محمود اميدسالار از «تصحيح نسخ خطي و شاهنامه» گفت
محمود اميدسالار در نشستي از «تصحيح نسخ خطي و شاهنامه» گفت. به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين محقق و مصحح شاهنامه عصر چهارشنبه در دانشكدهي ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران در سخناني در اينباره عنوان كرد: اعتبار نسخه به تاريخ آن ارتباطي ندارد؛ بلكه از مفردات، توالي مصرعها و... به دست ميآيد و هر نسخهاي كه اين موارد را به درستي به كار برده باشد، از اعتبار بيشتري سود ميجويد. درواقع، تاريخ نسخ يكي از پيش پاافتادهترين مطالب براي اثبات اعتبار نسخ است. او دربارهي تصحيح شاهنامهي فردوسي اظهار كرد: كار ما در تصحيح، بازسازي زبان فردوسي نيست و هيچ شخصي براين موضوع نميتواند ادعايي داشته باشد؛ چراكه توان ما تنها در حد بازسازي نسخ و منشأ صحيح به دست آوردن است؛ از اينرو كه نسخهي فردوسي را در دست نداريم. اميدسالار ادامه داد: اعتبار شاهنامهاي كه ما در دست داريم، 100 سال از نسخهاي كه فردوسي داشته، فاصله دارد و با كوشش بسيار نيز نميتوانيم به نسخهي اصلي خود فردوسي برسيم. اين مصحح اذعان كرد: اطلاعات ما دربارهي نسخهشناسي بسيار محدود است؛ چراكه در تمدن اسلام، اين علم به شكل شفاهي منتقل ميشده است. او با اشاره به تصحيح التقاطي، افزود: شخصا به اين نوع تصحيح اعتقاد دارم؛ يعني ضبط، گلچين و گزينش كردن نسخي كه در گذشتهي دور يا نزديك وجود داشته و استفاده از آنها در نسخههايي كه تازه در دست نگارش هستند. اين استاد ادبيات دربارهي اختلاف نظر بر سر نسخ قاهره و فلورانس، گفت: گروهي نسخهي قاهره و گروه ديگر، فلورانس را اصليتر و معتبرتر ميشمارند؛ ولي به اعتقاد من، بحث بر سر اصلي و فرعي بودن اين دو، بيفايده است؛ چراكه در تصحيح و نگارش شاهنامه، هر دو آنها، حال به شكل اصلي و يا بدل، وجود دارند. وي در اينباره تأكيد كرد: مبحث نسخ خطي مثل فيزيك و شيمي نيست كه بتوانيم با فرمولهايي قطعيت آنها را تأييد كنيم؛ از همينرو اختلاف نظرهايي در اينباره ميان مصححان وجود دارد. اين مصحح شاهنامه با اشاره به اينكه در تمامي نسخ تحريف وجود دارد، افزود: بدون ديدن و بررسي نسخهي فلورانس، كار برروي شاهنامه ناقص است؛ هرچند كه هنوز نسخهاي نيست كه بتواند در برابر نسخهي لندن ايستادگي كند. اميدسالار دربارهي استفاده از پاورقي نيز اظهار كرد: پاورقي تنها بايد ضبط نسخههاي بهكاربرده باشد و موارد ديگر بايد جدا از پاورقي ذكر شوند تا خواننده تمركز خود را از دست ندهد. او با اشاره به اينكه در تصحيح شاهنامه به اين نتيجه رسيدم كه فردوسي شيعهمذهب است، تصريح كرد: اگر دوست داريم فردوسي شيعه باشد، شيعهاش نكنيم، و از سر اين علاقه نگوييم فردوسي شيعه است؛ بلكه براي اين ايدهي خود مصداقي از شاهنامه بياوريم و علتش را در اثر منظوم او پيدا كنيم. اميدسالار در پاسخ به پرسشي مبني بر اينكه بيتهايي كه گواهي بر شيعه بودن فردوسي ميدهد، به لحاظ زباني و دستوري با كلام وي سازگار نيست و ممكن است از خود او نباشد، اظهار كرد: در تمامي نسخ، حتا قديميترين و معتبرترين آنها نيز اين ابيات وجود دارد؛ پس به لحاظ نسخي ميتوان بر اين ايده صحه گذاشت. اين مصصح همچنين گفت: زبان شاهنامه قصهگو نيست؛ بلكه بسيار فاخر است و بار عاطفي بسياري نيز دارد. او در پاسخ به پرسشي مبني بر اينكه آيا شاهنامه در عصر خودش شناختهشده بوده است يا خير، اذعان كرد: به اعتقاد من، شاهنامه در زمان خودش شناختهشده نبوده است؛ مگر براي برخي اهالي توس، و حتا معتقدم كه اين اثر به دست خود سلطان محمود هم نرسيده است. اين پژوهشگر دربارهي تقابل علم و سنتگرايي گفت: بنياد تحقيق علمي، سنتگرايي است و مهم تلفيق اين دوست و نبايد يكي از آنها را از ديگري كنار گذاشت. اميدسالار عنوان كرد: اسناد تاريخي به روايت شاهنامه را نميپسندم؛ چراكه فردوسي هنرمند است؛ نه يك مورخ و شاعري است با نبوغ بسيار كه در بيان يك رويداد و داستان حساسيت بسياري دارد و چنان مينماياند كه گويي تابلويي را براي خواننده ترسيم كرده است. او همچنين دربارهي ابيات جعلي و حضور نداشتن شاهان هخامنشي در شاهنامه، اظهار كرد: يكسري از ابيات به وضوح مشخص است كه از فردوسي نيست و تأييد و تكذيب برخي ديگر از ابيات نيز به ذوق خواننده بستگي دارد و نبود اسامي شاهان هخامنشي در شاهنامه نيز بازميگردد به اينكه در منبع فردوسي وجود نداشتهاند. اميدسالار همچنين گفت: ممكن است يك شاهنامه از روي چند نسخه استنساخ شده باشد و من هنوز شاهنامهاي را پيدا نكردهام كه بگويم تماما از يك نسخه است؛ در حاليكه در اروپا ميتوانيم به طور دقيق مشخص كنيم كه فلان كتاب از روي چه نسخهي خطي استنساخ شده است. اين مصحح دربارهي تئوريهاي غربي هم خاطرنشان كرد: از تئوريهاي غربي نبايد كوركورانه استفاده كرد. انتهاي پيام