*8 سال حماسه،30 سال پايداري* حفظ و نوسازي ارزشهاي دفاع مقدس وظيفه رسانهاي ما است گفتوگو با دومين مدير راديو جبهه
در سالهاي دفاعمقدس افراد زيادي دستبهدست هم دادند تا در برابر تجاوز دشمن از خاك ميهن دفاع كنند. در راديو هم افراد زيادي آمدند و رفتند و هركدام به نوبه خود سعي در ايجاد خلاقيت بيشتر براي رسيدن به هدف و آرمان انقلاب و امام راحل داشتند. به گزارش سرويس فرهنگ و حماسه ايسنا، جمشيد خلقي دومين مدير راديو جبهه بود كه براي مدتي قريب به يكسال اين وظيفه را برعهده داشت. وي در پاسخ به اين سؤال كه چه شد به راديو آمديد و چهطور شد كه براي مديريت راديو جبهه انتخاب شديد؟ گفت: در ابتدا وظيفه ميدانم از دوستاني كه براي ثبت تجربه و خاطرات ايفاي رسالت راديو مخصوصا راديو جبهه در دفاع مقدس پيشگام شدهاند تشكر كنم. من قبل از حضور در راديو چون خدمت سربازي را در عقيدتي سياسي ارتش گذرانده بودم توفيق حضوري چندماهه را در واحد تبليغات سپاه شيراز پيدا كردم و از همين طريق در سال 61 جذب راديو شيراز شدم. اولين برنامهاي كه در مركز شيراز عهدهدار تهيه آن بودم «ميعادگاه جمعه» نام داشت كه خطبههاي نماز جمعه شهرستانهاي استان فارس را پوشش ميداد. عمده مطلب، علاقهمندي من به اين نوع كار فكري بود. به اين دليل خيلي زود خودم را در راديو پيدا كردم و به اذعان كساني كه بيش از 20 سال تجربه داشتند توانستم آموختههاي بسياري را در مدت خيلي كم جذب كنم. برنامه «ميعادگاه جمعه» و «شهيد و شاهد» كه مسووليت آنها را داشتم مورد توجه قرار گرفتند و به دنبال آن مسووليت برنامههاي زنده مركز شيراز به من سپرده شد. يكي از اين برنامهها «آيينه اجتماع» بود كه همزمان با برنامه سلام صبح بخير تهران پخش ميشد و يك جنگ هفتگي با حضور مسوولان استان كه پنجشنبهها پخش ميشد. به اين ترتيب سه سال تجربه من پشتوانهاي شد تا در سال 64 به عنوان مدير راديو شيراز منصوب شوم. خلقي همچنين در مورد تعامل مركز شيراز با جبهههاي دفاع مقدس ميگويد: ما هم مثل اغلب مراكز شهرستانها،هر دو سه هفته تعدادي از همكاران را به جبهه ميفرستاديم و معمولا براي عضويت در گروههاي اعزامي رقابت شديدي ميان همكاران وجود داشت. همين رقابت، در عينحال موجب همكاري جديتري هم در سفرهايمان به جبههها و هم در تلاشهاي برنامهسازي ما ميشد. تعاملي كه ميان نيروهاي اعزامي و ساير نيروها از طريق دريافت و پخش گزارشهاي تهيه شده از جبههها صورت ميگرفت نمادي از تعامل فراگير مركز شيراز با جبهههاي دفاع مقدس بود. البته بخش عمدهاي از گزارشهاي تهيه شده به تهران هم ارسال و از شبكه سراسري پخش ميشد. در عينحال تمركز عمدهتر ما در تهيه گزارشها روي تيپها و لشگرهاي اعزامي از استان فارس و يكي دو استان همجوار و هم فرهنگ بود. از طرفي، شيراز و ساير شهرهاي استان مثل جهرم و فسا از مهاجرپذيرترين شهرهاي كشور بودند كه حق پذيرايي از مهاجران جنگ تحميلي را به خوبي ادا كردند. انعكاس مسايل مهاجران جنگ تحميلي و تقويت ارتباط عاطفي فرهنگي ميان آنها و مردم استان فارس هم از وظايف و تلاشهاي اصلي مركز شيراز بود. همچنين بيمارستانهاي شيراز به خاطر نزديكي نسبي به جبهههاي جنوب معمولا پذيراي اولين مجروحان هر عمليات بودند و ما سعي ميكرديم از طريق مصاحبه با آنها و ارسال مصاحبه به تهران خانوادههاي اين مجروحان را از نگراني در بياوريم. وي در پاس خ به اين سوال كه سرانجام چه وقت به تهران آمديد؟