سياست‌هاي مديريت‌وبهره‌برداري ازمخازن نفت‌وگاز/ ناديده گرفتن مسائل راهبردي صنعت نفت! عدم تزريق گاز، چاه‌هاي نفت را به سمت مرگ پيش مي‌برد

آنچه كه در پي مي‌آيد دومين و آخرين بخش از گزارش چهارمين كارگاه « بررسي سياست‌هاي مديريت و بهره برداري مخازن نفت و گاز» است كه با حضور دكتر علي وطني معاون آموزشي - پژوهشي انستيتو نفت دانشگاه تهران در دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) برگزار شد.
به گزارش خبرنگار گروه مسائل راهبردي ايسنا، دكتر علي وطني در ادامه‌ي اين كارگاه به بررسي چالش‌هاي فراروي مديريت مخازن نفت و گاز درايران و كاستي‌هاي سياست‌گذاري در اين زمينه مي‌پردازد.

خبرنگار:
تحليل شما از وضعيت كنوني ضريب بازيافت مخازن نفت كشور چيست؟ چه توصيه‌هايي در اين زمينه داريد؟


به جاي جابجايي دفاتر صنعت نفت، بهتر است افزايش ضريب برداشت،مسئله صنعت نفت باشد
نروژ ضريب بازيافت مخازن خود را به 60 درصد افزايش داده است

دكتر وطني:

بدون لحاظ كردن مديريت مخزن، ميزان بازيافت مخازن از 33 درصد در سال 1975به كمتر از 15 درصد كاهش يافته است، در حالي كه در كشورهايي كه بازيافت مخازن را تحت فرآيند مديريت مخزن، قرار داده‌اند، اين عدد به 35درصد افزايش يافته است.  اما در حالي كه اين عدد متوسط جهاني است، كشوري مانند نروژ بازيافت مخازن را حتي به 60 درصد نيز افزايش داده است.
يادآوري مي‌كنم كه نروژ تنها 25 سال است كه در عرصه نفت فعال شده است. توجه داشته باشيد كه نه نيروي انساني متخصص آن‌ها بيشتر از ماست و نه سابقه‌ي بيشتري ازما دارند، آ‌ن چه كه آن‌ها بيشتراز ما دارند عزم ملّي است!
اگر ما هم مي‌خواهيم به آن شاخص‌ها برسيم، واقعا" شدني است، اما همّتي عظيم را مي‌طلبد.
به جاي آن‌كه بزرگترين معضل در بخش نفت كشور را جابجايي دفاتر صنعت نفت بدانيم، بهتر است توانايي آن‌ها در افزايش ضريب برداشت، مسئله صنعت نفت كشور باشد.  اين موضوع بهترين توصيه‌اي است كه در فرآيند سياست‌گذاري مديريت و بهره‌برداري از مخازن نفت و گاز مي‌توان مطرح كرد.
بايد افزايش ضريب بازيافت، كاهش‌ هزينه‌هاي توليد، تعداد نيروي انساني متخصص جذب شده، درصد نيروي انساني داراي مدرك بالاتر كارشناسي يا Ph.D، ميزان و توان توليد داخل فناوري‌هاي وارد شده، ميزان فروش فرآورده نسبت به خام فروشي و مواردي از اين دست مسئله صنعت نفت كشور باشد.
خبرنگار:

