هشت سال دفاع مقدس، چنانکه باید به نقش ارتش جمهوری اسلامی ایران از نظر آگاهی و آمادگی ارتش از نیات رژیم عراق قبل از آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران و در مهار و تثبیت نیروهای عراقی با توان رزمی غیرقابل مقایسه با ارتش ایران پرداخته نشده است. بسیاری از زوایای آن نیز ناشناخته مانده است و حتی پارهای تحریفات عمدی و سهوی که ناشی از تعلقات و یا تعصبات سازمانی است نیز در مستور ماندن حقایق و واقعیتها تأثیر بسیاری گذارده است. از آن میان میتوان به نقش واقعی ارتش در برهه خاصی از دوران پرتلاطم خود در حین پاکسازی و درگیر شدن در کردستان و جنگ ناخواسته اشاره کرد که به درستی توسط پژوهشگران، تاریخ نگاران و نویسندگان ارتشی و غیرارتشی به رشته تحریر، چاپ و انتشار در نیامده است.
از همین رو چگونگی آمادگی و حضور به موقع ارتش جمهوری اسلامی ایران در مرزهای غربی و جنوب غربی در خلال خرداد تا شهریور سال 1359 جهت مقابله با دشمن در این متن جهت اطلاع مردم شریف و بزرگوار ایران به رشته تحریر در آمده است.
آمادگی ارتش در ابتدای جنگ تحمیلی
ارتش جمهوری اسلامی ایران با داشتن سه نیروی مقتدر زمینی، هوایی و دریایی که به رهبری حضرت امام خمینی(ره) مشغول تجدید سازمان بود، از ویژگیهای خاصی از جمله پذیرش رهبری داهیانه حضرت امام خمینی(ره) و تلاش در اجرای منویات معظمله، برخورداری از علوم و فنون نظامی بالا، برخورداری از تسلیحات و تجهیزات پیشرفته در منطقه خاورمیانه و در حقیقت قدرت اول نظامی منطقه، دارای نیروی انسانی منضبط، پرکار، با دانش نظامی بالا، مسئولیتپذیر و ... بود.
بدنه مردمی ارتش ایران یکی از استثناییترین وضعیتها را در تاریخ انقلابها در جهان به وجود آورد، به نحوی که به جای رو در رو قرار گرفتن با مردم، با خویشتنداری به جریان انقلاب پیوسته و به دفاع از آن و مقابله با توطئههای تجزیهطلبان داخلی و متجاوزان خارجی برخاست.
رژیم بعثیعراق قبل از تجاوز گسترده به خاک ایران به منظور تحمیل اراده خود بیش از 15ماه عملیات نامنظم علیه کشورمان انجام داد، لذا در طول این مدت، قرائن و شواهد عملیات آفندی از سوی ارتش رژیم بعثی صدام در سال 1358 با 85 تجاوز مرزی برای ارتش ایران مشخص و محرز شد. از همین رو اولین دستورالعمل گسترش ارتش در مناطق مرزی در تاریخ 27/8/ 1358در ارتباط با بحران مرزی در غرب و جنوب غربی کشور صادر و نیروهای زمینی، هوایی،دریایی، ژاندارمری و شهربانی وقت، حرکات نیروهای عراقی را تحت نظر گرفتند و در همین راستا نیروی زمینی ارتش نیروهای اطلاعاتی خود را در منطقه خوزستان و غرب فعالتر کرد.
صدام برای اولین بار در 59/1/18 همزمان با قطع ارتباط ایران و آمریکا اعلام کرد سه جزیره تنببزرگ، کوچک و ابوموسی،عربی و متعلق به عراق است و عراق آماده است اختلافات خود را با ایران از طریق نظامی حل و فصل کند. در پی این موضعگیریهای نابخردانه توسط صدام، تحرکات مرزی ارتش عراق در سال 59 نیز افزایش یافت. به نحوی که بر اساس اسناد و مدارک موجود، در سه ماهه اول سال1359، حدود142مورد و در سه ماهه دوم سال1359، حدود410 مورد تجاوز به خاک ایران ثبت گردیده است. لذا با توجه به قرائن و شواهد موجود برای ارتش جمهوری اسلامی ایران محرز شد ارتش عراق بزودی حملات گسترده خود را آغاز میکند.
