/گزارش تحليلي ايسنا از اكسپو ‌2010 شانگهاي/ ‌4 از آمريكايي‌هاي سياست‌باز تا آمريكايي‌هاي خونگرم!

درآمد

فضاي اختصاص يافته به نمايشگاه اكسپو 2010 شانگهاي (چين) 500 هكتار وسعت دارد كه در دو طرف حاشيه‌ي بخشي از رودخانه‌ي هوآنگ‌پو قرار گرفته است. تقريبا دوپنجم اين فضا در بالاي رودخانه و سه‌پنجم در سمت جنوبي آن قرار گرفته است. دو قسمت (Zone) شمالي بيشتر بخش‌هاي تجاري، شركت‌هاي مليتي و نهادهاي اقتصادي را دربر مي‌گيرد كه در سالن‌هاي مجزا يا مشترك، به معرفي و برقراري ارتباط با مخاطبان خود مشغولند. اما قسمت جنوبي كه درواقع بخش‌هاي اصلي نمايشگاه را دربرمي‌گيرد، سالن‌هاي يا غرفه‌هاي نمايشگاهي (Pavilion) كشورهاي نقاط مختلف، نهادهاي جهاني و نيز برخي از ساختمان‌هاي اصلي اكسپوي شانگهاي را شامل مي‌شود. درواقع كل بخش A به غرفه‌هاي كشورهاي آسيايي و ساختمان عظيم مركز فرهنگي اكسپو ختصاص يافته، بخش B هم شامل برخي غرفه‌هاي كشورهاي آسيايي و غرفه‌هاي كشورهاي حوزه‌ي اقيانوسيه است كه ساختمان بزرگ مركز اكسپو و پاويون موضوعي نمايشگاه را در كنار خود دارند. طبيعتا بخش C هم غرفه‌هاي كشورهاي اروپايي، آفريقايي و آمريكايي را شامل مي‌شود.

سامانه‌ي آمريكا America Square

به گزارش خبرنگار اعزامي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، سامانه‌ي آمريكا در Zone C نمايشگاه اكسپو شانگهاي، كشورهاي حوزه‌ي آمريكاي شمالي، آمريكاي مركزي و آمريكاي جنوبي را دربر مي‌گيرد. در اين قسمت از نمايشگاه، كشورهاي كانادا، برزيل، كلمبيا، ايالات متحده‌ي آمريكا، پرو، آرژانتين، كوبا، ونزوئلا، شيلي و مكزيك، غرفه‌هاي مستقلي ترتيب داده‌اند. اما اين بخش، دو سالن اشتراكي را هم شامل مي‌شود؛ كه در سالن مشترك كشورهاي آمريكاي جنوبي و مركزي، غرفه‌هاي كشورهاي اكوادور، اروگوئه، پاراگوئه، پاناما، نيكاراگوئه، گوآتمالا، جمهوري دومينيكن، بوليوي، هوندوراس، كاستاريكا و السالوادور قرار گرفته‌اند. همچنين سالن مشترك كشورهاي حوزه‌ي درياي كاراييب، غرفه‌هاي مربوط به كشورهاي جامائيكا، باربادوس، باهاماس، هائيتي، ترينيداد و توباگو، گرنادا، بليز، سورينام، آنتيگو و باربودا، دومينيكن، گويان، سنت كيتس و نويس، سنت لوييس، و سنت وينسنت و گرنادينس، را در كنار غرفه‌هاي درياي كاراييب و بانك توسعه‌ي كاراييب دربر مي‌گيرد.

پاويون ايالات متحده‌ي آمريكا از پاويون‌هاي پرمراجعه‌ي اكسپوي امسال محسوب مي‌شود كه تقريبا در غربي‌ترين نقطه‌ي آن قرار دارد. مسوولان اين غرفه در عين حالي‌كه تلاش كرده‌اند ايستادن در صف طويل مقابل آن براي مخاطبان توام با نوعي احساس راحتي باشد، آن‌را در زمره‌ي غرفه‌هايي قرار داده‌اند كه با پذيرش گروه به گروه و با محدوديت زماني بازديدكنندگان، عملا به ايجاد صف در برابر غرفه دامن زده شده است. اما يكي از ابتكارهاي غرفه‌ي آمريكا، ترتيب دادن يك سن در ديدرس منتظران در صف، براي اجراي موسيقي و رقص بومي اهالي ايالت آلوها (جزاير هاوايي در اقيانوس آرام) است كه با استقبال نيز مواجه است. علاوه بر اين، يك مونيتور بزرگ بر ديواره‌ي بيروني غرفه، منتظران در صف و رهگذران را با تصاويري از رويدادهاي مهم تاريخ معاصر اين كشور، به‌همراه متن‌هايي به زبان چيني و انگليسي آشنا مي‌كند.

