بهداشت روان درجمهوري اسلامي ايران ، دستاوردها و نيازها
اشاره:
آن چه كه در پي ميآيد مقالهاي است به نگارش جمعي از برجسته ترين روانپزشكان و روانشناسان كشور كه به بررسي برنامههاي بهداشت روان در جمهوري اسلامي ايران ميپردازد، برخي از نويسندگان اين مقاله از جمله دكتر ياسمي كه اكنون مسووليت مشاور بهداشت روان و سوء مصرف مواد دفتر مديترانهي شرقي سازمان بهداشت جهاني و پيش از اين مسووليت اداره بهداشت روان وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشكي را عهدهدار بود در زمان نگارش مقاله خود از جمله سياستگذاران بهداشت روان كشور محسوب ميشدند.
اگر چه از تاريخ نگارش اين مقاله (1382) مدتي ميگذرد، اما همچنان يكي از مهمترين متون براي بررسي وضعيت سياستگذاري بهداشت روان و همچنين تاريخچهي آن در ايران است.
سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران، در پي تصميم به بررسي سياستهاي بهداشت روان كشور اين مقاله را به حضور خوانندگان گرامي تقديم ميكند.
نويسندگان : دكترمحمد تقي ياسمي ، دكتر داوود شاه محمدي ، دكتر سيد عباس باقري يزدي ، دكتر هوشمند لايقي ، دكتر جعفر بوالهري ، دكتر عمران محمد رزاقي ، دكتر مهدي بينا ، دكتر احمد محيط
ترجمه : مهدوي ن .
واژه هاي كليدي:
بهداشت روان، تاريخچه، بلاياي طبيعي
تاريخچه خدمات بهداشت روان :
براي خدمات بهداشت روان در ايران، ميتوان چهار دوره قايل شد. دوره اول كه تا سالهاي 1320 ادامه يافت و دارالمجانينها با شرايط بسيار نامناسب در تهران، همدان ، شيراز و اصفهان وجود داشتند (4).
دوره دوم از سالهاي 1320 آغاز شد، هنگاميكه دانشكده پزشكي در كشور تاسيس و روانپزشكي به عنوان شاخهاي از طب مدرن منظور شد. تاسيس بيمارستانهاي دانشگاهي جديد و تدريجاً ايجاد و رشد دپارتمانها و بيمارستانهاي روانپزشكي و آموزش دستياري روانپزشكي در سالهاي 1340، حداقل در شهرهاي بزرگ ، منجر به بهبود مراقبتهاي ارائه شده براي بيماران روانپزشكي شد.
در سومين دوره كه سالهاي 1350 را شامل ميشد، تلاشهايي در جهت دستيابي به مراقبتهاي بهداشت روان جامع ، توسط انجمني براي توانبخشي معلولين و خدمات بهداشت روان جامعه صورت گرفت. اين امر توسط اوليــــن معاونت وزارت بهداشت و تامين اجتماعي انجام شد. وزارتخانه به مجموعهاي از پژوهشهاي همه گيرشناسي و تاسيس تعدادي بيمارستان و مراكز روانپزشكي جديد در نقاط مختلف كشور اقدام كرد و آموزش سطحبندي شده در روانپزشكي و روانپرستاري را آغازكرد. اين برنامه هاي آموزشي و تحقيقاتي ، پس از انقلاب اسلامي ايران در سال 1357، در انستيتو روانپزشكي تهران ادغام شد. چهارمين دوره از مهر ماه 1365 شروع شد، هنگاميكه برنامه ملي بهداشت روان (NPMH) توسط يك تيم چند رشته اي (Multidisciplinary) از متخصصين طرح و توسط دولت پذيرفته شد. (8) استراتژي اصلي ، ادغام فعاليتهاي جديد در يك سيستم مراقبتهاي بهداشتي اوليه كارآمد بود. * ( مجله بهداشت مديترانه شرقي جلد7( Eastern Mediterranean Health Journal ) ، شماره 3ش. سال 2001 ص 391-381)
ادغام بهداشت روان در سيستم مراقبتهاي بهداشتي اوليه:
