فرزند فریده لاشایی از نمایش آثار این هنرمند در بنیاد هنری شارجه و تلاش برای ثبت بنیاد او در ایران خبر داد.
به گزارش خبرنگار سرویس هنرهای تجسمی ایسنا، موزه هنرهای معاصر تهران زمستان امسال میزبان نمایشگاهی از آثار دورههای مختلف هنری فریده لاشایی، نقاش و مترجم معاصر بود. نمایشگاهی که بهدلیل دربر گرفتن دورههای متنوعی از زندگی هنری این هنرمند، توانست نگاه و دید متفاوتی را پیش روی مخاطبان قرار دهد.
این نمایشگاه از معدود نمایشگاههای برگزارشده در طول این سالها بود که مروری جامع بر دورههای مختلف یک هنرمند معاصر داشت و علاوه بر مخاطبان ایرانی، هیأتهای سیاسی خارجی در سفر به ایران، از آن دیدن و نظرشان را دربارهی آثار لاشایی و نمایشگاه این هنرمند بیان کردند.
به همین بهانه با مانلی کیکاووسی - دختر فریده لاشایی - دربارهی وضعیت بنیاد لاشایی، جهان هنری او و شکلگیری این نمایشگاه گفتوگو کردیم.
ثبت بنیاد لاشایی در ایران در چه مرحلهای است؟
بنیاد لاشایی را در سوئیس ثبت کردیم و بهدنبال ثبت آن در ایران هم هستیم. از مهمترین کارهای این بنیاد، آرشیو کردن کارهای فریده لاشایی و حمایت از نمایشگاههای موزهای از لحاظ محتوا و اطلاعات است. فکر میکنم از یکونیم سال دیگر، فضای کاری ما گستردهتر شود و بیشتر ادامهی طرز فکر و روش زندگی فریده لاشایی باشد تا حفظ آثار او. احتمالا در ابعاد کوچکی، کار کردن با نویسندگان جوان را چه در زمینه نقد هنری و چه در زمینه نوشتن آزاد آغاز میکنیم. بنیادهایی هستند که از نقاشان و هنرمندان جوان حمایت میکنند، البته اینگونه امکانات برای نویسندهها کمتر وجود دارد.
گویا قرار است آثاری از خانم لاشایی در شارجه هم بهنمایش درآید.
بله؛ این نمایشگاه 12 مارس (22 اسفندماه) در بنیاد هنری شارجه بهمدت سهماه برگزار میشود. برای من مهم بود که آثار در آنجا هم بهنمایش درآید، چون از معدود مراکز هنری در خاورمیانه است که تولید فکر میکند. خیلی بهطور جدی به هنرمندان میپردازند و نمایشگاههایی که آنجا برگزار میشود، بعدها در موزههای دیگر هم میچرخد. البته نمایشگاه شارجه شبیه همین نمایشگاه نیست، چون نمایشگاهگردان آن متفاوت است و هر کیوریتوری سبک و نگاه خود را دارد، ولی آن هم مروری بر آثار لاشایی است.
فریده لاشایی چقدر از هنرمندان و همدورههایی معاصر خود در ادبیات و هنر، سینمای دنیا تأثیر پذیرفته است؟
فریده 17 سال در خارج از ایران زندگی و چند بار مهاجرت کرد، ولی هر بار به ایران بازگشت. نمیتوانست آنجا تنفس کند، چون فضایش برای او متفاوت بود. او بیشترین تأثیر را نیز از کسانی گرفت که یا کار تئاتر میکردند یا ادیب بودند. از سینما هم همینطور. خیلی از چیزهایی که در هنر معاصر اتفاق میافتاد، برایش نامأنوس بود. بهدنبال چیزی میرفت که خودش دوست داشت و خیلی برایش مهم نبود که بهروز باشد.