به گوشهای از تحرکات مرزی توسط دولت عراق اشاره میکنیم:
- جابجایی و استقرار یگانهای زرهی دشمن در نوار مرزی ( انتقال یگانهای عمده ازمرز اردن به نوار مرزی کشور ایران در طی سال 1358)
- تقویت پاسگاههای مرزی
- حفر سنگر و کانال به منظور ایجاد مواضع در نوار مرزی با ایران
- افزایش فعالیتهای مهندسی و احداث جادههای مرزی
- تحرکات و جابجایی نیروهای مکانیزه و سوار زرهی و تقویت نیرو در برخی مناطق مرزی
- استقرار یگانهای توپخانه در نزدیکی مرزهای ایران و اقدام به ثبت تیر
- انجام شناسایی هوایی و عکسبرداری هوایی از مرزها
- تجاوزات هوایی، تیراندازیهای سبک و سنگین به داخل خاک جمهوری اسلامی ایران و اعزام گروههای گشتی به کمک گروههای ضد انقلاب به عمق مرز زمینی ایران و همچنین پشتیبانی گروههای خرابکار در منطقه خوزستان و انفجار لولههای نفتی
- تقویت و افزایش توان رزمی دشمن از جمله اقدامات رژیم بعث عراق برای تجاوز به خاک جمهوری اسلامی ایران بوده است.
رژیم بعثی صدام در مدت بسیار کوتاهی برای حفظ منافع استکبار جهانی قرار دادهای نظامی متعددی منعقد کرد و ارتش خود را به سلاحهای جدید و پیشرفته مجهز کرد و در پی آن سازمان رزمی دشمن به طور گسترده تغییر وتحول پیدا کرد. در همین راستا آموزش و ارتقای کیفیت و کمیت نیروی کادر نظامی، فراخــوانی و افزایش نیــرو را در دستور کار خود قرار داد، به طوری که تعـداد نفرات زمینی ارتش عراق از175هزار نفر به حدود220 هزار نفر رسید.
در مقابل در داخل ایران هر روز فشار بر روی ارتش برای انحلال ارتش،پاکسازی و تصفیه فرماندهان، لغو قراردادهای نظامی، واگذاری تجهیزات ارتش،جلوگیری از آموزش نیروها،کاهش گسترده سربازان و تعطیلی مراکز آموزشی مشاهده میشد.البته لازم به ذکر است که در راستای اقدامات فوقالذکر قرار بر آن بود که تعدادی از هواپیماهای پیشرفته جنگیF-14 به کشور ثالثی فروخته شود که اگر شهید سرلشکر بابایی و تنی چند از یاران وی جلوی این اقدام را نمیگرفتند، معلوم نبود نتیجه جنگ و صدور نفت و پشتیبانی از اقتصاد جنگ چه میشد.
علاوه بر موارد مطروحه،مسئله تنزل روحیه و انضباط ،کاهش مدت خدمت سربازی از دو سال به یک سال، نقل و انتقالات حساب نشده، انتصابهای ناشایست، تسویههای خارج از حد(جدا شدن بیش از12000نفر از کارکنان و فرماندهان از بدنه ارتش که در سازماندهی و آمادگی ارتش نقش داشتند)، گرفتن اختیارات فرماندهان ارتش در مقابل مسئولیتهای آنها و دخالتهای بدون کارشناسی و گاهاً ناآگاهانه که موجب تضعیف توان و روحیه ارتش شده بود، همه دست به دست هم داد و ارتش را در وضعیت پیچیدهای قرار داده بود.
به عنوان نمونه برای جابجایی و حرکت لشکر 77 از استان خراسان که درگیر مناقشه شمال شرق کشور بود، به استان خوزستان برای مقابله با دشمن، 30 روز بعد از تجاوز دشمن مجوز از طرف مسئولین و شورای عالی دفاع کشور صادر شد. و یا اینکه لشکر 21 حمزه که در تهران مستقر بود و آماده اعزام به مناطق مرزی بود به او اجازه خارج شدن از پادگان نمیدادند که با تدبیر و فرمان امام راحل(ره) بعد از چند روز مشکل برطرف گردید. مسئولین ارتش اختیار جابجایی لشکرها و تیپها را نداشتند.
با این توصیف ارتش در همین زمان بر مبنای وظیفه ذاتی خود مرتب وضعیت مناطق مرزی را به مسئولین کشوری منعکس میکرد و حتی مسئولین اطلاعات ارتش یک گزارش مبسوطی را از وضعیت بحرانی مناطق مرزی در مجلس ارائه کردند که به جای تقدیر از فعالیت آنان، برخی از مسئولین اعتقاد داشتند، ارتش برای تثبیت خود همه چیز را بزرگتر از واقعیت جلوه میدهد و در بعضی موارد نیز میگفتند کشور عراق به ایران حمله نمیکند و این تفکر ارتش بیمورد است.
