اشاره:
آنچه كه در پي ميآيد گفت و گوي خبرنگار سرويس مسائل راهبردي دفتر مطالعات ايسنا با دكتر مسيحي عضو هيأت علمي دانشكده مهندسي نفت دانشگاه صنعتي شريف است كه به موضوع «رابطه صنعت و دانشگاه وراهكارهاي و تكنولوژي هاي ازدياد برداشت» اختصاص داشت.
استاديار دانشگاه صنعتي شريف در اين گفت و گو با اشاره به معضلات موجود در برنامه هاي افزايش برداشت از مخازن و تاخير در تزريق گاز به مخازن، سازو كارهاي مديريت و بهرهبرداري از مخازن نفت و گاز را مورد نقد قرار ميدهد و به نقصانهايي همچون كمبود نيروي متخصص، عدم استفاده مناسب از چهار پارامتر نيروي انساني، داده هاي مخازن، تكنولوژي و ابزار، نبود مديريت تيمي و نظير آن ميپردازد و ضرورت برداشت صيانتي از مخازن را مورد تأكيد قرار ميدهد.
بي ترديد رونق گفت و گوهاي كارشناسي و پيدايي يك عرصهي عمومي براي تعامل كارشناسان، دانشگاهيان و مديران و سياستگذاران يكي از مؤثرترين زمينهها و سازوكارهاي ارزيابي سياستها را پديد ميآورد و علاوه بر مستندسازي تاريخ سياستگذاري و نظارت عمومي بيشتر بر اين فرآيند، زمينهساز طرح ديدگاهها و راهكارهاي جديد و ارتقاي كيفيت فرآيندهاي سياستگذاري خواهد شد.از اين رو سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران(Rahbord.Isna@gmail.com)، آمادگي دارد تا ديدگاههاي وزارت نفت و شركتهاي وابسته و همچنين دانشگاهيان، كارشناسان و مديران حوزههاي تخصصي اين صنعت را درباره اين گفت و گو منتشر كند.
در ادامه متن كامل گفتوگو با اين عضو هيات علمي دانشگاه صنعتي شريف به حضور خوانندگان گرامي تقديم ميشود.
خبرنگار:
در ابتدا درباره عمليات ازدياد و منطق اجراي اين عمليات در فرآيند مديريت و بهرهبرداري از مخازن نفت و گاز توضيح دهيد؟
دکتر مسيحي:
يكي از مباحث روز مهندسي نفت در دنيا استفاده از روشهاي مختلف ازدياد برداشت است. روشن است كه اگر افزايش برداشت بدون برنامهريزي صورت گيرد، از لحاظ فني براي سازند مخزني ايجاد مشكلاتي خواهد كرد. بنابراين براي جلوگيري از آسيبهاي احتمالي مخزن و براي انجام افزايش برداشت بايد از استانداردهايي كه هماكنون در دنيا وجود دارد، استفاده كنيم. به عنوان مثال توليد بايد مناسب با ضريب بهره دهي (PI) انجام شود،قابل ذکر است که اين ضريب نسبت دبي توليد به افت فشار اعمال شده به مخزن است. هر دبي را نميتوان با هر فشاري اعمال شده توليد كرد و در اين زمينه بايد استانداردهاي مرتبط رعايت شود (که لازم است استاندارد داخلي با توجه به شرايط موجود مخازن در اين خصوص تدوين شود). در نتيجه به عنوان مديريت مخزن نميتوانيم بنا بر ميل خود برداشت از مخازن را افزايش دهيم. بايد برنامهاي براي افزايش برداشت طراحي شود كه به مخازن آسيب نرساند. بنابراين افزايش توليد در يک مقطع زماني، بنا بدلايل مختلف ضرورتاً به معناي افزايش برداشت در دراز مدت نيست و اگر چه افزايش برداشت منجر به افزايش سرمايه و بهبود وضعيت اقتصادي كشور خواهد شد، اما در اين زمينه از لحاظ فني، محدوديت هاي جدي وجود دارد.
خبرنگار:
سنگ مخازن ايران از نوع خاصي هستند، ميخواهيم بدانيم با توجه به جنس خاص سنگ مخازن، كدام يك از روشهاي تزريق بهتر پاسخ ميدهد؟
دکتر مسيحي:
برداشت نفت توسط تزريق گاز با توجه به اينكه كشور داراي منابع گازي بزرگي است ،مي تواند بسيار مناسب باشد و يكي از راههاي ازدياد برداشت، تزريق آب و گاز به تنهايي و يا تزريق هر دو بصورت مقطعي است. آب به دليل سنگين بودن، لايههاي پايين مخزن را ميپوشاند وبا جابجايي نفت به توليد لايههاي پايين مخزن كمك ميكند و گاز به علت سبك بودن، لايههاي بالاي مخزن را ميپوشاند وباعث جابجايي نفت مي شود. اگر دورهاي آب و دورهاي گاز به مخزن تزريق شود، نفت بسيار سريع و راحت جابهجا ميشود، اما اگر آب به تنهايي تزريق شود، لايههاي بالا بدون پوشش ميماند و نفت آن لايه ها در مخزن مي ماند که منجر به ضريب بازيافت کمتري براي مخزن مي شود.
