/پانزدهمين جلسه رسيدگي به پرونده فساد بزرگ مالي/3

نماينده دادستان: «مه‌آفريد» و افرادش بدون همكاري مديران گروه ملي فولاد موفق نمي‌شدند

در ادامه پانزدهيمن جلسه دادگاه رسيدگي به پرونده فساد بزرگ مالي، قاضي سراج از نماينده مدعي‌العموم خواست تا بار ديگر كيفرخواست مربوط به مديران گروه ملي فولاد را قرائت كند.

در ادامه پانزدهيمن جلسه دادگاه رسيدگي به پرونده فساد بزرگ مالي، قاضي سراج از نماينده مدعي‌العموم خواست تا بار ديگر كيفرخواست مربوط به مديران گروه ملي فولاد را قرائت كند.

به گزارش خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، پس از قرائت مجدد كيفرخواست، فراهاني ـ نماينده دادستان تهران ـ اظهار كرد: اگر مديران گروه ملي همكاري نمي‌كردند، مه‌آفريد و افرادش نمي‌توانستند از پتانسيل گروه ملي استفاده كنند. ما از اين افراد بيشتر توقع داشتيم تا بيشتر مراقب مي‌بودند زيرا حرفه آنان مانند مه‌آفريد حرفه مجرمانه نبوده است. بر اين اساس تقاضاي صدور مجازات متناسب را براي اين افراد داريم.

سپس قاضي سراج از «م.س» خواست در جايگاه قرار گيرد و خطاب به وي گفت:‌ آيا اتهام وارد شده را كه مشاركت در اخلال در نظام اقتصادي كشور و كلاهبرداري كلان است، قبول داريد؟

متهم پاسخ داد: خير.

قاضي سراج گفت: از خود دفاع كنيد.

متهم اظهار كرد: من كارگر گروه ملي هستم و از سال 87 مسئول پيگيري ورود و خروج مواد اوليه شدم. نماينده محترم دادستان در اظهارات خود بيان كردند كه من يكي از مديران گروه ملي هستم، در صورتي كه اصلا مدير نبودم. زماني كه موقع پرداخت حقو ق و مزايا مي‌شد، من كارگر مي‌شدم و زماني كه نوبت به سوال و جواب دادن مي‌شد، من مدير گروه ملي مي‌شدم.

وي ادامه داد: از شروع خصوصي‌سازي كليه فعاليت‌هاي بازرگاني گروه ملي به هلدينگ تهران منتقل شد و كليه كارمندان بايد دستورات هلدينگ تهران را اجرا مي‌كردند.

اين متهم افزود: عنوان شغلي من آنچه كه در ظاهر بود، مسئول خريد مواد اوليه بود اما به دليل اهميت زياد مواد اوليه، اين مواد توسط بالاترين مقام سازمان كه مديران بودند خريداري مي‌شد و اين افراد پيش‌فاكتورها را نهايي مي‌كردند.

«م.س» اظهار كرد: مواد اوليه توسط گروه آريا خريداري مي‌شد و پرسنل اهواز هيچ نقشي نداشتند. وظيفه من زماني آغاز شد كه مواد اوليه به گروه ملي وارد مي‌شد و من وظايفم را دلسوزانه انجام مي‌دادم.

وي خاطرنشان كرد: بدون اينكه اين كار قبلا وجود داشته باشد پيش‌فاكتورها را به من مي‌دادند و من آنها را به بانك مي‌بردم. نقش من همانند يك نامه‌رسان و پادو بود. من طبق دستور گروه ملي پگيري‌هاي لازم را انجام مي‌دادم.

«م.س» گفت: هميشه استرس داشتم كه مبادا در كار من كوتاهي‌اي وجود داشته باشد و مورد بازخواست مديران گروه ملي قرار بگيريم زيرا مساله خيلي مهمي بود و همه در اين فكر بودند كه مواد اوليه به خط توليد گروه ملي برسد.

