مسعود دهنمكي با گذشت بيش از 18 روز از آغاز اكران «اخراجيها 2» و فروش ميلياردي اين فيلم گفت: مطمئن بودم تمام آنهايي كه «اخراجيها 1» را ديدند، به تماشاي «اخراجيها 2» ميروند. او همچنين اميدوار است، اگر نسخهي قاچاق فيلم درنيايد، تا بيش از 5 ميليارد تومان بفروشد.
هجوم تماشاگران برايم غيرقابل پيشبيني بود
كارگردان فيلم پرفروش «اخراجيها2» در نشست خبري كه در محل خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، برگزار شد، گفت: هجوم سوناميوار جمعيت براي خودم هم غيرمنتظره بود. از ابتدا پيشبيني ميكردم كه «اخراجيها» با استقبال خوبي مواجه شود، اما به ميزان آن فكر نكرده بودم.
او در عين حال گفت: مطمئن بودم تمام آنهايي كه «اخراجيهاي 1» را ديده بودند براي تماشاي «اخراجيهاي 2» نيز راهي سينماها ميشوند. اما با اينحال هجوم سوناميوار جمعيت براي خود من نيز عجيب بود و سينماداران و مسوولان پخش را نيز هيجانزده كرد.
او دربارهي اصلاحات وارد شده بر فيلم هم توضيح داد: اصلاحاتي كه به اين فيلم وارد شد بسيار كوتاه بود و در مجموع با آنچه خودمان قصد داشتيم حذف كنيم، نزديك به شش يا هفت دقيقه از فيلم «اخراجيها 2» كوتاه شد.
دهنمكي پيش بيني كرد: اگر اتفاق خاصي براي فيلم اخراجيها 2 نيفتد، اين فيلم پنجميليارد فروش داشته باشد.
پدرخواندگان سينما نميخواهند فيلمي ارزشي، طلايهدار باشد
دهنمكي با اشاره به پخششدن سيديهاي قاچاق «اخراجيهاي 1» يادآور شد: در زمينه مشكلاتي كه در پخش نسخهي قاچاق فيلم پيش ميآمد، از نظر بنده بيش از آنكه قاچاق سنتي در اين زمينه مقصر باشد، دستهاي پشت پرده دخيل بودند.
اين كارگردان معتقد است: عمليات سازمانيافتهاي به منظور ضربهزدن به فيلم طراحي شده بود. عملياتي كه به مراتب فراتر از حد قاچاق سنتي بود. آن عده كه به نوعي خود را پدرخوانده سينما ميدانند، سعي دارند تا از بيرون براي سينما تصميم بگيرند و حداقل در مورد اين فيلم بايد بگويم كه آنها نميخواهند كه يك فيلم دفاع مقدس و ارزشي طلايهدار تاريخ سينماي ايران باشد و من به عنوان يك روزنامهنگار، سياستمدار و فردي كه گيرندههاي حسي قوي دارد و رفتارها و حرفهاي خاص ديگران را متوجه ميشوم از اين رفتارها چنين تحليلي دارم.
دهنمكي يادآور شد: نسخهاي مشخص از «اخراجيهاي 1» در يك روز خاص در همه كشور و در دو سايت خارجي با كيفيتي يكسان پخش شد، درحاليكه قدرت تكثير اين تعداد سيدي در اختيار بخش سنتي نيست و تنها در اختيار بخش صنعتي است.
او دربارهي تدابيري كه براي جلوگيري از انتشار نسخهي قاچاق «اخراجيهاي 2» انديشيده شده است هم پاسخ داد: تاكنون مديران و صاحبان سينماهاي نمايشدهنده در برابر كپيهاي فيلم متعهد شدهاند. اما من فكر ميكنم كه دفعهي گذشته نيز افرادي كه دست به اين اقدام زدند بيش از جنبههاي مالي به بحث حيثيتي توجه داشتند.
اكنون پس از گذشت دوسال هنوز اين سوال در ذهن من مطرح است كه هنگامي كه به راحتي ميشد عاملين اصلي قاچاق «اخراجيهاي 1» را پيدا كرد، چرا تنها به جمعآوري نسخههاي پخششده پرداختند.
