رؤيا زرين گفت: من کار خودم را میکنم. تمام این سالها به دور از مافیاهای ادبی توانستم با خودم تماس بگیرم و خوشحالم که مستقل بودهام.
اين شاعر برگزيدهي جايزهي شعر خبرنگاران در گفتوگويي با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در مرور كارنامهي كارياش گفت: شاید 81 بود که کتاب «زمین به اوراد عاشقانه محتاج است» چاپ شد. کتاب كاندیدای جایزهی شعر کارنامه شد. بعد از آن «من از کنار برج بابل آمدهام» را انتشارات نیلوفر منتشر کرد. کمی بعدتر «به نام پدر پسر و من که زیتونم» را قرار بود نشر آهنگ دیگر در بیاورد که مجوز نگرفت. سپس «میخواهم بچههایم را قورت بدهم» را به نشر هزار سپردم که در اولین دورهی جایزهی خورشید انتخاب شد و همزمان کتاب سال جشنوارهی ایوار شد و شعرهایی از همان مجموعه در دو مجلهی معتبر ادبی آمریکا ترجمه و چاپ شدند. «بلقیس در وضعیت تله زنگ» کتاب دیگری بود که به آهنگ دیگر سپردم و مجوز نگرفت؛ اما شعرهایی از همان کتاب برگزیدهی اولین دورهی جایزهی نیما شدند. سپس نوبت به «شیوههای دلپذیر آوریل» رسید که چند روز پیش کتاب سال برگزیدهی جايزهي شعر خبرنگاران شد. مجموعهی دیگری را هم به تازگی به ناشر سپردهام تا خدا چه خواهد... روی هم رفته دههی پرکاری را پشت سر گذاشتم.
او در ادامه دربارهي اينكه آيا انتظارش به عنوان يك شاعر برآورده شده است، گفت: انتظار یک شاعر؟ راستش من بی هیچ انتظاری، از خلق کردن لذت میبرم.
او همچنين در پاسخ به اين موضوع كه از كي و چطور به صرافت نوشتن شعر افتاد، عنوان كرد: اولینبار که از نوشتن لذت بردم، دوم ابتدایی بودم که داستان کوتاهی دربارهی مورچهها نوشتم. هرگز فراموش نکردهام که خانم معلممان بهتزده شده بود و اولین برداشتش این بود که کار خودم نیست.
زرين در ادامه دربارهي كتاب «شيوههاي دلپذير آوريل» گفت: «شیوههای دلپذیر آوریل» عاشقانهای است که سر بند آمدن ندارد. شاید بهتر است بگویم هر کتاب قطعهای از زندگی است و زندگی ادامه دارد...
اين شاعر در پاسخ به اين پرسش كه آيا انتظار برنده شدن كتابش را در جايزهي شعر خبرنگاران داشته است و در مقايسهي كارش با ديگر نامزدهاي اين رقابت ادبي، گفت: ببینید اینطور که از زندگی فهمیدم، هر لحظه باید انتظار هر چیزی را داشت. اتفاق خوب و بد وجود ندارد. میخواهد بردن یک جایزه باشد یا از دست دادن عزیزترینت. ما اتفاقها را ارزشگذاری کردهایم. این از نتایج فرایند جامعهپذیری است. البته که در این فرایند از توجه و دیدن خوشحال میشویم، از پاداش گرفتن هم ...اما فارق از همهی اینها لذتی است که هنر مند از خلق اثر میبرد. اینکه در این روزگار غریب کسانی همت میکنند و کتاب آن دیگری را میخوانند، خیلی شگفتانگیز است؛ چه رسد به اینکه جایزهای را هم تدارك ببینند. اما دربارهي آن بخش ديگر سؤال دربارهي شایستگی، مطمئن هستم هر کس شایستگیهای خودش را دارد و این داستان انتخاب حتما خیلی سخت بوده برای داوران. راحتتان کنم. خودم را با کسی مقایسه نمیکنم. من زندگی و شیوهی نگاه و نگارش خودم را دارم و تجربههایی که سمبادهام کشیدهاند و دیگران هم به همین سیاق منحصر به فرد هستند.
زرين سپس دربارهي جايزههاي ادبي و موضعش دربارهي اين جايزهها اظهار كرد: خیلیها برای جایزهها و جشنوارهها مینویسند و خیلیها هم جوایز را به دلایل خودشان زیر سؤال میبرند. من فکر میکنم به دنبال تأییدیه گرفتن از دیگران بودن تنها به گروه اول ختم نمیشود که اتفاقا به شیوهی عجیبی در لباس مبدل گروه دوم هم میشود پیدایشان کرد؛ کسانی که اتفاقا به شدت جوایز را نقد و رد میکنند؛ اما عمیقا تشنهی توجهاند. من کار خودم را میکنم. تمام این سالها به دور از مافیاهای ادبی توانستم با خودم تماس بگیرم و خوشحالم که مستقل بودهام؛ مثل همان مستقل بودنی که آقای اکبریانی دربارهی جایزهی خبرنگاران فرمودند. البته همینجا از ایشان و همکارانشان تشکر میکنم.
رؤيا زرين در پايان دربارهي فضاي شعر و اتفاقهاي آن گفت: چطور میشود نظر درستی داد، وقتی همهی آنچه که خلق میشود، راهی گشوده در خارج از خالق اثر پیدا نمیکند. اما قاعدهی کلی این است که لحظهای دیگر از این لحظهای که من با شما در گفتوگو هستم، همه چیز در حال رشد و بالندگی باید باشد. اینطور نیست؟
انتهاي پيام