مهدي باقربيگي در گفت‌وگو با ايسنا: «قصه‌هاي مجيد» يک استثنا بود «درمسير زاينده‌رود» اصفهاني‌ها و لهجه‌شان را مسخره نكرد *ايفاي نقش در«قبر شماره 1313»*

مهدي باقربيگي تنها اشکال «در مسير زاينده رود» را نبود وقت براي تمرين كافي روي لهجه اصفهاني دانست و گفت: برخي از اصفهاني‌ها کاري مي‌کنند که ديگر کسي جرات نکند براي سريال يا فيلم ساختن پايش را اصفهان بگذارد.

ايفاگر نقش ماندگار «قصه‌هاي مجيد» در گفت‌وگو با خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به عنوان يک اصفهاني درباره سريال «در مسير زاينده رود» گفت: به نظرم اين سريال، بسيار خوش‌ساخت بود. داستان آن هم نو و متفاوت با سريال‌هايي بود که اين روزها مي‌بينيم. هر چند آن قدر هنرمند داشت که اگر در آن از هنرمندان اصفهاني بيشتر استفاده مي‌کردند، مسلما بسيار بهتر بود. تنها اشکالي که اين سريال دارد اين است که به خاطر مناسبتي بودن و براي رسيدن به موقع براي پخش در ماه مبارک رمضان وقت کافي براي تمرين مناسب روي لهجه اصفهاني وجود نداشت. اما در کل به شهر تاريخي اصفهان خوب پرداخته شد و هم بافت قديم و هم بافت جديد نشان داده شد.

وي افزود: در اين سريال سنت و مدرنيته نيز به خوبي نمايش داده شد و نقطه قوت سريال بسيار بيشتر از نقطه ضعف آن بود. اين هم که سر و صدا شده به نظرم برخي از افراد که غرض ورزي داشتند به کار بهتان زدند! اصلا کسي نخواسته اصفهاني‌ها يا لهجه آنها را مسخره کند. تهيه کننده‌اي که اين همه سرمايه براي اين کار مي‌گذارد و يا کارگردان و بازيگراني که اين همه وقت مي‌گذارند، نمي‌خواهند کسي را مسخره کنند. آنها چنين ريسکي نمي‌کنند.

باقربيگي در پاسخ به اين پرسش كه آيا اين مثبت‌نگري‌اش به دليل ايفاي نقش در اين سريال نيست گفت: اگر من در اين سريال بازي نکرده بودم و کار را از نزديک نديده بودم، شايد من هم انتقاد مي‌کردم، اما چون من سر صحنه بودم، با بازيگران ارتباط داشتم و پشت صحنه را ديدم، به خاطر همين جانبدارانه صحبت مي‌کنم؛ وگرنه هيچ گاه منکر اشکالات اين سريال نمي‌شوم. لهجه خيلي بد ادا شد، اما اين را بگذاريد به حساب وقت کم، نه به حساب مسخره کردن.

وي اين كه «در مسير زاينده رود»، مردم اصفهان را به نوعي عقب مانده از زمان، ستيزه جو و داراي صفات منفي نشان داد رد كرد و گفت: آنهايي که چنين حرفي زدند احتمالا آدم‌هاي مريضي بودند! يا سريال را درست نديده بودند يا غرض‌ورز بودند؛ يا اينکه چون از سريال دور بودند چنين حرفي زده‌اند؛ وگرنه در اين سريال مسعود نامي تحصيلکرده و دنبال کارهاي خير بود. يا بهزاد نامي که برادر او بود با صفات پهلوان منشي و کارهاي نيک يا سماواتي؛ تاجري سرشناس و قابل اعتماد در اصفهان و يا حتي پدر مسعود، پيرمردي، که در آخر سريال مي بينيم آدم بدي نبوده تنها يک داداش ناخلف مي‌بينيم به نام فرهاد که دنبال پول و ماديات است.

باقربيگي در پاسخ به اين كه آيا به عنوان يک اصفهاني تاکنون نامي مانند «صحبي» را شنيده بوده گفت: اين دليل نمي‌شود چون چنين نامي نشنيديم پس چنين نامي نبوده. الان کمتر کسي اسم صغري را روي بچه‌اش مي‌گذارد، اين دليل نمي‌شود که چنين اسمي وجود ندارد. در هر دهه و قرني اسمي محبوب و رايج مي شود. امروز اسامي ديگري رايج شده است؛ اين بر مي‌گردد به دهه‌ها و قرن‌ها.

