/ارزيابي طنز در دهه‌ي 80/ مهدي استاداحمد: جايي براي عرضه‌ي طنز نيست

مهدي استاداحمد طنز را در نيمه‌ي اول دهه‌ي 80 خوب ارزيابي كرد و گفت: در نيمه‌ي دوم دهه‌ي 80، طنز با ضعف‌هايي مواجه شد و اكنون جايي براي عرضه‌ي طنز وجود ندارد. اين طنزپرداز در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ادبيات طنز را در پنج سال اول دهه‌ي 80 خوب ارزيابي كرد و گفت: طنز در پنج سال اول دهه‌ي 80 بهتر جلو مي‌رفت، كه يكي به خاطر تازگي طنز بود و ديگر اين‌كه پيش از دهه‌ي 80 به طنز بها داده شده بود؛ در نتيجه، طنزپردازان پنجره‌هاي جديدي را براي طنز باز كردند؛ مانند شعر طنز كه قبل از دهه‌ي 80 شايد مخاطب كم‌تري داشت. او افزود: در اين دهه به خاطر برگزاري برخي جلسات شعر مانند «در حلقه رندان» به شعر طنز بيش‌تر بها داده شد و اين گونه ادبي مخاطب بيش‌تري يافت. پيش‌تر هم شعر طنز بود؛ اما در اين دوره شعر طنز با زبان روز به مسائل روز مي‌پرداخت. استاداحمد در ادامه تأكيد كرد: اما ادبيات طنز در نيمه دوم دهه 80 با ضعف‌هايي مواجه شد كه قسمتي از آن به شرايط و فضا بازمي‌گردد. وقتي مجلاتي مانند «گل‌آقا» منتشر نمي‌شوند و به جاي آن نيز مجله ديگري منتشر نمي‌شود، طنز با ضعف‌هايي مواجه مي‌شود. ما ديگر اكنون نشريه طنز جدي نمي‌بينيم. مقداري ديگر از اين ضعف هم شايد به علت كهنه شدن فضاهاي جديدي بود كه طنز ايجاد كرده بود و شايد طنزپردازان بايد بيش‌تر در آن نوآوري مي‌كردند. اين طنزپرداز با اشاره به نقش اينترنت در ادبيات طنز، گفت: برخي مي‌گويند چون به وسيله اينترنت، هركسي مي‌تواند هرچيزي را منتشر كند، اين باعث ضعف طنز شده؛ اما من معتقدم اين موضوع به گسترش طنز منجر شد و ذوق طنزنويسي و طنزخواني را در بسياري برانگيخت. پيش‌تر خيلي‌ها نمي‌دانستند كه طنز دوست دارند و دوست دارند اين گونه ادبي را بخوانند و خيلي‌ها هم نمي‌دانستند كه ذوق طنزنويسي دارند. خيلي‌ها در اينترنت خود را پيدا كردند و اينترنت با تمام ايرادهايش باعث رشد طنز شد. اين طنزپرداز درباره استقبال از فضاي اينترنت براي طنزنويسي، گفت: تحمل كساني كه نوك پيكان طنز به سوي‌شان مي‌رود، كم‌تر شده و تحمل انتقاد پايين آمده و از آن‌جا كه در اينترنت، پي‌گيري سخت‌تر است، بسياري به نوشتن در اينترنت روي آورده‌اند و هرچه طنز در فضاي واقعي كم‌تر شد، طنزنويسي در اينترنت بيش‌تر شد. اما هرچه در فضاي واقعي بتوان آزادانه‌تر نوشت، آدم‌هايي كه در فضاي مجازي مي‌نويسند، طنزشان قوت مي‌گيرد؛ زيرا ديگر طنز آن‌ها به خاطر اين‌كه برخي محدوديت‌ها را مي‌شكند، مورد توجه قرار نمي‌گيرد و آن‌ها ناگزيرند كه طنز خود را قوت ببخشند. استاداحمد سپس در مقايسه طنز منثور و منظوم گفت: هركدام از اين گونه‌ها مخاطبان خاص خود را دارد و نمي‌توان يكي را به ديگري ترجيح داد. نثر