از تسخير آشپزخانه تا تبريك عيد فطر... خاطرات سيدناصر ميري از رمضان در اسارت

سيدناصر ميري از آزادگان سرافراز دوران دفاع‌مقدس است كه بيش از هشت سال در اردوگاه «موصل 4» دربند دشمنان بعثي بود. وي با بيان خاطر‌اتي از فراز و نشيب‌هاي اسارت سخن گفت.

امتيازي كه در ماه رمضان به دست آورديم

سيدناصر ميري كه در حال حاضر مديركلي حوزه رياست جهاددانشگاهي را بر عهده دارد، با تبريك 26 مردادماه،سالروز ورود آزادگان به ميهن اسلامي در گفت‌وگو با خبرنگار سرويس فرهنگ حماسه‌ي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) به خاطرات خود از رمضان در اسارت پرداخت و گفت: زماني بود که عراقي‌ها اجازه روزه گرفتن به اسرا نمي‌دادند،اما ديدند ما غذايمان را نمي‌خوريم و نگه مي‌داريم و يا عده‌اي از اسرا به دليل نخوردن غذا مريض مي‌شدند، بنابراين باعث گرفتاري عراقي‌ها مي‌شد. با توجه به اين مسايل،بالاخره زيربار رفتند كه روزه بگيريم و حاضر شدند ساعات توزيع غذا را به خود ما بسپارند كه اين واگذاري،امتياز بزرگي براي اسرا بود؛ به اين ترتيب اسرا آشپزخانه را در دست گرفتند، هر چند قبلاً هم آشپزخانه را خود ايراني‌ها اداره مي‌كردند اما ديگر نظم توزيع غذا در اختيار خودمان بود.

نقشه عراقي‌ها براي ايجاد تفرقه بين‌ روزه‌داران ناكام ماند

به لحاظ تغذيه، يك جنبه ماه رمضان در اسارت، سحري بود و جنبه ديگر افطاري؛ابتدا كه زير بار نمي‌رفتند مشكلاتي داشتيم، از جمله اين كه غذايي كه براي افطار نگه داشته بوديم را خالي مي‌كردند و غذاي سحري را هم همين‌طور.

يك مزاحمت ديگر عراقي‌ها ايجاد تفرقه بود. يعني سعي داشتند بين اسرايي كه روزه مي‌گرفتند و آنهايي كه به دليل بيماري شديد معده، قادر به روزه گرفتن نبودند تفرقه ايجاد كنند و آن‌ها را رودر روي هم قرار دهند كه در اين زمان، حتي اسرايي كه مشكل شديد معده داشتند هم اعلام كردند روزه مي‌گيرند. بنابراين نقشه عراقي‌ها ناكام ماند.

عصبانيت عراقي‌ها به دليل نگهباني زياد

عراقي‌ها مي‌ترسيدند نصف شب درهاي آسايشگاه‌ها را باز كنند و ما را براي غذا گرفتن به آشپزخانه ببرند. اسراي همه اردوگاه‌ها به گروه‌هاي 10 تا 12 نفره تقسيم شده بودند كه گروه‌هاي غذايي بودند. يعني در هر آسايشگاه حدوداً 160 نفر بودند كه به گروه‌هاي غذايي تقسيم مي‌شدند. عراقي‌ها نصف شب در يك آسايشگاه را باز مي‌كردند و آن گروه 10 نفره پشت سر هم به صف مي‌شدند سپس عراقي‌ها درها را قفل مي‌كردند و همراه سربازان اسرا را به آشپزخانه مي‌بردند، اسرا غذا را مي‌گرفتند و همين‌طور به صف مي‌رفتند. يعني 14 تا 15 آسايشگاه همين‌طوري غذايشان را تحويل مي‌گرفتند و در اين ميان ما شب‌ها به دليل صداهاي ايجاد شده مخصوصا صداي بازو بسته شدن درب فلزي آسايشگاه، خواب نداشتيم؛ از طرف ديگر عراقي‌ها چون مجبور بودند شيف‌هاي نگهباني را زياد كنند، از دست ما عصباني بودند.

عصرها، قبل از اين كه درهاي آسايشگاه ها را ببندند به نوبت غذايمان را مي گرفتيم و تا افطار نگه مي‌داشتيم.