ازسال 1367 تا 1369 يك پيش مطالعه (Pilot study) موفق در شهركرد و شهرضا در مركز جمهوري اسلامي ايران انجام شد كه نشانگر افزايش قابل ملاحظه دانش بهداشتكارها و بهبود مهارتهاي بيماريابي در مقايسه با مناطق شاهد بود. (10 و 9) متعاقب آن، حركتهايي در كشور صورت گرفت كه منجر به گسترش سريعتر برنامه شد. (13 و 11) برخي عوامل موثر دراين تسريع عبارت بودند از: (15 و 14)
- ايجاد واحد سلامت روان در وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشكي
- اعلام بهداشت روان به عنوان نهمين جزء مراقبتهاي بهداشتي اوليه
- تشكيل كميته مشورتي بهداشت روان كشوري كه اعضاي آن عمدتاً اعضاي هيات علمي دانشكدههاي پزشكي بودند
- تهيه آييننامههاي آموزشي براي تمام سطوح ارائه بهداشت (1367)
- بازنگريها و كارگاها درباره برنامه كشوري (1370 ) و متدولوژي تحقيقات بهداشت روان (1372)
- بزرگداشت سالانه هفته بهداشت روان در مهرماه از سال 1364
- ارتقاء آگاهي ساير كاركنان بهداشت از طريق كارگاهها ، سمينارها و كنفرانسها
- ارتقاء آگاهي عمومي در مورد بهداشت روان از طريق رسانهها
دستاوردها :
توسعه دوازده ساله طرح ادغام بهداشت روان در مراقبتهاي بهداشتي اوليه منجر به بهبود بسيار زياد در استقرار سرويسهاي بهداشت روان شد. تعداد مراكز بهداشتي بخشها كه در آن طرح ادغام انجام شده در سال 1380 به 234 مركز افزايش يافت (84% از مراكز در دسترس ). تعداد مراكز بهداشتي شهري و روستايي كه در آن طرح ادغام بهداشت روان در PHC انجام شد، به 2،417 مركز (54 درصد از مراكز موجود) رسيد. تعداد خانههاي بهداشت كه در آن بهداشت روان در سيستم PHC ادغام شد، به 10،000 افزايش يافت (70درصد خانههاي بهداشت موجود) . علاوه بر اين تعداد افراد در نواحي روستايي كه توسط اين طرح پوشش داده شدند، به 15،626،729 نفر (63 درصد) و در مناطق شهري به 4،568،301 نفر (8/10 درصد) و در مجموع به 20،195،130 نفر (1/30درصد) بالغ شده است.
ارزيابي :
سنجش مــداوم فعاليتهاي بهداشت روان از طريق اخذ گزارش منظم و آناليز آماري و ويزيتهاي دورهاي از شبكه، توسط متخصصين مسوول در استانها و اداره مركزي در تهران انجام ميشود. با اين وجود از ارزيابيهاي مستقل نيز استقبال ميشود. چنين ارزيابي مستقلي توسط دفترمنطقهاي سازمان بهداشت جهـــاني در شرق مديترانه در سال 1374 انجام پذيرفت. پژوهش مشتمل بود بر: بازرسي شبكه و جمع آوري اطلاعات از 266 بهورز و خانه بهداشت ، 91 پزشك عمومي و مراكز بهداشت روستايي و 737 خانواده ساكن درمجاورت مناطق روستايي كه برنامه هاي بهداشت روان در آنها اجرا ميشد. (17 و 14) اين پژوهش همچنين مطالعه اي بر روي اختلالات روانپزشكي در كار پزشكي عمومي و مسير ورود به درمان را نيز شامل ميشد(17). مطالعه ديگري در استان خراسان مشخص كرد كه 2/72 درصد از بيماران، كه براي اولين بار در فاز آغازين طرح غربالگري شدند، از بيماريهاي تشخيص داده نشدهاي براي حداقل 3 سال رنج ميبردهاند. اين امر نشانگرمفيد بودن چنين ادغامي براي پيشگيري ثانويه است. (11) البته در نگاهي ديگر به مطالعات درماني ، نشان داده شد كه مراجعه به درمانگرهاي سنتي بهعنوان اولين گام جهت درمان ، از2/40 درصد در سال 1369 (9) به1/14 درصد درسال 1377 و6/15 درصد در سال 1379 تغيير كرد.(18و17) گرچه اين يافتهها تنها به يك منطقه مربوط نميشوند، اما ميتوانند بازتابي از يك تغييرجهت، در مسير درماني بهسوي درمان بهموقع باشند.