در همین زمان، از یک سو معاندان انقلاب اسلامی در داخل و خارج به منظور تضعیف و براندازی نظام نوپای جمهوری اسلامی، ابتدا نقشه تضعیف و انهدام نیروهای ارتش جمهوریاسلامی ایران را طراحی کردند و در سرلوحه اقدامات خود، شعار انحلال ارتش و درگیر کردن ارتش به وسیله ایجاد ناامنیهای داخلی (در خوزستان،کردستان،ترکمن صحرا و...) در مناطق مختلف کشور را برنامهریزی کردند تا اعتماد مسئولین به ارتش که از آن پشتیبانی میکردند، سلب شود. همچنین استکبار جهانی به ویژه آمریکا پس از اینکه لانه جاسوسی آنها اشغال شد دسیسهها و توطئههای خود را برای مقابله با انقلاب اسلامی وارد فاز جدیدی کردند. دو نقشه و طرح را همزمان در دستور کار خود قرار دادند، یکی برنامهریزی برای ایجاد کودتای نظامی(نقاب) و دیگری حمله نظامی به ایران. هدف آنها از اجرای کودتای نظامی نقاب سرنگونی نظام مقدس و در صورت عدم موفقیت کودتا، تضعیف ارتش بود.
با نگرش به فعالیت نیروهای عراقی در نوار مرزی و شواهد و قرائن موجود، نیروی زمینی ارتش با احساس خطر از سوی نیروهای عراقی، در یکم خرداد ماه 1359 طرح خود را در 33 نسخه به امضای شهید بزرگوار سر لشکر فلاحی، فرمانده وقت نیروی زمینی به یگانهای تابعه صادر کرد که مفاد آن در سه مرحله به قرار ذیل پیشبینی شده بود :
الف- تثبیت هجوم نیروهای عراقی با استفاده از موانع طبیعی منطقه به علت کمبود نیرو
ب- پدافند در مقابل نیروهای متجاوز به منظور صرفهجویی در قوا و تا زمان رسیدن نیروهای تقویتی
ج- اجرای عملیات آفندی محدود( شناسایی با رزم)، جهت کسب اطلاعات دقیق به منظور طرحریزی عملیات عمده آفندی برای بیرون راندن نیروهای متجاوز.
استکبار جهانی به ویژه آمریکا میپنداشتند که ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از لو رفتن کودتای نقاب فاقد هرگونه توانایی برای مقابله با ارتش رژیم بعثی صدام است. با این برآورد و دیدگاه بود که صدام معدوم در کنفرانس سران عرب در طائف عربستان در مرداد ماه 1359 در بیان طرحهای خود، حمله به ایران را چیزی جز در حد یک تفریح نظامی برای ارتش عراق ندانست؟.
تا اینکه روز 31 شهریور ماه سال 1359(22سپتامبر1980) شمشیر مخالفان و معاندان جمهوری اسلامی ایران، رسماً و علناً از نیام ارتش رژیم بعثی عراق و به دست صدام حسین تکریتی سر کرده سابق رژیم بعثی عراق بر روی ملت مسلمان ایران کشیده شد و دشمن هجوم وسیع ناجوانمردانه و از پیش سازماندهی شدهای را به داخل قلمرو زمینی، هوایی و دریایی جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد. تجاوزی که منجر به یکی از طولانیترین، خونبارترین و ویرانگرترین جنگهای دنیا پس از جنگ دوم جهانی و همچنین یکی از دردناکترین و غمانگیزترین و در عین حال افتخارآفرینترین حماسههای تاریخ میهن عزیز ما گردید. جنگی که نزدیک به هشت سال بار آن به دوش اقشار ستمدیده و صبور ملت قهرمان ایران زمین سنگینی کرده و هنوز هم با گذشت نزدیک به سه دهه از پایان جنگ، آثار و تبعات مشقت بار آن از بین نرفته است. بدیهی است که تا آیندهای نه چندان نزدیک هم محو کامل نتایج و اثرات سوء آن به ویژه در زمینههای سلامت جسم و روان، محیط زیست، اقتصاد، اجتماع و به طور کلی توسعه همه جانبه کشور در راستای دستیابی به اهداف توسعه پایدار مشکل به نظر میرسد.
بر مبنای دستورالعمل صادره شده از ستاد مشترک ارتش، چند ماه قبل از هجوم سراسری عراق، ارتش ایران با بکارگیری بیش از 50گردان در کردستان، استقرار لشکر 77 در شمال شرق به خاطر تهدید شوروی سابق در افغانستان، تقویت لشکرهای92 و81 زرهی،تیپ 37زرهی و تیپ84 پیاده خرمآباد با استعداد زیر50 درصد در جنوب غربی و غرب، به منظور جلوگیری از غافلگیری برابر دستورالعمل و با تقویت پاسگاههای مرزی که توسط نیروهای ژاندارمری حفاظت میشد، در مناطق مرزی حضور پیدا کردند و قبل از آغاز تهاجم ارتش عراق، نیروهای ارتش به خصوص نیروی زمینی در مناطق مرزی گسترش کامل یافتند.