سريع‌الانتقال است و به سرعت بعد از رخ دادن رويدادي، مي‌توان درباره آن به نثر نوشت؛ چون راحت‌تر مي‌آيد و با سرعت بيش‌تري به دست مخاطب مي‌رسد؛ اما شعر زمان بيش‌تري را مي‌طلبد؛ ولي از سوي ديگر، شعر طنز نيز ممكن است بيش‌تر در ذهن مخاطب بماند، حتا مخاطبي كه از يك شعر طنز خوشش آمده، شايد يكي دو بيت از آن را تا سال‌ها بعد در ذهن داشته باشد. او همچنين درباره جايگاه طنز مكتوب در ميان ساير گونه‌هاي طنز، عنوان كرد: فكر مي‌كنم مهم‌ترين تكيه‌گاه طنز، همين طنز مكتوب است؛ زيرا مي‌تواند تمام آن‌چه را كه در ذهن طنزپرداز مي‌گذرد، به صورت خالص روايت كند. اما در ساخت برنامه‌هاي رسانه‌يي محدوديت‌هايي هست و مي‌بينيم كه در نهايت، آن‌چه كه نويسنده انتظار داشته، با آن‌چه كه به اجرا درآمده است، فرق بسياري دارد. استاداحمد درباره ظرفيت طنز ما براي اقتباس ادبي نيز گفت: فكر مي‌كنم آثاري را مي‌توان يافت كه دست‌مايه اقتباس ادبي شود؛ اما اين آثار كم هستند؛ زيرا طنزپردازان عادت كرده‌اند كه پر و بالي به طنز داده نشود و چون فكر نمي‌كنند زماني اثرشان به گونه ديگري ساخته ‌شود، اثر خود را نمي‌پرورانند؛ اما ايده‌هاي بسياري را مي‌توان در آثار طنز يافت. اين طنزپرداز درباره كم‌تعداد بودن طنزپردازان هم گفت: اين موضوع به عرضه و تقاضا بازمي‌گردد. هرچه تقاضا براي طنز بيش‌تر باشد، عرضه هم زياد مي‌شود و هرچه عرضه بالا رود، توليدكننده هم بيش‌تر مي‌شود. وقتي جواني مي‌خواهد به اين عرصه پا بگذارد و مي‌بيند كساني كه در اين عرصه هستند، اوضاع درست و حسابي ندارند، پشيمان مي‌شود. او در ادامه درباره كم‌رنگ شدن طنز ژورناليستي گفت: يك درصد ممكن است ناشي از تنبلي طنزپردازاني باشد كه قالب‌هاي جديد را به طنز مي‌آورند؛ اما مسأله اصلي اين است كه جايي براي عرضه طنز وجود ندارد و كسي كه وارد كار طنز شده، سعي مي‌كند به دنبال ساير گونه‌هاي هنر و اصلا صنف ديگري برود و كسي هم كه مي‌خواهد به اين عرصه وارد شود، وارد نمي‌شود؛ زيرا طنزپرداز نمي‌تواند به صورت مجرد طنزپرداز باشد و او وقتي طنزپرداز است كه بتواند كارش را عرضه كند. عرضه عمومي بسيار مهم است و اگر طنزپردازي بنويسد و اثرش را به مخاطب نرساند، ذوقش كم‌رنگ مي‌شود. استاداحمد همچنين درباره مهم‌ترين مشكلات و موانع بر سر راه طنزپردازي گفت: اول از همه، پايين بودن تحمل مسؤولان است و ديگر اين‌كه بايد براي طنزنويسي، انتشار يكي دو هفته‌نامه مستقل طنز فراهم شود. اين دو مسأله بسيار مؤثر است و اگر ما نشريه طنز خوب داشته باشيم، چه بسا فيلم‌هاي طنز خوبي را هم ببينيم؛ زيرا وقتي كه طنز مكتوب خوب عرضه شود، بر روي فرم‌هاي ديگر طنز هم تأثير مي‌گذارد. انتهاي پيام
  • سه‌شنبه/ ۳۱ خرداد ۱۳۹۰ / ۰۹:۵۷
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 9003-19169
  • خبرنگار :