جواد مجابي گفت: ژازه طباطبايي يكي از دو هنرمند بزرگ ايراني است كه از بنيانگذاران مجسمهسازي ايران بهشمار ميرفت.
اين منتقد و پژوهشگر در گفتوگو با خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، درپي درگذشت ژازه طباطبايي - شاعر آوانگارد قلمروهاي آهني - يادآوري كرد، اگر از ابوالحسن صديقي بهعنوان بزرگترين مجسمهساز كلاسيك ايران بگذريم، ژازه طباطبايي و پرويز تناولي از نوآوران مجسمهسازي ايران هستند. طباطبايي با نقاش شروع كرد، در ايام جواني به ادبيات روي آورد، رمان و كتاب نوشت، اما كار اساسياش ساختن مجسمههاي فلزي بود.
وي توضيح داد: اين مجسمههاي فلزي از تكه پارههاي اسقاط شده ماشينها فراهم آمده است. ژازه معتقد بود، ماشين، انسان را محاصره كرده، بنابراين كار او بازسازي ماشين است؛ ماشيني كه بر ديگران تسلط يافته، ولي هنرمند آن را بازسازي ميكند؛ او با بازسازي پارههاي ماشينها به ساختن مجسمههاي نوين پرداخت.
مجابي با بيان اين مطلب كه ژازه با ساختن مجسمههاي فلزي در واقع به خلق نوعي فولكلور شهري ميپرداخت، افزود: به اين معنا كه او شاهد بود كه نوعي زندگي قديمي ايراني كه در شهرها جريان داشت، بر اثر گسترش مدرنيزم از بين ميرود، او آنچه را در معرض آسيب بود با اجزاي اسقاطي ماشينها يك بار ديگر بهصورت هنر خلاقه باز آفريد.
مجابي اين هنرمند را يكي از حاميان اصلي هنرهاي تجسمي مدرن ايران دانست و متذكر شد: گالري هنر جديد كه از دهه 30 فعاليتش را آغاز كرده همواره محل ارايه آثار هنرمندان پيشتاز ايران بوده است. صدها نمايشگاه هنري در اين گالري برپا شده كه در آن هنرمندان چندين دهه آثارشان را عرضه كردهاند.
وي عنوان كرد: خوشبختانه در سالهاي اخير با انتشار سه جلد كتاب از آثار ژازه طباطبايي تاريخچه اين گالري و بخش اعظم نقاشيها و مجسمههاي او در اين سه مجلد چاپ شد كه شامل تحليل منتقدان ايراني و خارجي هم بود.
اين منتقد هنر و ادبيات ابراز كرد: بنياد ژازه كه قرار بود تشكيل شود با بيماري او به تاخير افتاد. از سالها قبل جمعي از دوستانش به او پيشنهاد كردند اين ميراث بزرگي كه شامل صدها مجسمه و نقاشي و بخشي از آثار هديه هنرمندان بزرگ به ژازه است، همه در بنياد ژازه حفظ شود تا در زمان حياتش مسووليت آن برعهده خودش و بعد از او با نظر بنياد اين ميراث ارزشمند ايراني محافظت شود.
او افزود: براي اين عمل حركتها و كوششهاي صورت گرفت ولي تصميمگيري آنقدر به تاخير افتاد كه نشد كه اين آثار سرو ساماني بگيرد.
انتهاي پيام