البته به نظر مي‌رسد، يكي از مهمترين چالش‌هايي كه وزارت نفت در تأمين نيروي انساني خود با آن مواجه است، اختلاف قابل توجه حقوق و دستمزد در ايران با كشور‌هاي منطقه يا ساير كشور‌هاي جهان است.
دكتر وطني:
بايد به گونه‌اي عمل كنيم كه اگر قصد داريم  شركت جديدي تاسيس كنيم از ابتدا محل استخدام كارمندان را تعيين شود نه اين‌كه گفته شود نظام هماهنگ پرداخت بايد وجود داشته باشد، بهتر است فردي يك شب در سكوي نفتي با مهندسين، كارگران، تكنسين‌ها بگذراند و مانند آنها 24 ساعت هيچ تماس تلفني نتواند با خانواده‌اش برقرار كند، تا بفهمد چرا آن‌جا پرداخت بايد بيشتر باشد.  بيشتر بر مسائلي تاكيد مي‌شود كه آرزوي برخي از مهندسان است تا با تكيه بر اين مسائل كار را  ترك كنند و از كشور خارج شوند،  در اين صورت فردي كه باقي مانده است با تمام وجود به نظام معقتد است. اما بعضي‌ها دنبال يك بهانه هستند، بنابراين يكي از كارهايي كه بايد انجام شود اين است كه مدير مخزن احساس كند چه سهمي از افزايش توليد و صيانت از مخزن دارد. البته فقط بحث مادي نيست مي‌خواهد بداند چه افتخاري از اين افزايش نصيب وي مي‌شود بلكه بحث معنوي نيز مورد نظر اوست، به طور اختصاصي بايد به كاركنان صنعت نفت كه از جمله مشاغل سخت، سنگين و خطرناك است توجه كنيم، به اين علت كه اگر در محلي خط لوله‌اي در اثر خوردگي نشت كند، يك نفس گاز H2S مي‌تواند آن‌ها را به كام مرگ بكشاند، محيط، محيط كاري بسيار سخت همچنين بسيار حياتي و اساسي است.

خبرنگار:
شايد مهمترين نقدي كه به عملكرد مديريت مخازن نفتي در كشور ما وارد است، تأخير در تزريق گاز به مخزن است . در اين باره توضيح دهيد.  

براي صيانت از مخزن بايد ميزان گازي كه همراه نفت استخراج مي‌شود، دوباره به همان مخزن تزريق گردد
بهترين نوع تزريق، تزريق اوليه است

دكتر وطني:
ميليون‌ها سال طول كشيده است تا گاز و نفت در داخل مخزن با يكديگر تشكيل شده‌اند. بايد توجه كنيم كه هرگونه جابه‌جايي نفت ناشي از توان و فشار گاز، همچنين خواص و خصوصيات سنگ است. برداشت غير علمي منجر به حبس، هدر روي يا تغيير جهت حركت نفت و گاز مي‌شود، همچنين تزريق بي‌موقع بدون شناخت‌ فشار، تركيب، مقدار و نوع مخزن نيز موجب هدر رفتن گاز تزريقي مي‌شود.

نفت وگاز به همراه يكديگر به سطح چاه مي‌آيند و در تاسيسات از يكديگر جدا مي‌شوند، زماني‌كه نفت و گاز داخل چاه در كنار همديگر هستند به آن‌، نفت زنده گفته مي‌شود، اما به محض اين‌كه در سطح زمين از يكديگر جدا مي‌شوند به نفت، عنوان نفت مرده داده مي‌شود به اين علت كه گاز، جان و روح نفت است. از نظر علمي هم براي صيانت از مخزن بايد ميزان گازي كه همراه نفت استخراج مي‌شود، دوباره به همان مخزن تزريق گردد تا مخزن زنده بماند، در غير اين صورت، چاه بسمت مردن پيش خواهد رفت. بنابراين تزريق گاز در مديريت مخزن كه فرآيندي براي صيانت از مخازن است، اهميت زيادي دارد.

به طور مثال آمار رسمي در فلات قاره نشان مي‌دهد 80 درصد يعني 30 تا 40 ميليون‌ مترمکعب از گازي كه همراه نفت استخراج مي‌شود سوزانده مي‌شود، به تعبير ديگر گاز را فقط به عنوان حامل و انتقال دهنده نفت مي‌خواهيم، آيا فقط براي دست‌يابي به اين هدف كه نفت زيادي به دست آوريم و آن را خام بفروشيم، بايد گاز همراه آن را بسوزانيم؟ آيا خداوند نفت و گاز را در اختيار ما گذاشته‌ است تا آن را بسوزانيم؟ مگر اين‌گونه نيست كه اعتقاد داريم هر چه خوب نيست آن را آتش مي‌زنيم؟ همان طور كه گفته‌ شد شكل‌گيري نفت و گاز در مخزن حداقل يك ميليون سال به طول انجاميده است، آيا چنين مواد ارزشمندي را بايد هدر داد، خداوند اين نعمت را به عنوان يك فرصت در اختيار ما قرار داده است و ما بايد از آن به خوبي استفاده كنيم. منافع ملي كشور ايجاب مي‌كند براي حفظ، حراست و پاسداري از مخازن از روش‌هايي استفاده كنيم كه يكي از آن‌ها تزريق است و بهترين نوع تزريق، تزريق اوليه است. بنابراين بايد به اين ثروت خدادادي نگاهي علمي داشته‌ باشيم.