او گفت: اگر نسخهي قاچاق اخراجيها 1 عرضه نميشد، پيش بيني ميكردم تا چهار ميليارد تومان بفروشد اما با انتشار سيدي آن در بازار، اين ميزان به نصف كاهش يافت. پس از آن نيز پيشنهاد كردم كه نسخه كاملتري را براي سينماها آماده كنم تا نسخه سينمايي و قاچاق فيلم متفاوت شوند، اما با اين مسئله هم موافقت نشد.
هيچكدام از كارهايم كممخاطب نبوده است
اما در بخش ديگري از اين نشست اين كارگردان در پاسخ به اين سوال كه به نظر ميرسد «اخراجيهاي 2» نسبت به فيلم قبلي از اثرگذاري كمتري برخوردار است و روند فروش اين فيلم را منوط به اخراجيها 1 ميتوان به حساب آورد، پاسخ داد: به لطف خدا كارهاي من در زمينههاي مختلف از روزنامهنگاري گرفته تا فيلمهاي مستند و سينمايي هيچگاه كممخاطب نبوده است.
عدهاي ميگويند كه مردم «اخراجيها 1» را به دليل فيلمهاي مستند من و به ويژه «فقر و فحشا» ديدهاند و«اخراجيها 2» را هم به دليل اخراجيها يك و مستند را هم با توجه به نشريههاي من ديدهاند، اما من فكر ميكنم بيشتر به دليل نوع نگاه است كه مخاطب جذب اثري ميشود، در غير اينصورت پيش از من نيز دهها مستند درباره فحشا ساخته شده بود و حتي شايد برخي از آنها هنريتر هم بودند و يا مانند ما چهرهها را شطرنجي نكرده بودند، اما با اينحال اين فيلم بود كه پرمخاطبترين مستند سينماي ايران شد.
هنر «اخراجيها» در عبور نكردن از خطوط قرمز است
به گزارش ايسنا، مسعود دهنمكي در بخش ديگري از اين نشست در پاسخ به سوالي بيان كرد: هنر «اخراجيها» در عبورنكردن از خطوط قرمز است. چرا كه اگر كسي حدود اين خط قرمزها را نشناسد، فيلم او يا توقيف ميشود و يا بخشي از مخاطبان خود را از دست ميدهد. اما بررسي مخاطبان اين فيلم نشان ميدهد كه «اخراجيها» همانقدر كه در شهرهاي مذهبي مانند قم و مشهد مخاطب داشته است در شهرها و مناطق ديگر نيز تماشاگر دارد.
او اذعان داشت: اين فيلم از نظر اجتماعي، قشرهاي مختلف را به سينماها كشاند و از نظر اعتقادي نيز سري جديدي از مخاطبان را وارد سينما كرد. مخاطباني كه شايد به نوعي بتوان از آنها به مخاطبان خاموش سينما تعبير كرد. از منظر قوميتي نيز اگر فردي حفظ احترام قوميتها را بلد نباشد، براي او بازخورد خواهد داشت. اما در «اخراجيها» اين اتفاق نيافتاد و اين مسئله نشان داد كه اين فيلم با شناخت و رعايت حساسيتهاي جامعه و با بازي با خطوط قرمز موضوعي را مطرح ميكند كه به دل مخاطب مينشيند.
براساس فطرت انسانها فيلم ميسازم
اين كارگردان در عينحال عنوان كرد: در مورد مضامين فيلمهايم هم بايد بگويم كه من با فطرت مشترك انسانها تماس دارم. اگر پس از ساختهشدن مستند «فقر و فحشا» رييس جمهور وقت از فيلم تعريف ميكند و ميگويد كه اين فيلم نگاه سياسي ندارد و همزمان اين فيلم در دانشگاهها، محافل مختلف و نزد مردم عام مورد توجه قرار ميگيرد، مشخص ميشود كه عدالت مطالبه مشترك همه انسانها است.
البته اينها به نوعي فوت كوزهگري من است و نبايد خودم اين موارد را مطرح بكنم. بازگويي اين مسايل وظيفه من نيست و بايد عده ديگري اين موارد را كشف كنند، اما اين اتفاق نميافتد.