اين متهم تصريح كرد: كالا كه وارد مي‌شد اطلاعاتش به ثبت مي‌رسيد. گاه روزانه 300 تريلي وارد مي‌شد و من تمامي مسائل مربوطه را پيگيري مي‌كردم اما در مورد چيز‌هايي كه از تهران مي‌فرستادند هيچ‌گونه نقشي نداشتم.

وي با بيان اينكه نيامدن كالا به گروه ملي دليل بر صوري بودن پيش‌فاكتورها نيست، ادامه داد: ظاهر اعتبار اسنادي و روش گشايش شبيه هم بود و براي من قابل تشخيص نبود. همچنين من را در جلسات شركت نمي‌دادند ولي آن چيزي را كه شنيدم اين بود كه گروه آريا خريد و فروش شمش فولاد را در بنادر شمالي و جنوبي انجام مي‌داد. شمش به گروه ملي ارسال مي‌شد اما هيچ مداركي نداشت و هر زماني كه پيگيري مي‌كرديم كسي توجهي نمي‌كرد و مي‌گفتند كه گروه ملي زيرمجموعه هلدينگ است و خودمان مي‌دانيم چه اطلاعاتي را به شما بدهيم. بارها نام گروه ملي در اين جلسات مطرح شده اما منظور كدام گروه ملي است؟ آنكه در تهران است يا آنكه در اهواز است؟

«م.س» افزود: هيچ‌گونه نقشي در تنزيل‌ها و امضاها نداشتم. فقط دستور پيگيري دستورها را داشتم بنابراين چگونه مي‌‌توانستم از صوري بودن پيش‌فاكتور‌ها خبر داشته باشم؟ من فقط با خانم‌ها «ع.ح» و «ج.الف» در ارتباط بودم.

وي اظهار كرد: حد و اندازه من آنقدر بود كه در جلسات حضور داشته باشم. من هيچ اطلاعاتي از مجوز بانكي نداشتم. از مبلغ مجوز بانكي بي‌خبر بودم و حتي در اين راستا نقشي نداشتم. بانك صادارت هر ماه به دليل عملكردش تشويق شده بوده و يك درجه ترفيع اخذ كرده بود.

قاضي سراج گفت:‌ مي‌‌دانيد چرا؟ چون رييس منطقه اهواز در اين ضوابط سهيم بود.

متهم ادامه داد:‌ سعي مي‌كردم دستورات را به نحو احسن انجام دهم. در سال 88 نيز به عنوان كارگر نمونه شناخته شدم. خصوصيات يك كارگر نمونه اين است كه بايد پاكدامن و صادق باشد. من روزهاي تعطيل به سر كار مي‌آمدم و از حق زن و فرزندانم مي‌زدم تا به وظايفم رسيدگي كنم. همچنين هر اعتباري كه از گروه ملي به نفع فولاد اهواز صادر مي‌شد خدا را شكر مي‌كردم.

وي افزود: ما كار صوري در گروه ملي انجام نمي‌داديم. هر روز گزارش روزانه براي مدير مي‌فرستاديم كه حتي يك روز هم وقفه در اين گزارش‌ها صورت نگرفت. همچين ما اخلالي در نظام اقتصادي كشور نمي‌كرديم. خدا را شاهد مي‌گيرم كه ما افزايش توليد داشتيم. اگر در ماه گشايشي صورت مي‌گرفت، تاثيري در حقوق من نداشت.

«م.س» در ادامه اظهار كرد: ‌زندگي بسيار ساده‌اي داشتم. حتي هم‌اكنون براي هزينه وكيل مانده‌ام. نيت من در جهت افزايش مواد اوليه در گروه ملي بوده است و حاصل آن 120 هزار تريلي مواد اوليه در گروه ملي بوده است.

اين متهم افزود: فرد بي‌گناهي هستم و از همسر و فرزندانم دور بوده‌ام.

قاضي گفت: شما زمان ملاقات داريد.

