قديمي‌ترين ديرها يا وانك‌هاي ارامنه در ايران

گردهمايي بزرگ مكتب اصفهان، نوزدهم تا 23 آذرماه سال‌جاري به طور هم‌زمان در تهران و اصفهان برگزار مي‌شود و شاخه‌هاي گوناگون فرهنگي و هنري در اين گردهمايي مورد بررسي قرار مي‌گيرد.

به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به همين منظور مقاله‌اي با عنوان "قديمي‌ترين ديرها يا وانك‌هاي ارامنه در ايران" به قلم لئون ميناسيان، كه توسط فرهنگستان هنر به اين خبرگزاري ارسال شده است، را مي‌خوانيد:

ارمنيان ايران كه در بيشتر شهرها و قصبات به طور اجتماعي و فردي زندگي مي‌كنند، داراي صدها كليسا و نمازخانه بوده و هستند كه در بين آن‌ها چندين دير يا وانك هم وجود داشته و دارد.

تعداد اين اديار به هفت تا مي‌رسد كه يكي از آن‌ها متعلق به راهبان بوده كه از اين تعداد فعلا چهارتاي آن‌ها آباد و داير است و سه تاي ديگر ويران و از بين رفته‌اند.

از چهار دير آباد دوتا در آذربايجان قرار دارند كه عبارت‌اند از دير استپانوس مقدّس و دير تادئوس مقدّس و دو تاي ديگر در اصفهان كه عبارت‌اند از دير آمنا پرگيچ مقدّس و دير راهبه‌ها يا كاتارين مقدّس. سه دير ديگر كه خراب شده و از بين رفته‌اند عبارت بوده‌اند از دير دريْك و زور زور در آذربايجان و دير حضرت مريم (ع) در قريه هزار جريب فريدن.

اديار اصفهان در قرن هفدهم كه ارامنه به دست شاه عبّاس كبير به ايران آورده شدند بنا نهاده شد، ولي اديار آذربايجان در قرن‌هاي هفتم ونهم ميلادي ساخته شده‌اند. اين اديار به غير از مكان مقدّس مذهبي كه در بين مسيحيان و مخصوصا ارامنه‌ي ايران جاي خاصي دارند از لحاظ معماري و هنري نيز بناهاي كم نظير و با ارزش به شمار مي‌روند و بدين نظر است كه جزو آثار تاريخي به ثبت رسيده اند و براي مرمت و تعمير و نگاهداري آن‌ها مخصوصا اديار سورپ استپانوس و سورپ تادئوس با كمك يونسكو علاقه‌ي گرم و خاصي از خود نشان ميدهند.

درباره‌ي اين اديار با اين‌كه زياد نوشته شده، ولي به خصوص درباره‌ي سورپ استپانوس چنان‌كه شايد و بايد به شرح نيامده است و با اين‌كه در حال حاضر و با وقت كم نيز در اين‌جا نمي‌توان به طوري كه شايسته‌ي آن‌ها باشد به شرح تاريخچه‌ي كامل و چگونگي ساختمان آن‌ها پرداخت، ولي به طور اختصار از آن‌ها صحبت خواهيم كرد.

دو دير تادئوس مقدّس و استپانوس مقدّس در سال‌هاي 1959 و 1967 شخصا بازديد و مطالعات لازم درباره‌ي آن‌ها به عمل آورده‌ام ولي اديار سورپ آمناپرگيچ و سورپ كانارينه در محل اقامت خود بوده  لذا هميشه در نظرم مجسّم و منبع مطالعات هميشگي من بوده‌اند.

تا سال 1954 نزديك به چهل سال بود كه اديار آذربايجان به نيم‌فراموشي سپرده شده بودند و با اين‌كه براي نگاهداري آن‌ها كوششي به عمل مي‌آمد، ولي كافي نبود تا اين‌كه از سال 1954 كه ذكر شد، از طرف شوراي خليفه‌گري ارامنه‌ي كل آذربايجان بنا به نظر خاصي كه درباره‌ي نگاهداري آن‌ها داشت، روز عيد حضرت تادئوس كه عيد دير سورپ تادئوس هم بود را روز زيارت و بازديد تعيين كرد كه از آن زمان تا حال همه ساله‌، ده‌ها هزار زوار مسيحي سالي يك مرتبه به آن مكان قدم نهاده، مثل روزهاي سابق با صداهاي خود آن‌جا را از نو زنده و به جوش و خروش مي‌آورند.