با حمله سراسری دشمن به میهن اسلامی، ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران دستورات لازم را صادر و بر همین اساس نیروی زمینی، هوایی و دریایی نیز دستورات اجرایی خود را تهیه و به یگانهای زیر مجموعه ابلاغ کردند.
در این زمان ارتش با نیروهای موجود سرزمینی خود توانسته با عملیات تاخیری، تهاجم سریع نیروهای عراقی را به تاخیر اندازد و از موانع طبیعی از جمله رودخانه کرخه و ... و با ایجاد خط پدافندی، دشمن را بدون اینکه به اهداف اولیه خود برسد متوقف نماید.
با صدور اطلاعیههای متعدد مبنی بر آمادگی نیروهای موجود در پادگانها و اعزام نیروهای لشکر 16 و 21 بلافاصله بعد از تهاجم عراق، به جبهههای نبرد، حضور نیروها در مرز باعث به تاخیر انداختن حرکات تهاجمی آغازین و سلب پیروزیهای اولیه از دشمن در دستیابی به اهداف جنگ شد. بنابراین نقش عملیات تاخیری و زمینگیر کردن دشمن به عنوان اولین موفقیت ارتش جمهوری اسلامی ایران در حاشیه نوار مرزهای غرب و جنوب کشور ستودنی است. برنامهریزان، طراحان و رزمندگان عملیاتهای آن زمان با تلاشهای فکری و جسمی خود و ایثار جان خود مانع از پیشروی گسترده دشمن به خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران شدند و چه بسا اگر ارتش را برابر با قوانین موجود و در راستای خواستههای منطقی ارتش، در آن زمان پشتیبانی و حمایت میکردند، نتیجه به مراتب بهتر از این میشد.
ارتش و زمین گیر نمودن دشمن در ابتدای جنگ:
در شهریور 1359 برخوردهای متعددی بین نیروهای ایران و عراق در مناطق مرزی روی داد، ازجمله: افزایش تجاوز هوایی به نحو چشمگیری مشاهده شد، فعالیت جادهسازی به پشت مرزهای مشترک، جلو آوردن توپخانهها به طرف ایران به منظور اقدامات ثبت تیر با گلولههای دودانگیز و فسفر سفید در طول مرز و نیز مواردی که پیشتر بدانها اشاره گردید، همه و همه اینها حکایت از این داشت که بعثیهای عراق در تدارک تعرض گستردهای هستند.
به دنبال اشغال ارتفاعات میمک، فرمانده نیروی زمینی ارتش به لشکر81 زرهی ابلاغ کرد «گروه رزمی217 تانک» اعزام شده به منطقه صالح آباد به محور سرنی- میمک حرکت کند و پاسگاههای اشغال شده را تصرف کرده و نیروهای عراق را عقب براند، اما نیروهای عراقی تا ساعات آخر روز، دشت لیک و دشت هلاله و دامنههای جنوبی تنگ بینا و تنگ بیجار را اشغال کرده بودند. هم چنین تلویزیون عراق خبر نفوذ نیروهای عراقی در خاک ایران را تا عمق پنج کیلومتر و عرض 25 کیلومتر و اسیر کردن 11نفر از نیروهای ایرانی را پخش کرده بود.
هیأت دولت پس از بازدید از مناطق درگیری استانهای کرمانشاه و ایلام، متوجه صحت گزارشات یگانهای ارتش و ژاندارمری مبنی بر قرائن و شواهد حمله ارتش بعث عراق به خاک کشورمان شدند.
درتاریخ 1359/6/22 رئیس جمهور بنیصدر پس از بازدیدهایی که از مناطق عملیات غرب در استانهای کرمانشاه و ایلام داشت، با مشاهده تجاوزات نیروهای عراقی و با توجه به گزارشات اداره دوم ستاد مشترک ارتش، ژاندارمری کل کشور و سایر اطلاعات از طریق ارکان اطلاعات یگانهای نیروی زمینی و سپاه پاسداران، واقف شد که رژیم بعث صدام قصد حمله گسترده به خاک جمهوری اسلامی ایران را دارد.در این روز فرمانده کل قوا، بالاترین درجه آماده باش را به یگانهای ارتش جمهوری اسلامی ایران اعلام کردند. در این روز به ارتش جمهوری اسلامی دستور داده شد، یگانهای خود را در نوار مرزی برابر طرح عملیاتی مستقر کند و این دستور با توجه به وضعیت ارتش و موقعیت مکانی یگانهای عمل کننده و پشتیبانیها بسیار دیر شده بود. نیروها با توجه به پراکندگی در سراسر کشور، محدودیت جاده و امکانات ترابری ضعیف و همچنین درگیر بودن در جنگ پارتیزانی در کردستان و آذربایجانغربی بودند و اینکه برابر طرح عملیاتی در منطقه گسترش یابند، بسیار مشکل مینمود، اما ارتش با توجه به ماموریت ذاتی خود و احساس خطر برای کشور به لشکرهای92،81زرهی، تیپ 37 زرهی، تیپ 84 پیاده، گروههای11 و 22 توپخانه ( نیروهای موجود در منطقه) خود را برابر با طرح در مرز مستقر کرده و از پشتیبانی نزدیک هوایی پایگاههای هوایی همدان، تبریز، دزفول، امیدیه، بوشهر، شیراز، اصفهان و تهران و همچنین از هوانیروز کرمانشاه، اصفهان، مسجد سلیمان و تهران برخوردار بود.