او افزود: در «اخراجيها 1» هم ما فطرت انسانها را مدنظر داشتيم و به مسئله اصلاح پرداختيم، اصلاح نفوس براي تمام انسانها. مجيد سوزوكيها تنها منحصر به زمان جبهه نبودهاند، اين گونه انسانها متعلق به همه عصرها هستند و امروز هم زندگي ميكنند و تمام كنايههاي سياسي و لطايف اجتماعي اين فيلم را هم مخاطب تيزهوشي كه امروز به او توهين ميكنند و او را عام ميدانند به خوبي متوجه ميشود.
مخاطب تمام اين موارد را درك ميكند و متوجه ميشود كه قرار نيست بهزور مطلبي را به او بگويند و يا فيلمي سفارشي براي او به نمايش بگذارند.
قرار نيست اخراجيها 1 و 2 با هم مقايسه شوند
اين كارگردان گفت: از ابتدا اصلا قرار نبود كه آنچه در «اخراجيها 1» گفته شده در «اخراجيها 2» تكرار شود. در «اخراجيهاي 1» مبناي بنده عرفاني و اخلاقي بود. اما در فيلم دوم در پي ايجاد نوعي شور و هيجان و حسي مشترك در هجو دشمن و ايجاد وحدت ملي بودم و تفاوت ديگر اين دو فيلم هم در اين است كه «اخراجيها 1» با كمدي شروع ميشود و تراژيك تمام ميشود. اما «اخراجيها 2» تراژدي شروع ميشود و با هيجان تمام ميشود. در كل نيز پيام اين دو فيلم متفاوت است و قرار نيست كه با يكديگر مقايسه شوند.
منتقدان خوب دريافتهاند كه اخراجيها به خال زده است
به گزارش ايسنا، مسعود دهنمكي دربارهي بازتابهاي مختلفي كه اين فيلم در ميان منتقدان و رسانهها داشته است هم گفت: منتقدين و روشنفكران بسيارخوب اين فيلم را درك كردهاند و نقدهاي آنها به شكل درستي صورت ميگيرد. چراكه آنها فهميدند كه «اخراجيها» به خال زده است و با زبان طنز حرفي جدي ميزند. آنها بدرستي دريافتهاند كه طنز در اين فيلم به جاي سرگرمي در خدمت ايدئولوژي و اعتقاد قرار گرفته است و در اين ميان عده بسياري مورد اين هجمه قرار گرفتهاند و به همين دليل است كه اظهار ناراحتي ميكنند.
كجاي دنيا سخن گفتن بر عليه دشمن، گذشتن از خط قرمزهاست؟!
او معتقد است: شايد هنوز زمان آن نرسيده باشد كه درباره لايههاي زيرين يا بخشهايي از فيلم كه مخاطب به آن ميخندد صحبت كنم. اما بايد به آنهايي كه معتقدند اين فيلم خطوط قرمز را زيرپا گذاشته و امكاني ويژه براي ساخت آن فراهم شده است، بگويم كه كجاي دنيا صحبتكردن عليه دشمن گذشتن از خط قرمز است؟ آيا غير از اين است كه تمام شوخيها و شعارهاي اين فيلم عليه دشمن بوده است، تازه ديگران براي ساخت اينگونه موضوعات پول هم ميگيرند، اما ما بدون هيچگونه رانت و كمكي اين كار را انجام داديم.
«اخراجيها» اولين فيلم مستقل در زمينه دفاع مقدس به شمار ميرود
او ادامه داد: «اخراجيها» اولين فيلم تاريخ دفاع مقدس است كه بدون حمايت بخش دولتي ساخته ميشود و ما براي ساخت اين فيلمها به هيچ عنوان از وام يا حمايت ويژهاي برخوردار نبودهايم. آيا غير از اين است كه تا چندي پيش بسياري شعار ميدادند كه بايد اقتصاد سينما خودگردان باشد و از لحاظ اقتصادي از آن حمايت نشود. پس چرا حال كه اين فيلم به اين مرحله رسيده اين افراد اين نكته را ناديده ميگيرند؟!
مركز گسترش حامي نبود، شريك بود
دهنمكي دربارهي حمايت مركز گسترش سينماي مستند وتجربي هم پاسخ داد: مركز گسترش حمايت نداشت، بلكه شريك بود و با سود شراكت در «اخراجيها 1» چندين فيلم ساخت. در مورد فيلم دوم هم مركز گسترش 15 درصد مشاركت داشته و من به شخصه مخالف لغو اين شراكت بودم، چراكه قصد داشتم از محل فروش اين فيلم، مركز موفق به ساخت فيلمهاي ديگري شود.
