مفاهيم مهندسي منابع طبيعي- جنگلداري/3 آينده‌ي جنگل‌هاي شمال حفاظت يا بهره‌برداري؟

اشاره: 
 آن‌چه درپي مي‌آيد  مقاله‌ي «آينده‌ي جنگل‌هاي شمال» از متون آموزشي «مفاهيم مهندسي منابع طبيعي_جنگلداري» ويژه‌ي خبرنگاران سياستي و سياست‌پژوهان بخش منابع طبيعي است كه در سرويس مسائل راهبردي دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران، تدوين شده است.
اين مقاله به بيان وضعيت جنگل‌هاي شمال مي‌پردازد و راهكارهاي موثري را براي حفاظت و بهره‌برداري از آن معرفي مي‌كند.      
مقالات «مفاهيم مهندسي منابع طبيعي» با ادبياتي ساده مفاهيمي تخصصي را براي خواننده توضيح مي‌دهند كه با استفاده از آن‌ها تا حدودي مي‌توان به ارزيابي سياست‌گذاري منابع طبيعي پرداخت. سرويس مسائل راهبردي ايران، آشنايي با مفاهيم تخصصي و فني در هر حوزه را مقدمه‌ي ايجاد يك عرصه‌ي عمومي براي گفت‌وگوي دانشگاهيان و حرفه‌مندان با مديران و سياست‌گذاران درباره‌ي سياست‌ها و استراتژي‌ها و برنامه‌ها در آن حوزه مي‌داند و اظهار اميدواري مي‌كند تحقق اين هدف، ضمن مستندسازي تاريخ فرآيند سياست‌گذاري عمومي و افزايش نظارت عمومي بر اين فرآيند، موجب طرح ديد‌گاه‌هاي جديد و ارتقاي كيفيت آن در حوزه‌هاي مختلف شود. سرويس مسائل راهبردي ايران ضمن اعلام آمادگي براي بررسي دقيق‌تر نياز‌هاي خبرنگاران و سياست‌پژوهان محترم، علاقه‌مندي خود را براي دريافت (isnakeshavarzi@yahoo.com) مقالات دانشجويان، پژوهشگران، حرفه‌مندان، مديران و سياست‌گذاران محترم در ارائه‌ي عناوين جديد مقالات و يا تكميل يا ويرايش آن‌ها اعلام مي‌كند.  
در ادامه متن كامل اين مقاله به‌حضور خوانندگان گرامي تقديم مي‌گردد.

*آينده‌ي جنگل‌هاي شمال، حفاظت يا بهره برداري؟*

انسان‌ها از گذشته‌هاي دور تا به امروز با طبيعت در ارتباط مستقيم و غيرمستقيم بوده‌اند، انسان‌هاي پيشين خواسته‌هاي خود را به شکل مستقيم از طبيعت تأمين مي‌کردند و امروزه فرزندان آنها به‌شکل غيرمستقيم به تأمين مايحتاج زندگي خود از دامن طبيعت مي پردازند. رابطه‌ي ديرين انسان و طبيعت يک رابطه‌ي بلند مدت به قدمت عمر انسان‌ها در کره زمين است که کماکان ادامه دارد هرچند که دچار تغييراتي دراين‌باره شده است.
ايجاد سرپناه، شکار و تامين مواد غذايي از نيازهاي هميشگي انسان هستند که همواره از طبيعت تأمين شده‌اند؛ گفتني‌ست افزايش بي رويه‌ي جمعيت انسان و توانايي‌هاي اين موجود دو پا براي دخالت هرچه بيشتر در نظام طبيعت از يک سو و منابع طبيعي محدود قابل دسترس در زيست کره از سوي ديگر، معادله‌اي‌ست که نتيجه‌ي آن تخريب و فشار روز افزون انسان‌ها به طبيعت است.
اگر تأثيرات غيرمستقيم پيامدهاي در پيش گفته شده را در نظر بگيريم، آينده تلخي براي زندگي انسان در سياره‌ي زمين رقم خواهد خورد كه چاره‌ي به‌غير از ترك اين سياره و تلاش براي جستجوي سياره‌ي جديد براي ادامه‌ي حيات نخواهد بود؛ چراكه ادامه‌ي روند کنوني تخريب سيستم‌هاي زيستي و دخالت مداوم در طبيعت که نمونه‌هاي آن را در بسياري از نقاط جهان شاهد هستيم، امکان ادامه‌ي حيات بر روي کره‌ي زمين را از انسان
‌ها مي گيرد.