سنگ مخازن ايران بيشتر از نوع كربناته بوده و سنگهاي كربناته نفت دوست هستند. به اين معنا كه در اين گونه سنگها، نفت به ديواره محيط متخلخل ميچسبد كه جداسازي آن سخت و باعث ايجاد مشكل ميشود. و اگر بخواهيم آب تزريق كنيم تا باعث حركت نفت شود، به علت نفتدوست بودن سنگها، آب نميتواند به پوسته و ديواره نزديک شود و نفت را جدا كند و آن را حركت دهد. لذا بايد در كنار آب از مواد شيميايي، سورفکتانت ، پليمري يا ميكروبي استفاده كنيم. به اين علت كه اين مواد داراي شاخه آب دوست و نفت دوست هستند و ميتوانند بين اين دو فاز تعامل ايجاد کرده و از اين طريق نفت را جدا كنند. بنابراين بايد تاكيد شود اگر بخواهيم حتما تزريق آب داشته باشيم، تزريق آب به تنهايي ممکن است كارآيي مورد نظر نداشته باشد. از طرف ديگر مطالعات اوليه انجام شده نشان مي دهد تنها مخازن خاصي در ايران هستند كه امكان تزريق ميكروبي را دارند.
عليرغم اينکه تزريق گاز مي تواند موثر باشد متأسفانه همواره تزريق گاز به مخازن مورد غفلت بوده وبا توجه به اينکه هدف اصلي رساندن گاز به مردم بوده است، بيشترين مصرف گاز كشور به مصرف خانگي اختصاص يافته است و هزينههاي بسياري صرف گازكشي به مناطق مختلف شده است. در مناطقي ميتوان برق را به عنوان منبع انرژي و انتخاب مناسب در اختيار مردم قرار داد تا استفاده كنند، اما به اين نقاط هم با هزينه بالا گازرساني شده است. بنابراين بايد انرژيها را در كنار هم قرار داده ومناسب ترين گزينه را انتخاب كنيم كه هم از لحاظ اقتصادي و هم از لحاظ مصرف انرژي، مقرون به صرفه باشد. همچنين بايد برنامهريزي بسيار قوي و مديريت صحيح در استفاده از انرژي وجود داشته باشد. نبايد هر مديري نگاه جزيرهاي به مسائل منطقه خود داشته باشد. بايد بررسي كرد كه گازي كه قرار است در اختيار مصرفكنندگان قرارگيرد، از كجا بايد تامين شود؟ هزينه آن چه ميزان خواهد بود؟ سقف توليد گاز كشور تا چه ميزان است؟ آيا به اندازهاي سقف توليد گاز در كشور بالاست كه بتوان در تمام نقاط از آن استفاده كرد و براي ساير امور تجاري و تزريق به مخازن از آن بهره برد؟
آمار توليد روزانه گاز كشور قريب 450 ميليون مترمكعب در روز است كه بخش عمده آن به مصارف خانگي اختصاص دارد و مقدار بسيار كم آن به تزريق گاز اختصاص مييابد. گزارش مربوطه در برخي فواصل زماني مقدار تزريق را به حدود 100 ميليون متر مكعب تزريق در روز نشان ميدهد. گفتني است كه در زمستان گازي براي تزريق باقي نميماند. به اين علت كه مصرف خانگي بسيار زياد ميشود. البته در تابستان مصرف نيروگاهها نيز براي توليد برق افزايش مييابد و گاز كمي در اختيار تزريق قرارميگيرد. براي حل اين معضل، يك نگاه اين است كه سقف توليد را افزايش دهيم، اما با توجه به روند مصرف بالاي بخش خانگي و همچنين قراردادهاي صادرات گاز و تعهدات صادراتي پيش روي ايران (براي مثال صادرات به هند و پاكستان از طريق خط لوله صلح) حتي بالا بردن کم سقف توليد هم پاسخگو نخواهد بود.