نقدهاي صادقانه را به جان ميخرم
او با اشاره به نقدهاي مطرح شده دربارهي اخراجيها 2 هم گفت: چهطور زمانيكه تورج منصوري فيلمهاي ديگران را فيلمبرداري ميكند و اين فيلمها راهي معتبرترين جشنوارهها ميشوند، همه ميگويند كه او استاد فيلمبرداري است. اما در اين فيلم هيچكس نميگويد كه او چهقدر استادانه كار ميكند. به هرحال اين افراد حق دارند كه با فيلم مخالفت كنند و من هم از آنها دلخور نيستم.
نقدهاي صادقانه را به جان ميخرم و سعي ميكنم كه آنها را به كار بگيرم، اما پاسخ نقدهاي مغرضانه را ميدهم.
او ادامه داد: آنهايي كه ميگويند اين فيلم به شوخيهاي سطحي پرداخته است، بهتر نيست مصداقي صحبت كنند؟ در سال گذشته هنرمندترين از هنرمندان اين مملكت فيلم ساخت و فيلم او در 28 سالن اكران شد و هيچكس هم اعتراض نكرد، اما چگونه است كه اكنون «اخراجيها» با 27 سالن اعتراض همه را برانگيخته است؟ چرا هنگامي كه تلويزيون براي برخي فيلمها 400 تا 500 تيزر رايگان پخش ميكند كسي اعتراض نميكند؟!
او مطرح كرد: برخي منتقدان فكر ميكنند كه بايد نقدهاي آنها حالت منولوگ و گفتوگوي يكطرفه داشته باشد، درحاليكه من معتقدم اگر كارگرداني پاسخي به نقدها دارد بايد آن را بيان كند و حق دفاع داشته باشد. به هرحال من از آنجا كه روزنامهنگار بودهام مانند بقيه كارگردانان معتقد نيستم كه بايد در برابر تمام حرفها سكوت كرد. عدهاي ميگويند كه اين فيلم به شوخيهاي چرك ميپردازد و جلف است. حال چگونه است كه فيلمهايي كه در آنها موارد مبتذل متعدد مطرح ميشود جلف يا شوخي چرك نيستند. اما اخراجيها كه ديالوگهايش هجو دشمن است، طنز دمدستي محسوب ميشود؟ اينكه دوستان در برابر استقبالي كه از اين فيلم به عمل آمده ميگويند ذائقه مخاطب بيمار است، دارند به تماشاچي سينما توهين ميكنند.
اين درحالي است كه همين آقايان ميگويند، اگر فلان فيلم اكران شود، فروش آن از «اخراجيها» هم بيشتر ميشود، مگر غير از اين است كه مخاطب فيلمهاي ديگر هم همين مردم هستند؟ چهطور اين مردم براي ديدن «اخراجيها» مخاطب عام خوانده ميشوند، اما براي فيلمهاي ديگر محاسبات به گونهاي ديگر است؟ اين دوستان بايد حداقل اين پارادوكسها را مابين خودشان حل كنند.
براساس مثنوي معنوي فيلمنامه مينويسم
كارگردان «اخراجيها» الگويش را در نگارش فيلمنامه مثنوي معنوي دانست و توضيح داد: مثنوي مفاهيم عميق را به شوخي ميكشد و بعد در نهايت به نتيجهگيري اخلاقي ميپردازد. حال چگونه است كه هيچگاه كسي نميگويد كه شوخيهاي مولانا دمدستي است، اما ميگويند كه شوخيها و طنز «اخراجيها» اينگونه است؟ اگر دوستان سواد دارند، تكتك ديالوگهاي اين فيلم را مورد بررسي قرار دهند تا متوجه شوند كه همه ديالوگهاي اين فيلم با منظور و معنادار طراحي شده است.
