ارتباط مستمر و گفتوگوی چهرهبهچهره با دانشجویان، سنت حسنهای است كه رهبر انقلاب از ابتدای انقلاب تاكنون به آن پایبند بوده و همه مسئولان نظام را همواره به آن توصیه كردهاند؛ گفتوگوهایی سرشار از صمیمیت، دقت نظر، تنوع و صراحت.
خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) به بهانه دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب، روزانه گزیدهای از اهم این پرسش و پاسخها كه در آنها به وظایف دانشجو نسبت به خود، جامعه و دانشگاه پرداخته شده است، را منتشر ميكند.
* مىخواستم نظر كلّى شما را در مورد شوراهاى دانشجويى و شوراهاى صنفى بدانم؟
دانشجويان يقيناً خواستههايى دارند كه براى منتقل كردن اين خواستهها به مديران، بايستى آنها را مطرح كنند؛ در اين زمينه مشورت نمايند و خودشان تصميم بگيرند؛ اما اينكه دانشگاه بهوسيله دانشجو اداره شود، نه، من هيچ اعتقادى ندارم. تا الان هم من چنين ايدهاى را به صورت منطقى نشنيدهام كه كسى مطرح كند كه دانشجو بيايد دانشگاه را اداره كند؛ نه. دانشجو ميهمان دانشگاه است؛ اصلاً مدير دانشگاه نيست. دانشگاه يك مدير لازم دارد؛ تشكيلاتى لازم دارد؛ طرّاحانى لازم دارد كه بلاشك بايد مصالح دانشجو را در نظر بگيرند؛ چون اساساً فلسفه وجود دانشگاه، دانشجوست. اگر دانشجويى نداشتيم، دانشگاهى نمىخواستيم؛ چيز ديگرى درست مىكرديم. پس مصالح او، سرنوشت او، نياز او، نياز كشور به او، همه بايد رعايت شود؛ اما اينكه دانشجو بيايد دانشگاه را اداره كند، نه. من نه چنين چيزى را بهعنوان يك ايده منطقى و علمى و مطرح شنيدهام و نه هم اصلاً اين كار منطقى است.
يك حرف ديگرى وجود دارد و آن اينكه اساتيد در اداره دانشگاه نقش داشته باشند. اين باز يك خرده منطقىتر است؛ ليكن اين هم به نظر من به شكل مطلق و كلّى درست نيست. دانشگاه بايد به وسيله مديران خودش اداره شود و آن مديران بايد سياستهاى دستگاهى را كه وابسته به آن هستند، حتماً اجرا كنند، تا مسئوليت مشخّص شود و مسئوليتها لوث نشود. الان اگر دانشگاه ما وضع بدى داشته باشد، مسئولش رئيس دانشگاه است. رئيس دانشگاه اگر اين كارِ بدش معلول بدرفتارى يا ضعف خود او نباشد، بلكه معلول برنامهاى باشد كه وزارت به او داده، وزير مسئول است. وقتى وزير مسئول شد، مىشود از وزير سوال كرد. اما اگر نه، گروهى آنجا باشند كه اينها تحت فرمان وزير نيستند و اصلاً از مقرّرات وزير، برنامه وزير و وزارت و دولت هيچ دستورى نمىگيرند و هيچ تعهّدى در مقابل آن ندارند، طبعاً نمىشود انسان از كسى سوال بكند. مجرمى، مسيئى، محسنى وجود نخواهد داشت.
البته دانشجويان بعد از درس خواندن، خيلى فعّاليتها در دانشگاه مىتوانند بكنند. بىرودربايستى بايد به شما عرض كنم كه اگر شما بخواهيد درس خواندنتان را فداى اين كارهايى بكنيد كه خيال مىكنيد خوب است ـ حالا يا خوب است، يا خوب هم نيست ـ بنده هيچ اعتقادى به اين كار ندارم. درس، اوّل است. فلسفه حضور شما در آنجا درس خواندن است. اگر واقعاً دانشجويى درس نخواند، بلاشك بدانيد كه او مشغول ذمّه است؛ يعنى ذمّهاش مشغول مردم و خدا و همه است! هركسى كه سهمى در ايجاد اين دانشگاه دارد، ذمّهاش مشغول به اوست و بايد پيش خداى متعال جواب دهد. حالا در دنيا ممكن است كسى يقه كسى را در اينطور چيزها نگيرد؛ اما در روز قيامت يقيناً سؤال خواهند كرد كه چرا درس نخواندى؟! پس، اوّل درس خواندن است.