شايد خداوند با در اختيار قراردادن اين نعمت مي‌خواهد ما را امتحان كند و ببيند با اين ثروت چه مي‌كنيم، كشورهايي در دنيا وجود دارند كه از ثروت نيروي انساني و ثروت خداداي منابع زيرزميني محروم هستند اما وضعيت زندگي آن‌ها بهتر از ماست، اين در حالي است كه آن كشورها آروز دارند منابع ما را در اختيار داشته باشند. بنابراين مهم‌ترين كاري كه مي‌توان در اين زمينه انجام داد برداشت علمي از مخازن سپس حفظ تزريق‌هاي اوليه است. 

تعصبات رشته‌اي و عدم تعاملات و همكاري‌هاي ميان رشته‌اي در مديريت مخازن، مانع از دست‌يابي به شاخص‌هاي توسعه و مديريت مخزن مي‌شود

خبرنگار:
مديريت مخزن در دنيا به صورت کار گروهي و تيمي است، اما گفته مي‌شود در كشور ما اين‌گونه نيست. اهميت اين مدل مديريتي مخازن نفتي را در افزايش ضريب بازيافت چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
دكتر وطني:
مديريت مخزن نتيجه يكپارچه‌نگري به مخزن از زمان كشف تا مصرف است.  فرآيند مديريت مخزن، از زمان كشف آن آغاز مي‌شود؛ چنان‌كه اگر از  زمان كشف مخزن، درباره مديريت آن، برنامه‌ريزي، نظارت و ارزيابي نشود، بايد در دراز مدت هزينه‌هايي بسيار هنگفتي متحمل شويم.
در مديريت يك مخزن، علاوه بر مهندسان مخزن، ‌متخصصان ديگري نيز مؤثر هستند؛ نزديكترين افراد به مهندسان مخازن، مهندسان زمين شناس هستند. از سال 1980 حوزه‌هاي تخصصي ديگري هم‌چون ژئوفيزيك، مهندسي توليد، حفاري و ساير دانش‌ها نيز در فرآيند مديريت مخزن وارد شدند.
به عنوان مثال مشاهده شد مخازني كه تا به حال به روش معمولي يا Over-balanced Drilling حفاري مي‌شدند ديگر نمي‌توان به اين روش يا فرا تعادلي عمل كرد، بلكه بايد به روش حفاري زيرتعادلي يا Under-balanced Drilling حفاري شوند.  اولين پايان نامه و دانش نامه كارشناسي ارشد حفاري زير تعادلي به عنوان علمي جديد، در دانشكده فني دانشگاه تهران انجام شده است.
امروزه به جز مهندسان، متخصصين بسيار مهم فروش و بازاريابي، بايد ارتباطاتي روزانه با تيم مديريت مخزن داشته باشند.  ساير بخش‌هاي مرتبط، همچون ابزار دقيق، كنترل، حفاري، ژئوفيزيك، ژئوشيمي، مهندسي توليد و نظير آن‌ها مكانيزمي به هم پيوسته را تشكيل مي‌دهند؛ به عبارت ديگر مديريت مخزن نتيجه وحدت، همدلي و يكپارچه‌نگري به مخزن از زمان كشف تا مصرف است و در سايه‌ي كار گروهي مي‌توان به شاخص‌هاي توسعه دست يافت.
زماني‌كه رشته‌هاي مختلف به عنوان يك مجموعه، باهدف ازدياد برداشت، بهينه سازي، كسب درآمد بيشتر، ارتقاي شاخص‌هاي اقتصادي و افزايش توليد ناخالص ملّي كشور، در مراحل مختلف توليد، انتقال، پالايش، تبديل،، توليد دانش فني، تزريق، بازاريابي، فروش و مصرف با يكديگر همكاري مي‌كنند، با مشاهده‌ نقش و جايگاه خود در فرآيند مديريت مخزن، داراي انگيزه مي‌شوند و با ساير كشورها به رقابت مي‌پردازند.
هر يك از رشته‌هاي تخصصي به اندازه وسعشان سرمايه‌گذاري مي‌كنند و به همان ميزان پاسخ‌گو هستند. اما هريك از اين رشته‌ها در كنار ماموريت‌هاي تخصصي خود بايد با هويتي تيمي نقش تصميم‌ سازي در سطوح مختلف علمي، عملياتي، اجرايي و مديريتي را داشته باشند.
در صورتي كه در فرآيند مديريت مخزن، تعصبات رشته‌اي را بكارببريم و نقش اثر گذار هر يك از تخصص‌هاي مرتبط را ناديده بگيريم، و از واگذاري مسووليت و مسووليت خواهي از آن‌ها خودداري كنيم، نبايد انتظار داشته باشيم كه به شاخص‌هاي توسعه و مديريت مخزن كه در رأس آن‌ها آموزش و پژوهش قرار دارد، دست يابيم؛ چنان‌كه كشورهايي كه در اين زمينه موفق شدند، در سايه يك كار گروهي به شاخص‌هاي توسعه دست يافتند.
بنابراين در كشور، براي رسيدن به شاخص‌هاي مديريت مخزن نياز به نيروي انساني متخصص، ابزار و تجهيزات، فنّاوري، دانش فني و اطلاعات داريم.
  به عبارت ديگر اگر نيروي انساني متخصص از كشور خودمان باشند، ابزار و تجهيزات را شركت‌هاي داخلي و با سفارش خودمان بسازند، تكنولوژي و دانش فني را در كشور توليد و آن را بومي كنيم.  شناسايي، توليد اطلاعات و بهره‌گيري از اطلاعات دست به دست هم مي‌دهند و جايگاه مديريت مخزن را اعتلا مي‌بخشند.
خبرنگار:
در حال حاضر ساختار و فرآيند سياست‌گذاري مديريت مخازن نفت كشور به چه صورت است؟
دكتر وطني:
در حال حاضر شوراي مخازن در صنعت نفت وجود دارد اما اين شورا فقط در حد جلساتي است كه هر چند وقت يك بار برگزار مي‌شود و اگر مطلبي به آن‌ها ارجاع داده شده باشد آن را بررسي مي‌كنند.
بيشتر اعضاي اين شورا شخصيت‌هاي حقوقي هستند تا حقيقي، تعدادي از متخصصين از اعضاي هيات علمي هستند، بيشتر مديران ذي‌ر‌بط مخازن حضور دارند و اين نشان مي‌دهد كه فقط از نظر تشكيلاتي حضور دارند، اينگونه نيست كه تمام سطوح تخصصي از پائين به بالا حضور داشته باشند.  بايد گفت به عنوان يك بسته به آن نگاه نشده است، بلكه فقط به عنوان يك تشكيلات مجزايي است كه بتوان گفت شورا وجود دارد، اما لازمه وجود اين شورا توليد علم با کمک دانشگاهها و مراکز تحقيقاتي و فنّاوري است.