در برابر همهي اقشار جامعه مسوول هستيم
او در عينحال عنوان كرد: در «اخراجيها 2» علاوه بر قشرهاي قبلي به مسيحيان و اقليتهاي مذهبي و حتي جاسوسان نيز پرداختهايم، تا نشان بدهيم كه تنها نسبت به يك طبقه اجتماعي مسووليت نداريم. از سويي ويژگي ديگر اخراجيهاي 1 و 2 اين است كه هردوي اين فيلمها برگرفته از واقعيات هستند و ناگفتههاي جنگ را با زباني سادهتر و قابلقبول براي مخاطب عام بيان ميكنند. به هرحال ما با مخاطبان دهه 80 مواجهيم. مخاطبي كه عليرغم هزينههاي ميلياردي به سراغ سينماي جنگ نميرود، پس حال كه اين مخاطب به سينما آمده است تا فيلم جنگي ببيند، چرا عدهاي تا اين اندازه ناراحت هستند؟ آيا بيستسال پس از جنگ و در جامعهاي كه عدهاي ميگفتند نسلهاي آن دچار انقطاع شدهاند و به جبهه و جنگ علاقه ندارند، برانگيختن احساسات ملت بر عليه منافقين و دشمن كمكاري است؟
دهنمكي ادامه داد: تمام «اخراجيها» با نوعي زيركي پيش ميرود و دوستان هم از همين موضوع ناراحتند. چراكه آنها فيلم ضدجنگ ميسازند اما «اخراجيها» فيلمي جنگي است كه به حرفهاي آنها پاسخ ميدهد. آنها خود به خوبي ميدانند كه روي صحبت من با آنها است. افرادي كه همواره ميگفتند كه چرا پس از خرمشهر باز جنگ را ادامه داديم. آنها اكنون كه من اين بحث را پيش ميكشم، عصباني هستند و در نوشتههاي آنها عصبانيت موج ميزند. مگر ميشود كه منتقدي آرزو كند كه سيدي يك فيلم وارد بازار شود؟ آيا اين افراد همانهايي نيستند كه تا چندي پيش ميگفتند كه اثر را بايد به دور از سازنده آن در نظر بگيريم، پس حال چگونه شده است كه اثر را رها كردهاند و تنها سازنده و موثر آن را ميبينند؟
به سينما نيامدهام تا روشنفكرها برايم كف بزنند
كارگردان «فقر و فحشا» در ادامه اين نشست به ايسنا گفت: مسلما به هيچكس باج نميدهم و قطعا براي اين وارد سينما نشدهام تا حرفهايي را مطرح كنم كه روشنفكرها براي من كف بزنند. من حرفهاي نسل خود را بازگو ميكنم. در اين راه هم دست هركس را كه به من كمك كرد ميبوسم و معتقدم كه منتقدان هم حق انتقاد دارند. اما چرا اين افراد به شعور مخاطب توهين ميكنند؟ آيا غير از اين است كه آنها بعدا هم با اين مردم كار دارند؟ همان عدهاي كه در روزنامههاي خود به شعور مخاطب توهين كردند و گفتند سطح سليقه مخاطب پايين است، در روزنامه خود به دنبال تيراژ بالاتر هستند! پس چگونه از من سينماگر ميخواهند كه بهدنبال مخاطب نباشم؟ بايد بگويم كه از نقد ناراحت نميشوم اما از دوستاني كه شعارهاي آنها با حرفشان يكي نيست دلگيرم. آنهايي كه ميگفتند حاضريم جان خود را بدهيم تا مخالف ما حرفش را بزند. چرا اكنون حاضر شدهاند كه جان خود را بدهند تا مخالف آنها حرف نزند؟
جشنواره هر بلايي كه دلش خواست بر سر «اخراجيها» آورد
اين كارگردان در ادامه صحبتهايش از جشنواره فجر و برخورد آن با «اخراجيها 2» گلايه كرد و افزود: در اين جشنواره هر بلايي كه دلشان خواست بر سر اين فيلم آوردند. من هم هيچ حرفي نزدم و همهچيز را به زمان اكران فيلم واگذار كردم. در جشنواره عدهاي گفتند كه بايد از روي جنازه ما رد شويد تا اين فيلم در بخش مسابقه باشد ما هم راضي به اين كار نشديم. اما چگونه كه فيلمي اين اندازه مخاطب دارد وبسياري از نخبهها و آزادهها به تماشاي فيلم ميآيند، تنها هيأت انتخاب اين جشنواره متوجه مواردي كه در فيلم مطرح شد، نميشوند؟
يا در بخش جوايز و آراي مردمي چگونه است كه اين فيلم با اين حجم مخاطب در رتبههاي هفتم و هشتم قرار ميگيرد؟! يا در جشنوارهاي كه آن را هنري مينامند چگونه است كه عدهاي به هوكردن در اختتاميهي ميپردازند و هيچكس هم اين موضوع را پيگيري نميكند؟
او در عينحال خاطرنشان كرد: در جشنوارهاي كه متعلق به شما بود هركار كه دلتان خواست انجام داديد، اما حال كه زمان اكران است چرا دخالت ميكنيد؟ آيا بهتر نيست حداقل به شعارهاي قبلي خودتان درباره دموكراسي و اهميت آراي مردم اهميت دهيد. ممكن است امروز مردم فيلم مرا بپسندند و فردا فيلم بعدي من را دوست نداشته باشند. آيا اين دليل ميشود كه من به آنها فحش بدهم و بگويم كه فيلم را نميفهمند.