*تنوع زيستي درجنگل‌ها، پاسخگوي مشكلات پيش روي بشر*   

گرم شدن جهاني زمين و تغييرات اقليمي دو مشکل اصلي بشر در قرن اخير است که در اثر ازدياد گازهاي گلخانه‌اي، به‌ويژه غلظت بالاي CO2 در اتمسفر ايجاد شده است. لازم به توضيح است يکي از عوامل موثر در تنظيم غلظت CO2 موجود در جو و تنظيم جريانات اقليمي بر روي زيست کره جنگل‌ها هستند؛ جنگل‌هاي سراسر جهان با جذب کربن موجود در هوا و تبديل آن به مواد آلي در تنه‌ي درختان ميزان غلظت آن را در اتمسفر تنظيم مي‌کنند.
متاسفانه کاهش بي رويه‌ي سطح جنگل‌هاي جهان نگراني‌هايي را در ارتباط با آينده‌ي بشر و حيات آن در زمين مطرح مي‌کند، شايان ذكر است اهميت جنگل‌ها تنها به معضل در پيش گفته شده ختم نمي شود، جنگل‌ها کامل‌ترين اکوسيستم‌هاي حياتي و منشأ تنوع زيستي موجود بر روي کره زمين هستند.
اين ميراث طبيعي مي‌تواند به‌عنوان آزمايشگاهي كامل و بي‌نظير انسان را در رسيدن به يافته‌هاي جديدي از حيات، همانند درمان سرطان توسط گونه‌هاي ناشناخته و شايد کم اهميت موجود در اين جنگل‌ها كمك كند.
شايد بتوان گفت سرنوشت مشترک انسان‌ها در کره‌ي زمين با بقاي جنگل‌ها گره خورده است؛ کاهش سطح جنگل‌ها در سال‌هاي اخير در کشورهاي درحال توسعه، باعث نگراني کشورهاي توسعه يافته شده است، تا جائي‌که سران کشورهاي عضو سازمان ملل متحده به تصويب کنوانسيون‌هايي همانند کيوتو براي مقابله با روند تخريب زيست بوم کره‌زمين و در رأس آنها جنگل‌ها كردند.
در واقع اين کنواسيون‌ها تمامي شوراهاي عضو سازمان ملل را ملزم به توجه هرچه بيشتر به محيط زيست و متعهد به انجام اقداماتي در راستاي حفظ و توسعه جنگل‌ها مي‌كند.

*جنگل‌هاي باستاني*

کشورما به‌دليل موقعيت جغرافيايي خود به‌عنوان يکي از مناطق واقع در کمربند بيابان‌زايي دنيا مطرح بوده و سطح بسيار کمي از کشور (1/1 درصد) را جنگل‌ها پوشانده است. هرچند که آمار و ارقام مساحت جنگل‌هاي ايران را بالغ بر 12 ميليون هکتار بر آورد کرده‌اند، اما در حقيقت جنگل‌هاي واقعي ايران حدود 1/8 ميليون هکتار در دامنه‌هاي شمالي البرز و در استان‌هاي شمال ايران است؛ گفتني‌ست اين جنگل‌ها به لحاظ تکامل گياهي فوق العاده با ارزش و متعلق به دوران سوم زمين شناسي هستند.
جنگل‌هايي که در دوره‌هاي يخچالي از آسيب يخبندان‌ها در امان مانده‌اند، منبع با ارزشي از فلور گياهي دوران سوم زمين شناسي را در خود جاي داده‌اند، به‌همين دليل، جنگل‌هاي شمال ايران تحت‌عنوان «باستاني» ياد مي‌شوند.
جنگل‌هايي که امروزه با توجه به مهاجرت گونه‌هاي گياهي از شمال ايران به اروپا مادر جنگل‌هاي اروپا محسوب مي‌شوند، ميراث گران بهايي‌ست که ارزش‌هاي حياتي آن فراتر از مرزهاي سياسي ايران و براي تمامي جهانيان شناخته شده‌است. 
 ارزش واقعي اکوسيستم‌هاي منحصر بفرد موجود در جنگل‌هاي شمال پس از نابودي نمونه‌هاي مشابه آن در قرن 18 و 19 در كشورهاي اروپايي و تبديل آن به جنگل‌هاي مصنوعي بيشتر شد زيرا اين جنگل‌ها ارزش‌هاي اکولوژيک خود را از دست داده‌اند و تنها در بخش محدودي از شرق اروپا جنگل‌هايي شبيه به آن‌چه در شمال ايران داريم، موجود مي باشد.
جنگل‌هاي باستاني شمال ايران قدمت چند ميليون ساله دارند، اين درحالي‌ست که قدمت بکرترين جنگل‌هاي اروپا تنها 2 يا 3 هزار سال است.
قرار گرفتن جنگل‌هاي شمال ايران در محدوده‌ي مرزهاي جغرافياي ايران شايد موهبتي الهي باشد که درک آن نياز به بينش عميق نسبت به جهان پيرامون دارد، اگر روند تخريب كنوني جنگل‌هاي شمال كاهش پيدا كند مي‌توان اميدوار بود كه نسل‌هاي آينده بيش از مردم امروز پي به شاهكار خلقتي به نام جنگل‌هاي زيباي شمال ببرند. 