در اين خصوص با ذكر مثالي ميتوان ابعاد اين پديده را توضيح داد. پيش از اين در صحبتي با يکي از مديران گاز عسلويه ايشان تعريف مي کرد يك بار در زمستان ازمرکز تماس گرفتند و عنوان كردند كه گازشهر قطع شده است و لذا گاز بخش هاي ديگر مانند تجاري و ... را قطع کرده و گاز را براي مرکز فرستاديم. بنابراين بايد عنوان شود اولويت فعلي مصارف گاز كشور مصرف بخش خانگي است و تزريق گاز به مخازن در اولويت هاي بعدي است. بنابراين اين كه به تزريق گاز به عنوان يك موضوع جداگانه و خارج از مسائل ديگر نگاه شود، صحيح نبوده، به اين علت كه مساله نميتواند باز شود. بايد استراتژي گازدر کشور به صورت يک بسته مرتبط به هم مطرح شود، به معناي ديگر بايد تمام بخشهاي گاز در كنار يكديگر مورد بررسي قرار گيرند. در اين صورت هم چند سوال اساسي مطرح ميشود كه در برنامه استراتژي گاز قابل پيگيري و بررسي است؛ اول اينكه چرا در توليد گاز محدوديت داريم؟ چرا با تجربه بالاي کشور در بخش نفت و گازنميتوانيم توليد گاز را افزايش دهيم؟ چرا پارس جنوبي كه 50 درصد گاز كشور را كه معادل 14 تريليون متر مكعب، يعني نصف ذخاير اثبات شده گاز، نميتواند با افزايش ظرفيت، ميزان توليد را بالا ببرد؟ اگر بتوانيم پاسخ سوالات مطرح شده را در عمل دهيم، داراي قدرت مانور ميشويم و ميتوانيم در رابطه با تزريق گاز به مخازن درست وارد عمل شويم. اگر بتوانيم توليد را افزايش دهيم، به طور يقين ميتوانيم تزريق را انجام دهيم. زماني كه گاز نداشته باشيم، نميتوانيم كاري از پيش ببريم. ابتدا بايد توليد را بالا ببريم كه گاز داشته باشيم، سپس گاز موجود را تزريق كنيم.
البته، تزريق گاز محدود به اين نمي شود هم اكنون يكي از تكنولوژي روز دنيا تزريق گاز كربنيك به مخازن است، چرا كه علاوه بر کمک به بازيافت بيشتر مخزن جلوي آلودگي هوا از اين طريق گرفته ميشود.
به طور نمونه در خوزستان نيروگاه فسيلياي است كه آلودگي زيادي دارد و بحثهاي در اين رابطه مطرح است. هم اكنون فشارهاي بينالمللي هم متوجه كشورهاي خاورميانه است و اين فشارها مبني بر كنترل گازهاي گلخانهاي بوده كه تا سال 2010 بايد به تعهدات در کاهش اين گازها عمل و اجرا شود.
مشابه اين كارها هم اكنون در درياي شمال اعمال ميشود(تزريق CO2 ). اين كار دو فايده اساسي دارد؛ هم اينكه از طريق تزريق آن به مخزن، نفت جابهجا ميشود و بازيافت افزايش مييابد و هم اينكه محيط زيست را از آلودگي نجات ميدهيم. تا آنجايي كه اطلاع دارم، صحبتهايي در اين زمينه در بخش تحقيقات شركت نفت مطرح شده است و آنها علاقمند به انجام اين نوع فعاليتها هستند. اگر شركت نفت توانايي ايجاد سرمايهگذاري در اين زمينه را داشته باشد، مي تواند مفيد باشد.
خبرنگار:
آيا نيروهاي كشور و تكنولوژيهاي موجود، توانايي انجام اين پروژه را دارند؟
دکتر مسيحي:
بايد در مراحل تحقيقاتي وسيع، مطالعات جامعي صورت گيرد. همچنين از تحقيقات كشورهاي ديگر استفاده كرده يا حتي مشاوران خارجي را دعوت به فعاليت كنند تا استعدادپذيري مخازني كه ميتوانند كانديداي اين نوع تزريق باشند، مورد ارزيابي قرار گيرد. به اين علت كه CO2 گازي است كه در مخازن خاصي جواب ميدهد. زمانيكه تزريق گاز مطرح ميشود، چند موضوع بايد مورد توجه قرار گيرد؛ يكي اينكه آيا گازي كه تزريق ميشود، توانايي حل شدن در نفت را دارد؟ يا اينكه فقط باعث ايجاد فشار ميشود كه بايد اين مسايل از لحاظ خواص ترکيبي سيالات مخزني مورد بررسي دقيق قرار گيرد. به هرحال در زمينه تزريق گازهاي ديگر، در كشور زمينهاي وجود دارد و سالهاي قبل امتحان شده است. البته بستگي به مخازن و نفت آن ها نيز دارد، بنابراين بايد بررسي و ارزيابيهاي دقيقي در اين ميادين صورت گيرد.