بلاشك درس خواندن همه وقت دانشجو را نمىگيرد؛ براى او وقتى باقى مىماند كه بايد اين وقت را براى مسائل فكرى، براى مسائل سياسى ـ البته سياستبازى نمىگويم ـ استفاده كند. كار سياسى در دانشگاه نبايد حالت افراط و تفريط داشته باشد. يك وقت هست كه تفريطى وجود دارد؛ اصلاً دانشگاه همينطور مثل يك مرده است! اين همه جوان وجود دارند كه گاهى در مسائل سياسى، نه موضعى مىگيرند و نه حرفى مىزنند! بنده در موقعى گفتم خدا لعنت كند كسانى را كه دانشگاه را به اين طرف سوق مىدهند. يك وقت هم دانشجو را در همه مسائلى كه هيچ ارتباطى با او ندارد ـ مسائل و مشكلات گوناگونى كه مربوط به گروهها و جناحهاست ـ بيايند وارد كنند؛ از نيروى جوان او استفاده كنند و او را اين طرف و آن طرف بكشانند؛ اين هم به نظر من افراط است.
البته بعضى وقتها مىگويند در دنيا چنين است، در فلان كشور چنان است؛ حالا گيرم كه باشد، آيا خيلى خوب است كه فرضاً دانشجويان، دانشگاههايشان را تعطيل كنند و درسشان را نخوانند؛ بيايند به سود فلان حزب و فلان جناح، حركتى را انجام دهند كه هيچ بررسى هم نكردهاند كه اين حركت درست است يا درست نيست؟ مگر اين چيز خوبى است كه ما حالا بخواهيم از آن تقليد بكنيم؟! بنابراين، كار سياسى هم كه مىگوييم، يعنى واقعاً قدرت فهم سياسى و درك سياسى و تحليل سياسى بايد در يكايك دانشجويان به وجود آيد.
پناه بر خدا از آن روزى كه كسانى مسئوليتهايى را در كشور به عهده بگيرند، در حالى كه فهم سياسى ندارند و قادر به تشخيص امواج سياسى دنيا نيستند! اين كار چه موقع بايد انجام گيرد؟ در طول زندگى؛ بخصوص در دوره جوانى. محيط دانشجويى هم محيط خيلى خوبى است؛ محيط گرم و پُرشورى است؛ از اين موقعيت بايد استفاده شود. گمانم در آن ديدار قبلى اين نكته را به شما عرض كردم ـ اگر هم نگفتم، الان مىگويم ـ كه شما بايد كمك كنيد كه به وسيله نشريات شما، دانشجويان قدرت تحليل پيدا كنند؛ يعنى مسائل سياسى را بفهمند و اصلاً متوجّه شوند كه اين موج سياسى چيست؛ اين كسى كه الان اين اقدام را مىكند، اين حرف را مىزند، اين حركت را مىكند، براى چيست؛ يعنى قدرت تحليل سياسى پيدا كنند؛ پشت اين پرده ظاهر را مشاهده نمايند. در اوقات فراغت، دانشجويان مسائل علمى و فرهنگى را دنبال كنند. اين اردوهايى كه هست، بعضى از آنها خيلى خوب است؛ بخصوص شما كه الحمدللَّه بچههاى مسلمانى هستيد و كم و بيش با مسائل اسلامى، گسترش ديندارى، تقوا و پارسايى در دانشگاهها آشنا هستيد؛ اين خيلى مهمّ است.
شما هركس كه باشيد، متعلّق به هر دانشگاهى كه باشيد، به هر جناح سياسى و فكرى كه وابسته باشيد، از تقوا و پارسايى بىنياز نيستيد. اين اساس كار است. آدم وقتى باتقوا شد؛ يعنى مراقب خود بود ـ تقوا معنايش اين است ديگر؛ يعنى انسان مراقب اعمال و رفتار خودش باشد كه كار نادرست و بىقاعده از او سر نزند ـ هركس كه باشد، هرطور فكرى كه داشته باشد، هرگونه مذاق سياسىاى كه داشته باشد، خطرى ايجاد نمىكند؛ ضربه به جايى نمىزند؛ ويرانى به وجود نمىآورد؛ از او صلاح مىتراود. لذا به نظر من اصل اين است كه هرچه مىتوانيد، خودتان و ديگران را ـ رفقا، دوستان و آنهايى كه نشريه شما را مىخوانند ـ باتقوا و متديّن و پاكنهاد بار آوريد.
(بيانات در جلسه پرسش و پاسخ مديران مسئول و سردبيران نشريات دانشجويی 1377/12/4)
منبع: پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای
انتهاي پيام