وي هم‌چنين درباره نشان دادن زنان اصفهاني با شلوارهاي گل و گشاد زيردامن گفت: اصلا صحبي اصفهاني نيست. او زني روستايي است که در برخي از روستاها چنين پوششي وجود دارد. اما آيا شما شلوارهاي راه راه را در اصفهان نديده‌ايد؟! (زيرشلواري هاي راه راه مردانه که پدرمسعود هم در خانه مي‌پوشد) اينها را همه هنوز مي‌پوشند. اصلا پوشش اصفهاني‌ها را با اين مي‌شناسند. هيچ جاي ايران از اين تمبان‌هاي راه راه کسي نمي‌پوشد. اصفهاني‌ها همه زير شلوارهايشان يکي از اين زيرشلواري‌ها دارند! مانند گز اصفهان اين هم مخصوص اصفهاني‌هاست، هر که اينجور باشد به او اصفهاني مي‌گويند، بد نيست که .....

باقربيگي درباره‌ي ضرورت ملاحظه‌كاري در ساختن سريالي خارج از تهران تا مبادا مردمي با فرهنگ که از قضا روي فرهنگشان هم خيلي حساسند، آزرده دل نشوند گفت: به نظر من اين سر و صدايي که شده، خيلي بيشتر از آن چيزي است که بايد باشد. برخي آدم‌ها اين کار را حساس کردند. برخي از غرض‌ورزها آن قدر در بوق و کرنا کردند که مردم روي اين کار حساس شدند. البته به نظر من بهتر بود که واژه‌هاي منسوخ شده در سريال استفاده نمي‌شد يا اسم‌هاي امروزي‌تري به کار مي‌بردند يا چون سريال در اصفهان بوده براي مشاوره لهجه و مشاوره آداب و رسوم اصفهاني آدم قدرتمندي را مي‌گذاشتند که مو را از ماست بکشد. البته تمام اينها باز مي‌گردد به وقت کم. من خودم شاهد بودم که آقاي مهرداد ضيايي خيلي زحمت مي‌کشيد، اما به خاطر وقت کم ديگر نمي‌توانست به همه کارها برسد.

وي در پاسخ به اين كه آيا همه انتقادها از سر غرض‌ورزي است؟ گفت: شايد چند ميليون اصفهاني داشته باشيم، اما تمام ايران از اين لهجه لذت بردند، حتي برخي در استان‌هاي ديگر معترضند که مگر استان‌هاي ديگر وجود ندارند؟! آنها مي‌گويند وقتي سريالي ساخته مي شود يا در تهران است يا اگر قرار است در تهران ساخته نشود مي‌آيند اصفهان؛ آن وقت برخي از اصفهاني‌ها کاري مي‌کنند که ديگر کسي جرات نکند براي سريال يا فيلم ساختن پايش را اصفهان بگذارد. بالاخره منتقدان بايد با آگاهي رساني برخي مشکلات را مي‌گفتند تا مجموعه‌هاي بعدي رعايت بيشتري کنند، اما اينکه اين مسايل به دشمني تبديل شود اصلا خوب نيست.

باقربيگي درباره اينكه سريال «قصه‌هاي مجيد» هم در همين شرايط توليد شد اما ميان مردم اصفهان مخالفتي را بر نيانگيخت، گفت: «قصه‌هاي مجيد» يک استثنا بود. در آن عوامل زيادي دست به دست هم دادند که نتيجه شد قصه‌هاي مجيد. اگر بخواهيم آن را معيار و مقايسه قرار دهيم، هيچ ساخته‌اي حتي در شبکه‌ها و شهرهاي ديگر هم اگر ساخته شود باز هم به قدرت و محبوبيت سريال قصه‌هاي مجيد در نمي‌آيد. شما قصه‌هاي مجيد را يک استثنا به حساب آوريد.

وي درباره حسن فتحي و اين كه آيا قصد دارد در آينده هم با او کار كند گفت: دوست دارم باز هم با او کار کنم. کارگردان خوبي با کارنامه درخشاني هستند. روش خاصي براي خودشان دارند و به بازيگر خيلي کمک مي‌کنند که حس خوبي بگيرد.

باقربيگي در پايان درباره‌ي کار جديدش براي بازي گفت: جديدا براي بازي در تله فيلمي قرارداد بستم که هنوز معلوم نيست در کدام شبکه پخش شود. اسم تله فيلم «قبر شماره 1313» است. تله فيلمي طنز که البته نقش من در آن طنز نيست، به کارگرداني آقاي شهسواري.

انتهاي پيام

  • یکشنبه/ ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ / ۱۲:۰۱
  • دسته‌بندی: رسانه
  • کد خبر: 8906-12182
  • خبرنگار :