اشاره:
آنچه درپي ميآيد ويرايش نخست اولين بخش از مقالهي «كشاورزي پايدار» از مجموعهي متون آموزشي «مفاهيم مهندسي كشاورزي -اكولوژي» ويژهي خبرنگاران سياستي و سياستپژوهان بخش كشاورزي است كه در سرويس مسائل راهبردي دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران، تدوين شده است.
در اين بخش از مقاله به بيان مفهوم پايداري در كشاورزي، خصوصيات اكولوژيكي، زراعي و عوامل موثر در كشاورزي پايدار و در نهايت نتايج اجراي اين نوع از كشاورزي پرداخته ميشود.
گفتنيست كشاورزي پايدار به اين نكته اشاره دارد كه بايد ميزان مصرف نهادهها بهخصوص سم و كود شيميايي در توليد محصولات كشاورزي به حداقل برسد، تا علاوه بر افزايش عملكرد در طولاني مدت و توليد محصولات سالم، منابع طبيعي و محيط زيست را از تخريب و آسيب حفظ كنيم.
*تاريخچهي کشاورزي پايدار*
در کشاورزي پايدار توجه به دو اصل از اهميت ويژهاي برخوردار است:
1- اثرات متقابل اکولوژيکي.
2- اثرات متقابل کشاورزي و جامعه.
لغت پايدار بر شرايط يکنواخت و ثبات دلالت دارد؛ عدم شناخت، اطلاعات کافي و تفاهم در ارتباط با آب و هواي جهان، منابع و تنوع آن، نقش مردم در کشاورزي و رابطهي کشاورزي با محيط باعث شده است که پيشگويي در رابطه با آيندهي کشاورزي جهان مشکل باشد، برخي از افراد معتقدند، هرگز نقطهي انتها يا تعادلي وجود ندارد و فرآيندي دائمي ادامه خواهد داشت.
گفتنيست، کشاورزي پايدار نوعي از کشاورزي است كه در جهت منافع انسان بوده، کارآيي بيشتري در استفاده از منابع دارد و با محيط در توازن است.
در اوايل قرن20، همراه با صنعتي شدن کشاورزي در ايالت متحدهي امريکا، ميان جوامع روستايي و تغييرات به اصطلاح افراطي ناشي از صنعتي شدن، تضادهايي وجود داشت، لازم بهتوضيح است پارهاي از اين رويدادها منجر به پيدايي تفكراتي همچون توسعهي دانش تکنولوژي و مشارکت بيشتر در ميان كشاورزان شد.
در همين قرن مفاهيم کميگرايي در مقابل فردگرايي شکل گرفت؛ لازم به توضيح است كه در اين مفاهيم به پذيرفتن سيستمهاي طبيعي بهعنوان الگو و همچنين نقش کشاورز در توسعهي سيستمهاي كشاورزي تاكيد دارد، اين امر منجر به توسعهي مفاهيمي شد که امروزه بهعنوان کشاورزي جايگزين معرفي ميشود، اصول اين نوع از کشاورزي روشهاي مناسب زراعت و باغباني را در بر ميگيرد.
سيستمهاي کشاورزي بايد نياز انسان امروزي و آنچه را که انسان در يک دهه يا حتي يک قرن بعد نياز دارد فراهم کند و بدين ترتيب کشاورزي پايدار از اهدافي است که بايد هرچه سريعتر به آن دست يافت.
*پايداري در کشاورزي*
براي پايداري در کشاورزي سه موضوع اهميت زيادي دارد:
1- درآمد کافي
2-افزايش قابليت دسترسي به غذا و مصرف آن
3-حفاظت و بهبود منابع طبيعي
*عوامل موثر در كشاورزي پايدار*
- عوامل فيزيک و شيميايي مانند خاک، اقليم، رطوبت، تشعشع، طول روز و از سويي تغييرات و اثر متقابل آنها بر يکديگر.
- عوامل بيولوژيکي برحسب نوع گياهان زراعي، يا دام و همچنين اثر آن بر عوامل بيماريزا، علف هرز، آفات و موجودات مفيد.
- تکنولوژيهاي در حال تغيير که براي کشاورزي قابل دسترس است.
- مديريت مناسب در کشاورزي.
- سلامت اقتصادي و اکولوژيکي و کارآمد بودن هزينهها.