حيطههاي نياز:
در جامعهاي با تغييرات سريع همانند جمهوري اسلامي ايران ،كه حتي ساختار دموگرافيك پايه آن با دوازده سال قبل قابل قياس نيست، دنبال كردن اولويتها و خط مشي هاي قبلي مناسب نيست. از سال 1380 بحثهايي به نفع بازنگري بنيادي"NPMH" يا درحمايت از آن به همان شكل كه بوده ، انجام شد. ديدگاه واقع بينانهتر اين است كه اولين "NPMH" را دست نخورده و بهعنوان يك بيانيه حفظ كنيم، اما سرفصلهاي جديدي با توجه به نيازهاي ايجاد شده، به آن بيفزاييم . بهاينترتيب تشكيل كميتههاي ويژه براي پرداختن به مشكلات متعدد سلامت روان در موقعيت جديد، از برگزاري گردهماييهاي رسمي و وقتگير به منظور بحث در مورد يك "NPMH" با جمله بنديهاي جديد، مناسبتر به نظــر ميرسد. چنين كميتههاي هدفمندي ميتوانند حمايتهايي از جامعه و متخصصين رشته هاي ويژه (مالي يا بهصورت عضو پذيري) دريافت كنند و مسوول ايجاد طرحها و برنامههاي كوچكتر باشند.
اين برنامههاي كوچكتر ميتوانند به تنه اصلي"NPMH" به عنوان پيوستهايي افزوده شوند. در اين روش، هم تداوم برنامه تضمين ميشود و هم به نيازهاي جديد به شكل كارآمدي پرداخته ميشود. مشروح برخي نيازهاي جديد در ذيل آمده است:
تداوم ادغام:
ادغام بهداشت روان در سيستم مراقبتهاي بهداشتي اوليه PHC ، نياز به تداوم استقرار در نواحي روستايي كشور دارد؛ 37 درصد از جمعيت روستانشين، هنوز تحت پوشش نيستند. تكميل اين امر تا 5 سال آينده قابل دسترسي خواهد بود.
بهبود كيفيت ارائه خدمات:
اين مساله يك اولويت است. حساسيت غربالگري توسط مراقبين بهداشتي اوليه پايين است (13 و 11) سيستم ارجاع ، خصوصاً در سطوح مركزيتربه طورموثر كار نمي كند. (19) سيستم، خود را به طورعمده به بيماريابي موردي و درمان محدود كرده است. براي فايق آمدن بر اين نارساييها ، فعاليت هاي زير مورد نياز هستند.
- بازآموزي بهورز، پيش بيني درمان دارويي رايگان يا حداقل يارانه اي ، بازآموزي كاركنان در سطوح مركزيتر (خصوصاً در جهت بهبود نگرش آنها به ارائه خدمات معطوف به جامعه )، پيشبيني سرويسهاي روانپزشكي رابط (liaison ) در مراكز پزشكي عمومي و برقراري ارتباطهاي كاري ميان سيستم PHC و بخش خصوصي ، جهت اطمينان از تداوم مراقبت.
- (NGO) سازمانهاي غيردولتي كه تعداد آنها در حال افزايش است، ميتوانند در اين امر دخيل شوند.
بهداشت روان شهري:
گسترش سريع شهرنشيني نياز به توجه به مناطق شهري را ضروري مي سازد (19) PHC در مناطق شهري چندان قوي نيست. بهورز تنها در مناطق روستايي فعاليت دارد. بخش خصوصي ،كه گرايش جامعه نگر مناسبي ندارد، در مناطق شهري از قدرت بسياري برخوردار است.
