/ارزيابي طنز در دهه‌ي 80/ رحيم رسولي: ادبيات طنز جايگاه اصلي خود را از دست داده ‌است

رحيم رسولي در ارزيابي خود از ادبيات طنز دهه‌ي 80، ادبيات را در سال‌هاي اخير بيمار خواند و گفت: ادبيات طنز اكنون تنها دارد افشاگري مي‌كند و جايگاه اصلي خود را از دست داده ‌است. اين طنزپرداز با اشاره به اين موضوع كه براي پرداختن به ادبيات طنز در دهه‌ي 80 اول بايد ببينيم طنز جايگاه واقعي خودش را پيدا كرده است يا نه، به خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: براي پرداختن به طنز دهه‌ي 80 ابتدا بايد سؤالاتي را پاسخ داد؛ مانند اين‌كه طنزپردازاني كه اكنون دارند كار مي‌كنند، تثبيت شده‌اند يا نه؟ اين‌كه طنز ما چقدر به طنز واقعي نزديك است؟ و ديگر اين‌كه آيا هنرمند آن‌چه را كه مخاطب مي‌خواهد، به او مي‌دهد يا آن‌چه را كه خود مي‌خواهد؟ او در ادامه افزود: ‌اكنون سليقه طنز ما به اين صورت است كه تنها دارد افشاگري مي‌كند؛ در حالي‌كه اين وظيفه طنز نيست؛ اين كار ژورناليستي است و شايد چون روزنامه‌ها نمي‌توانند و يا نمي‌گذارند كار خود را انجام بدهند، ما به اين وضعيت رسيده‌ايم. رسولي با اشاره به شرايط ادبيات در دهه‌ي 80 گفت: فكر مي‌كنم در دهه‌ي 80، بلبشويي در ادبيات به وجود آمده است و يك تداخل مسؤوليتي در همه حوزه‌ها، خصوصا در ادبيات، رخ داده و ادبيات ما بيمار شده است كه اين ادبيات بايد آسيب‌شناسي شود و به اين نكته دست يافت كه چرا ادبيات اين همه تابع سياست شده و در مقابل، ادبيات سياسي وارفته و شاخص‌هاي سياست چون منفعت‌طلبي و دغل‌بازي را به خود گرفته است. او همچنين اظهار كرد: من مطلبي را جايي مي‌نويسم و يا در وبلاگم منتشر مي‌كنم و مي‌بينم ديگران آن را بدون منبع استفاده كرده‌اند. برخي مي‌خواهند با شانتاژ و جوسازي، خودشان را نشان دهند؛ در حالي‌كه آن‌كه دلش براي ادبيات مي‌سوزد، بايد به طنز بپردازد و بسيار هم بايد جدي باشد و از چيزهايي كه به فرهنگ جامعه آسيب مي‌رساند، پرهيز كند. اين طنزپرداز با اشاره به رندي در طنز، عنوان كرد: ما همان‌طور كه در ادبيات سياسي محدوديت‌ها و تحريم‌ها را دور مي‌زنيم، مي‌توانيم اين محدوديت‌ها را در طنز هم دور بزنيم. البته طنز بايد در وهله اول شعريت داشته باشد و اگر كسي نمي‌تواند شعر بگويد و شعر بنويسد، بهتر است به كارهاي ديگر روي بياورد؛ نه اين‌كه تنها مسائل سياسي را طرح كند و بيش از آن‌كه صداي هنر بلند باشد، صداي هنرمند بلند باشد. از سوي ديگر، برخي در آثار خود تنها مسائل اروتيك را مطرح مي‌كنند كه با ادبيات نسبتي ندارد. رسولي با بيان اين موضوع كه طنز ما هنوز شكل واقعي خود را پيدا نكرده است، گفت: ‌درك درستي از طنز وجود ندارد و همه احساس مي‌كنند مي‌توانند از اين زمينه استفاده كنند. اين درست است كه طنز در محدوديت‌ها اتفاق مي‌افتد و ما بايد بتوانيم طنز را به لايه‌هاي پنهان بكشانيم؛ اما بايد پشت آن معنايي باشد و زماني كه مي‌خنديم، فراموش نكنيم كه چرا خنديده‌ايم. خنده سطحي فايده‌اي ندارد. او افزود: اما متأسفانه درك درستي از طنز وجود ندارد و با وجود آن‌كه طنزي كه در فيلم «جدايي نادر از سيمين» است، بيش از «اخراجي‌ها» است؛ اما «اخراجي‌ها» را بيش‌تر مي‌بينند. اين نشان مي‌دهد كه هميشه حاكميت‌ها مقصر نيستند؛ بلكه مقصرها، فرهنگي‌ها و فرهنگ‌سازان و ادبياتي‌ها هستند. طنز به عنوان فرهنگ يك سرزمين بايد جايگاه ويژه‌اي داشته باشد؛ زيرا ما تاريخ گذشته خود را بيش‌تر مي‌توانيم در هجويات بيابيم تا در شعرهاي اديبانه. من وقتي كاري از عبيد را مي‌خوانم، مي‌فهمم مردم ما در آن روزگار چه وضعيتي داشته‌اند. رسولي در مقايسه طنز منظوم