اين كارگردان دربارهي مطلبي كه يكي از نمايندگان مجلس درباره اين فيلم نوشته است هم گفت: بسياري از نمايندگان مجلس هم بودند كه از اين فيلم خوششان آمد و بارها به سر صحنه اين فيلم آمدند. يا در روزهاي ابتدايي سال در سينما آفريقا مراسمي برگزار شد و جمعي از هنرمندان و آزادگان به نمايندگي از اسرا از فيلم تجليل به عمل آوردند. حال من نميفهمم كه چگونه كسي ميگويد كه اين فيلم اهانت به رزمندهها است، هنگامي كه فرمانده وقت سپاه، «اخراجيها» را مانند بازكردن جعبه سياه جنگي دشمن ميداند.
او در عينحال اظهار كرد: عدهاي ميگويند كه اين فيلم اهانت به قوميتها است. حال سوال من اين است كه اين مطلب را چه كسي تشخيص داده است؟ پيشترها كه در فيلم برخي فيلمسازان، يك جانباز مشكل اخلاقي داشت هيچ اعتراضي نبود؟ اگر امروز اين فيلم مورد استقبال قرار گرفته نظر مردم است و من فكر ميكنم اين نظرات شخصي و متفاوت با آراي مردمي است.
اگر فروش «اخراجيهاي 1» نبود اين فيلم را با نام ديگري ميساختم
دهنمكي در پاسخ به اينكه اگر فروش «اخراجيها 1» نبود، باز به سراغ اين فيلم ميرفت هم گفت: بله، حتي اگر فروش «اخراجيهاي 1» به آن حد نبود هم به سراغ ساخت اين فيلم ميرفتم. اما شايد با نام ديگري آن را ميساختم.
محتاج نان سينما نيستم
كارگردان «اخراجيها» گفت: اگر قصد پول درآوردن داشتم، راههاي آسانتر فراواني وجود داشت. سينما شغل من نيست و بيش از آنكه از سينما درآمد داشته باشم در آن هزينه ميكنم. درحال حاضر مدت 15 سال است كه مشغول پروژهاي شخصي هستم و دايرهالمعارف اسرا را تدوين ميكنم. تاكنون نيز هيچ يك از بخشهاي دولتي از آن حمايت نكردهاند، لذا مطمئنا اگر درآمدي هم از سينما داشته باشم مطمئنا در همين راه خرج ميكنم. ضمن آنكه معتقدم در نظر گرفتن انگيزههاي مادي براي ساخت يك فيلم هم اشكالي ندارد. اما به هرحال اين كه بخواهم بگويم سينما منبع درآمد من است و محتاج نان آن هستم، درست نيست. سينما براي من ابزاري است تا به واسطه آن ديدگاههايم را بيان كنم. حال اگر اين امر سودآور بود كه چه بهتر و اگر هم سودآور نبود من حاضرم تمام هزينههاي آن را بپردازم.
به گزارش ايسنا، مسعود دهنمكي در بخش ديگري از اين نشست و در پاسخ به مطلبي مبني بر تأثيرگذاري محمدرضا شريفينيا در ساختهشدن «اخراجيهاي 1» مطرح شد، پاسخ داد: شريفينيا در فيلم قبلي علاوه بر بازي به انتخاب بازيگر نيز پرداخت. اما در بقيه مسايل دخالت نكرد. چراكه اعتقاد داشت ممكن است اين مسئله حاشيهساز باشد.