در يك پيش مطالعه (Pilot Study) بهجاي بهورز از داوطلبين محلي استفاده شد. اين تجربه محدود بود، بنابراين به گسترش و حمايت نياز دارد. (20 و 13) به نظر ميرسد در مناطق شهري طرحهاي جايگزين ديگري مانند ايجاد مناطق تحت پوشش در اطراف بيمارستانهاي دانشگاهي با سرويسهاي روانپزشكي بتوانند بهصورت پيش طرح انجام شوند. در اين زمينه، تعدادي تجربيات پژوهشي مقدماتي در كشور انجام شده است (21) اما به پيش طرحهاي بيشتري نياز دارد. امكان درگيركردن NGO ها و بخش خصوصي نيز بايد مد نظر مسولين باشد. در آينده ، احتمال دارد ارايه خدمات بهداشت روان در شهرهاي بزرگتر ، شكل ناهمگون تري به خودبگيرد. اين نكته قابل پذيرش است ، اما برنامه بهداشت روان مناطق شهري بايد اهداف مشخصي را دنبال كند و اين امر از طريق هدايت ، هماهنگ سازي و تقويت اين فعاليتهاي متمايز، امكان پذير است .
ارتقاء بهداشت روان :
گرچه در طرح اصلي برنامه كشوري بهداشت روان (NPMH) استراتژيهايي براي ارتقاء بهداشت روان در يك سطح عمومي منظور شده ، اما در حال حاضر به طرحهاي اختصاصي بيشتري جهت ارتقاء بهداشت روان نياز داريم. پيش از اين تلاشهايي در جهت افزايش آگاهي عمومي و بهبود نگرش جامعه به بهداشت روان، صورت گرفته بود. از سال 1364 آخرين هفته مهرماه را به بهداشت روان اختصاص دادند كه بزرگداشت آن در كشور برگزار ميشود. بهعنوان مثال، در طي هفته بهداشت روان در سال 1380 ،245 گردهمـايي و سمينار بهداشت روان و 4100 جلسه آموزشي برگزار شد و اخبار گستردهاي در خلال هفته از راديو، تلويزيون و ساير رسانهها پخش شد. چنين فعاليتهايي بايد در جهت اهداف تعيين شدهتري شكل داده شوند كه در برگيرندهي كل جامعه و گروههاي در معرض خطر ويژه، با ابزارهاي لازم براي فايق آمدن بر شرايط پراسترس باشد كه اين، خود به طور غيرمستقيم اقدامات حاصل از بهداشت روان را بهبود ميبخشد.
بسياري از طرحهاي عملي، مي توانند در يك برنامه جامع بهداشت روان مدرسه ادغام شوند و برخي ميتوانند در پروژه شهر سالم كه قبلاً در تهران بررسي شده بود، ادغام گردند (21، 20، 13)
بهداشت روان كودكان و نوجوانان:
در دو دهه اخير، تغييرات زيادي در توزيع سني جمعيت بهسوي سنين كمتر پيش آمده است . بالطبع برنامههاي بهداشت روان نيز نياز به تغيير جهت مناسب دارد. در اين زمينه چندين پيشطرح داراي همپوشي ، انجام شده است. بهعنوان مثال، برنامههاي بهداشت روان مدارس آغاز شدهاند. در دماوند، شهري با 250،000 نفر جمعيت در 100 كيلومتري شمال تهران، يك پيشطرح در سال 1376 آغاز شد كه هم دانش آموزان و هم والدين را در برميگرفت . (23) مداخله به نحو بارزي دانش و نگرش دانشآموزان و والدين آنها را نسبت به بهداشت روان بهبود بخشيد، اعتماد به نفس دانش آموزان افزايش يافت و مشكلات آنها با والدين و آموزگاران كمتر شد، ترس از امتحان تخفيف يافت و تنبيه جسمي دانشآموزان و مدرسهگريزي خاتمه يافت و آزار جنسي و سيگار كشيدن كاهش يافت. اين مطالعه يك مثال در معيار كوچك است كه نشان ميدهد چگونه مداخله در مدرسه ميتواند كمك كننده باشد. يك برنامه بهداشت مدارس جامع در دست تهيه و اقدام ميباشد.
