امين فقيري: داستان دهه‌ي 80 از دهه‌ي قبلش ضعيف‌تر است

امين فقيري معتقد است: ادبيات داستاني دهه‌ي 80 ضعيف‌تر از داستان دهه‌ي 70 بوده و اثر شاخصي در اين دهه خلق نشده است. اين داستان‌نويس در ارزيابي خود از ادبيات داستاني دهه‌ي 80 در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عنوان كرد: ادبيات داستاني دهه‌ي 80 در مقايسه با ادبيات داستاني دهه‌ي 70 ضعيف‌تر بود و ما داستان مهمي را در اين دهه نديديم كه چاپ شود. او افزود: آثار زيادي در دهه‌ي 80 منتشر شده‌اند؛ اما هيچ‌كدام به پاي آثار دهه‌ي 70 نمي‌رسند. تنها كساني چون ابوتراب خسروي آثاري را خلق كردند كه در حوزه‌ي داستان موفق بودند. اما در مجموع، در مورد رمان من چيز چشم‌گيري را نديده‌ام و اثري را كه شاهكار باشد، نديده‌ام كه خلق شود. فقيري با اشاره به شعر دهه‌ي 80، گفت: در مورد شعر نيز به همين صورت است. باز داستان بهتر از شعر است؛ شعر كه خيلي بي‌هويت شده است. او در ادامه با اشاره به دليل ركود داستان، خاطرنشان كرد: شايد دليل ركود آثار، كمبود تجربه‌هاي اجتماعي و دروني نويسنده و آسان گرفتن كار توسط او باشد. نويسندگان سراغ موضوعات خوب نمي‌روند و تلاش زيادي براي رسيدن به موضوعات خوب نمي‌كنند. اين نويسنده سپس به حضور جوانان در ادبيات دهه‌ي 80 اشاره و عنوان كرد: در دهه‌ي 80 جواناني شروع به كار كردند كه برخي از آن‌ها استعدادهاي خوبي دارند؛ اما اميدوارم در اين فضا بمانند و بتوانند خودشان را بالا بكشند. فقيري با اشاره به پيشرفت‌هاي تكنيكي در ادبيات دهه‌ي 80، اظهار كرد: داستان و رمان دهه‌ي 80 از نظر تكنيك و زبان پيشرفت كرده است. برخي با كلاس‌هاي داستان‌نويسي و برخي هم با استعداد خود توانسته‌اند در اين حوزه پيشرفت كنند. اما موضوع‌هايي كه نويسندگان سراغ‌شان مي‌روند، خيلي موضوعات خاصي نيستند. وقتي آثار نويسندگان جوان آمريكايي را مي‌خوانيم، به خود مي‌گوييم آن‌ها چگونه اين موضوع به ذهن‌شان رسيده است؛ اما در ميان آثار ايراني اين‌گونه نيست و موضوع از جذابيت چنداني برخوردار نيست. او ادامه داد: زبان و تكنيك پيشرفت كرده است؛ اما اين آدم را خسته مي‌كند؛ چون پيچيدگي، تعليق و تضاد در آثار كم ديده مي‌شود و نويسندگان از گره‌هاي زير پوست داستان كم بهره مي‌برند و به صرف اين‌كه مي‌خواهند ادبيات مدرن را بنويسند، به اشتباه مي‌روند و گاه قادر به به وجود آوردن گره داستاني نيستند. او مخاطبان ادبيات را بيش‌تر از گذشته دانست و گفت: اكنون مخاطبان ادبيات از گذشته بيش‌تر شده؛ اما آثار شاخصي به عرصه نيامده است كه اين مخاطبان را زياد و يا حفظ كند. اين نويسنده درباره‌ي نقش برگزاري جايزه‌هاي ادبي در ادبيات دهه‌ي 80 نيز گفت: من فكر مي‌كنم در جايزه‌هاي ادبي باندبازي‌هاي زيادي وجود دارد و هر جايزه باند خودش را دارد؛ زيرا در انتخاب‌هاي اين جوايز بيش‌تر اوقات، آثار بسياري وجود دارند كه از اثر انتخاب‌شده بهترند. زماني كه آدم آن اثر انتخاب‌شده را مي‌خواند، فكر مي‌كند يك باند بخصوصي وجود داشته كه اين اثر انتخاب شده است. او در پايان عنوان كرد: نفس جايزه دادن بد نيست و مطرح كردن نام نويسندگان بسيار خوب است؛ اما اگر نويسنده‌اي اصيل و خوب باشد، بايد با جايزه گرفتن، كتاب‌هاي بهتري از او چاپ شود؛ در حالي‌كه كساني كه جايزه مي‌گيرند، در يك سكوت مي‌روند و ما آثار شاخص ديگري از آن‌ها نمي‌بينيم. انتهاي پيام
  • یکشنبه/ ۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ / ۱۰:۴۴
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 9002-01555.177664
  • خبرنگار :