همیشه غبطه میخورد که چرا نقاشی فراموش شده است. در کار خودش (نقاشی) ماند و اگر در دوره آخر کاریاش، خیلی به ویدئو پرداخت به چند علت بود؛ یکی از دلایلش این بود که بهخاطر بیماری نمیتوانست بهشدت قبل نقاشی کند. استفاده از رنگ و تینر برایش غیرممکن بود. یک روز کار میکرد، شش روز میافتاد. این مسیر برایش راهی بود که به طرف سینما برود. اگر فریده امروز زنده بود، ما فیلمش را میدیدیم. علاقهاش سینما بود. خیلی به من میگفت که بروم سمت سینما. من را ترغیب میکرد که عکاسی بخوانم یا ادبیات تطبیقی، اما من وکالت خواندم. مادرم به من گفت خستهکنندهتر از این رشته فقط یک رشته را میتوانستی در دنیا پیدا کنی و آن حسابداری است!
فکر میکنید مخاطبان آثار فریده لاشایی چقدر با جهان این هنرمند آشنا هستند؟
در ایران، فریده را خوب میشناختند. با اینکه سالهای آخر در ایران خیلی نمایشگاه نگذاشت، فکر میکنم نسل جوان هم با او آشنایی دارند. جدای از نام فریده لاشایی، این نمایشگاه از نظر نمایشگاهگردانی نیز مهم است و برای من، کار فوقالعادهای کرد که توانستم مادرم را آنطور که دلم میخواست، بشناسم. اینگونه نمایشگاهها روشی است که باید اتخاذ شود تا هنر ما طور دیگری دیده شود. اتفاق مهمی میافتد اگر بتوانیم با این نگاه به هنرمندانمان بپردازیم، البته هنوز آثار زیادی از مادرم هست که دیده نشده است.
چرا فریده لاشایی شعرهایش را چاپ نکرد؟
شعر گفتن هم مرحلهای از زندگی فریده بود. آنها را چاپ نکرد چون کمی مسخرهاش کردند. چند شعر در مجلهای با نام «جهان نو» منتشر شد. برخی موضع گرفتند و او خجالت میکشید. من حتما میخواهم آنها را چاپ کنم، برای اینکه در اواخر زندگیاش میخواست این اتفاق بیفتد. مدام میگفت چه حیف که اینها را چاپ نکردم. فکر کنم سه دفتر شعر به چاپ برسد.
پررنگترین وجه شخصیتی مادرتان چه بود؟
دلسوزی عمیق او برای آدمها. آدم فعالی بود و حسابی کار کرد.
فکر میکنید خانواده هنرمندان بنام معاصر مانند شما برای برپایی چنین نمایشگاههایی راغب باشند؟
بله؛ فکر میکنم خانوادهها هم همکاری کنند. یکی از مهمترین موارد این است که مدام در ایران نمایشگاه گروهی میگذارند، این روش کمتر مؤثر است. نمایشگاههای گروهی میتواند جنبه تشریفاتی پیدا کند. نمایشگاههای مونوگرافیک مؤثرتر است. زمانی که در آثار و جنبههای چندگونه زندگی هنرمند غوطهور شوی و گستردگیاش را حس کنی، به جهان او وارد میشوی و این جهان میتواند فرهنگ ما را غنی کند.
زادگاه مادرتان (شهرستان رشت) در نقاشیها و نوشتههایش جایگاه ویژهای دارد؛ دربارهی این تأثیر توضیح دهید.
شیرینترین زمان زندگی انسان، کودکی او است. یکی از دلایلی که خیلی خوشحال بودم خانم جواهریان روی این نمایشگاه کار میکند، این بود که در یکی از سخنرانیهایش گفت، ما به بهشت گمشده کودکیمان فکر میکنیم. فریده اولین سالهای عمرش را در سواحل خزر گذراند و مناظر آنجا تأثیر عمیقی بر حافظه بصریاش گذاشت و به نوعی طبیعتگرایی آرمانی در او منجر شد که در نقاشیهایش هم دیده میشود. بنابراین آن حس تداوم و ابدیت در زندگی بهشتی است. به همین علت برای انسان جایی که در آن متولد شده، خیلی خوشایند است. هم در نوشتهها و هم در نقاشیهای فریده تماممدت بازگشت به آن طبیعت کودکیاش دیده میشود. در کتاب «شال بامو» (تألیف فریده لاشایی) صحنههای بسیاری مناظر شمال ایران را تصویر میکنند.
