حجاريهاي كارگذاشته شده در مقابل مرکز فرهنگي و هنري صبا تخريب شدهاند. اينرا هرکس که اين روزها بهبهانهي بازديد از نمايشگاه دوسالانهي عکس جهان اسلام يا تمدن جيرفت، هنر قرقيزستان و يا آثار هنرمندان سمناني به مجموعهي صباي فرهنگستان هنر برود در نظر اول ميبيند. همانگونه که اهالي محل و دانشجويان هنر هر روز ديدهاند و از آن گذر کردهاند.
به گزارش خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، سه سال پيش، روزهاي سرد و خشک زمستان 1384، در پي پيشنهاد مهندسان طراح بستر خيابان وليعصر(عج) و حمايت سازمان زيباسازي شهرداري تهران، مجموعهاي بيش از يکصد حجاري توسط احمد نادعليان در بستر غربي خيابان انجام شدند که از حد فاصل خيابان طالقاني تا خيابان يادشده پراکنده هستند.
پرکارترين نقشها که تعداشان به بيش از 15 نقش ميرسيد، روي پل مقابل مرکز فرهنگي و هنري صبا نقش زده شد، اما گويا توقف کاميون روي پل و بستر پيادهرو، حالا تخريب شدهي آنها را باقي گذاشته است.
مدير مرکز فرهنگي و هنري صبا در اين باره به خبرنگار ايسنا توضيح داد، اگرچه ساخت و توسعه فرهنگستان به يک پيمانکار واگذار شده است، ولي از آنجا که اين مجموعه آثار هنري در حريم مقابل فرهنگستان وجود داشتند، ما از مسألهاي که پيش آمده متاسفيم!
بهگفتهي محسن زارع، در پي اين ماجرا، رياست فرهنگستان هنر که شخصا متوجه اين مسأله شده است، دستور داده که اين حجاريها در صورت امکان، مرمت يا جايگزين شوند.
وي همچنين عنوان کرد که در نظر است از سازمان زيباسازي شهر تهران خواسته شود پل را با نصب ميله و زنجير مسدود کرده و از تردد وسايل نقليه سنگين جلوگيري شود تا آسيب بيشتري متوجه آثار نشود.
زارع افزود: با هنرمند اين آثار تماس گرفته و به توافقهايي رسيده و درصدديم که به نوعي اين آثار دوباره احيا شوند.
از سويي ديگر احمد نادعليان - هنرمند خالق آثار - ميگويد که موضوع تخريب آثارش در جغرافياي ايران را پذيرفته و به آن عادت کرده است. نخستينبار که با صحنهي تخريب آثارش مواجه شده، با سنگ به لودر حمله کرده است، اما حالا در بسترهايي که ماشينها کار ميکنند، بسيار خونسرد روند تخريب آثارش را تصويربرداري ميكند. در هشت سال گذشته، اکثر آثارش در بستر رودخانههاي اطراف پلور، ضمن کار لودرها تخريب شده اند. در دوسالانهي مجسمه اثر ويدئويي تعاملي (Interactive) او داستان مرگ ماهيها و الههها نشان ميداد که خود بياني متفاوت از بيان و انگيزه اصلي ايجاد اثر را نشان ميدهند.
وي ابراز ميکند: در بسياري از موارد کارهايم بازدارنده بودند. نسل جوان در روستايي که زندگي ميکنم از من ميخواهند مناطق خاصي را حجاري کنم و بهواسطهي آثار هنري آنجا دست نخورده باقي بماند. چون آنها ميدانند که در صورت تخريب بازتاب رسانهيي خواهد داشت. با اين وجود در چند سال گذشته نيز به کرات شاهد آن بودهام که جويندگان گنج، آثار مرا در مناطق کوهستاني و يا حريم مجاور رودخانهها بهعنوان نشانههاي گنج سرقت کردهاند. اين مسأله نشان ميدهد که در کشور ما قانون اعمال نميشود. اگر آثار من در دل طبيعت نباشد، آثار جيرفت و بسياري از موارد ديگر وجود دارند و ما نميتوانيم چگونگي مراقبت از آثار هنري را ناديده بگيريم.
او ميگويد، در مورد ديگري، سه سال قبل پيرو دعوتي که به اصفهان تعدادي نقش پرنده و دست را در اطراف نگارستان امام (ره) حجاري کردم. اما دو سال پيش متوجه شدم که متصديان آن مجموعه قصد داشتند که تخته سنگ بزرگي را که من پيشبيني کرده بودم در سطح چمن باقي بماند براي بازديدکنندگان به ديوار تکيه دهند و در فرايند اين جابهجايي اثر شکسته بود و در سال قبل ضمن بازديد از آنجا متوجه شدم که اثر ديگر نيز شکسته است.