در نگاهي كلي، در اين زمينه قابليت اجرا وجود دارد، اما اينكه در تمام مخازن قابليت اجرا دارد يا خير، بايد مورد بررسي قرار گيرد، اما همانطور كه پيش از اين نيز عنوان شد، استفاده از تزريق CO2 دو فايده مهم دارد، اول اينكه به پاكسازي محيط زيست كمك ميكند و همچنين باعث ازدياد برداشت نفت از مخازن ميشود. اگر بخواهيم خلاصهاي از ازدياد برداشت از طريق تزريق گاز با توجه به هزينهاي كه اين روش در مقايسه با ساير روشها دارد، در اختيار شما بگذارم، بايد عنوان كنم حتي در تزريق آب دچار مشكل هستيم. به اين دليل كه در چند دهه آتي با بحران كمبود آب مواجه خواهيم شد. همانطور كه همگان ميدانند؛ كمبود آب در دنيا ممكن است باعث ايجاد مشكلاتي شود، لذا در مصرف آب بايد كنترل شده و برنامهريزي شده عمل كنيم. بنابراين بايد بتوانيم از گاز براي تزريق استفاده كنيم. تزريق گاز با هزينه كم باعث افزايش بازيافت ميشود، اما حال اين سوال مطرح ميشود كه آيا گاز براي تزريق موجود است يا خير؟ آيا شركت ملي گاز ميزاني كه براي تزريق نياز است را واگذار ميكند يا خير؟ لازمه اين عمل اين است كه بتوانيم به اندازه كافي از ذخاير بازيافت و توليد كنيم.
در اين جا بايد تأكيد كنم دربارهي هر يك از انواع افزايش بازيافت پيش گفته بايد مطالعات دقيقي انجام گيرد تا مشخص شود كدام مخازن ميتوانند نامزد تزريق CO2 يا تزريق آب و گاز باشند.
خبرنگار:
به عنوان يك استاد نفت اگر بخواهيد صيانت از مخازن را در يك تعبير ساده توضيح دهيد، چه ميگوييد؛ مديريت مخزن چه سازو كارهايي را براي دستيابي به اين هدف بايد دنبال كند؟
دکتر مسيحي:
زمانيكه شخصي يك شرکت داشته باشد و احساس كند شرکت مذكور متعلق به اوست، فكر ميكند كه بايد با تمام وجود از آن نگهداري و حفاظت كرده و به طور بهينه از آن توليد كند. اين مفهوم صيانت است، بنابراين مخزن بايد به دقت مورد بررسي قرار گيرد و اطلاعات آن جمعآوري شود و تكنولوژي موجود بايد با تكنولوژيهاي روز دنيا مقايسه شود تا بتوان بهترين آن را مورد استفاده قرار داد. امروزه فناوريهاي جديدي ارائه شده که حتي توليد از مناطق مشکل را هم فراهم کرده است (که با اين فناوريها به اين دليل كه مي توان آن منابع را توليدي کرد بعنوان reserve محسوب مي شوند که قبلا نميشدند) به عنوان مثال هم اكنون از طريق نصب سنسورهايي در مخازن، افراد از طريق ماهواره، كيلومترها دورتر را مورد كنترل قرار ميدهند و توليد از مخازن صورت ميگيرد. هم اكنون از سيستمهاي هوشمند يا تكنولوژي "E-Field" و "Smart-well" در مخازن دنيا براي توليد نفت از مناطق مشکل استفاده ميشود. در اين تكنولوژي، چاههاي هوشمند به عنوان يك وسيله توليدي تفكيكي و هوشمند عمل ميكنند. به عنوان مثال؛ زماني كه از يك لايهي مخزن، آب توليد شود، شير موجود در چاه هوشمند به طور اتوماتيك بسته خواهد شد. به معناي ديگر خود كنترل كننده است و ديگر نيازي به اپراتور نيست. در نتيجه خود كنترلي بودن سنسورها از طرفي باعث افزايش توليد و افزايش كيفيت توليد خواهد شد و از طرف ديگر باعث كنترل توليد ميشود. گفتني است؛ مديريت ميتواند تمام مراحل را از طريق ماهواره كيلومترها دورتر مشاهده كند.