با توجه به آزار كودكان ، "بهداشت روان" يك برنامه براساس پيشگيري از آزار كودكان و خشونت عليه زنان را با مشاركت يونيسف و WHO آغاز كرد. سه پروژه تحقيقاتي براي تعيين وسعت مشكل بهعنوان بخشي از روند ارزيابي نيازها ، انجام شد. مجموعه متون آموزشي براي پزشكان عمومي و بهداشتكارها ، براي جلوگيري از آزار كودكان تهيه و چهار كارگاه آموزشي با موضوع "حقوق كودكان" در چهار استان برگزار شد. در زمينه آزار كودكان و جنبههاي مختلف آن ، اعم از جسمي ، جنسي و احساسي كماكان بايد بيشتر كار كرد و قسمت اصلي فعاليت بايد در ساختار برنامه بهداشت مدارس گنجانيده شود.
سوء مصرف مواد:
بهدليل عادت مصرف ترياك كه از ديرباز در ايران وجود داشته است ، هميشه فشار زيادي از طرف سياستگذاران براي راهكارهاي كاهش عرضه مطرح بوده است. در سالهاي 1360، فعاليتهاي كاهش تقاضا به نفع كاهش عرضه ناديده گرفته شد. كليه فعاليتهاي جاري در زمينه كاهش تقاضا، از سالهاي 1370 آغاز شده است . سابقاً از ديدگاه قانوني، استفاده از مواد تنها يك جرم بود و هيچ امكاني براي درمان وجود نداشت. در نتيجه بازداشتگاهها مملو از مصرف كنندگان مواد بود. هنگاميكه مشخص شد چنين راه كاري موثر نيست، اولين برنامه ملي در زمينه كاهش تقاضا درسال 1373 ، آغاز بهكار كرد. در همين سال ، اولين درمانگاه سرپايي در يك مركز بهداشت دولتي شروع به كار كرد. همزمان يك گروه خوديار معتادان گمنام ( Narcotics Anonymous )، با تعداد كمي عضو آغاز به كار كرد كه در حال حاضر بيش از 10،000 عضو دارد. همچنين قريب به 130 درمانگاه سرپايي و 300 تخت براي درمان معتادين در مراكز بهداشت دولتي در دسترس است. در همان زمان بسياري از بازآموزيها و كارگاههاي آموزشي براي پزشكان، پرستاران و مددكاران اجتماعي براساس اهداف كاهش تقاضا برگزار شد. اين همه، در كنار تسهيل قوانين كه توسط وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشكي انجام شد، منجر به درگير شدن صدها پزشك در درمان مصرف كنندگان مواد شد. خط مشيهاي متعددي براي درمان مصرف كنندگان مواد توسط مراجع بهداشتي مختلف منتشر شده است . تخمين زده ميشود كه تنها در مراكز دولتي ، سالانه حدود 60،000 مصرف كننده مواد پذيرفته ميشوند.
براساس اطلاعات جاري در زمينه مصرف مواد در كشور، تخمين زده ميشود كه 5/1 ميليون فرد وابسته به مواد وجود دارند. ترياك شايعترين ماده مصرفي با 37 درصد ميباشد و پس از آن حشيش و هروئين به ترتيب با 21 و 19 درصد قرار دارند. ميانگين سني مصرف كنندگان مواد 33 سال است ، در حاليكه ميانگين سني شروع مواد 22 سالگي است. درصد مصرف كنندگان تزريقي مواد 29 ميباشد و جاي تعجب نيست كه 63% از افراد آلوده به HIV و AIDS ، در جمهوري اسلامي ايران سابقه مصرف مواد تزريقي داشته اند.(25و24)
گرچه برنامههاي درماني تصويب شده جاري شامل رژيمهاي جايگزين نميشوند، اما استراتژيهاي كاهش آسيب بــــهزودي در برخي زندانها آغاز ميشوند. با توجه به پيشگيري اوليه، هم اكنون برنامههاي متعددي در سطح جامعه در حال اجرا هستند كه غالب آنها شامل مشاركت مدارس هستند. همچنين، رسانهها بهطور گستردهاي عليه مصرف مواد ميجنگند و يك طرح اوليه براي ارزيابي امكان ادغام يك برنامه پيشگيري از اختلالات سوء مصرف مواد در سيستم PHC در دست اجرا است.
