يك باستان‌شناس: مسأله‌ي نبود بودجه در جيرفت قابل قبول نيست حضور هيأت خارجي بايد تحت ضوابط مشخص باشد ايتاليايي‌ها به انتشار نتايج كارهاي پيشين موظف شوند

شهرام زارع ـ باستان‌شناس و سردبير مجله‌ي باستان‌پژوهي ـ در نوشتاري، مسأله‌اي را که درباره‌ي جايگزيني افرادي به‌جاي دکتر مجيدزاده در کاوش‌هاي جيرفت طرح شده، بسيار حيرت‌آور، اعجاب‌انگيز و ابهام‌آميز دانست.

به گزارش خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، او در اين مطلب آورده است: «يوسف مجيدزاده براي جامعه‌ي باستان‌شناسي ايران نمادي از يک پژوهشگر توانا، صاحب تخصص و اعتبار بين‌المللي است که با شکيبايي بسيار، همواره در راه خدمت به ميهن‌اش گام برداشته است. او با وجود جفاهايي که تاکنون در حق‌اش به‌دليل ايستادگي و پايمردي‌اش روا داشته‌اند، در معرفي ايران به جهان تلاش‌هاي زيادي، بخصوص در زمينه‌ي ميراث فرهنگي کرده است.

مسأله‌اي که اخيرا درباره‌ي جايگزيني افرادي به‌جاي دکتر مجيدزاده در کاوش‌هاي جيرفت طرح شده، بسيار حيرت‌آور، اعجاب‌انگيز و ابهام‌آميز است. به‌عنوان يک پژوهشگر و کسي که به اقتضاي حرفه‌ام با اغلب باستان‌شناسان ايراني در تماس هستم، مايلم به‌طور دقيق بدانم که چه امري منجر به اين تصميم‌گيري شده است. مسأله‌ي جايگزيني سرپرست کاوش‌ها در باستان‌شناسي مانند عوض کردن رييس يک اداره نيست که به هر دليلي بتوان دست به چنين اقدامي زد. در اين مورد هم هيچ دليل قابل قبولي ديده نمي‌شود، چراکه دکتر مجيدزاده نه از نظر علمي ناتوان است، نه تاکنون در انجام برنامه‌هايش به‌عنوان يک پژوهشگر کوتاهي کرده و نه خطايي در راستاي رعايت نکردن اصول سياست‌هاي کشور مرتکب شده است، بلکه برعکس، در نيم دهه‌ي گذشته، در قبال مسأله‌ي جيرفت که تبديل به يک آبروريزي بين‌المللي براي کشورمان شد، تلاش‌هاي درخشاني انجام داده و فعاليت‌هايش در راستاي اعتلاي نام ايران، سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري کشور و باستان‌شناسي ايران بوده است. بنابراين، تصور مي‌کنم نبايد با چنين موضوعي برخوردهاي سليقه‌يي و شخصي صورت گيرد، بلکه مي‌بايست منافع کلي کشور درنظر گرفته شوند.»

زارع در ادامه با طرح اين پرسش كه «آيا مسأله‌ي درج يک نام جعلي براي خليج فارس در کتاب «مجموعه‌ي مقالات همايش جيرفت» که توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و سازمان ميراث فرهنگي منتشر شده، از علل و عوامل اين تصميم‌گيري بوده است؟» افزوده است: «تصور مي‌کنم اگر خوشبينانه قضاوت کنيم، بايد گفت يک اشتباه «سهوي» بوده است و اگر بدبينانه نگاه کنيم، بايد گفت که «دامي» بوده که براي چنين پژوهشگران مؤثر و صاحب اعتباري طرح مي‌شود تا از ادامه‌ي فعاليت بازمانند. انتظار مي‌رفت، مديران سازمان پيش از ديگران متوجه اين مسأله شده باشند که گويا نه‌تنها چنين نشده، بلکه کاملا برخلاف آن عمل شده است. اکنون بايد پرسيد چگونه است که افرادي هم‌چون دانيل پاتس و خصوصا باستان‌شناسان انگليسي هم‌چون راجر ماتيوس که به‌کرات از اين نام جعلي در نوشته‌هاي‌شان استفاده کرده‌اند، براي کاوش به ايران دعوت مي‌شوند، اما دکتر مجيدزاده که از نخستين کساني است که با نگارش مقاله‌ي «باستان‌شناسان خارجي و نام خليج فارس» (مجله‌ي نشر دانش) همگان را از چنين توطئه‌اي آگاه کرد، مستوجب بي‌حرمتي است؟»