1359/6/26از بحرانیترین روزهای قبل از آغاز جنگ تحمیلی بود، زیرا صدام حسین رئیسجمهور رژیم بعثی عراق در این روز قرارداد رسمی مورد تأیید سازمان ملل متحد را طی نطقی در جلسه مجمع ملی عراق که در حکم پارلمان آن کشور بود، تحت عنوان قرارداد 1975الجزایر و پروتکلهای آن را که بین ایران و عراق منعقد شده بود، به بهانه نقض آن از طرف ایران ملغی اعلام داشت. بلا فاصله طارق حماد عبدالله، رئیس مجلس وقت نمایندگان عراق نیز در تلویزیون آن کشور ظاهر شد و تصمیم شورای انقلاب عراق مبنی بر لغو قرارداد 1975الجزایر را توسط مجلس نمایندگان اعلام کرد و پس از آن اقدام به انتشار اعلامیه به منظور برافراشتن پرچم عراق در بالای دکل کلیه کشتیها در حالت تردد در اروندرود کرد. لغو یک جانبه قرارداد الجزایر از سوی رژیم بعثی صدام، منجر به شدت گرفتن بر خوردهای نظامی بین نیروهای طرفین در منطقه اروندرود شد، از همین رو است که بعضی از تحلیلگران این روز را سر فصل آغاز جنگ غیر رسمی عراق علیه ایران میدانند، چنانچه برخی از مورخین جنگ این روز را روز اعلان جنگ عراق علیه ایران ذکر کردهاند.
نهایتاً در تاریخ 59/6/30 محافل خبری جهان در تعبیر و تفسیرهای خود وقوع یک جنگ تمام عیار قریبالوقوع بین کشور ایران و کشور عراق، درآینده نزدیک را قطعی میدانستند.
ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران طی اطلاعیه شماره7 احضار پرسنل وظیفه خدمت منقضی، سال 1356را به اطلاع ملت ایران رسانید. هر چند که اطلاعیه احضار افراد خدمت منقضی و همچنین دستور اجرای طرح پدافندی پیشبینی شده، از طرف مسئولین بسیار دیر بود زیرا ارتش از مدتها قبل این هشدارها را داده بود، به جای اینکه به این هشدارها توجه شود بیشتر تلاشها در تسویه ارتش متمرکز شده بود اما ارتش سرافراز با آن همه ناملایمات و فشارها، از بار مسئولیت شانه خالی نکرد و حتی بیش از حد انتظار از خود شایستگی و رشادت نشان داد. در این زمان شدت درگیریها در نوار مرزی مناطق شمال غرب سرپل ذهاب تا جنوب مهران به قدری شدید بود که در این روز بعضی پاسگاهای مرزی طرفین به کلی تخریب شده بود و درچنین وضعی در منطقه غرب و جنوب، نیروهای عراقی کاملا خود را به خط مرزی رسانده بودند. بیشتر پایگاهها و پاسگاههای مرزی در غرب و جنوب غربی از جمله یگانهای ارتش که در فکه مستقر بودند، زیر آتش شدید توپخانه دشمن قرار گرفتند و در همین زمان توپخانه ارتش، پاسگاههای مرزی عراق را زیر آتش خود قرار داد که از جمله پاسگاه صدام منهدم شد.
ارتش عراق در ساعت13:30 روز31 1359/6/31 با وارد عمل کردن 192 فروند جنگنده، 12 لشکر مجهز پیاده و زرهی و 30 تیپ مستقل خود در استانهای کرمانشاه، ایلام و خوزستان جبههای به طول 1200 کیلومتر را گشود. سپهبد عدنان خیرالله وزیر دفاع وقت عراق (برادر زن صدام) به صدام پیام میدهد، سرورم جوانان 20 دقیقه قبل به پرواز در آمدند و صدام که در حال و هوای جنگ 6 روزه اعراب و اسرائیل بود در جواب میگوید: تا نیم ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست و این تصور6 روز جنگ به هشت سال جنگ خونین انجامید و این در حالی بود که تنها لشکر81 زرهی، لشکر92 زرهی، تیپ84 پیاده خرمآباد و تیپ 37زرهی را در مقابل خود داشت که استعداد کل این یگانها کمتر از50درصد بود.