بهداشت روان در بلاياي طبيعي:
جمهوري اسلامي ايران در معرض زمين لرزه و سيل قرار دارد. بلاياي طبيعي موجب شمار بسياري ناتواني و مرگ ميشوند و سالانه خسارات اقتصادي زيادي به بار مي آورند.
عمده تاكيد سيستم بهداشتي ما در گذشته معطوف به كاهش مرگ و مير و صدمات جسمي ناشي از بلاياي طبيعي بوده است. در حال حاضر چنين حوادثي منبع قابل توجه استرس براي بازماندگان است و سبب عوارض پا برجا و جدي روانپزشكي ميشود. اخيراً فعاليتهاي مشترك وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي ، وزارت كشور و جمعيت هلال احمر منجر به يك سري برنامههاي وابسته به سلامت، مشتمل بر بهداشت روان شده است. متعاقب يك مطالعه جامع (26) كه تاثير مواجهه با زمين لرزه بر سلامت روان و ارزيابي نيازهاي بازماندگان و نجات يافتگان را مشخص كرده بود، يك برنامه ملي مداخلات بهداشت روان در بلاياي طبيعي طرح شده است. متون آموزشي تهيه شد و اولين گروه امداد گران مطابق با آن آموزش داده شدند: (29-27) به كارگيري طرح در وسيع در مقياس سالهاي آتي انتظار ميرود.
پيشگيري اوليه:
پيشگيري از خودكشي در چهار استان مورد مطالعه است. در سالهاي 1378 و 1379 دو كارگاه براي سازماندهي برنامه برگزار شد و پس از آن 15 كارگاه ديگر در اطراف شكل گرفت. ابزارهاي آموزشي براي تمام سطوح آماده شد و آموزش داده شد. پيشمطالعه انجام شده براي اولينبار در آينده نزديك ارزيابي خواهد شد.
پيشگيري از وابستگي مواد قبلاً توضيح داده شد. در آينده ، پروژههاي بيشتري درباره پيشگيري از عقب ماندگي ذهني و صرع مورد لزوم است. گرچه هم اكنون بخشي از آن توسط اقدامات پيشگيري بهداشت عمومي پوشش داده شده است.
تهيه قانون بهداشت روان:
گرچه در حال حاضر قوانين و قواعد مختلفي در مورد جنون و مشكلات مرتبط با آن وجود دارد(30) اما نياز به يك قانون بهداشت روان مجزا احساس ميشود كه از طريق آن حقوق بيماران روانپزشكي و مراقبين آنها با وضوح بيشتري مشخص شده باشد. پيش از اين يك بازبيني جامع از قوانين بهداشت روان درسراسرجهان و بهويژه كشورهاي اسلامي توسط يك تيم چندرشته اي(Multi disciplinary) مشتمل بر كارشناسان سيستم قضايي صورت پذيرفته است. طرح اوليه اين قانون به پايان رسيده، اما براي اصلاحيههاي آن زمان لازم است و سپس بايد منتظر بود تا توسط قوه مقننه تصويب شود.
مطالعات هزينه:
مسايل اقتصادي بهداشت در حوزه بهداشت روان در كشورهاي در حال توسعه اهميت بيشتري پيدا ميكنــــد. عاقلانه خواهد بود كه در برنامههاي بهداشت روان جاري معيارهاي هزينه - منفعت و هزينه - اثر نيز مورد مطالعه قرار گيرند و انجام چنين ارزيابيهايي در برنامههاي آتي منظور شوند.
مشاركت بين المللي:
از سالهاي 1320 و 1330 جمهوري اسلامي ايران در همكاريهاي منطقه اي و بين المللي در حوزه روانپزشكي نوين و بهداشت روان مشاركت داشته است . در اوايل سالهاي 1330 اولين مشاور WHO از كشور بازديد كرد(32) و گزارش كرد كه معدود سرويسهاي موجود، نياز به توسعه دارند. انجمن روانپزشكي جهاني يك گردهمايي منطقه اي در اوايل سالهاي 1350 در تهران برگزار كرد. همچنين در خلال اين دهه، انجمن توانبخشي معلولين همكاريهاي بين المللي گسترده اي را با WHO و تعدادي از دانشكدهها انجام داد. علاوه بر آن بسياري از روانپزشكان ايراني براي مطالعه به كشورهاي مختلف در اروپا و شمال آمريكا رفتند.