او در پاسخ به اينكه عدهاي شريفينيا را به نوعي كارگردان مخفي «اخراجيها» ميدانند، اظهار كرد: اينگونه صحبتها نوعي فرافكني است. «شريفينيا» از مهرههاي اصلي اخراجيها است. اما اگر واقعا چنين اعتقادي دارند پس چرا نميگويند كه «اخراجيها» فيلمي قوي است، چراكه اگر شريفينيا بخواهد فيلم بسازد قطعا فيلم قويتري خواهد ساخت من فكر ميكنم اين مطلب هم از ديگر پارادوكسهاي مطالبي است كه مطرح ميشود.
دهنمكي دربارهي كمتر مطرح شدن كاراكتر مجيد سوزكي در اخراجيها 2 گفت: دوست داشتم كه بازيگران اخراجيهاي 1 در 2 نيز باشند. خانواده مجيد سوزوكي به نوعي حلقه واسطه اين دو فيلم هستند و حتي ميشد كه ما اين كار را نكنيم و در هواپيما از شخصيتهاي ديگري استفاده كنيم.
از امروز به بعد مخاطب است كه از ما طلب دارد
دهنمكي دربارهي حمايت ويژهي شخص وزير ارشاد از اين فيلم و آمدن به پشت صحنهي آن هم پاسخ داد: حمايتهاي ايشان بيشتر حمايت معنوي و لطف بود و يكي از سوالاتي كه اكنون زمان پرداختن به آن رسيده است هم، همين مساله است. به نظرم اجحافي كه در حق صفارهرندي شده است اين است كه چرا، او اين فيلم را انتخاب كرده و به بازديد پشت صحنه هر 2 فيلم آمده است؟ و پاسخ من هم اين است كه او پيشبيني كرده بود كه «اخراجيها» فيلمي متفاوت است. لذا او به پشت صحنه فيلمي آمده كه حرفي براي گفتن دارد. «اخراجيها» در واقع آغاز نگاهي نوين به سينماي دفاع مقدس است و استقبال عظيم مردم از «اخراجيهاي 2» نيز ميتواند دليل ديگري براي حضور وزير در پشت صحنهي اين فيلم باشد. از طرفي مسوولان ديگر هم به پشت صحنه فيلمهاي ديگر در زمان خود رفتهاند.
او با يادآوري صحبت رييس رسانه ملي افزود: آقاي ضرغامي سينماي دفاع مقدس را بعد از «اخراجيها» دانستهاند. خود من نيز معتقدم كه «اخراجيها» يك تابو را شكسته و پس از آن ديگر نميتوانيم يكجانبه به انسانهاي دوران جنگ بنگريم. بايد قبول كنيم كه ديگر دوران شعاردادن به سرآمده و نميتوانيم تنها از پيروزي بگوييم و دشمن را ضعيف و خود را قوي فرض كنيم. اگر امروز چهره واقعي دشمن را نشان ندهيم، كار ما جواب نخواهد داد. لذا من فكر ميكنم كه از امروز به بعد مخاطب است كه از ما طلب دارد و اگر بخواهيم همواره شعاري عمل كنيم و خود را قويتر و برتر از دشمن نشان دهيم و از شكستها و ترسهاي جنگ نگوييم او فيلمهاي ما را پس خواهد زد و شايد علت مخاطب گريزي سينماي دفاع مقدس هم همين موضوع باشد.
رفتار حاتميكيا با «اخراجيها» بزرگ منشانه بود
دهنمكي با اشاره به حضور حاتميكيا در پشت صحنهي اين فيلم گفت: حاتميكيا بزرگمنشانه با اين فيلم برخورد كرد و به جاي آنكه احساس بكند كه من رقيب او هستم از كار حمايت كرد. چراكه خود او نيز در اين عرصه و به واسطه حرفها و ساختارشكنيهايش درد كشيده بود و وقتي احساس كرد كه ما نيز در اين ميدان تنها هستيم بزرگمنشانه به كمك ما آمد. البته برخي هم به او گوشهو كنايه زدند، اما من به شخصه از قبل او را دوست داشتهام واكنون نيز از او ياد ميگيرم.