نیروی زمینی ارتش ایران با پشتیبانی نیروی هوایی با همین عناصر موجود آنچنان مقاومت دلیرانهای در مقابل ارتش مجهز و پیشرفته عراق به نمایش گذاشت که دشمن را مات و مبهوت مقاومت و پایداری خود کرد. نیروهای ایران با به اجرا درآوردن عملیات تأخیری توانستند در موقعیت مناسب پدافندی، ارتش متجاوز عراق را از ادامه پیشروی بیشتر به سوی اهداف از پیش تعیین شده باز دارند و به جز در محدوده خرمشهر و سوسنگرد، در سایر مناطق ناگزیر به اتخاذ پدافند اجباری شد و در واقع ارتش مجهز عراق آثار مقاومت و شهادت طلبی ارتش ایران را درک کرد و اولین ضربه کاری را احساس کرد و ماشین جنگیاش زمینگیر شد.
نیروهای مستقر در نوار مرز در امتداد اروند رود مواضع دشمن در بصره را زیر آتش قرار دادند و در اثر آتش توپخانه نیروهای خودی، تاسیسات نفتی واقع در واسیله عراق بکلی منهدم شد.
ساده اندیشی است اگر باور داشته باشیم که توقف نیروهای عراقی ناشی از وصول به اهداف خود و برابر طرحریزی قبلی بوده است، زیرا یک تجزیه و تحلیل کارشناسی نظامی نشان میدهد که عراق به جز تصرف ناتمام خرمشهر، به هیچ یک از اهداف تاکتیکی خود از جمله جدا کردن استان خوزستان دست نیافت. عراق قاعدتا" میبایستی پیشروی خود را به ویژه در شمال خوزستان و شرق رودخانه کرخه ادامه میداد تا خوزستان را از خاک ایران جدا کند، ولی در اثر شدت پایداری نیروهای ما، اجبارا در میان بیابانهای وسیع خوزستان و مناطق کوهستانی ایلام و کرمانشاه زمینگیر و سنگرنشین شد و رؤیای شیرین صدام را برای ابراز قدرت در منطقه به کابوس هولناکی تبدیل کرد که رژیم بعثی نتوانست از آن خلاصی یابد.
با شعله ورشدن جنگ تحمیلی، ارتش ایران، برای برقراری کنترل، اداره، هدایت جنگ تا سرکوب متجاوز و پیروزی نهایی، استراتژی عملیاتی خود را که شامل 3 مرحله کلی بود انتخاب و اقدام به اجرای آن نمود:
مرحله اول:متوقف کردن هرچه سریعتر پیشروی دشمن در همه محورها
این مرحله حدود هفت تا10 روز اولیه جنگ پایان یافت و دشمن را وادار به اتخاذ حالت پدافندی کرد. بر همین اساس در پایان ششمین روز جنگ، صدام حسین با اظهار اینکه ارتش عراق به اهداف نظامی خود دست یافته است، آمادگی آن کشور را برای ترک مخاصمه و آتش بس، مشروط به پذیرش شرایط دولت عراق از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد.
با توجه به اینکه در طول 6 روز اول جنگ، ارتش عراق موفق به تامین هیچ یک از اهداف با ارزش تاکتیکی خود نگردید و کماکان در پشت دروازههای خرمشهر و سوسنگرد و دامنههای تپههای الله اکبر در جا میزد، این اظهارات صدام حسین نشان میداد که حکومت عراق از همان روز ششم مهر 59 یعنی پایان هفته اول جنگ از کسب پیروزی ناامید شده و در همین راستا تصمیم گرفته بود از طریق جنگ سیاسی و چانه زنی در سر میز مذاکره و حرف زدن از موضع قدرت و با استفاده از گروکشی مناطق اشغال شده به خواستههای توسعهطلبانه خود در ایران دست یابد. بدیهی است که نشستن پشت میز مذاکره با چنین حریفی، نتیجهای جز گردن نهادن به خواستههای او از موضع ضعف نداشت و به همین دلیل مقامات جمهوری اسلامی ایران اعلام داشتند تا زمانی که یک سرباز عراقی درخاک ایران اسلامی است، مذاکرهای انجام نخواهد گرفت.