متهم پاسخ داد: امكان اياب و ذهاب ندارم. شرايط اقتصادي من و خانواده‌ام، من را تحت فشار قرار داده است. اميدم اول به خدا و بعد به شماست.

قاضي سراج خطاب به متهم گفت:‌ اين‌گونه مظلوم‌نمايي به نفع شما نيست. شما از صوري بودن اطلاع داشتيد و آگاهانه آنها را امضا مي‌كرديد.

در ادامه قاضي سراج از «ع.ر» خواست به عنوان مطلع در جايگاه قرار گيرد و در خصوص فرم‌ها توضيحاتي را ارائه كند.

«ع.ر» اظهار كرد: فرمي كه به دست ما مي‌رساندند فرم خام بود. در اين فرم محل امضاي متقاضي، امضاي ضامن‌ها و امضاي بانك درج شده بود. فرم بايد توسط آقاي «خ» پر مي‌شد. اين فرم در گروه ملي خام بود و ما فرم خام را امضا مي‌كرديم. دليل خام بودنش هم اين بود كه ما از اطلاعات آن بي‌خبر باشيم.

سپس نماينده دادستان در جايگاه قرار گرفت تا سوالاتي را از «ع.ر» بپرسد.

فراهاني خطاب به وي گفت: شما بيان مي‌كنيد كه اطلاعي نداشتيد. مه‌آفريد هم مي‌گويد من اطلاع نداشتم. در حالي كه همه مي‌دانستند كه چه خبر است. شما چرا اين‌گونه مديريت كرديد و چرا به عنوان مدير يك مجموعه سكوت كرديد و اجازه داديد آقاي «م.س» به كار خود ادامه دهد و مانع كار او نشديد؟

«ع.ر» پاسخ داد: من به آقاي «پ» بارها گفتم كه فرم‌ها را ببينم تا متوجه بشوم چند امضا كرده‌ام اما وي به من گفت امضاي شما در اين فرم‌ها اصلا نيست. اين فرم‌ها يا هستند يا نيستند و اگر نباشند معلوم مي‌شود چه كساني ذي‌نفع ماجرا هستند. كليد قفل اين پرونده در نشان دادن فرم‌هاست.

نماينده دادستان گفت: آيا شما به عنوان يك مدير به آقاي «م.س» توضيح داد كه چرا ديگر فرم‌ها را امضا نمي‌كنيد؟

متهم پاسخ داد: خير. توضيحي ندادم. آقايان «ك» و «ش» همه ما را گمراه كردند.

فراهاني بار ديگر گفت: در اظهارات شما آمده از همان ابتدا شايعه بوده كه LCهاي تهران صوري است اما از نيمه سال 89 همه مي‌دانستند كه ال‌سي‌ها صوري است. در اين رابطه توضيح دهيد.

«ع.ر» گفت: مشكل ما در گروه ملي اين بود كه به صورت جزيره‌اي كار مي‌كرديم. من اول با آقاي «خ» صحبت كردم براي اينكه مطمئن شوم فرم‌ها صوري نبوده است اما اظهارات من نظر من بود و ممكن است نظر ديگران نباشد.

قاضي سراج گفت: شما بيان كرديد گروه ملي قبل از خصوصي‌سازي دنبال وام بوده اما موفق به دريافت آن نشده است ولي به محض اينكه خصوصي شده چنين حجمي از اعتبارات را مي‌گيرد. به نظر شما دليل اين چه چيزي است؟

«ع.ر» پاسخ داد: اين موضوع ديگر هنر آقاي «خ» و برخي مسئولان بوده كه توانسته‌اند اين حجم امتيازات را بگيرند.

ادامه دارد...

  • یکشنبه/ ۲۵ تیر ۱۳۹۱ / ۱۱:۵۳
  • دسته‌بندی: حقوقی و قضایی
  • کد خبر: 91042514931
  • خبرنگار : 71411