اطلاعاتي را كه در اختيار محققين ايراني قرار نمي‌دهند، به راحتي به شركت‌هاي خارجي مي‌دهند
نهادي بايد پاسخگو باشد
روش كنوني پاسخگوي مديريت علمي مخزن نيست


در اينجا اين سئوال مطرح است که چقدر از اطلاعات مخازن كشور در اختيار دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي قرار گرفته است؟ استادان دانشگاه براي به دست آوردن كمترين اطلاعاتي از يك مخزن مشكلات بسيار زيادي دارند، اين در حالي است كه اطلاعاتي را كه حاضر نيستند در اختيار محققيق، متخصصين و دانشجويان كارشناسي ارشد و دكترا قرار دهند، به راحتي در اختيار شركت‌هاي خارجي قرار مي‌دهند.
 بسياري از شركت‌هاي نفتي بين‌المللي دنيا در رابطه با مديريت مخزن نيز اطلاعات را از مخازن ما به دست مي‌آورند و سپس گزارشات را با استفاده از تجربه‌ مخازن ما مي‌نويسند، اما ما حاضر نيستيم تجربيات مخازن را به بچه‌هاي خودمان به عبارت ديگر دانشگا‌هيان و محققان منتقل كنيم.
تأكيد مي‌كنم كه نهادي بايد پاسخگوي اين مسائل باشد. به نظر من نوعي بيماري بر صنعت نفت حاكم است كه نياز به كالبد شكافي دارد.
روش و سيستم فعلي پاسخگوي مديريت علمي مخزن كشور نيست و  بايد سعي كنيم كه وقت مجلس، دولت، صنعت نفت و دانشگاه‌ها صرف مسايل زيربنايي و استراتژيك صنعت نفت شود.