اما در درون، اولين حسي كه به مخاطب دست مي‌دهد، اين است كه غرفه‌ي آمريكا درحقيقت چيز خاصي براي عرضه ندارد؛ يك فيلم با تصاوير و صحبت‌هاي مردمي منتخب از آمريكايي‌ها به‌همراه متن ضبط شده‌ي پيام‌هاي رييس جمهور و وزير خارجه‌ي اين كشور كه در آن از سلام و احوالپرسي به زبان چيني هم استفاده شده است. اما درحالي‌كه مخاطبان احساس مي‌كنند با پايان يافتن اين فيلم كوتاه بايد غرفه را ترك كنند، مجددا به فضاي سينماگونه‌ي ديگري وارد مي‌شوند كه فيلمي ارتقايافته‌تر را براي آنان نمايش مي‌دهد. اين روند در اين سالن هم تكرار مي‌شود تا آن‌كه در سالن سينماگونه‌ي سوم، مخاطب با يك فيلم كوتاه داستاني مواجه مي‌شود كه هم قصه‌اي دارد در زمينه‌ي تبديل كردن كژي‌هاي محيطي شهرها به فضاهايي با لحظه‌هاي دل‌انگيز كه بر ناهنجاري‌ها و ناهمراهي‌هاي فردي نيز غلبه مي‌كند، هم آن‌كه از تكنيك‌هاي جلوه‌هاي ويژه‌ي سينماي هاليوود در آن استفاده شده است؛ وقتي در فيلم رعد و برق مي‌شود، صندلي زير تماشاچيان به لرزه درمي‌آيد و وقتي باران باريدن مي‌گيرد، در سالن‌ هم قطره‌هاي ريزي بر سر تماشاگران مي‌بارد تا كاملا با قصه‌ي فيلم درگير شوند. در اين فيلم حتا يك شخصيت چيني به‌عنوان نماينده‌ي بخشي از مردم آمريكا نيز وجود دارد كه اتفاقا يك زن با نژاد چيني است كه به عقد يك آمريكايي درمي‌آيد و نه بالعكس! درواقع به‌طور مختصر مي‌توان گفت آمريكايي‌ها با آن‌چه در اين فيلم‌ها عيان يا مستتر دارند، تلاش داشته‌اند به مخاطبان چيني خود بگويند، ما همه‌ي مردم دنيا را دوست داريم. اما در كنار آن، در همين فيلم‌ها و درنهايت با بخش چهارم برنامه‌شان كه قرار دادن مخاطب در سالني است كه از هر طرف برندهاي تجاري بزرگ و مطرح آمريكايي او را محاصره كرده‌اند، سعي مي‌كند بگويد: ما كه شما را دوست داريم، اما از شما قوي‌تريم! و با اين‌كه از همه قوي‌تريم، براي همه نگرانيم.

كانادا ديگر غرفه‌ي حاضر در اين بخش است كه به‌نظر مي‌رسد هم ظاهر و هم محتوايش، با توجه به آن‌چه كه درباره‌ي اين كشور مي‌دانيم، مطابقت دقيقي دارد. ظاهر حجم هندسي چندوجهي از جنس چوب، معماري دروني در نيم‌طبقه‌هاي متنوع، گروه نوجوانان اسكيت‌باز، سربازاني با كت‌هاي قرمز و دوچرخه‌هايي كه در يك فضاي سه‌بعدي، شما را به دوچرخه‌سواري در فضاهاي انيميشني دعوت مي‌كنند كه تصورش را هم نمي‌كرديد مثلا يك زمان بتوانيد با مسافر كوچولو سوار بر دوچرخه بين سيارات سفر كنيد. ضمن آن‌كه متصديان غرفه سعي مي‌كنند با برقراري ارتباط كلامي توام با حسن خلق، مخاطبان را به‌سوي كشور خود جلب كنند!