اگر از اين تكنولوژيها استفاده شود، نگاه مان تغيير ميكند و ديگر نيازي به نيروهاي بسيار زياد نخواهد بود. شركت آرمكو در منطقه، بعنوان مثال از طريق نيروهاي خارجي توانايي استفاده از تكنولوژي چاههاي هوشمند را ايجاد كرده است و گامهاي در اين زمينه برداشته است، اما در اين زمينه فاصله بسيار زيادي ميان ما و كشورهاي ديگر وجود دارد. در نگاه نيروهاي با تجربه قديمي شركتهاي نفتي ، آنها همه دانش را تجربي و مربوط به خود دانسته و نيروهاي جديد را قبول ندارند. آنها تلاش بسيار زياد و زحمت فراواني در اين زمينه متقبل شدهاند، اما همه چيز آن نيست كه فقط آنها ميدانند. بايد با عينكي ديگر به دنياي امروز و فناوريهاي نوين نگاه كنند. اين در حالي است كه در مديريت مخزن بايد از تمام گروهها استفاده شود. هم اكنون اينگونه مديريت به هيچ عنوان در دنيا مورد قبول نيست و شركتهايي كه در اين زمينه فعاليت ميكنند، به صورت کار گروهي فعال هستند. به تعبير ديگر از تمام تخصصها نظير پتروفيزيك، ژئوفيزيك و مخزن و حتي اقتصادي در كنار يكديگر در قالب يك تيم، مديريت مخزن را برعهده دارند. به اين دليل كه هر كدام از داده ها كه از مخازن نفتي استخراج ميشود، مربوط به شاخهاي است. لذا اين شاخهها در كنار يكديگر به صورت يك تيم، بهترين تصميمگيري را براي مخزن انجام ميدهند. شايان ذكر است كه در درسهايي كه در اين رشته تدريس ميشود، واحدي به نام Data integration به معناي جمعآوري دادهها وجود دارد كه در آن دادههاي مختلف بايد در كنار هم ديده شوند. به اين دليل كه هر داده نماينده حجمي از مخزن است. به عنوان مثال زمانيكه از چاهي نمونه ميگيريم، اين نمونه در واقع نمونهي حجمي از محيط متخلخل اطراف چاه است. اين فاصله ميتواند ضخامت چاه باشد؛ يا ضخامت سازندي كه در حال توليد است كه از طريق ضرب آنها ميتوان حجم را به دست آورد. لذا نمونه گرفته شده نمايانگر حجم مشخصي است. نمونه گيري ديگر از طريق عكسبرداري و فيلمبرداري بالاي سطحي انجام ميشود. پس از نمونهگيري دادههاي مختلف در اشلهاي مختلف به دست ميآيد كه بايد تفسير شود. اين تفسير توسط متخصصان بايد انجام شود. بنابراين تمام اين متخصصان در بخشهاي مختلف بايد به صورت يك تيم در كنار هم قرار گيرند تا بتوانند مهمترين تصميم را اتخاذ كنند. اگر ساختار فعلي شركت نفت با تكنولوژيهاي موجود به صورت تيمي فعاليت كنند، ميتوانند مخازن كشور را به خوبي مديريت كنند.
خبرنگار:
نظر جنابعالي در مورد ضرورت استفاده صنعت از پتانسيلهاي مغفول واقع شده پژوهشگاهها و انستيتوها به عنوان يك فرصت چيست ؟
دکتر مسيحي:
بايد از اين پژوهشگاهها به عنوان يك فرصت براي تحقيق و بررسي استفاده شود. به معناي ديگر بايد با پايهگذاري صحيح از فرصتها و كمكهاي موجود براي انجام مطالعات و تحقيقات استفاده شود. به اين دليل كه 10 سال ديگر زماني كه مديران جديد بر سركار بيايند، پرسش ميكنند، حاصل هزينههاي صرف شده براي پژوهشگاهها چه بوده است؟ اگر جواب منفي باشد، ديد آنها تغيير خواهد كرد. بنابراين بايد با طراحي يك برنامهريزي منسجم و استفاده از امكانات پژوهشگاهها در زمينههاي نفتي، تحقيقات مثبت و قابل اجرا انجام دهيم. بعنوان مثال همانگونه که به مديران شركت نفت اعلام كردم، هزينههاي بسيار زيادي براي آزمايشگاههاي چند دانشگاه بزرگ کشور در چند سال اخير متقبل شدهاند، بياييد با كمك به دانشگاهيان، اجازه دهيم پروژههايي تعريف كنند تا هم بتوانيم از امكانات موجود بهره ببريم و هم تجربه دانشجويان را بالا ببريم. به اين دليل كه همين دانشجويان بايد روزي در راس كار در شركتهاي نفتي فعاليت كنند، يا حداقل نمونه سنگ و سيال در اختيار دانشگاهيان قرار دهيد تا بتوانند آزمايش و تحقيق كنند. مشتري خاص رشتهي مهندسي نفت فقط شركت نفت است. اگر اين مشتري خاص با دانشگاهيان كار نكند، تحقيقات ما با مشكل مواجه خواهد شد. ضمن اين كه آينده شركتهاي نفتي در دست همين دانشجوياني است كه به عنوان نيروهاي آنها در حال تعليم و تربيت هستند. بنابراين اگر هزينهاي براي قشر دانشگاه متقبل شوند، سود آن فقط عايد خود آنها خواهد شد و در درازمدت اين نيروها فقط به كار همين شركتها خواهند آمد. لذا بايد با اين ديد به قضيه نگاه شود و به تعاملات ميان پروژهها كمك شود.