در اوايل دهه‌ي هشتاد درگيري‌هايي ميان سازمان محيط زيست و سازمان جنگل‌ها و مراتع وقت(سازمان جنگل‌ها و مراتع آبخيزداري كنوني) بر سر مديريت جنگل‌هاي شمال در گرفت كه نتيجه‌اي به غير از درگيري‌هاي لفظي و ژورناليستي، و درنهايت نابودي تدريجي جنگل‌هاي شمال درپي نداشت.

*سياستگذاري و مديريت جنگل‌هاي شمال بايد در چه جهتي باشد؟*

دو ديدگاه عمده در اين باره مطرح شده است: ديدگاه نخست که حمايت عام رسانه‌ها و افکار عمومي (با حداقل آشنايي نسبت به منابع طبيعي) را در بر داشت تاکيد بر حفاظت کامل از جنگل‌هاي شمال با تکيه بر ارزش‌هاي بالاي محيط زيستي آن بود. اما ديدگاه دوم که از سوي مديران جنگل‌ها تجربه‌ي حضور در عرصه‌هاي جنگلي را داشتند و  تمامي مشکلات و مسائل موجود در مديريت جنگل‌ها را در برمي‌گرفت حمايت  از طرح هاي جنگلداري كنوني همراه با برداشت هاي اندک و اجراي طرح‌هاي حفاظتي موجود بود. نگاهي به گذشته و روند کاهشي برداشت چوب از جنگل‌هاي شمال و برنامه‌هاي حفاظتي تدوين شده، اميدواري‌هايي را نسبت به آينده ايجاد مي کند.
 به نظر مي رسد، با توجه به وجود مشکلاتي همانند قاچاق چوب، دامداري در عرصه‌هاي جنگلي، زمين خواري و مسايل مشابه ديگر، حفاظت کامل جنگل‌ها بدون طرح مديريتي نظير آن‌چه در برخي از مناطق شمال و غرب ديده مي شود، نتيجه مثبتي به دنبال نداشته و وضعيت موجود را بدتر خواهد كرد. اجراي طرح‌هاي جنگلداري شرايط متفاوتي را خلق مي کند، که درآن حضور دام، زمين خواري و مشکلات مشابه آن  محدودتر‌شود.
برخلاف تصورات عموم رقم برداشت‌هاي مجاز در طرح هاي جنگلداري جنگل هاي شمال در مقايسه با ميزان رويش جنگل‌ها بسيار کمتر است ( 1 به 3 )، هرچند که بايستي سياست هاي آتي  بسياري از کشور هاي دنيا به سمت حذف اين برداشت‌ها و مديريت در قالب تدوين و اجراي طرح‌هاي جنگلداري حفاظتي برود.
 ارزش واقعي جنگل‌هاي شمال، بسيار فراتر از ارزش چوب برداشتي از آن است؛ آينده جنگل هاي شمال نه تنها با حيات آتي ساکنين شمال ايران بلکه با سرنوشت تمامي مردم ايران زمين گره خورده است. قضاوت فرزندان و نسل‌هاي آتي نسبت به اجداد خود در قبال حفظ اين ميراث گران بها و تحويل آن به نسل بعدي در گرو تصميم، سياست گذاران كنوني منابع طبيعي است.

تدوين: مهندس كيومرث سفيدي
دانشجوي دكترا دانشگاه كشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
خبرنگار مهندسي منابع طبيعي- جنگلداري خبرگزاري دانشجويان ايران

  • سه‌شنبه/ ۲۵ فروردین ۱۳۸۸ / ۰۹:۴۳
  • دسته‌بندی: دولت
  • کد خبر: 8801-13213
  • خبرنگار : 71127