مرحله دوم:پدافند در مقابل دشمن و اقدام به بازسازی نیروهای خودی برای کسب آمادگی حمله متقابل
در این مرحله از خط مشی عملیاتی ارتش ایران که تقریبا"یک ماه پس از شروع جنگ آغاز شد به منظور بازسازی و کسب آمادگی لازم برای حمله متقابل در مقابل نیروهای عراقی به وضعیت پدافندی درآمدند. در این مرحله نیروهای ارتش به ویژه نیروی زمینی که دچار مشکلات عدیدهتری نسبت به سایر نیروها بود و نیروی اصلی و مادر را هم در تعیین سرنوشت جنگ تشکیل میداد به سرعت در بازسازی نیروی انسانی و تجهیزاتی خود اقدام کرد. لغو خدمت یک ساله پرسنل وظیفه و احضار نیروهای ذخیره در حدود 130هزار نفر، تغییر در انتصابات، بهبود سیستم فرماندهی و برقراری انضباط از جمله این اقدامات بود و امام راحل(ره) هم بیدریغ ارتش را حمایت میکردند، هرچند که همان زمان فشار روی ارتش در داخل وجود داشت. این مرحله تا اوایل سال 1360طول کشید. ارتش علاوه بر تلاش در بازسازی و افزایش توان و آمادگی رزمی خود، طی دستورالعملی به قرارگاههای عملیاتی شمال غرب و غرب و جنوب فرمان داد متناسب با تواناییهای موجود خود، در هر فرصت مناسب به خطوط و مواضع پدافندی دشمن تک (حمله )کنند.
این اقدام به منظورهای زیر انجام گرفت:
الف- دستیابی به نقاط حساس زمین و بهبود وضع پدافندی خودی
ب- زنده نگه داشتن روحیه آفندی در نیروهای خودی
ج- نشان دادن روحیه سازش ناپذیری و عدم پذیرش اشغال سرزمینها توسط دشمن
د- آموزش دادن نیروهای خودی و کسب تجارب عملیاتی آفندی به منظور آمادگی برای اجرای حملات متقابل وسیع
ه- فرسوده کردن دشمن از نظر روحی و روانی و اینکه در مواضع پدافندی خود جا خوش نکند
و- وارد کردن تلفات و خسارات و ضایعات به دشمن به منظور کاهش توان رزمی او، که این مرحله حدودا یک سال طول کشید.
نیروی زمینی ارتش ایران 25عملیات محدود آفندی را در سال اول جنگ در ردههای گروهان، گردان و تیپ علیه مواضع مقدم پدافندی دشمن با موفقیت به اجرا درآورد که از میان آنها میتوان به آفند محدود تیپ یک لشکر 81زرهی در میمک (59/10/29)، آفندمحدود لشکر16زرهی در کرخه کور(59/10/15)، آفند محدود تیپ 2 لشکر 21 پیاده در غرب کرخه (60/1/25، آفند محدودتیپ 3لشکر 92زرهی درمنطقه الله اکبر (60/2/31) و عملیات آفندی لشکر77پیاده علیه مواضع دشمن در شمال آبادان (60/3/31) اشاره کرد که منجر به وارد آمدن تلفات و خسارات زیاد به دشمن، آزادی بخشی از مناطق اشغالی و بهبود مواضع پدافندی خودی شد. همچنین در این مرحله، نیروی دریایی ارتش ایران، خسارات عمدهای به نیروی دریایی دشمن وارد کرد و اسکلههای البکر و الامیه را نابود و سیادت دریایی ایران را در شمال خلیج فارس برقرار کرد و نیروی هوایی ارتش ایران هم ضمن پاسداری از آسمان کشور و حمایت از نیروهای دلاور زمینی ارتش، با پروازهای مرزی، اهداف تعیین شده را در داخل خاک عراق مورد هجوم هوایی خود قرار میداد و کاروانهای نفتی را در خلیج فارس پشتیبانی میکرد.
مرحله سوم: آفندهای بزرگ علیه نیروهای متجاوز و آزادسازی مناطق اشغالی در سطح وسیع
این مرحله در پایان سال اول جنگ و با اجرای عملیات ثامنالائمه(ع) و شکست حصر آبادان در 60/7/5 آغاز شد. لشکر 77پیاده خراسان با یک طرحریزی دقیق و حساب شده با کمک یگانهای دیگر نیروی زمینی مستقر در منطقه جنوب و پشتیبانی یگانهای توپخانه و هوانیروز نیروی هوایی، آرایش نیروهای عراق در شرق کارون را با موفقیت کامل درهم شکست.
در این عملیات نیروهای بسیج و سپاه پاسداران با ایثارگریها و دلاوریهای چشمگیر خود لشکر77را یاری کردند. در واقع پس از عزل بنیصدر، این امکان برای سپاه پاسداران به وجود آمد که به نحو فعالتری در جبهههای جنگ تحمیلی به ویژه جبهه جنوب شرکت کند که عملیات دارخوین در60/3/31 سر آغاز آن به شمار میرود. در پایان سال اول جنگ با تدبیر شورای عالی دفاع کشور، مشارکت فعال ارتش و سپاه در جبههها اعلام شد و به دنبال آن سپاه آمادگی خود را برای به پای کار آوردن نیروهای پیاده و تکور بیشتری از بسیج مردمی که شبیه گردانهای سبک 200 الی300 نفری با تجهیزات سبک سازمان یافته بودند و همچنین امکانات جهاد سازندگی برای امکان انجام پشتیبانیهای منهدسی رزمی در سطوح وسیع، اعلام داشت.