خبرنگار:
گفته مي‌شود داده هاي استانداردي در مورد مخازن وجود ندارد. به همين دليل مطالعات جامع مخازن و شبيه سازي مخزن كه نقش مهمي در مديريت مخزن دارد، با محدوديت‌هايي مواجه است، ديدگاه شما در رابطه با اين وضعيت چيست؟

دكتر وطني:
بعضي از شركت‌ها شروع به ايجاد بانك اطلاعاتي كرده‌اند، به طور مثال دانشگاه تهران براي شركت نفت و گاز پارس بانك‌ اطلاعاتي بسيار خوبي در ارتباط با مخزن آن‌ها طراحي كرده است،  كه كار علمي بسيار زيبايي در قالب يك بانك‌ اطلاعاتي مي‌باشد. اما بعيد است كه يك بانك اطلاعاتي جامع و يكپارچه‌اي وجود داشته باشد. اين در حالي است كه بايد كل مخازن بصورت يكپارچه در نظر گرفته شوند. اگر اطلاعات افراد از مخازن به همديگر منتقل نشود، كاري نيمه كاره است و با كنار رفتن هر مدير از مخزن، تجربه مديريت مخزن مذكور از ميان خواهد رفت. بايد سيستم مديريت مخزن مهم باشد و طراحي شود. در مديريت مخزن تدوين استراتژي مديريت مخزن برنامه‌ريزي، اجرا، ارزيابي، نظارت اصلاح و تجديد نظر بايد در قالب يك فرآيند ديده شود، تا مخازن داراي مديريتي صحيح باشند
خبرنگار:
گفته مي‌شود كه به دليل جنس نادر مخازن نفت كشور ما، متخصصان ايراني از توانايي بالاتري براي انجام اين مطالعات برخوردارند. به عبارت ديگر دانش فني اين مطالعات در كشور وجود دارد و انجام آن نيز شامل درصد بسيار ناچيزي از هزينه استحصال نفت  مي‌شود. برخي از متخصصان و دانشگاهيان اعتراض داشتند كه نبايد مطالعات مخازن در اختيار شركت‌هاي خارجي قرار گيرد.
دكتر وطني:
مهندسين ايراني مي‌توانند متولي تمام بخش‌ها شامل مطالعه و مديريت مخزن باشند، اعتراض متخصصان در اين زمينه قابل قبول است، تمام مجموعه‌هاي غيردولتي و نيمه دولتي مي‌توانند مطالعات را انجام دهند، توجه داشته باشيد كه 99 سال تجربه، از كشور خارج نشده است، اين صحيح است كه تعدادي از افراد با تجربه از كشور خارج شده‌اند، اما هنوز تعداد بسيار زيادي از مهندسين با تجربه و متعهّد در كشور حضور دارند.
در شركت پتروپارس مطالعات مخزن در اختيار ايرانيان قرار دارد، اما با اين حال در قراردادها قيد شده كه بايد با يك شركت بين‌المللي خارجي در اين مخزن جوينت شوند. اين در حالي است كه شركت پتروپارس در ونزوئلا به عنوان شركت بين المللي مستقل فعاليت مي‌كند.
ما بايد سازو كاري براي انتقال تجربياتمان بيابيم و براي كساني كه در اين صنعت تجربه كسب كرده‌اند ارزش و اعتباري جدي قائل باشيم.

 هم اكنون پديده‌اي تحت عنوان اجراي اصل 44 قانون اساسي وجود دارد، بيشترين تعداد شركت‌هايي كه قرار است دولت واگذار كند، مربوط به صنعت نفت كشور است.  اين در حالي است كه  بهترين افرادي كه مي توان شركت‌هاي صنعت نفت و گاز را به آنها واگذار كرد، فارغ‌التحصيلان همان رشته‌ي دانشگاهي، استاداني كه در همين رشته بازنشسته مي‌شوند،كاركنان و كارشناسان صنعت نفت هستند.
انتهاي پيام

 

  • دوشنبه/ ۱۶ مهر ۱۳۸۶ / ۱۳:۰۸
  • دسته‌بندی: دولت
  • کد خبر: 8607-08782
  • خبرنگار :