در دهه 60 ، يك كنگره بين المللي روانپزشكي توسط انجمن روانپزشكان ايران در شيراز برگزار شد. در سال 1364 ، مشاور منطقه اي WHO در بهداشت روان شرق مديترانه، از كشور بازديد كرد كه در طي آن طرح اوليه برنامه كشوري بهداشت روان ايران توسط يك كميته كشوري آماده شد. از آن پس جمهوري اسلامي ايران يك عضو فعال كليه فعاليتهاي منطقهاي و برخي فعاليتهاي جهاني براي توسعه بهداشت روان بوده است.
در سال 1366 يك گردهمايي داخلي در مورد توسعه برنامههاي بهداشت روان در اصفهان برگزار شد(33) سه گردهمايي داخلي ديگر نيز جهت ارزيابي نيازها (1377) ، پيشگيري از خودكشي (1379) ، و پيش بيني داروهاي اساسي (1379)، در تهران برگزار شد. برنامه كشوري بهداشت روان ايران دوبار توسط تيم كارشناسي WHO ارزيابي شده و اكنون در سطح بين المللي بهعنوان يكي از موفقترين تجارب ادغام بهداشت روان در PHC شناخته شده است.
درسالهاي اخير، كارشناسان بهداشت روان ايران در تعدادي فعاليتها كه توسط WHO حمايت ميشد، در كشورهاي مختلف منطقه شركت كردند و در كنارهمكاران خود در اين كشورها، در توسعه بهداشت روان موثر واقع شدند. مهمترين فعاليت از اين نوع ، يك دوره سه ماهه در افغاستان در سال 1375 بود. كارشناسان جمهوري اسلامي ايران و پاكستان اين دوره را برگزار كردند كه طي آن 10 پزشك در افغانستان آموزش داده شدند. فعاليتهايي مشابه نيز در جمهوري يمن و سودان انجام شد كه آخرين آنها مشاوره با سودان در سال 1380 توسط همكار مرحوممان دكتر داود شاه محمدي بود. اين مقاله را با نام او به پايان ميرسانيم . او بيش از هر كسي در انجام طرح بهداشت روان ايران سهم داشت و ما با تاثر انسانيت، حساسيت و ازخودگذشتگي وي را بهياد مي آوريم.
بهياد دوست، برادر و همكار عزيزمان ؛ دكتر داود شاه محمدي
منابع
1. Shadpour K. Primary health care networks in the Islamic Republic of Iran. Eastern Mediterranean health journal, 2000, 6(4):822–5. 2. Shadpour K. Primary health care in the Islamic Republic of Iran. UNICEF publication 1994 – P. 68-69
3. Iran statistical yearbook – 1998. Teheran, Statistical Center of Iran, 1999.
4. Shadpour K. The PHC experience in Iran. Teheran, United Nations Children’s Fund, 1994.
5. Mehrabi F et al. Mental health in Iran. In: Al-Issa I, ed. Al-Junun: mental illness in the Islamic world. Madison, International Universities Press, 1999:139–62.
6. Shahmohammadi D. Integration of mental health into PHC: a decade of experience. Paper presented at the 11th World Congress of Psychiatry, Hamburg, 6–11 August, 1999.
7. The world health report 2000. Mental health: new understanding, new hope. Geneva, World Health Organization, 2001:86.
8. Ghobari B, Bolhari J. The current state of medical psychology in Islamic Republic of Iran. Journal of clinical psychology in medical settings, 2001, 8(1):39–43.
9. Draft of the National Programme of Mental Health in Iran. Teheran, Ministry of Health and Medical Education, 1987.
10. Shahmohammadi D. Comprehensive report of research project on the integration of mental health in primary health care in Shahr-e-Kord villages. Teheran, Ministry of Health and Medical Education, 1990.
11. Hassanzadeh M. Evaluation of integration of mental health into Shahreza City health centres. Daru va darman, 1992, 10(110):15–20.
12. Hosseini SA et al. A one-year report of the country’s mental health programme in a 22 000 population region of northeast Iran. Medical journal of the Islamic Republic of Iran, 1993, 7(3):151–6.
