سهيل رضايي‌- مشاور روانشناسي سريال«شمس‌العماره»: وقتي طنزي فاخر باشد نشاط پديد مي‌آورد تلويزيون و رسانه بايد كاري كند كه مخاطب شوق ديدن را از دست ندهند

مشاور روانشناسي و اجتماعي سريال «شمس‌العماره» گفت: براي ما خيلي مهم بوده‌است كه از غلط‌هاي مصطح ذهني استفاده نكنيم. در سينما وقتي تخصص نيست، گاه ذهن فردي كارگردان و نويسنده خيلي دخيل مي‌شود و تجربه شخصي جاي متن مي‌نشيند؛ اين در حالي است كه شايد خود آن ذهن فردي اشكال داشته باشد؛ ما در «شمس‌العماره» سعي‌مان بر اين بود كه تجربه تخصصي در متن بنشيند.

***بافت روانشناسانه سريال «شمس‌العماره»

سهيل رضايي در گفت‌وگو با خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا با تاكيد بر بافت روانشناسانه سريال «شمس‌العماره»، خاطرنشان كرد: در اين سريال روابط خانوادگي به تصوير كشيده مي‌شود كه بخشي از آن روانشناسانه و بخش ديگر اجتماعي است. فرد در جمعي قرار مي‌گيرد و جمع روي فرد تأثير مي‌گذارد. اين ويژگي به ساختار روانشناسي در كل فضا برمي‌گردد.

وي ادامه داد: در ابتداي امر با سامان مقدم، رامين عباسي‌زاده، اميد سهرابي، علي دگشايي و خانم رهنما به اين نكته پرداختيم كه خود زناشويي به چه معناست؛ خواستگاران چند نوع و با چه تيپ‌هايي هستند. آن ها به چه روياهايي مي‌پردازند. ليلا چه تيپي است و چه انتخابي مي‌كند؛ سپس سير تحول تك‌تك اين شخصيت‌ها در مسير داستان به چه شكل خواهد بود. هركدام از اين شخصيت‌ها چه مسير تحولي دارند؟ اين ويژگي بدان معناست كه سريال «شمس العماره» ساخت روانشناسانه دارد.

سهيل رضايي يادآور شد: وقتي من كنار كار آمدم، شروع كردم به خواندن فيلم‌نامه‌ها و درباره آن بحث كردن؛ در حقيقت گفت‌وگو با نويسنده‌ها بيشترين حجم كارهاي ما را شامل مي‌شد. در مواردي با كارگردان و تهيه‌كننده هم بحث مي‌كرديم. با تهيه‌كننده كلان كار را مي‌بستيم؛ اين‌كه قصه چگونه شكل مي‌گيرد. با كارگردان ساختار اتفاق را مي‌ديديم؛ با نويسنده‌ها هم نرم‌افزار كار را مي‌ديديم. با بازيگران گه‌گاهي شيوه ارايه بازي را مي‌ديديم كه حال در منظري كه بازيگر در آن قرار دارد بايد چگونه به اين بازي نگاه كند.

***آزادي عمل كارگردان، تهيه‌كننده و نويسنده در كنار كارشناس

اين روانشناس در پاسخ به اين پرسش ايسنا كه چه‌قدر براي نويسنده و ساير افرادي كه با آنها در تعامل است، آزادي عمل قائل است؟ گفت: آن‌چه خود من در اين مجموعه ياد گرفتم ايفاي نقش‌ها براساس تخصص‌هاست. گاهي ما با بچه‌ها به اين جمع‌بندي مي‌رسيديم كه درست است اين موضوع روانشناسي است، اما چگونه از آن درام دربياوريم. در اين بخش من تخصصم را در اختيار نويسنده قرار مي‌دادم و نويسنده آن را درام مي‌كرد.

هيچ‌جا شيوه جذابيت كار به كسي ديكته نمي‌شد، بلكه ديالوگ مي‌شد. من نمي‌توانستم بگويم براساس اصول روانشناسي حتما بايد اين نكته گنجانده شود. من ظرفيت درام را مي‌ديدم. اين‌كه اين مطلب درست است؛ ولي اين كه چگونه بايد در درام بنشيند برعهده نويسنده بود.

