فرجالله سلحشور گفت: اگر سريال «در چشم باد» به دنبال به تصويركشيدن مستندات بود و از جذابيتهاي ظاهري پرهيز و جذابيت را در درونمايه و روح حوادث جستوجو ميكرد، بهتر ميشد؛ كما اين كه ما هم ميتوانستيم سريال «يوسف پيامبر(ع)» را به سريال يوسف و زليخا تبديل كنيم.
اين كارگردان سينما و تلويزيون در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) با بيان اين كه از بسياري از صحنههاي سريال «در چشم باد» واقعا لذت بردهاست، درباره اين سريال تاريخي گفت: انصافا آقاي جعفري جوزاني هنرمندانه كار كرده و در نمايش حوادث از توانايي و قدرت خوبي برخوردار بودند.
وي در پاسخ به پرسشي درباره ارزيابي وي از سريال «در چشم باد»، خاطرنشان كرد: در خصوص كليات سريال «در چشم باد» بهتر است نظر مردم و غيركارگردانها را بپرسيد.ما كارگردانان بهتر است با هم توافق داشته باشيم و نظري ندهيم كه احيانا در ديگري دلگيري ايجاد شود؛ بهتر است خودمان با هم توافق و رفاقت داشته باشيم.
وي درباره ميزان بودجه سريال «در چشم باد» كه از سوي مسؤولان تلويزيون حدود 12 ميليارد تومان اعلام شدهاست، گفت: مسؤولان تلويزيون در خصوص بودجه اين سريال درست نگفتهاند؛ بودجه اين سريال خيلي بالاتر از اينها و حتي دو تا سه برابر اين رقم است. اعلام اين ميزان بودجه عدم صداقت آنها را ميرساند و نميگذارد مردم به ارزيابي درست از سريالها برسند.
سلحشور تأكيد كرد: سريال «يوسف پيامبر(ع)» با بودجهاي معادل هفت ميليارد تومان ساخته شدهاست؛ اين سريال همانند «در چشم باد» صدابرداري سر صحنه شده و 35 ميليمتري كار شدهاست.
او در پاسخ به اين پرسش كه آيا بودجهي بالا تضميني براي موفقيت يك سريال محسوب ميشود؟ گفت: بودجه براي ساخت يك اثر خوب، موثر است، ولي حرف آخر را نميزند. اي بسا بودجههاي كلاني كه صرف هيچ و پوچ ميشود.
اين كارگردان بار ديگر تأكيد كرد: آن چه در مرحله اول اهميت دارد، سناريوي با محتوا، تكنيكي پر مغز و ارزشمند است. بعد از آن توانايي كارگردان و اكيپ سازنده است كه بتواند به سناريو جان بدهد. نظم و برنامهريزي گروه در مرحله سوم قرار دارد و بودجه در درجه بعدي اهميت قرار ميگيرد.
سلحشور در پاسخ به اين پرسش كه آيا سريال «در چشم باد» در به تصويركشيدن سه جنگ تاريخي ايران موفق عمل كرد، به نحوي كه تلويزيون ايران تا سالها بتواند به نمايش همين سريال بسنده كند؟ گفت: انصافا در اين زمينهها سريال «در چشم باد» كم نگذاشته بود و صحنهها خوب از آب درآمده بود؛ من اشكال كار را در جاي ديگري ميبينم.
او در اينباره توضيح داد: در آثار سينمايي چه در ايران و چه در دنيا، يك بيماري به نام خيالپردازي و توهم، دورشدن از واقعيات، مستندات و حقايق تاريخي وجود دارد؛ اينكه كارگردانها براي جذابشدن كارها به مسايل غيرضروري و غيرلازم ميپردازند؛ براي مثال براي جذابشدن يك سريال به سراغ اكشن، عشق، تعقيب و گريز و غيره برويم؛ اينها دروغهايي در فيلمسازي ايران و دنيا است كه باعث شده فيلم از حقيقت فيلمسازي دور شود. اين اشكال اساسي در سريال «در چشم باد» وجود دارد.
كارگردان سريال تاريخي «يوسف پيامبر(ع)» گفت: اگر سريال «در چشم باد» به دنبال به تصويركشيدن مستندات بود و از جذابيتهاي ظاهري پرهيز و جذابيت را در درونمايه و روح حوادث جستوجو ميكرد، بهتر ميشد؛ كما اين كه ما هم ميتوانستيم سريال «يوسف پيامبر(ع)» را به سريال يوسف و زليخا تبديل كنيم؛ اين درحالي است كه عشق زليخا به يوسف(ع) را در دو - سه قسمت نشان داديم؛ ضمن اينكه در اين سريال يوسف جزء عنصر اصلي عشق نبود، بلكه يك عشق يكطرفه بود كه با كينه و خشونت تمام شد و بعد به عشق الهي مبدل گشت.
سلحشور در پايان اين گفتوگو بار ديگر تأكيد كرد: كل ايراد مجموعه «در چشم باد» و فيلمها و سريالهاي ديگر را در اين ميبينم كه در بخشهايي، از واقعيت دور ميشوند و بخشهاي به اين فيلمها و سريالها براي دراماتيزه شدن اضافه ميشوند كه در واقعيت نبودهاند. اما بايد تأكيد كنم كه سريال «در چشم باد» را خوشساخت و خوب ديدم و تلاش بسياري براي ساخت اين سريال شده بود و مخاطبان بسياري با آن ارتباط برقرار كردند.
انتهاي پيام