13. Bolhari J, Mohit A. Integration of mental health into primary health care in Hashtgerd. Andeeshe va raftar, 1995, 2(1):16–24.
14. Bagheri Yazdi SA, et al. Evaluation of function of auxiliary health workers (behvarz) and health volunteers in mental health care delivery in the framework of PHS system in Brojen City, Chaharmahal and Bakhtiari province. Hakim, 2001, 4(2):100–10
15. Mohit A, Shahmohammadi D, Bolhari J. Independent evaluation of Iranian national mental health programme. Andeeshe va raftar, 1998, 3(3):4–16.
16. Mohit A. Mental health in Teheran in the context of the national mental health programme of the Islamic Republic of Iran. In: Goldberg D, Thornicroft F, eds. Mental health in our future cities. London, Psychology Press, 1998:217–38
17. Bina M, Bolhari J, Bagheri Yazdi SA. Evaluation of the efficiency of general practitioners in Iranian rural mental health centers in 1995. Teb va Tazkie, 1997, 7(25):7–12
18. Shahmohammadi D, Bayanzadeh SA, Ehsanmanesh M. Pathway to treatment of psychiatric patients in psychiatric centres of the country. Andeeshe va rafter, 1998, 3(4):4–14.
19. Omidvari S, Bina M, Yasamy MT. Pre-hospitalization pathways among psychiatric patients in Imam Hussain Hospital in 1999. Andeesheh va raftar, 2000, 6(2):4–12.
20. Yasamy MT. Achievements and areas of need in mental health in Islamic Republic of Iran. Paper presented at the thematic conference of the East Medite- rranean Region, Kaslik, Lebanon, 1998.
21. Naghavi M. Executive project for attracting community participation through female health volunteers. Teheran, Ministry of Health and Medical Education, 1996.
22. Malakuti SK et al. The role of continuous care team on outpatient treatment of chronic psychiatric patients. Andeeshe va raftar, 1999, 4(3):5–13.
23. Mohit A. Mental health in Teheran in the context of the national mental health programme of Iran. In: Goldberg D, Thornicroft, eds. Mental health in our future cities. London, Psychology Press, 1998:217–81.
24. Bina M, Yasamy MT, Hajjaran M. Implementation of school mental health in the Islamic Republic of Iran — a pilot project. Paper presented at the XIth World Congress of Psychiatry, Hamburg, 6–11 August, 1999.
25. Comprehensive drug control program-me for the Islamic Republic of Iran. Teheran, Drug Control Headquarters, 2000.
26. Country profile: Islamic Republic of Iran. Teheran, United Nations Office for Drug Control and Crime Prevention, 2001.
27. Yasamy MT et al. Determination of appropriate measures of mental health service delivery to natural disaster survivors. Research report. Teheran, Ministry of Health and Medical Education, Ministry of the Interior, Shahid Beheshti University of Medical Sciences, and Red Crescent Society, 1998.
28. Yasamy MT et al. Mental health in natural disasters. Educational book for medical and health worker specialists. Teheran, Ministry of Health and Medical Education, 2000.
29. Yasamy MT et al. Mental health in natural disasters. Educational book for rescuers. Teheran, Ministry of Health and Medical Education, 2000.
30. Yasamy MT et al. Mental health in natural disasters. Educational book for executive managers. Teheran, Ministry of He-alth and Medical Education, 2000.
31. Asgharzadeh-Amin S, Shahmohammadi D. Existing laws concerning mental health in Iran. Andeeshe va raftar, 1999, 4(4):71–96.
32. Kraus G. Report of a mental health survey in the Islamic Republic of Iran. Alexandria, WHO Regional Office for the Eastern Mediterranean, 1954 (EM/MENT/7).
33. Report of the introductory meeting on the progress of national mental health programmes, Isfahan, the Islamic Republic of Iran, 12–16 March 1989. Alexandria, WHO Regional Office for the Eas- tern Mediterranean, 1989 (WHO-EM/MENT/115-E).
34. Mohit A et al. Mental health manpower development in Afghanistan: a report on a training course for primary health care physicians. Eastern Mediterranean health journal, 1999, 5(2):373–7.
انتهاي پيام