و منثور عنوان كرد: من فكر نمي‌كنم تفاوتي بين قالب‌هاي نظم و نثر باشد. ما با قالب‌ها كار نداريم؛ با قلب‌ها كار داريم. فرقي نمي‌كند شما چگونه بگوييد، به قول سهراب، حتا اگر طراوت تكرار هم باشد، خوب است و اگر همين طراوت تكرار را هم اثر نداشت، دست كم نظم باشد، بهتر است؛ زيرا مردم از آهنگ گفتار لذت مي‌برند و اگر همين آهنگ نباشد، ديگر براي خواننده چيزي نمي‌ماند. او سپس به شعرهاي اكبر اكسير اشاره و عنوان كرد: اكبر اكسير در برخي از نثرهايش آن‌قدر به شعر نزديك شده كه كارهايش محشر است. او زبان خودش را دارد؛ بنابراين اين‌كه بتواني با واژه‌ها رابطه برقرار كني، مهم است. اكسير با استفاده از پيشنهادهاي دهه 70 توانست زبان خودش را بيابد. اين طنزپرداز در ادامه به جايگاه طنز مكتوب در ميان ساير گونه‌هاي طنز اشاره و عنوان كرد: اكنون مردم ما با ادبيات ديداري راحت‌تر هستند؛ زيرا اولويت‌هاي اول آن‌ها چيزهاي ديگري است و همه اين‌ها به فرهنگ‌سازي نياز دارد. زماني كه جامعه ما كتاب‌خوان شود و به آن درجه از بلوغ برسد كه براي كتاب‌خواني ارزش قائل شود، آن موقع مي‌توانيم بفهميم كه كدام نوع اهميت بيش‌تري دارد. در حال حاضر، مردم ما با ادبيات تصويري و ديداري راحت‌ترند و حتا نويسندگان مختلف آثار هم را نمي‌خوانند. او با اشاره به اين موضوع كه طنزپردازان شناسنامه‌دار اكنون كم هستند، گفت: اين‌ كم‌تعدادي تنها در حوزه طنز نيست؛ بلكه در همه حوزه‌ها به همين صورت است. ما در نقد و سينما و ادبيات جدي هم آدم‌هاي كمي را داريم. در اين سه دهه در زمان‌هايي كه فضا باز هم بوده، باز هم اثر شاخصي نداشته‌ايم. اكنون با گسترش اطلاعات و استفاده از فضاي مجازي هم دقت و حوصله همه كم شده و انديشه حذف شده است. اكنون ما نظريه‌پرداز و متفكر نداريم. اگر چند نظريه‌پرداز مستقل داشتيم، اوضاع فرق مي‌كرد. گاهي هم كه صداهايي بلند مي‌شود، بيش‌تر از اين‌كه خوشايند ادبيات باشد، خوشايند حاشيه‌هاست. رسولي ايراني‌ها را داراي روحيه خوش‌مشربي خواند و گفت: اين كه مي‌گويند ايراني‌ها خوش‌مشرب هستند، درست است. اين به اين معنا نيست كه بگوييم ملت‌هاي ديگر اين‌طور نيستند؛ اما فكر مي‌كنم روحيه ايراني خوش‌مشرب‌تر است و ايراني‌ها شوخ‌طبعي دارند؛ اما متأسفانه طنزپردازان خود را بد معرفي كرده‌اند و طنز بد فهميده شده است. تصور مردم از طنزپرداز يك جوكر است. وقتي طنزپردازي اسم خودش را «پشمك الشعرا» مي‌گذارد، سبب مي‌شود تا تصور مردم از طنز چيز ديگري باشد و طنزپرداز خودش را تا حد دلقك پايين مي‌آورد؛ در حالي‌كه طنز جدي‌ترين ژانر ادبيات است. اين طنزپرداز بزرگ‌ترين مشكل طنزپردازي را كمبود مطالعه و انديشه خواند و گفت: ‌طنزپردازان ما كمبود مطالعه و انديشه دارند؛ آنها بايد مطالعه بيش‌تري كنند تا ايده‌هاي بيش‌تري را كسب كنند. مطالعه آن‌ها بايد در همه حوزه‌هاي دانش باشد. مشكل اصلي ما اكنون كمبود مطالعه است كه از موضوعات مهم دست كشيده‌ايم و امور سطحي را دنبال مي‌كنيم. برخي طنزپردازان ما جوك‌هاي معمولي را به طنز درمي‌آورند كه اين براي ما فايده‌اي ندارد. اين در حالي است كه طنزپردازان ما موقعيت بسيار خوبي دارند و تا در مكان و زمان خوبي قرار گرفته‌اند، اين بهترين موقعيت براي آن‌هاست كه كار گروهي خوبي را انجام بدهند و تاريخ اكنون را براي آيندگان به جاي بگذارند. ما در گذشته مجلاتي چون «نسيم شمال» را داشتيم كه قرباني شرايط شدند و به دنبال طنز موقعيت رفتند. طنزپردازان نبايد اين شرايط را تكرار كنند. انتهاي پيام
  • شنبه/ ۴ تیر ۱۳۹۰ / ۱۱:۱۱
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 9004-01390
  • خبرنگار :