سهيل رضايي در پاسخ به اين پرسش ايسنا كه با توجه به فشردگي كارها در سريال‌هاي هر شبي، چه‌قدر مي‌توان اين نكات را عملي كرد؟ گفت: ما قبل از سكانس‌هاي خاص با هم سر يك ميز مي‌نشينيم و صحبت مي‌كنيم و در نهايت نويسنده متن را براساس گفت‌وشنود ما مي‌نويسد. بنابراين اگر نويسنده سكانسي را با فشار بنويسد، قبلش يك ساعت‌ونيم درباره آن سكانس گفت‌وگو شده‌است.

او ادامه داد: من معمولا متن را دوشب قبل مي‌خوانم و به نويسنده زنگ مي‌زنم و نقطه نظراتم را مي‌گويم.

***طنز فاخر و پرهيز از توليد سريال‌هاي تنش‌زا

مشاور روانشناسي و اجتماعي سريال «شمس العماره» سپس در پاسخ به پرسشي درباره لزوم رفتن به سمت طنز فاخر و پرهيز از توليد سريالهاي تنش‌زا در تلويزيون، گفت: همه گره را مي‌بينند و گره را هم نشان مي‌دهند اما بازكردن گره ذهن تخصصي مي‌خواهد.

او به اين پرسش كه چه‌قدر حضور يك مشاور روانشناسي به توليد طنز فاخر كمك مي‌كند؟ گفت: مهمترين تاثيري كه وجود يك روانشناس در كنار كار مي‌گذارد، اين است كه چه كسي به چه چيزي و چرا مي‌خندد؟ اگر از عبارت «طنز فاخر» استفاده مي‌كنيم، پيچيدگي‌هايش زياد مي‌شود؛ چراكه در اين حالت از هجو نمي‌توان استفاده كرد.

رضايي ادامه داد: طنز در مواردي مخاطب را شاد مي‌كند اما ممكن است او را نخنداند. يك سريال وقتي به بيننده‌اش نشاط مي‌دهد كه هنگامي كه مخاطب از پاي سريال بلند ‌شد احساس ‌كند، وزنش كم شده و دلش تنگ شده‌است؛ چراكه نمي‌خواهد از آن فضا بيرون بياييد.

وي با اعتقاد بر اين كه وقتي طنزي فاخر باشد نشاط پديد مي‌آورد، گفت: بخشي از نشاط به اين دليل است كه مسأله شما را به شما نشان مي‌دهد و به همين دليل، ممكن است بزني زير خنده اما احساس مي‌كني مسأله خودت هم است؛ اين بهترين زبان آموزشي است.

اين روانشناس به ايسنا گفت: تلويزيون و رسانه بايد كاري كند كه آدم‌ها شوق ديدن را از دست ندهند؛ اگر اين كار را بكنيم خوب راه را رفته‌ايم. مضاف بر اين‌كه خيلي با هجو مخالف نيستم. همه ما گاهي چيپس يا پفك مي‌خوريم. اما اين‌كه چيپس غذاي روزمره‌مان بشود خطرناك است. بنابراين نمي‌خواهم هجو را به كل رد كنم؛ هركدام كار كرد خودش را دارد.

او سپس اظهار كرد: كار خوبي كه تلويزيون انجام مي‌دهد اين است كه برنامه‌هايش را به الف، ب و جيم تقسيم‌بندي مي‌كند. برنامه‌هاي هجو را مي‌توان در رده جيم قرار داد. خوب است برنامه جيم جاي الف ننشيند و در ساعت الف پخش نشود تا اين حس به مخاطب دست ندهد كه چنين ساعتي مناسب پخش اين برنامه نيست.