اين باستان‌شناس هم‌چنين گفته است: «نکته‌ي ديگري که احتمالا دستاويز اين تصميم‌گيري شده، اين موضوع است که به گفته‌ي دکتر حسن فاضلي نشلي (رييس پژوهشکده‌ي باستان‌شناسي) در مصاحبه با ايسنا، گزارش کاوش‌هاي جيرفت توسط دکتر مجيدزاده به سازمان ميراث فرهنگي ارايه نشده که اين موضوع کذب است و گزارش کامل کاوش‌هاي ايشان هم‌اکنون در بايگاني پژوهشکده‌ي باستان‌شناسي موجود است. اين موضوع که چرا دکتر مجيدزاده کتاب جيرفت را منتشر نکرده است هم موجه نيست. دکتر مجيدزاده تاکنون چندين مقاله و دو کتاب درباره‌ي جيرفت منتشر کرده است؛ اما استدلال وي در باب اين‌که «گزارش تحليلي کاوش‌ها» نياز به زمان بيشتري دارد، کاملا معقول و منطقي است.

علاوه بر اين، اکنون نزديك يک‌ونيم سال است که پژوهشکده‌ي باستان‌شناسي براي انتشار کتاب‌ها سخن از نداشتن بودجه سر داده است و بسياري از گزارش‌هاي کاوش‌هاي مهم باستان‌شناسي هم‌چون کاخ هخامنشي چرخاب در برازجان (سرفراز)، مجموعه‌ي هخامنشي بردک سياه و سنگ سياه در بوشهر (يغمايي)، کاوش‌هاي محوطه‌ي ميراث جهاني سلطانيه در زنجان (دکتر ميرفتاح)، کاوش‌هاي هگمتانه (دکتر صراف و دکتر آذرنوش)، کاوش‌هاي زيويه در کردستان (معتمدي) و کاوش‌هاي بيشاپور در فارس (سرفراز) هنوز منتشر نشده‌اند. اين درحالي است که مثلا کتاب کاوش‌هاي باستان‌شناسي در کاخ هخامنشي بردک سياه، ارجان بهبهان و قلايچي بوکان سال‌هاست که توسط احسان يغمايي براي چاپ به سازمان ميراث فرهنگي کشور سپرده شده، اما هم‌چنان بلاتکليف رها شده است. هم‌چنين نتايج اغلب کاوش‌هاي به اصطلاح «نجات‌بخشي» هنوز منتشر نشده است. خوب است، سازمان ميراث فرهنگي پيش از کاوش‌هاي جيرفت به فکر انتشار اين آثار باشد.

مسأله‌اي هم که تحت عنوان فقدان بودجه طرح شده است، قابل قبول نيست، چراکه اگر سازمان ميراث فرهنگي کشور نتواند سي چهل ميليون تومان براي مهم‌ترين کاوش باستان‌شناسي ايران [جيرفت] اختصاص دهد، پس چه کاري مي‌تواند انجام دهد؟ اکنون پروژه‌هاي بسياري در دست اجرا هستند که با ارقامي بيش از اين از محل بودجه‌هاي استاني يا ستادي انجام مي‌شوند. علاوه بر اين، در حوزه‌ي گردشگري از بودجه‌هاي ميلياردي صحبت مي‌شود. بنابراين بر کساني که سکان مديريت سازمان را به‌دست دارند، واجب است تمهيدات لازم را براي اين‌گونه برنامه‌هاي بنيادين علمي و فرهنگي فراهم آورند.»