با این تحلیل کوتاه با اعتماد زیاد میتوان گفت ارتش در دو هفته اول جنگ وظیفه خود را در ناکام گذاشتن ارتش عراق در رسیدن به اهداف پوشالی خود از جمله جداسازی خوزستان عزیز از مام وطن و شکستن کمر انقلاب ایران به نحوه شایستهای با رشادت دلیرمردان خود به ثبوت رسانده است. نیروی هوایی و نیروی دریایی ارتش نیز در پاسداری از حریم فضای هوایی و دریایی کشور همانند نیروی زمینی، قهرمانانه کوشیدند و جانفشانی کردند.
نتیجه گیری
رژیم بعثی عراق زمانی طبل جنگ را به صدا درآورد و هجوم وحشیانه خود را به مرزهای زمینی، هوایی و دریایی جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد که نظام نوپای انقلاب به شدت با مشکلات داخلی و خارجی درگیر بود. بنا به گفته صدام حسین اوضاع آشفته ایران و تهدیدات علیه ارتش در داخل، شرایط را برای توسعه مرزهای خود و تغییر وضعیت ژئو پولیتیکی آن کشور کاملا" مساعد میکرد. لذا زمانیکه فکر میکرد ایران به علت درگیری با مسائل داخلی و انقلاب در ضعیفترین موضع رویارویی نظامی و مخاصمه قرار دارد، زمان را مناسب و مغتنم دانست.
بر خلاف برآوردها و رؤیاهای سران رژیم بعث عراق، ارتش جمهوری اسلامی ایران علیرغم وضعیت و شرایط نامناسب کشور و بحرانهای ایجاد شده برای ارتش، بلافاصله برابر با طرحهای از پیش تعیین شده در مقابل تهاجم رژیم قد برافراشت و مردم غیور و مسلمان این سرزمین بزرگ نیز که از تجاوز وحشیانه حکام بغداد به خشم و خروش درآمده بودند با شور و شوقی وصف ناپذیر به میدانهای جنگ شتافتند تا با یاری برادران و فرزندان سرباز خود آتش فتنه عراق را نابود سازند.
آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این مهم است که، علی رغم مشکلات و معضلات کمر شکن و حوادث سنگین که در اوایل انقلاب بر ارتش ایران گذشته بود، روحیه وفاداری، میهن دوستی، اعتقادات مذهبی، حسن انجام وظیفه و ادای تکلیف به ملت و کشور که به حد اعلاء در ارتشیان وجود داشت، سبب گردید، که در مواجهه با ارتش متجاوز بعثی عراق، در کنار ملت قهرمان ایران ثابت کند که از تواناییها و برتریهای ویژه نسبت به ارتش رژیم بعث صدام برخوردار است.
امید است توانسته باشیم گوشه کوچکی از فعالیتهای فارغ از تظاهر و توقع ارتشیان را که با تمام توان به ادای تکلیف و رسالت خطیر خود یعنی حراست از مرزهای زمینی، هوایی و دریایی در اوایل و تمام مدت جنگ پرداختند را، برای ثبت در تاریخ به تصویر کشیده باشیم و به نسلی که دوران دفاع مقدس را درک نکردند و نسلهای بعد از آن بیاموزیم که قدردان زحمات تمام کسانی باشند ( اعم از ارتشی، بسیجی و سپاهی و ... ) که برای دفاع از کیان ایران و ایرانی، بسیاری از آرزوها، خواستهها، سلامت، عزیزان و ... خود را نادیده گرفتند تا امروز ایران در آرامش، امنیت و اقتدار کامل در مرزهای سیاسی- جغرافیایی باشد.
اکنون نیز کارکنان و پرسنل غیور ارتش جمهوری اسلامی ایران به تاسی از پیشکسوتان و با بهرمندی از تجربیات آنان در دوران دفاع مقدس، بیهیچ منتی با بصیرت کامل گوش به فرمان رهبر و فرمانده معظم کل قوا(مدظله العالی) بوده و آماده هر گونه جانفشانی و دفاع از حریم ولایت و تمامیت ارضی کشور هستند.
در خاتمه یاد و خاطره تمامی شهدای هشت سال دفاع مقدس به ویژه 48 هزار شهید ارتش جمهوری اسلامی ایران را گرامی میداریم و امیدواریم ادامه دهنده و رهروان راه روشن آن عزیران و قدردان خانواده شهدا و جانبازان و پیشکسوتان دوران حماسه و افتخار باشیم.
انتهای پیام