او درباره اينكه آيا حاتميكيا اخراجيهاي 2 را ديده است هم پاسخ داد: او اين فيلم را ديده و آن را نسبت به «اخراجيها 1» يك گام به جلو ميداند. اما ما همچنان با يكديگر مشغول صحبت درباره «اخراجيها 1» هستيم و هنوز به «2» نرسيدهايم.
راضي نبوديم سينما «آفريقا» را هم به ما بدهند
مسعود دهنمكي با اشاره به اكران «اخراجيها» در سينما آفريقا طي چند روز گذشته هم گفت: خود ما نيز از اكران فيلم در سينما «آفريقا» راضي نيستيم. چراكه 2 سينماي كنار هم (استقلال و آفريقا ) اين فيلم را اكران كردهاند.
اخراجيها حرفهاي 20 ساله من است
مسعود دهنمكي مطرح كرد: در اين فيلم حرفهايي را به تصوير كشيدهام كه از بيستسال پيش در دلم مانده بود. داستان افرادي كه هيچگاه به جنگ نرفتند و ماندند تا پستها را اشغال كنند. اكنون نيز اين افراد خود را در فيلم ميبينند و به همين دليل است كه به آن معترض هستند. اين فيلم بحث افرادي است كه هيچگاه پا به جبهه نگذاشتند و مردم هم آنها را به خوبي ميشناسند، افرادي كه اكنون هم القابي را به يدك ميكشند. مردم از تظاهر متنفرند و من در اين فيلم به افرادي كه بارها و بارها در رسانهها، جنگ را زير سوال بردهاند، جواب دادهام. اين فيلم عليرغم مضمون طنزش پيام و حرفهاي جدي دارد و به هيچ عنوان فيلم لودگي نساختهام. آنها كه به اين فيلم و سطحي بودن شوخيهاي آن معترض هستند، چرا به فيلمهايي كه صحنههاي متعدد رقص دارد معترض نميشوند؟
او ادامه داد: يكي از اعضاي شوراي صدور پروانه نمايش ميگفت كه تمام تلاش خود را به كار بسته است تا اين فيلم ساخته نشود. حال سوال من اين است كه چهطور براي ديگران اين اقدامات را صورت نميدهند اما براي اين فيلم احساس شرعي ميكنند؟
به هر حال شما هنگامي كه قصد شكستن كليشهها را داريد، بايد منتظر اقدامات و مقاومتها هم باشيد.
دهنمكي دربارهي انتخاب حسام نواب صفوي هم مطرح كرد: آقاي نواب صفوي بازي خوبي در اين فيلم ارايه كرد و به خوبي از پس كارش برآمده است. اما پيشتر من براي اين نقش داريوش ارجمند و يا جمشيد هاشمپور را در نظر گرفته بودم.
براي خنداندن فيلم نساختم
اگر «اخراجيها» شعاري بود مخاطب را پس ميزد
به گزارش ايسنا، ده نمكي در پاسخ به سوالي كه دربارهي شعاري بودن اين فيلم مطرح شده بود، هم گفت:اگر اين فيلم شعاري باشد، طبيعتا بايد مخاطب را پس بزند. نكته ديگر آنكه من براي خنداندن ديگران فيلم نساختهام و در خلال فيلم قصد انتقال پيام داشتهام. حال ممكن است كه عدهاي احساس كنند كه ميزان پيامهايي كه در اين فيلم مطرح شده زياد است اما به شخصه سعي كردهام كه حتي هنگامي كه شعاري مطرح ميكنم، در كنار آن به جنبههاي طنز نيز بپردازم و معتقدم كه حتي شعارها نيز به خدمت طنز فيلم درآمده است.
او دربارهي سرود «اي ايران» در پايان فيلم هم اظهار كرد:اين بخش فيلم برگرفته از اتفاقي بود كه در يكي از اردوگاهها صورت گرفته بود و با توجه به اينكه پيام فيلم بحث وحدت ملي و هجو دشمن است سعي كرديم كه بسياري مسايل را با زبان ايما و اشاره بيان كنيم و اين سرود نيز نمادي از تجمع انسانهاي مختلف است،افرادي كه ميتوان مام وطن را نقطه مشترك همه آنها دانست.
انتهاي پيام