به گزارش ايسنا، وي افزوده است: «تأسف‌آور است که گفته شده، هيأت خارجي هزينه‌ي اين کاوش را تقبل کرده است. درحالي که آن‌ها فقط حدود 4000 يورو (معادل حدود شش ميليون تومان) براي اين کاوش‌ها اختصاص داده‌اند که در واقع، هزينه‌ي پروازهاي‌شان بيش از نيمي از اين بودجه را دربرمي‌گيرد و در عمل، هنوز هم هزينه‌ي اين کاوش‌ها توسط کشور ما پرداخته شده است. پس چه لزوم که کاوش‌هاي جيرفت مشترک ناميده شوند و حقوق معنوي ملت ما تضييع شود.

«هيأت باستان‌شناسي جيرفت» از آغاز، هيأتي ايراني بوده است و نه يک «هيأت مشترک» ايراني ـ خارجي. افتخار کشف و معرفي يافته‌هاي جيرفت نيز افتخار بزرگي است که بعد از صد سال حيات باستان‌شناسي در ايران، به نام ايرانيان و نه خارجي‌ها ثبت شده است. اين‌که مديريت باستان‌شناسي کشور تصميم گرفته است، در محوطه‌هاي مهمي هم‌چون جيرفت، شهر سوخته، شوش، تخت جمشيد، حسنلو و ... ابتکار عمل را به‌دست خارجي‌ها بسپارد و طرف‌هاي ايراني را از ميان افرادي بدون صلاحيت‌هاي لازم علمي و توانمندي‌هاي تخصصي انتخاب کند، بسيار خطرناک و به زيان مصالح کشور است. تصور مي‌کنم، مسؤولان ميراث فرهنگي و باستان‌شناسي کشور همواره مي‌بايست اين سخن بنيان‌گذار کبير انقلاب اسلامي را به ياد داشته باشند که «ما تا استقلال فکري و فرهنگي پيدا نکنيم، استقلال سياسي نمي توانيم پيدا کنيم».

در اين سال‌ها، حرکت‌هايي در جهت خدشه‌دار کردن فعاليت‌هاي باستان‌شناسان ايراني درحال شکل‌گيري‌اند که مي‌بايست در برابر آن ايستاد و هوشيار بود. حضور هيأت‌هاي خارجي مي‌بايست تحت ضوابطي مشخص و حساب‌شده انجام گيرد که هم‌اکنون اين‌طور نيست. سال گذشته نيز محوطه‌هاي مهمي مربوط به دوره‌ي پارينه‌سنگي در استان گيلان توسط پژوهشگران ايراني مورد شناسايي، پژوهش و معرفي قرار گرفته بود (بيگلري و همکاران) که در اقدامي غيرمنتظره، با دخالت رييس پژوهشکده‌ي باستان‌شناسي از دست ايراني‌ها خارج شد و به چند باستان‌شناس از کشور کره سپرده شد که تاکنون در هيچ محوطه‌اي نه فقط در ايران که در سراسر خاورميانه کار نکرده‌اند و با مسايل و مشکلات آن آشنا نيستند. هم‌چنين اين‌گونه تصميم‌گيري‌ها درباره‌ي پژوهشگران جوان‌تر به گستردگي رواج دارد و مي‌توان به نمونه‌هايي از رعايت نکردن اخلاق حرفه‌يي و علمي در استان آذربايجان شرقي اشاره کرد. استمرار اين روند نه‌تنها نسل جوان را سرخورده مي‌كند و منجر به نوميدي و يأس آن‌ها خواهد شد، بلکه بيم آن مي‌رود، با ادامه‌ي چنين روندي، باستان‌شناسي نيمه‌جان ايران به‌کلي پژمرده شود و بخشکد. اکنون اين موضوع به يک نگراني جدي در جامعه‌ي باستان‌شناسي کشور تبديل شده است.»