فرصتي براي ديدار ماه

اسرا در طول سال نمي‌توانستند شب‌ها ماه يا ستاره ببينند. اما وقتي نصف شب براي تحويل غذاي سحري به آشپزخانه مي‌رفتند خيلي خوشحال بودند وقتي به آسمان نگاه مي‌كردند و عراقي‌ها به شوخي و يا جدي مي‌گفتند «مگر در ايران ماه نيست كه به ماه نگاه مي‌كنيد.»

همواره به دنبال تعليم و تعلم بوديم

تمام ايام اسارت وقت خالي نداشتيم و به دنبال تعليم و تعلم بوديم. در ماه مبارك رمضان همه كلاس‌هاي عربي، انگليسي، فيزيك و شيمي و... تعطيل مي‌شد و جاي خود را به ترجمه قرآن،دعاها و نهج‌البلاغه و در اواخر«صحيفه سجاديه» مي‌داد. كلا كلاس‌ها، كلاس‌هاي معنوي بود و با مختصر توضيحاتي كه نسبت به ريز كلمات ارائه مي‌شد تقريباً ‌به تفسير نزديك مي‌شد ولي توضيحات خوبي از ريزه‌كاري‌ها درمي‌آمد.

بعضي اسرا پنج بار ختم قرآن داشتند

برنامه ديگر اسرا در رمضان،ختم قرآن کريم بود و بر اساس برنامه‌ريزي‌هاي صورت گرفته هر اسير يك جزو قرآن را در روز ختم مي‌كرد و حتي بعضي از اسرا چهار يا پنج بار در ماه رمضان، ختم قرآن داشتند. در ميان اسرا حافظان بسياري بودند.

نواي ربنا

ما در اردوگاه اسرا برنامه‌هاي فرهنگي هم داشتيم. مثلا قبل از اين كه اذان صبح گفته شود، اسرا به نوبت دعاي سحري، «ربنا» و يا شعر مي‌خواندند. البته نگهبان مي‌گذاشتيم تا عراقي‌ها متوجه نشوند. جالب‌ترين مساله در ماه رمضان، زمان افطار بود كه اسرا، نواي «ربنا..». مي‌خواندند و تك‌خوان‌هاي خوبي هم داشتيم. وقتي اذان مغرب گفته مي‌شد بيشتر اسرا ابتدا نماز مي‌خواندند بعد افطار مي‌كردند.

پخش اذان مجلسي

شايد تنها يك نكته خوبي كه از عراقي‌ها مي‌توان گفت اين بود كه در دو نوبت يعني بعد از نماز صبح و قبل از نماز مغرب و افطار،چند دقيقه قرآن مجلسي پخش مي‌كردند كه خيلي خوب بود. البته شايد آن‌ها فكر مي‌كردند ما از اين كار خوشمان نمي‌آيد. اما بسيار لذت مي‌برديم.

راديو قاچاقي

يك راديو به صورت قاچاقي تهيه كرده بوديم و با آن از اوقات شرعي، فرا رسيدن ماه مبارك رمضان يا عيد فطر با خبر مي‌شديم.

عيد فطر

وقتي شب عيد فطر اعلام مي‌شد، فردا صبح تمام جمعيت اردوگاه بعد از آمارگيري براي قدم زدن دور تا دور اردوگاه مي‌ايستاديم و از نفر اول تا آخر با هم روبوسي مي‌كرديم.

ورزش هيچگاه فراموش نشد

اسرا با آن رژيم غذايي ناچيز ورزش را رها نمي‌كردند و با وجود كمبود آمادگي بدني خود را حفظ مي‌كردند. چون اعتقاد داشتند اگر يك روز به ايران برگشتند سر بار ديگران نباشند.

استفاده از قاري قرآن براي اعمال فشار سياسي عليه ايران

عراقي‌ها در يك مقطع «عبدالباسط» قاري مصري را دعوت كردند و در چندين جلسه قرائت‌هاي مجلس خوبي ضبط كردند، اما در نهايت خواستند از وي به عنوان فشار سياسي عليه ايران استفاده كنند اما عبدالباسط حاضر نشده بود عليه ايران حرف بزند.

انتهاي پيام

  • چهارشنبه/ ۲۶ مرداد ۱۳۹۰ / ۱۰:۲۹
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 9005-17110
  • خبرنگار : 71062