اما غرفه‌ي مكزيك را شايد بتوان عجيب‌ترين و منحصربه‌فردترين غرفه‌ي حاضر در نمايشگاه، از منظري، حساب كرد؛ زيرا اين تنها غرفه‌اي است كه بناي خود را در زمين اختصاص يافته، در زير زمين ترتيب داده است. درواقع شايد چند بار از مقابل اين غرفه رد شويد و متوجه نشويد كه اين گل‌واره‌هاي عظيم آهني در رنگ‌هاي مختلف، جزو تزئينات فضاي نمايشگاه نيستند؛ بلكه معرف غرفه‌ي مكزيكند كه در زير اين گل‌هاي غول‌پيكر قرار گرفته است. مكزيكي‌ها هم غرفه‌اي ترتيب داده‌اند كه تقريبا معرف ويژگي‌هاي جغرافيايي و قومي اين كشور به همان شكلي است كه هست. درواقع در اين غرفه شما چه در صورتك‌ها، چه در نقاشي‌ها، چه فيلم‌ها و چه گارسون‌هاي رستوران، با مكزيكي‌هاي صورت زمخت با كلاه‌هاي بزرگ گرد و پانچوهايي مواجهيد كه ممكن است از زير آن‌ها تپانچه‌اي آماده‌ي كشيدن وجود داشته باشد.

فوتبال در نمايشگاه اكسپوي امسال جايگاه ويژه‌اي دارد؛ يكي به‌دليل همزماني با برگزاري جام جهاني در قاره‌ي آفريقا و ديگر، به‌دليل تاكيد كشورهاي آمريكاي لاتين به اين ورزش پرطرفدار و درآمدزا، به‌عنوان يكي از داشته‌هايشان، كه البته موفقيت نسبي و بعضا چشمگير كشورهاي اين قاره در جام جهاني 2010 آفريقاي جنوبي، مزيد بر علت هم شده است. براي نمونه، برزيل كه ظاهر غرفه‌اش با آن چوب‌هاي تخته‌يي كه به رنگ سبز، غرفه‌ي جلب توجه‌كننده‌اي ساخته‌اند، در جذابيت‌هاي دروني، هم بر توانايي‌هاي گردشگري‌اش توجه دارد، هم صنعت، هم دارايي و صادركنندگي نفت و هم فوتبال كه در كنار موسيقي و رقص بومي، از اجزاي جدايي‌ناپذير كشورهاي اين منطقه، حتا در غرفه‌بندي‌شان هست. غرفه‌ي برزيل حتا در ديواره‌ي بيروني، مونيتور بزرگي نصب كرده كه كلا به فوتبال اختصاص يافته است.

غرفه‌ي آرژانتين هم كه از طرفي در همسايگي غرفه‌هاي بخش اروپا و از سويي ديگر در همسايگي بخش آفريقايي قرار گرفته است، تقريبا شرايطي مشابه غرفه‌ي برزيل دارد.

پرو و كلمبيا نيز غرفه‌هايي دوبرابر كوچك‌تر از غرفه‌هاي آمريكا و كانادا و يك برابر كوچك‌تر از غرفه‌هاي برزيل و آرژانتين را ترتيب داده‌اند كه تقربا معرف همان عناصر بومي و البته با تاكيد بر موسيقي اين منطقه از كره‌ي زمين است. در كل مي‌توان گفت آمريكايي‌ها و آفريقايي‌ها شايد بيش از ديگر قاره‌ها از جايگاه‌ (Stage) هاي مخصوص اجراي موسيقي كه در تمامي سامانه‌هاي اكسپو تدارك ديده شده است، استفاده مي‌كنند و البته طرفداران كمي هم ندارند. درواقع تعدادي از غرفه‌هاي نمايشگاه به اجراي موسيقي بومي در فضاهاي خارج از غرفه به‌منظور تبليغات و جلب مخاطب بيشتر استفاده كرده‌اند و گروهي ديگر همچون غرفه‌ي ايران به اجراي برنامه در فضاي داخلي غرفه، خود را محدود كرده‌اند كه به‌نسبت، بازتاب كمتري هم دارد.