اين هنرمند هنرمحيطي و عضو هيات علمي دانشگاه ميافزايد: در زمان اجراي آثارم در بستر خيابان وليعصر قبلا نيز آثارم تخريب شده بود. در خرداد ماه 1385 تعدادي از سنگهاي حجاريشده من که در کارگاه و محل اقامت کارگران به امانت سپرده شده بودند، توسط پيمانکار تخريب شدند. پيمانکاري که در محل نصب سنگها را بهعهده داشت، بهدليل کمبود سنگ در کارگاه سنگهاي حجاري شده من را برش زده و تکه سنگها را در حاشيه درختهاي خيابان، بهصورت وارونه نصب کرده بود. طي نامهاي با اطلاع موضوع به سازمان زيباسازي از پيمانکار مربوطه درخواست غرامت کردم. تخريب اين آثار بهانهاي شد که اين ماجرا را مستندسازي کنم. آثاري ويران شدند و آثار و نگاهي جديد متولد شدند. برشها و شکسته شدن را در پيوند با معضلات اجتماعي ديدم و حالا شايد اين ماشين که آثارم را تخريب کرده شايد تبديل به بخشي از آن مستند شود.
وي اضافه ميكند، با توجه به مسائلي که پيش آمده بود مهندس محمدزاده در زمان شروع توسعه فرهنگستان با دست اندرکاران اين طرح مراجعه كرده و اين نکته را گوشزد کرده که عبور کاميونهاي سنگين احتمال تخريب آثار را در پي خواهد داشت. آنطور که به من گفته شد گويا اثر مربوط به مقابل بناي در حال احداث به داخل ساختمان در حال احداث منتقل ميشود. در مدت زماني که پيمانکار در حال تکميل بنا بوده فقط از همان پل مقابل بناي در دست احداث استفاده ميکردند. اما بهنظر ميرسد که در ماه گذشته بنا به دلايلي که نميدانم چه بوده است از پل مقابل در نمايشگاه نيز استفاده شده که منجر به تخريب آثارم شده است. پس از بازديد از محل متوجه شدم که علاوه بر عبور شايد مصالح سنگيني روي نقشها تخليه شدهاند و آثار ضربه و خراش نيز ديده ميشوند.
نادعليان در پاسخ اين پرسش که چرا آثارش را در محيطهايي انجام ميدهد که چنين مخاطراتي وجود دارد، گفت: کارهاي من تجربه تازهاي نيستند. سراسر تاريخ هنرمان ما هنر را در محيط پيرامونمان ارايه دادهايم. صدها اثر مربوط به دورهاي پيش از تاريخ، تمدنهاي اوليه ايراني، ايلامي، ماد، هخامنشي، پارتي، ساساني و حتا آثار دوره قاجار در دل طبيعت رها شدهاند. ما اگر معرفت و شناخت کافي فرهنگي که لازمه مراقبت از اين آثار را نداريم، نميتوانيم سازندگان اين آثار را ملامت کنيم. من در کشوري زندگي ميکنم که روي آتشدان ساساني در نقش رستم براي نامزد انتخابات مجلس با رنگ شعار مينويسند! اين درحالي است که اکثر جعبههاي برق يا تلفن در شهرداري چنين نوشتهاي هستند که "الصاق يا نسب هر تبليغاتي پيگرد قانوني دارد."
ارايه هنر در بستر مسأله جديدي نيست. از دورههاي تمدنهاي اوليه در ايران مواردي وجود دارند که نقوش بهصورت گل پخته در بستر داخل بنا و يا حتا خارح آن کار شدهاند. نمونهاي از رد پا در محوطه چغازنبيل ديده ميشود. در دوره ساساني موزاييک زينتبخش کف بنا بود که نمونههاي آن در موزهها موجودند.
بهگفتهي اين مدرس دانشگاه، بستر پلههاي عاليقاپو داراي کاشي هفت رنگ هستند و اگر ما ديوارها و کف پوشهايي مثل قالي يا گليم را در نظر داشته باشيم با انواع هنري مواجه ميشويم که در بستر هستند و مراقبت خاصي را ميطلبند.
اين هنرمند هنرمحيطي تصريح دارد، آثارش اغلب در فرايندي تخريب شدهاند که آن عمل غيرقانوني بوده است. طبق قوانين کسي حق احداث راه در بستر رودخانه را ندارد. اما صاحبان ويلا بهصورت غيرقانوني حريم باغشان را در بستر رودخانه توسعه دادهاند و از بستر بهعنوان را استفاده ميکنند.
نادعليان معتقد است، قصدش ارايه هنر در جايي بوده که ما آنرا فرموش کردهايم و ميخواهد که ذهن مخاطبانش را متوجه محيط کنم.
وي اذعان دارد، جستوجوي حجاريهايم در بستر آن خيابان منجر ميشود که ما زبالهها و آلودگيها را در کنارشان ببينيم و ياد بگيريم که زمين نيز حرمت دارد و با آن رفتار مناسبي داشته باشيم. در اين روند من اصل آسيبپذيري را پذيرفتهام و آثار مقابل صبا را اگر شرايط آن فراهم شود، دوباره بهتر از نمونهاي که وجود داشت اجرا خواهم کرد و هزينه انجام آن را طلب ميکنم.
او به ايسنا گفت: از آنجا که اين آثار در تملک سازمان زيباسازي هستند، قبل از هر اقدامي بايد موضوع را با آن سازمان مطرح كرده، پس از مشورت با آنها با فرهنگستان هنر به توافق برسيم.
انتهاي پيام