خبرنگار:
آيا نابسامانيهاي موجود در رابطه صنعت و دانشگاه ، يكي از مهمترين عوامل خروج نيروها و متخصصان دانشگاهي از كشور نيست؟
دکتر مسيحي :
دريافت پروژه از شرکت نفت با همكاري متقابل، براي دانشگاهيان درآمدزا است. اگر دانشگاه با شركت نفت پروژه داشته باشد، باعث ايجاد درآمد خواهد شد. چرا برخي از استادان مجبورند، علاوه بر تدريس در دانشگاه در شركت ديگري مشغول به فعاليت شوند، به اين دليل كه راهي جز آن ندارند. اگر شركت نفت همكاري كند و پروژهها را براي انجام در اختيار دانشگاهيان قرار دهد، ديگر شاهد اين گونه مسايل نخواهيم بود. البته بعضا در بعضي پروژهها فقط مسايل مالي مورد نظر افراد بوده كه باعث ايجاد ديد منفي شده است، در حالي كه تعميم دادن موضوعات مذكور به كل افراد، قابل قبول نيست و به معناي ديگر به هيچ عنوان صحيح نيست كه كاركرد منفي باعث ايجاد ديد منفي در تمام كارها شود، لذا زماني كه نيرويي شروع به فعاليت ميكند، بايد مورد حمايت قرار گيرد. اگر شركت نفت پروژهاي در اختيار دانشگاهيان قرار ندهد و آنها فقط تدريس كنند و پروژههاي تئوريك تعريف كنند و در عمل كاري انجام ندهند، نميتوانند تجربه كسب شده به دانشجويان منتقل نمايند. بنابراين مسوولان دانشگاهها و وزارت نفت بايد با هم همكاري كرده تا دانشجويان بتوانند در عمل تجربيات زيادي كسب كنند. بايد هم از لحاظ مالي، تجربي و فرهنگي، دانشجويان را مورد حمايت قرار دهيم تا نيروهاي دانشگاهي كه ميتوانند در كشور مفيد باشند، از كشور خارج نشوند.
خبرنگار:
دانشگاهها و دانشكدههاي غير نفتي ديگر در اين زمينه چه خدماتي ميتوانند ارائه كنند؟
دکتر مسيحي :
دانشكدههاي ديگر در بحثهاي سخت افزاري و نرمافزاري و نظير آن مي توانند همكاري كنند. در كشور بخش ابزاري و الكترونيكي قوي داريم كه ميتواند با حضور در صحنه در بخش نفت و گاز به فراهم كردن تكنولوژي كنترل از راه دور و چاههاي هوشمند و E .Field و تهيه ابزارهاي دقيق اقدام كنند. اگر اين افراد در كنار دانشجويان نفتي قرار گيرند؛ ميتوانند پروژههاي خوبي را تعريف كنند.
خبرنگار:
هم اكنون كيفيت مطالعات مخازن چگونه است؟
دکتر مسيحي :
پاسخ اين سوال را بايد از متوليان امور فني شرکت نفت درخواست كرد، اما به نظر من كيفيت مطالعات مخازن به تجربه گروهي كه آنها را مطالعه ميكنند و نحوه ارتباط افراد با يكديگر برميگردد. به طورمثال ارتباط ميان مهندس نفت، زمينشناس، پتروفيزيك و لرزهنگار در كيفيت مطالعه بسيار موثر است. اگر اين افراد داراي تجربه باشند، ميتوانند ارتباط خوبي با يكديگر برقرار كنند و ما با بهترين كيفيت در مطالعه مخزن مواجه خواهيم شد. هر چند كه شركت مشاور كوچك باشد.
خبرنگار:
دانشگاهها تا چه اندازه ميتوانند وارد مطالعات جامع مخازن شوند؟
دکتر مسيحي :
به اندازهاي كه به آنها نقش دهند، دانشگاهيان ظرفيت حضور در اين مطالعات را دارا هستند. شيوه انجام اين کار مي تواند متنوع باشد.
خبرنگار:
برخي ميگويند چرا نبايد بخش مطالعات شركتهاي نفتي تقويت شود، زماني كه از ايشان سوال ميكنيم ؛ چرا خود اين مطالعات را توسعه نميدهيد و نيرو جذب نميكنيد؟ در پاسخ ميگويند: پول، بودجه ورديف استخدامي نداريم و با مشكلات بسيار زيادي مواجه هستيم، نظر شما چيست؟
دکتر مسيحي :
اين چه اشكالي دارد كه شركتهاي ديگر هم اين مطالعات را انجام دهند؟ آنها از كجا ميدانند كه مطالعات انجام شده حتما صحيح است.