***

سهيل رضايي در پاسخ به اين پرسش كه چه‌قدر اميدوار است حضور فردي مانند مشاور روانشناسي مانند مشاوران مذهبي، نظامي و غيره در پروژه‌ها جا بيفتد؟ گفت: اگر فيلم‌هاي تاپ دنيا را ببيند متوجه مي‌شويد كه محصول كار جمعي بزرگ بوده‌است. كنار فيلمي مانند «جنگ ستارگان» اسطوره‌شناس نشسته است و چون تخصص من اسطوره‌شناسي و روانشناسي است خوب مي‌توانم اين‌ها را ببينم. سريالي مانند «لاست» (lost) را نگاه كنيد در تيتراژ پاياني‌اش از مشاوران بسيار حرفه‌اي نام برده مي‌شود. يكي از فقدان‌هاي سينماي ايران نبود اين مشاوران است. اين است كه مي‌بينيد يك شخصيت تحولي پيدا مي‌كند كه ما باورش نمي‌كنيم؛ چراكه يك مشاور و روانشناس و كارشناس اجتماعي در كنار كار نبوده كه بتواند با كارگردان درباره اين سير تحولي صحبت كند و قصه‌اي شيرين را بسازند.

***گاه شخصيت مثبت در يك فيلم و سريال، هوش ندارد

اين روانشناس و مشاور فيلمنامه در پاسخ به پرسش ديگر ايسنا درباره خلق شخصيت‌هاي مثبت جذاب در تلويزيون و ضعف سريال‌هاي تلويزيوني در اين بخش، اظهار كرد: گاه شخصيت مثبت در يك فيلم و سريال، هوش ندارد و قوي نيست. چنين شخصيتي بيشتر نزديك به احمق است. يعني مثبت‌بودن به دليل ناتواني در منفي بودنش است. چنين شخصيتي تنها يك بعد دارد و مانند قطاري است كه تنها يك طرفي مي‌تواند برود. در چنين شرايطي نمي‌توانيم بگوييم چه‌قدر قشنگ صاف مي‌رود. اين صاف رفتن ذاتش است. اگر مي‌توانست به اطراف حركت كند و صاف مي‌رفت، برايمان جذاب بود.

مشاور روانشناسي سريال «شمس العماره» ادامه داد: آن‌چه ما در «شمس‌العماره» فوق‌العاده عميق به آن نگاه كرديم و براي عوامل كار هم جذاب بود، اين است كه شخصيت‌ها نور و تاريكي با هم هستند. ما اگر يك شخصيتي داريم كه خيلي جذاب و مثبت است، يك جايي هم عدم تعهد دارد كه جذابش مي‌كند. اگر خيلي منظم است يك‌جور وسواس و كنترل‌گري هم در او ديده مي‌شود؛ اگر آدم ثروتمندي است يك‌جا كنترل تو را بيش از حد در اختيار خواهد گرفت. ما سعي كرديم به همه آدم‌ها بگوييم لطفا دو بخشي نگاه كنيد. نه كسي را نور و نه كسي را تاريكي كنيد. همه آدم‌ها معجوني از نور و تاريكي هستند.

***در بخشي از ديالوگ‌ها دخالت دارم

رضايي در پايان اين گفت‌وگو در پاسخ به اين پرسش كه چقدر در نگارش فيلمنامه دخالت دارد؟ گفت: در بخشي از ديالوگ‌ها دخالت دارم اما در حد كلان دخالتي ندارم. در جاهايي كه احساس مي‌كنم ديالوگ زخم مي‌زند يا خطا رفته است در ديالوگ دخالت مي‌كنم؛ ولي من ديالوگ‌نويسي نكرده‌ام؛ نويسنده‌هاي شمس‌العماره افراد توانمندي هستند و خيلي خوب ديالوگ مي‌نويسند؛ ما بيشتر با هم درباره ساختار حرف مي‌زنيم. آنان از من سوال مي‌كنند در چنين محيطي شخصيت چه واكنشي دارد و من به او مي‌گويم اين سه واكنش را مي‌تواند داشته باشد. نويسنده‌ها هم مطالبي را كه مي‌گويم به عنوان نقطه نظر گذاشته و براساس اين نقطه‌ها نظرها شخصيت‌ها را ساخته‌اند. بنابراين كار من اين بود كه نكات يك شخصيت، سير تحولش و نگاهش به اطراف و واكنشش در مقابل اتفاقات را براي نويسنده‌ها مشخص كنم.

انتهاي پيام

  • دوشنبه/ ۲۷ مهر ۱۳۸۸ / ۰۹:۲۶
  • دسته‌بندی: رسانه
  • کد خبر: 8807-00014.115614
  • خبرنگار : 71012