گفت: اوايل سال 66 بود كه از مديريت راديو شيراز استعفا كردم و به عنوان بسيجي عازم جبهه شدم. متأسفانه در جبهه هم به دليل شناختي كه نيروهاي اعزامي از استان نسبت به من داشتند اجازه رفتن به خط مقدم و حضور عملياتي در جنگ را به من ندادند. در همين زمان، پيامي داده شد كه براي قبول مسووليت گروه اجتماعي راديو به تهران بيايم و چون نپذيرفتم گفتند اگر مايليم در ارتباط با جنگ و جبههها باشيم راديو جبهه را قبول كنم. بنابراين درحالي كه نزديك به سه سال از آغاز فعاليت رسمي راديو جبهه ميگذشت مديريت آن را عهدهدار شدم و تا زمان پذيرش قطعنامه 598 در ايران سمت بودم. دوره تصدي من تفاوتهايي با دوره ماقبل داشت. البته كسي نميدانست جنگ چهوقت تمام ميشود اما عقبنشينيهاي تاكتيكي نيروها از مسايلي بود كه بخشي از مسووليت توجيه آنها براي رزمندگان در شرايطي كه جنگ قفل شده بود، عملا برعهده راديو جبهه قرار ميگرفت و اين كار بسيار مشكلي بود. ما ناچار بوديم افرادي را كه سالهاي اوج جواني خود را با ذوق و شوق در جبههها گذرانده بودند با تحولات جنگ آشنا و به قبول شرايط جديد متقاعد كنيم. مخاطبان اصلي راديو جبهه همين رزمندگان بودند و مسووليت تازه راديو جبهه تفاوت اساسي با مسووليت قبلي كه از طريق هيجانسازي و تقويت انگيزههاي عقيدتي و آرماني انجام ميگرفت، داشت. به علاوه در اين مرحله تدبير امور مربوط به جبهه حالت متمركزتري يافته بود و همه تصميمات و سياستهاي راديو جبهه بايد با ستادهاي مربوطه هماهنگ ميشد. وي با اشاره به امكانات فني بهتري كه در اختيار راديو جبهه قرار گرفته بود، اظهار كرد: تازه در سال 66 بود كه راديو جبهه به امكاناتي مثل واحد سيار دسترسي پيدا كرد و اين كمك كرد تا در فضاي گسترده به تهيه و پخش مصاحبههاي حسي با رزمندگان بپردازيم و بخشي از پيچيدگي شرايطي را كه گفتم از اين طريق رفع كنيم. با همه اين احوال و با وجود آنكه به شدت به برنامههاي زنده رو آورده بوديم كار آنچنان سنگين بود كه بلافاصله بعد از اعلام پذيرش قطعنامه استعفا كردم و توفيق همكاري با راديو از من سلب شد. و حرفهاي پاياني: حفظ و نوسازي ارزشهاي دوران دفاع مقدس يكي از واجبات وظايف رسانهاي ما است كه در عين پرهيز از شعارزده كردن يا خسته كردن مخاطبان بايد انجام شود. كوتاهي در اصل اين وظيفه يا اهمال در رعايت ظرافتهاي آن بدون شك براي نسلهاي موجود و آتي جامعه ما خطرآفرين خواهد بود و از خدا ميخواهم كه توفيق انجام درست چنين رسالتي را به همه دستاندركاران آن به ويژه كساني مثل برادرم حميد خزايي كه در دوران دفاع مقدس منادي ارزشها و آرمانها بودند و هنوز هم ذرهاي از حساسيت ايشان در اين زمينه كم نشده است عنايت كند. توجه به آنچه در گذشته با حداقل نيرو و امكانات در راديو انجام ميگرفت و مقايسه آن شرايط با امكانات موجود فعلي گوياي اين واقعيت است كه در شرايط فعلي و با توجه به فضاي مناسبي كه براي گفتن بسياري ناگفتنيهاي ديروز دفاع مقدس وجود دارد صداي جمهوري اسلامي بايد نقش ويژهاي را در حفظ و انتقال آرمانها و دستاوردهاي ارزشي خود و جامعه عهدهدار شود. انتهاي پيام