خبرنگار:
آيا نميتوان سيستمي تعريف شود كه شركتهاي نفتي ، مطالعات را با نظارت دانشگاهيان انجام دهند؟
دکتر مسيحي :
در حال حاضر كارهايي از اين قبيل درشرکتهاي نفتي در حال انجام است كه در حال تاسيس شوراي مشاورهاي مشتمل از اساتيد دانشگاه هستند كه بتوانند بر مطالعات نظارت كنند.
خبرنگار:
برخي مسئولين اعتقاد دارند ؛كسي كه با مخزن كار ميكند اطلاعات ضمني از تاريخچه آن را در اختيار دارد كه شخص ديگري نميتواند آن را به دست آورد؟
دکتر مسيحي :
دانش مخزن بايد روي كاغذ بيايد. مشكل بزرگي كه هم اكنون با آن مواجه هستيم؛ اين است كه وابسته به نفر هستيم. اين به معناي مستند سازي است. به عبارت ديگر نبايد وابسته به نفرباشيم، اگر فردي كه مطالعه را انجام داده، نباشد آيا تمام علم منطقه مذكور بايد بميرد و زير خاك برود؟ اين اشتباه است. منطق ميگويد اگر كسي دانشي دارد كه در ارزيابي مخزن مهم و كليدي است، بايد آن را ثبت كند تا در جايي حفظ شود تا تيم جديدي كه سركار ميآيد با استناد به آنها بتوانند مشكلات پيش رو را حل كند.، اگر قرار باشد توليد را به شركت نفت دهيم و مجري طرحهاي پروژههاي بزرگ نيز خود شركت نفت باشد، همچنين بررسي و مطالعه را هم خودش انجام دهد، ديگر خصوصيسازي و رقابت معنايي نخواهد داشت.
خبرنگار:
برخي مسئولين اين تعبير را دارند كه مطالعات مخزن حوزهاي حاكميتي است و به نبايد در اين زمينه خصوصيسازي شود نظر شما دراين باره چيست؟
دكتر مسيحي:
حاكميت اين نيست، حاكميت در اين است كه دانشگاهيان را حمايت كنند. نفت سرمايه نيست، به اين دليل كه تمام خواهد شد. سرمايهاي كه آنها بايد روي آنها حاكميت داشته باشند، نخبههاي علمي و تخصصي هستند، سرمايه دائمي متخصصاني هستند كه از كشور خارج ميشوند. سرمايه اين افراد هستند كه از دست ميروند. اگربنا باشد حاكميتي وجود داشته باشد، بايد برروي نيروها باشد، نه سرمايهاي كه در حال توليد و مصرف است و روزي تمام خواهد شد. كنفرانسي تحت عنوان نفت و گاز، فرصت و چالشهاي روبرو برگزار شد كه در مجموع در رابطه با به اتمام رسيدن نفت در 50 – 60 سال آينده در آن بحث شد. البته گاز ايران خوب است و حدود 200 سال ديگر ميتوان از آن استفاده كرد، اما اين سوال پيش ميآيد كه پس از آن چه كاري بايد انجام دهيم؟ درست است اين منابع سرمايههاي كشور هستند و بايد از آنها استفاده كنيم، اما برخي مسئولين چنين ديدگاهي دارند. البته قابل ذكر است كه اين اطلاعات محرمانه نيست. شركت هاي نفتي بين المللي اين اطلاعات را دارد. اينكه مقدار نفت چقدر است و چه ميزان توليد ميشود؟ نكته مهمي نيست كه نياز به حاكميت داشته باشد.
حتي اگر ما قوي و مجهز به بررسي هاي كارشناسي كافي باشيم شركتهاي خارجي نيز نميتوانند از اطلاعاتي كه دارند استفاده سوء كنند. در معامله اگر فرد ضعيف عمل كند، سرش كلاه ميرود. تعارف نيست. در مورد اين اطلاعات بايد گفت اگر قرار باشد از شركتهاي ديگر در مناقصات دعوت شود، بهتر است كه اين اطلاعات را در اختيار آنها قرار دهيم، به معناي ديگر بايد اطلاعات را به آنها بدهيم. در قراردادها ذكر ميشود كه اطلاعات بايد در اختيار قرار گيرد، به اين علت كه شركتهاي مذكور بايد بر اساس اطلاعات موجود مطالعه و بررسي كنند. به عنوان مثال در مطالعه مخزن نياز است كه تستهايي انجام شود. به همين دليل بايد گذشته 10 سال مخزن را بدانيم، لذا براي توسعه حتما بايد اطلاعات را در اختيار داشته باشيم. به اين علت كه توسعه بر اساس شناخت نسبت به مخزن صورت ميگيرد. اگر تصوير واضحي از مخزن در اختيار باشد، بهتر ميتوان آن را توسعه داد.
