دو شعر كوتاه از مفتون اميني
مفتون اميني دو شعر كوتاه را در اختيار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) قرار داده كه يكي از آنها شعري است قديمي و ديگري شعري جديد. آفتاب را به تو نميدهم تا خرده خرده بشكنياش و از آن هزار ستاره بسازي ماه را به تو نميدهم تا به خاطر كوهي از نور دريايي از مرواريد را انكار كني ستارهها را به تو نميدهم تا بگويي خوشا شبهاي بيمهتاب آسمان را به تو ميدهم تا نداني چه بايد كرد **** باران كه از دريا بود كمي از آن به دريا برميگشت گندم كه از مزرعه بود كمي از آن به مزرعه برميگشت عشق كه از هوس بود كمي از آن به هوس برميگشت و شعر از كجا بود؟ كه بسياري از آن به كاغذها برميگشت و كمي از آن به حافظهها انتهاي پيام