شيلي، ونزوئلا و كوبا ديگر غرفه‌هاي اين منطقه هستند كه البته اندازه‌ي غرفه‌ي شيلي جزو متوسط‌ها و دو ديگر، جزو كوچكترهاست. غرفه‌ي شيلي شايد شرايطي مشابه پرو و كلمبيا داشته باشد، اما غرفه‌هاي ونزوئلا و كوبا عملا چيز خاصي عرضه نكرده‌اند و مثلا فضاي داخلي و سرباز غرفه‌ي ونزوئلا با تخت‌هاي پارچه‌يي معلق از مخاطبان خود استقبال مي‌كند و غرفه‌ي كوبا هم شايد يادآور غرفه‌ي كره‌ي شمالي در سامانه‌ي آسياست. اما از نكته‌هاي جالب توجه، انصراف اين دو غرفه از نصب تصاوير بزرگ رهبرانشان فيدل كاسترو و هوگو چاوز است كه مي‌توان گفت رفتاري متفاوت از غرفه‌هاي كشورهاي ايديولوژيك و جهان سومي اين‌چنيني در اكسپو امسال است.

اما سالن مشترك كشورهاي آمريكاي شمالي و آمريكاي مركزي كه به هر دليل حضور مستقلي در نمايشگاه ندارند، همچون اكوادور، اروگوئه، پاراگوئه، پاناما، نيكاراگوئه، گوآتمالا، جمهوري دومينيكن، بوليوي، هوندوراس، كاستاريكا و السالوادور درواقع از غرفه‌هاي كوچكي تشكيل شده است كه از يك‌سو با سازه‌ها و تصاويري از ميراث فرهنگي سنگي و سنگ‌نگاره‌هاي خاص آن‌هاست، و از سوي ديگر، چيدمان‌هايي يادآور سواحل تفريحي اقيانوسي را يادآوري مي‌كند.

همچنين در غرفه‌ي مشترك مشابه كه به كشورهايي چون جامائيكا، باربادوس، باهاماس، هائيتي، ترينيداد و توباگو، گرنادا، بليز، سورينام، آنتيگو و باربودا، دومينيكن، گويان، سنت كيتس و نويس، سنت لوييس، و سنت وينسنت و گرنادينس اختصاص يافته است، علاوه بر مولفه‌هاي مشابه با سالن كشورهاي آمريكاي شمالي و مركزي، دو نكته‌ي ديگر را نمايانگري مي‌كنند؛ يكي تنوع محيطي و جاذبه‌هاي اكوسيستمي رودخانه‌هاي پرآب و جنگل‌هاي وحشي و پردرختي كه حتا مناطق كوهستاني از اين نقطه از كره‌ي زمين را پوشانده‌اند، ديگر، تنوع نژادي و قومي كه شايد مشابه آن‌را در غرفه‌ي استراليا مي‌شد مشاهده كرد؛ درواقع اين موضوع بازتابي از خصوصيت اين كشورها در قاره‌ي آمريكاست كه مردمان سرخپوست، چشم بادامي‌ها، سياه‌پوستان و سفيدهاي بور را در بسياري از كشورهاي آن در كنار هم مي‌توان ديد كه اجازه‌ي يك نوع نگاه يكدست از پيش تعريف شده را سلب مي‌كند. ضمن آن‌كه پس از سالن مشترك اقيانوسيه، شايد اين سالن ديگر سالني از نمايشگاه باشد كه نام برخي از كشورهاي حاضر در آن، براي مخاطب ايراني و احتمالا خيلي كشورهاي ديگر، حتا آشنا هم به‌نظر نمي‌رسد.

به يك نگاه گذرا مي‌توان گفت، به‌جز كشور ايالات متحده‌ي آمريكا، بيشتر غرفه‌هاي كشورهاي اين قاره، به‌ دور از نوعي فخرفروشي با استفاده از توان تكنولوژيك و اقتصادي، با خون‌گرمي خاص خود، بيشتر به معرفي صادقانه‌ي زندگي مورد پسندشان كه به‌نوعي در باورهاي تاريخي و فرهنگ عمومي جاري ريشه دارد، پرداخته‌اند.

گزارش از: عليرضا بهرامي - ايسنا

انتهاي پيام

  • چهارشنبه/ ۲۳ تیر ۱۳۸۹ / ۱۵:۲۱
  • دسته‌بندی: تولید و تجارت
  • کد خبر: 8904-12453
  • خبرنگار : 71039