زارع در بخش پاياني نوشتار خود آورده است: «ما درحال تهيه‌ي گزارشي جامع از روند اين برنامه‌ها هستيم تا آن را به مجلس شوراي اسلامي و نهادهاي مؤثر در تصميم‌گيري‌هاي کلان کشور ارايه کنيم و از برخي نگاه‌ها و تصميم‌گيري‌هاي سليقه‌يي که منجر به وارد آمدن آسيب به کشور مي‌گردند، جلوگيري شود.

سپردن کاوش‌هاي جيرفت به يک باستان‌شناس خارجي و انتصاب يک کارشناس ايراني اگرچه دلسوز، اما فاقد صلاحيت علمي و تخصص و توانمندي‌هاي بين‌المللي به هيچ رو جايز نيست. آقاي ماسيمو ويداله که اکنون از سوي سازمان ميراث فرهنگي به‌عنوان «سرپرست خارجي هيأت باستان‌شناسي جيرفت» منصوب شده است، خود در يکي دو سال گذشته عضو گروه کاوش‌هاي جيرفت به سرپرستي دکتر مجيدزاده بوده است. ويداله، متخصص در صنعت سنگ‌هاي ريز و نيمه‌قيمتي هم‌چون عقيق است و 95 درصد فعاليت‌هاي ميداني باستان‌شناسي‌اش، در هندوستان و نپال سپري شده است. تنها فعاليت‌هاي وي پيش از کار به‌عنوان عضو هيأت دکتر مجيدزاده در کاوش‌هاي جيرفت، چند سفر دانشجويي به ايران در سال‌هاي پيش از انقلاب اسلامي بوده است. غير از آن، در يکي دو سال اخير مطالعه‌ي سفال‌هاي تپه‌ي سيلک و تپه‌ي پرديس توسط دکتر حسن فاضلي ـ رييس پژوهشکده‌ي باستان‌شناسي و سرپرست آن کاوش‌ها ـ به ايشان داده شده است که قبلا در زمينه‌ي فلات مرکزي ايران هم مطالعاتي نداشته‌اند.

افزون بر اين، بايد متذکر شد که ايتاليايي‌ها چندان کارنامه‌ي خوبي در انتشار فعاليت‌هاي‌شان نداشته‌اند. براي مثال، با گذشت نزديك نيم قرن از کاوش‌هاي‌شان در محوطه‌هاي مهم جنوب شرق ايران (مانند مجموعه‌ي باستاني دهانه‌ي غلامان و يکي از بزرگ‌ترين محوطه‌هاي پيش از تاريخي جهان يعني شهر سوخته) هنوز کتاب کاوش‌هاي‌شان را منتشر نکرده‌اند. بنابراين سازمان ميراث فرهنگي مي‌بايست ابتدا ايتاليايي‌ها را موظف کند تا نتايج کارهاي‌شان را منتشر كنند و سپس اجازه‌ي فعاليت را آن هم نه در سطح سرپرستي محوطه‌هاي مهمي هم‌چون جيرفت، به آن‌ها بدهد. طرف ايراني، آقاي عليدادي سليماني نيز با وجود آن‌که شخصي امين و نيک‌نفسي هستند، اما آشنا به زبان‌هاي بين‌المللي و صاحب تخصص در اين زمينه نيست و انتشارات و تأليفاتي هم ندارد. بنابراين شايسته آن است که سازمان ميراث فرهنگي هرچه سريع‌تر در اين تصميم تجديد نظر کند يا چنان‌چه اين خبر صحيح نيست، کذب آن را براي همگان اعلام كند.»

انتهاي پيام

  • چهارشنبه/ ۲۵ دی ۱۳۸۷ / ۱۰:۴۵
  • دسته‌بندی: فرهنگ2
  • کد خبر: 8710-14108.84855
  • خبرنگار : 71219