اشاره:
آنچه كه در پي ميآيد سومين بخش از مقاله پروفسور علي محمد سعيدي است كه با عنوان « موقعيت نفت و گاز كشور در بازارهاي نفت و گاز جهان» در شماره 34 مجلس و پژوهش ( نشريه مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي) با عنوان « ويژه نامه نفت و منافع ملي» در تابستان 81 منتشر شد.
سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) به دنبال برگزاري كارگاههاي «بررسي سياستهاي مديريت و بهرهبرداري از مخازن نفت و گاز» به دليل اهميت توصيههاي سياستي اين مقاله علي رغم گذشت 5 سال از انتشارش و تغيير آمار و ارقام، جهت استفاده علاقهمندان منافع ملي كشور، آن را منتشر ميكند. اين مقاله، به خوبي خلأ هاي بزرگي در سياستگذاري صنعت نفت كشور را آشكار ميكند كه علي رغم هشدارهاي كارشناسان در طول دورهها و سالهاي متمادي،همچنان ماندگارند.
پروفسور سعيدي در اين بخش از مقاله، مكاتبات خود را با حجهالاسلام هاشمي رفسنجاني، در دروه رياست جمهوري وي توضيح ميدهد و با ارائه متن دستور هاشمي رفسنجاني بر گزارش وي درباره برداشت سريع از پارس جنوبي و اولويت مصرف داخلي گاز به جاي صدور آن به دور دست، توضيح ميدهد كه مسوولان وقت شركت ملي نفت به نوعي دستور رييس جمهور وقت را ناديده گرفتند.
سرويس مسائل راهبردي ايسنا، آمادگي انتشارديدگاههاي وزارت نفت درباره اين مقاله را دارد.
7. اولين پيشنهاد سرمايهگذاري در ايران از طرف شركت ژاپني جپكس (Japex)
در اواخر جنگ ايران و عراق، توليد نفت به حدود 2 ميليون بشكه در روز كاهش يافت. بنابراين بعد از جنگ ، ضرروت افزايش سريع توليد كاملا محسوس بود. در چنين وضعيتي براي افزايش توليد بايد سرمايهگذاريهاي خارجي را در ميدانهايي به كار گرفت كه با حداقل سرمايهگذاري، حداكثر بازدهي را دارند. به عنوان مثال اگر در پروژههاي دريايي فرضا در سه ناحيه هنگام (شرق جزيره قشم) سيري و ابوذر، توانهايي به ترتيب ضعيف، متوسط و بالا، با ميزان سرمايهگذاري به ترتيب بسيار بالا، بالا و به نسبت متوسط وجود داشته باشد و ايران درصدد بالابردن سطح توليد خود با صرف كمترين هزينه باشد، منطقي است كه ميدان ابوذر در اولويت قرار گيرد؛ در حالي كه متاسفانه پروژه هنگام با تواني پائين تر و سرمايهگذاري بالاتر و ريسك بيشتر، انتخاب شد و به شركت ژاپني جپكس پيشنهاد گرديد.
شركت جپكس حاضر به سرمايهگذاري با بهره حدود 3 درصد در بخش اكتشاف و بهره حدود 12 درصد در بخش توسعه و توليد بود. مطالعات اين شركت نشان داد كه توسعه و توليد روزانه حدود 200 هزار بشكه، احتياج به سرمايهگذاري 2/1 ميليارد دلاري داشت كه براي پرداخت آن لازم بود حدود 90 درصد نفت حاصل به شركت مذكور پرداخت شود. با توجه به ميزان سرمايهگذاري و ميزان برگشت آن، دولت وقت به درستي آن را نپذيرفت.
8. عدم توفيق برنامه افزايش توليد
هدف برنامهريزي افزايش توليد نفت در سال 1372 رسيدن به سطح 5/4 ميليون بشكه در روز بود. جهت رسيدن به اين هدف، قرار شد با سرمايهگذاري 2 ميليارد دلاري، سطح توليد مناطق خشكي در ظرف 2 سال به رقم مورد نظر برسد.
نگارنده در همان زمان طي گزارشي (اين گزارش را آقاي دكتر ولايتي وزير امور خارجه وقت در سال 1372 خدمت آقاي رفسنجاني رئيس جمهور وقت ارسال نمود)نشان داد كه امكان بالا بردن سطح توليد بهجز از طريق تزريق گاز به ميزان لازم و كافي در كليه مخازن اصلي ايران غير ممكن است. توليد و تزريق گاز، مستلزم سرمايهگذاري چندين ميليارد دلاري و توسعه ميدان پارس جنوبي به ميزان 8 ميليارد پاي مكعب در روز جهت تزريق بود. متاسفانه به جاي توليد و تزريق گاز، مبادرت به حفر چاههاي اضافي شد؛ لذا توليد نفت حتي به سقف 8/3 ميليون بشكه در روز نيز نرسيد.
تا سال 1373 عليرغم اطمينان از وجود منبع عظيم پارس جنوبي، شركت ملي نفت ايران اقدامي جهت استفاده از اين منبع عظيم خدادادي ننمود، در حالي كه قطر با حداكثر توان خود، مشغول بهرهبرداري از اين مخزن مشترك بود. متاسفانه توجه شركت ملي نفت معطوف به توسعه ميدان پارس شمالي شده بود كه ميداني مستقل و حاوي كندانسه بسيار كمي است كه عملا قابل استحصال نيست. نكته جالب توجه اين است كه شركت نفت شل در جريان توسعه ميدان پارسشمالي در مورد صدور گاز آن به كشورهاي هند و پاكستان فعاليت مينمود؛ در حالي كه ميدانيم شركت نفت شل از اعضاء كنسرسيوم توليد «گنبد شمالي» (بخش جنوبي ميدان پارس جنوبي در قطر) است.
نگارنده طي گزارشي نشان داد كه ادامه مطالعه بر روي ميدان پارس شمالي در مقايسه با استفاده از پارس جنوبي، كاري غير اقتصادي است و شايسته است ضمن توقف آن، كليه فعاليتها براساس استخراج 8 ميليارد پاي مكعب در روز از پارس جنوبي جهت تزريق در مخازن خشكي متمركز گردد.
گزارش نگارنده در تاريخ 2/4/1373 خدمت جناب آقاي رفسنجاني ارسال شده بود و ايشان مرقوم فرموده بود كه «نكات قابل توجهي دارد. اگر چه تازه نيست و قبلا مطرح بوده و به خصوص در مورد سرعت عمل تزريق و اولويت استخراج گاز پارس جنوبي و عدم عجله در فروش گاز به مسافت دور دست و اولويت مصرف داخلي در شرايط فعلي قيمت گاز توجه ويژه لازم است»
متاسفانه هيأت مديره وقت شركت ملي نفت ايران در عمل، به توليد يك ميليارد پاي مكعب گاز با بودجه 900 ميليون دلار اكتفا كرد. قرار شد نسبت به فازهاي بعدي ميدان پارس جنوبي، از يك شركت خارجي جهت برنامهريزي آينده استفاده شود. (تصويب نامه هيات مديره و شركت ملي نفت ايران پس از دريافت دستور مذكور در فوق)
ادامه دارد...