سيستم توليد كوتاه مدت، در کشاورزي پايدار، به شيوهاي گفته ميشود كه کشاورز در چارچوب آن بتواند بهطور مداوم قابليتهايي را براي مديريت عوامل توليد (زمين، کارگر و سرمايه) اعمال کند تا بدينوسيله علاوه بر تامين نيازهاي خود، به منابع طبيعي نيز آسيبي وارد نشود.
*خصوصيات اکولوژيکي و زراعي سيستمهاي کشاورزي پايدار*
درکشاورزي پايدار، بهمنظور توليد در درازمدت به نحويكه سازگار با شرايط محيطي باشد بايد نهادههاي کم انرژي و مقادير کم مواد شيميايي مورد توجه قرار گيرد؛ از سويي در سيستمهاي پايدار استفاده از اثرات متقابل و فرآيندهاي اکولوژيکي( ارتباط ميان موجود زنده و محيط اطرافش) ضروريست.
لازم به توضيح است کشاورزي فشرده، فاقد ثبات اقتصادي و با تخريب محيط زيست همراه است. تفاوت کشاورزي پايدار با کشاورزي فشرده در اين است که در کشاورزي پايدار بر ثبات عملکرد در طولاني مدت با حداقل تأثير بر محيط تأكيد مي شود، در حاليکه کشاورزي فشرده بر اهداف کوتاه مدت و حداکثر عملکرد متکي است؛ از سويي اهداف کشاورزي پايدار را نميتوان فقط با کاهش دادن نهادهها برطرف کرد، بلکه بايد سيستمهاي زراعي جديد و ابداعي طراحي شوند.
در سيستمهاي فشرده، کشت خالص گياهان زراعي يکساله منجر به افزايش تفاوت عناصرغذايي و حساسيت محصولات به آفات ميشود. اگرچه پديدههاي اکولوژيکي در تمام اکوسيستمهاي زراعي وجود دارند، ولي مصرف زياد نهادهها مانعي براي فرآيندههاي اکولوژيکي است. سيستمهاي پايدار بر اساس اصول اکولوژيکي استوار بوده و نهادههاي شيميايي و انرژي، تاثير چنداني در آنها ندارد؛ بنابراين اکوسيستمهاي زراعي پايدار بر نهادهي کم تاكيد داشته، و نسبت به سيستمهايي که با نهادهي زياد اداره ميشوند به اصول منطقي و مديريت صحيحتري نياز دارند.
چند کشتي، شخم حداقل، اگروفارستري (درخت-گياه زراعي) و تلفيق زراعت با دامداري همگي پتانسيل توليد را حفظ ميکنند. اغلب اين عمليات سابقهي تاريخي دارند و بعضي از آنها بسيار قديمي هستند و در سيستمهاي زراعي سنتي با درک روابط اکولوژيکي مربوطه همراهند و امروزه از اين اصول براي سيستمهاي جديد کشاورزي استفاده ميشوند.
شايان ذکر است که سيستمهاي پايدار را نبايد نوعي بازگشت به عقب پنداشت، چراکه در اين نوع از كشاورزي مفاهيم جديد و قديمي تلفيق شده و از فناوريهاي جديد در آن استفاده ميشود؛ از سويي طراحي و مديريت سيستمهاي کشاورزي پايدار بايد بر اساس اصول اکولوژيکي باشد.
کشاورزي پايدار بايد از نظر اکولوژيکي مناسب، از نظر اقتصادي توجيه پذير و از نظر اجتماعي، مطلوب باشد. در کشاورزي پايدار دو اصل کليدي وجود دارد که در آن استفاده از مواد شيميايي به خصوص آفت کشها و کودها بايد به حداقل برسد و از سويي در آن مزرعه بهصورت جامع نگريسته شود.
با توجه به آنكه کشاورزي پايدار يک فرآيند بيولوژيکيست و سعي در تقليد کردن از خصوصيات کليدي اکوسيستم طبيعي دارد، اما افزايش عملکرد از اهداف مهم آن محسوب ميشود. کارآيي چرخش عناصر غذايي در اين نوع کشاورزي افزايش مييابد و از خورشيد بهعنوان منبع اصلي انرژي براي بهحرکت در آوردن سيستم بهرهبرداري استفاده ميشود؛ خاک در آن بهعنوان يک سيستم زنده در نظر گرفته ميشود و مديريت آن بايد در جهت افزايش تنوع باشد، از سويي سيستمهاي شخم بايد طوري انتخاب شوند تا طي آن، فرسايش، فشردگي و اکسيداسيون، به حداقل برسند و خاک تا حد امکان داراي پوشش گياهي باشد. در کشاورزي پايدار پيچيدگي و تنوع بايد برقرار شود، كه اين امر نيازمند حفظ انواع مختلف گياهان و زيستگاه در مزرعه است.