اين نگاه به اطلاعات مخزن باعث زيان كشور ميشود. به اين علت كه بايد همه نكات واضح باشد و شرايط به طور دقيق اعلام شود. به عنوان مثال بگوييم توليد مخزن مذكور 150 هزار شبكه است و ميخواهيم آن را به 300 هزار شبكه برسانيم كه در اين راستا بايد داده و شرايط مخزن را نيز در اختيار آنها قرار دهيم. همچنين بايد اجازه دهيم كه آنها تستهاي ديگري در مخزن انجام دهند و برنامه توسعه مخزن را در اختيار ما بگذارند تا بتوانيم توليد را افزايش دهيم.
خبرنگار:
بنابراين شما به عنوان يك استاد نفت، نكتهاي كه امكان داشته ارائه اطلاعات به دانشجويان و استادان منافع ملي را به خطر بياندازد؛ نميبينيد؟
دکتر مسيحي:
شما به عنوان رسانه، ميتوانيد جلسهاي را هماهنگ كنيد كه دوستان شركت نفت حضور داشته باشند تا بتوانيم دليل اين ديدگاه كه عنوان ميكنند مسايل در بخش نفت حاكميتي است را پيدا كنيم ؟
بايد به بررسي اين نكته بپردازيم كه آيا در كشور محروم كردن دانشگاه و دانشگاهيان از اطلاعات مخازن زيان بيشتري دارد، يا از اين كه اطلاعات مخازن نفت در اختيار شركتهايي قرار گيرد كه البته خود از منابع مختلف به اين اطلاعات دسترسي دارند.
خبرنگار:
برخي مسئولين عنوان ميكردند ما اطلاعات را در اختيار دانشجويان قرار ميدهيم، اما ، اطلاعات به روز نشده بود، آيا چنين چيزي واقعيت دارد؟ و آيا اين مشكلي ايجاد ميكند؟
دکتر مسيحي:
بله درست است، اطلاعاتي كه در اختيار دانشجويان قرار ميگيرد؛ بعضا اطلاعات به روز نيست. به عنوان مثال بخشي از اطلاعات مخزن را در اختيار دانشگاهيان قرار ميدهند كه بحثهاي توسعهاي در آن وجود ندارد. از نظر مفيد بودن اين اطلاعات بايد گفت که بستگي به نوع پروژه دارد. برخي از پروژهها با همان اطلاعات جواب ميدهد. به طور كلي پروژهاي كه دانشجويان انجام ميدهند، تنها به علت كمك به صنعتي است كه پروژه در آن انجام ميشود، بنابراين اگر اطلاعات به روز در اختيار آنها قرار گيرد، بهتر ميتوانند به صنعت مذكور كمك كنند.
خبرنگار:
ساز و كارهاي كنوني شركتهاي نفتي در اين زمينه چگونه است؟ آيا شركتهايي نظير BP اطلاعاتشان را منتشر ميكنند؟
دکتر مسيحي:
آنها بيشتر اطلاعات كشورهاي ديگر را در اختيار دارند، فرض كنيد در يك كشور نفتي كار ميكنيد و به علت رقابت نميخواهند آماري منتشر كنند. حتي در قوانين شورها هم اين گونه است ودر برخي کشورها آزاد سازي اطلاعات محرمانه پس از 30 سال صورت ميگيرد.
ما پروژهاي در امپريال داشتيم. در يكي از روشهاي مدل سازي، درخواست اطلاعات كرديم. آنها اين اطلاعات را در اختيار ما گذاشتند وفقط اسم واقعي مخازن را در مقاله مربوط نياورديم. در پروژههاي شركتهاي خارجي تصويب شده است كه درصدي از بودجه كشور بايد صرف تحقيقات شود. تحقيقات را به دانشگاه ها واگذار ميكنند و خودشان را موظف ميدانند كه با دانشگاه ارتباط و تعامل داشته باشند. پروژه را اساتيد تعريف كرده و شركتها روي آن سرمايهگذاري ميكنند. در مقابل نتيجه و گزارش نهايي را از آنها ميگيرند.
خبرنگار:
دانشگاه چه ظرفيتهايي دارد كه هماكنون به دليل مشكلات موجود امكان استفاده از آن ها وجود ندارد ؟
دکتر مسيحي:
در سادهترين حالتي كه هم اكنون شركت نفت ميتواند با دانشگاهها ارتباط داشته باشد با توجه به اينكه سرمايهگذاريهاي خوبي در دانشگاه، صرف تاسيس تجهيزات آزمايشگاهي شده به عنوان مثال دانشگاه صنعتي شريف يا انستيتو نفت دانشگاه تهران به وسايل پيشرفته آزمايشگاهي تجهيز شدهاند، اما واگذاري موثري در انجام مطالعات و پژوهشها به اين بخشها صورت نگرفت.
انتهاي پيام