او چقدر به شمال رفتوآمد داشت؟
یک حس سبزی در لاشایی باقی مانده بود. میگفت وقتی به شمال میروم، حالم خوب میشود، چون انگار به یُد آنجا اعتیاد دارم. عاشق آنجا بود و رویایش در تمام طول زندگی، برگشتن به آنجا بود.
عنوان نمایشگاه هم بر همین اساس انتخاب شد؟
خیر؛ آقای ملانوروزی - مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی - علاقه و اصرار داشت که در این نمایشگاه جنبه معنوی کارهای فریده لاشایی در نظر گرفته شود. با این حال آنچه که برداشت میشود به این بستگی دارد که هر کسی کار او را چطور میبیند. «بهشت گمشده» به کودکی فریده اشاره دارد. بعدها خانم جواهریان این عنوان را انتخاب کرد. به نظر او، فریده گمشده بود که البته برای من اینطور نیست. نمایشگاه بیان روایی دارد و خطی را دنبال میکند و خیلی چیزها در آن توضیح داده شده است. به هر حال، این برداشت از طرف خانم جواهریان بود. ایده نمایشگاه هم از طرف ایشان بود.
ایده برپایی نمایشگاه چگونه شکل گرفت؟
خیلی وقت پیش، آقای ملانوروزی در زمان فوت مادرم نزد من آمد. در آن دیدار، درباره برپایی نمایشگاه صحبتهایی شد، اما موضوع جدی نبود. در اولین سالگرد درگذشت فریده، خانم جواهریان این مطلب را مطرح کرد. او دوست مادرم بود و 20 سال با هم ارتباط کاری داشتند.
آثار نمایشگاه چگونه و از چه مجموعههایی جمعآوری شدند؟
آثار از مجموعههای مختلف جمعآوری شدند. بخش زیادی از آنها به میراث فریده لاشایی متعلق است. بیشتر کارهای بزرگ از مجموعهداران داخل و خارج از کشور امانت گرفته شدند و کارهای دهه 60 و 70 هم یا به موزه هنرهای معاصر تعلق دارد که قبل از انقلاب خریده شدهاند، یا به مجموعه بانک مرکزی که خیلی بهسختی آنها را گرفتیم. یک نفر چهارماه این روند را پیگیری کرد. آنها مجموعه فوقالعادهای در اختیار دارند.
یعنی برای جمعآوری آثار به مشکل برخوردید؟
بله؛ متأسفانه من این کارها را ندارم و خیلی سخت پیدا میشوند. فقط چند مجموعهدار و مجموعه عمومی هستند که مجموعه متمرکزی از آثار فریده را در اختیار دارند، بقیه آثار او پراکنده است و برای جمعآوری آنها با سختی زیادی مواجه شدیم.
نمایشگاه «بهشت گمشده» کاملترین نمایشگاه فریده لاشایی بود؟
خیلی سخت میشود فریده را از جنبههای مختلف کاریاش جدا کرد. این نمایشگاه، کاملترین نمایشگاه مادر بود. اولینبار است که من خودم این سیر آثار فریده را میبینم. آن چهار تابلوی کوچک در گالری شماره 1، در خانه من بود و من آنها را ندیده بودم! خیلی از چیدمان راضی هستم. بزرگترین باری که روی دوشم بود با این نمایشگاه برداشته شد. برای اینکه یک دید کلی از فریده ارائه شد و نه یک جنبه خاص کاری از او. برای من مهم بود که این نمایشگاه بدون اینکه بخواهد فریده را تفسیر و قضاوت کند، منظر کاملی از کارش را نشان داد و دیگر به مخاطب برمیگردد که خوشش بیاید یا نه. برای من مهم بود که نمایشگاه، نگاه بیطرفانه و بدون قضاوتی داشته باشد. اینطور نبود که بیاییم بهترین کارهایش را نشان دهیم. بگوییم بهبه چه هنرمندی بوده، بلکه کاهای ضعیف و قوی در این نمایشگاه در کنار هم قرار داده شدند. برخی کارهای بهنمایش درآمده به زمانی مربوط است که هنوز روند کاری هنرمند در آنها شکل نگرفته است.
انتهای پیام