هم چنين بايد به اين موضوع توجه داشت كه كشاورزي پايدار مجموعهاي از اصول ثابت نيست بلكه با توجه به شرايط و وضعيت اجتماعي مناطق تغيير ميكند. كشاورزي تلفيقي، اگرواكولوژي (كشاورزي اكولوژي) و كشاورزي ارگانيك از روشهاي رسيدن به كشاورزي پايدار هستند.
*نتايج کشاورزي پايدار*
پايداري يک مفهوم ديناميک است و ميتواند نيازهاي جمعيت درحال افزايش را تغيير دهد. اين نوع از كشاورزي بايد شامل مديريت موفق منابع باشد تا بتواند نيازهاي متغيير انساني را برطرف و از سويي خصوصيات کيفي محيط زيست را حفظ كرده و از منابع طبيعي محافظت کند.
بايد به اين نكته توجه داشت كه پايداري شامل اثرات متقابل و پيچيدهي عوامل بيولوژيکي، فيزيکي، اجتماعي - اقتصادي است و نياز به روشي براي تحقيقات دارد تا بتواند علاوه بر بهبود سازوكارهاي موجود، سيستمهاي جديدي را توسعه دهد كه پايدار باشد.
در زمينهي پايداري بايد برخي عوامل بيولوژيکي را مورد توجه قرار داد:
- حفاظت از منابع ژنتيکي بايد متداوم باشد.
- عملكرد در واحد سطح زمين و در واحد زمان بايد بهطور اساسي افزايش يابد تا بتواند نيازهاي جمعيت رو به افزايش را برآورده کند.
- کنترل طولاني مدت آفات بايد بهوسيلهي مديريت تلفيقي و ايجاد مقاومت در گياهان زراعي توسعه يابد زيرا بهطورمعمول در کشاورزي فشرده ممکن است آفات تجمع يابند.
- بايد براي کنترل بيماريها و انگلها جهت حفظ توليدات دامي، روشهاي مديريت بهبود پيدا كند.
- براي افزايش توليد، وجود سازوكاري متوازن براي محصولات زراعي ضرورت دارد، همچنين از چراي بيرويه بايد اجتناب شود.
درمورد عوامل فيزيکي نکات زير از اهميت ويژهاي برخوردارند:
- خاک مهمترين منبع براي اطمينان از پايداري است و تلفات خاک سطحي در اثر فرسايش و کاهش حاصلخيزي خاک و عدم جايگزيني موادغذايي ميتواند باعث عدم پايداري شود.
- کشاورزي قطب مهم استفادهي آب در مقياس جهاني است؛ استفادهي غيرموثر از آب ميتواند باعث اتلاف آن شود.
- استفادهي نامطلوب از مواد شيميايي در کشاورزي و صنعت ميتواند باعث تجمع مواد سمي در خاک و آب شود.
يک سيستم توليد کشاورزي از نظر ديناميکي بايد پايدار و دائمي بوده و بتواند علاوه بر رفع نيازهاي كنوني انسانها برنامهاي براي برطرف كردن نيازهاي آتي جوامع و افزايش ظرفيت منابع سازگار داشته باشد. پايداري را هنگامي ميتوان بهدست آورد که منابع، نهادهها و تکنولوژيهاي موردنياز درحد توانايي کشاورزان باشد و بدون آنکه اثرات نامطلوبي بر منابع و محيط زيست داشته باشد، کارآيي توليد را افزايش دهد. در کشاورزي توليد فعاليت زندهي اقتصادي، همراه با مجموعهي پيچيدهاي از عوامل فيزيک وشيميايي، بيولوژيکي، تکنولوژي، مديريتي، اجتماعي و اقتصادي است. اين عوامل بر يکديگر اثر متقابل دارند و با حداقل عواقب نامطلوب به اهداف خود ميرسند.
ادامه دارد...
تدوين: مهندس حامد منصوري
دانشجوي كارشناسي ارشد پژوهشكدهي علوم محيطي دانشگاه شهيد بهشتي
خبرنگار مهندسي كشاورزي- اكولوژي خبرگزاري دانشجويان ايران