در اين‌جا لازم است ياد‌آور شويم كه حضرت تادئوس يكي از حواريون حضرت مسيح (ع) بود كه به ارمنستان آمد و در آن مكان به شهادت رسيد و بعدا كه همه‌ي ارامنه‌ي ارمنستان در سال 301 دين مسيح را قبول كردند، بر سر قبر او يك نمازخانه‌ي كوچكي ساختند كه بعدا تبديل به دير شد.

چنان‌كه گفته شد، نظر به توجه خاصي كه شوراي خليفه گري ارامنه و مسئولين ايران نسبت به آن دو دير دارند جاده‌ي مخصوصي براي آن‌ها ساخته شد و امكانات لازم براي نگاهداري آن آثار تاريخي پرارزش فراهم شد.

بر خلاف اديار آذربايجان وانك‌هاي جلفاي اصفهان، نظر به اين‌كه ارامنه هميشه در آن مكان سكونت داشتند، هيچ گاه متروك نمانده و هميشه پابرجا بوده است.

در اين‌جا چنان‌كه ذكر شد امكان منعكس كردن تمام تاريخچه‌ي اين اديار، آن‌چه از روزهاي ساختمان روي داده است تا حال، مقدور نيست؛ بنابراين ما خواهيم كوشيد شرح و چگونگي بناها و مختصري از صورت ظاهر آن‌ها بيان كنيم؛ تا هركس كه امكان بازديد آن‌ها را نداشته است، بتواند در نظر خود آن‌طور كه هست و وجود دارد، آن‌را مجسم سازد. شرح آن‌ها را به ترتيب قدامت آن‌ها شروع مي‌كنيم كه عبارت‌اند از: سورپ تادئوس - سورپ استپانوس (ناخاوگا)- سورپ آمناپرگيچ و سورپ كانارينه.

1-دير تادئوس مقدّس يا قره كليسا (وانك سورپ تادئوس)

اين دير كه به اسم يكي از حواريون حضرت مسيح (ع) است، در آذربايجان غربي بين خوي و ماكو واقع است. بنا به رواياتي حضرت وتادئوس بعد از مصلوب شدن حضرت مسيح (ع) بنا به امر او به آن مكان رفت، ولي كمي بعد در آن‌جا به شهادت رسيد و در آن مكان مدفون شد. و در موقع رواج دين مسيح (ع) بر سر قبر او نمازخانه‌ي كوچكي بنا شد. بعد از چند قرن كه تاريخ صحيحي در دست نيست، گويا در قرن هفتم آن‌جا به صورت كليساي بزرگي درآمد، ولي در اوايل قرن چهاردهم در اثر زلزله‌ي شديدي كه در آن محل به وقوع پيوست كليساي مزبور به كلي ويران شد. در آن موقع يعني در سال 1319 پيشواي مذهبي آن محل اسقف زكريا بود كه از نو شروع به تعمير و نوسازي كرد و در مدت ده سال يعني در تاريخ 1329 به اتمام رسانيد.

درباره‌ي نوسازي اين دير كتيبه‌اي در قسمت ديوار شمالي در داخل كليسا وجود دارد كه ترجمه‌ي آن چنين مي‌گويد:

«در اين كليساي نوراني و آسمان‌نما كه بر پايه‌هاي محكم روي قبر خداساكن مقدّس رسول تادئوس كه به مناسبت گناهان كثير ما از زلزله ويران گشت و من خدمتگزار نالايق اسقف زكريا فرزند مانوئل آقا با كمك خدا دوباره شروع به تعمير نمودم و بهتر از سابق در زمان تنگ‌دستي و جور و جفاي مسيحيان كه بيشماري از

كليساها خراب شدند، ساختم؛ لذا جهت يادگاري من در نزد پروردگار و خون پاك بي‌گناه حضرت مسيح (ع) و والدين من و جانشين من، پسر برادرم در دير ادسو و برادر تني من پطروس و سرگيس كه به اندازه‌ي توانايي كمك نمودند واقع شد در تاريخ ج. ح. ا (يعني در سال 1329 ميلادي )».

نمازخانه‌ي دير داراي دو قسمت است، قسمت شرقي آن كه گنبد كوچكي دارد با سنگ‌هاي سياه در همان تاريخ بنا شده، ولي قسمت غربي آن چنان‌كه تاريخ نشان مي‌دهد، در سال‌هاي 1811 الي 1822 تجديد بنا شده و با سنگ‌هاي سفيد نيم مرمري با كوشش خليفه‌ي وقت، سيمون اچمياد زنسي، ساخته شده است. نظر به ساختمان قسمت سنگ سياه اين دير را قره كليسا نيز مي‌گويند.

درباره‌ي ساختمان قسمت دوم آن هم سنگ نبشته‌يي در بالاي در غربي كليسا نصب شده كه ترجمه‌ي آن چنين است:

«من اسقف سيمون اچمياد زنسي وقتي كه به عنوان خليفه‌ي اينجا تعيين شدم، بناي مجلل و نوراني اين كليسا و جاي ناقوس به شكرانه‌ي خداوند متعال با كوشش و جديّت خليفه سيمون و به ياد او و همچنين والدينم مرادوكائيانه بنا شد».

هر دو قسمت ساختمان يعني قسمت سياه و سفيد از داخل و خارج و همچنين جاي ناقوس با سنگ ساخته شده‌اند كه از داخل ساده و معمولي ولي از خارج قسمت سفيد از پايين تا نزديك بام دورتادور با حاشيه هاي قشنگ و عكس‌هاي برجسته كنده‌كاري شده و زينت يافته است؛ جاي ناقوس‌ها هم يكي از زيباترين قسمت معماري كليسا است و با اين‌كه ناتمام مانده است، ولي حوادث نتوانسته است به آن خللي وارد آورد و بر روي چهارپايه‌ي خود با تاق‌هاي نيم قوسي و خالي از بام همچنان باقي است كه با كنده‌كاري متناسب خود ديدگان شخص را به خود خيره مي‌سازد.

قسمت‌هاي مختلف اين دير به يادبود اشخاص خيرخواه ساخته شده‌اند كه از آن جمله يكي حسين خان ماكوئي بوده كه مخارج حصار بلند و محكم دير را تقبل كرده است.

2-دير اولين شهيد استپانوس مقدّس (وانك سورپ استپانوس ناخاوگا)

دير استپانوس مقدّس در آذربايجان غربي واقع و در نزديكي كنار رود ارس قرار دارد آن محل را دره‌ي شام مي‌گويند و كوهي كه دير در دامنه‌ي آن ساخته شده ماقارت نام دارد؛ بدين جهت بعضي اوقات آن را دير ماقارت نيز گفته‌اند.

استپانوس كه دير به اسم او نام‌گذاري شده، يكي از اولين مسيحيان بود كه به اسم حضرت مسيح (ع) به شهادت رسيده و از اين جهت او را- ناخاوگا- يعني اولين شهيد نيز لقب داده‌اند. بدين سبب است كه دير استپانوس را دير ناخاوگا نيز مي‌گويند.

تاريخ تأسيس اين دير نيز به دقيق معلوم نيست. اولين بناي آن را به قرن هفتم الي نهم نسبت داده‌اند، ولي ساختمان فعلي، يعني كليسا و ساختمان مجاور آن در سال 1643 ميلادي در جاي بناي قديم توسط خليفه‌ي وقت هاكوپ جلفائي شروع و در سال 1655 خاتمه يافته است. كليسا در قسمت شمال دير واقع است كه دور آن با ساختمان‌هاي مجاور با حصار محكم و برج‌هاي بلند سنگي احاطه شده است، به طوري كه در موقع ناامني ساكنين دير را از هجوم غارتگران مصون و محفوظ نگاه داشته است.

كليساي دير از لحاظ معماري يكي از زيباترين بناهاي ارمني به شمار مي‌رود كه نظير آن را كمتر مي توان پيدا كرد؛ مخصوصا سقف آن‌كه مخروطي ستاره‌اي شكل و داراي 16 ضلع است و از نظر سبك معماري و تزئينات مجلل و كثرت تعداد نماهاي مختلف آن بي‌همتا و بي‌مانند است. كليسا داراي يك برج چند طبقه‌اي ناقوس است با گنبد نيزه‌اي ولي خالي از تزئينات. در دو طرف و بالاي در ورودي كليسا كتيبه‌هايي وجود دارد كه درباره‌ي ساختمان و تعميرات و هديه‌هايي كه به دير شده است تعريف مي‌كند. هم چنين كتيبه‌هاي بيشماري بر روي ديوارهاي چهار طرف كليسا به چشم مي‌خورد كه حاكي از يادگار اشخاص خيرخواه و خيرانديش و يا يادگارهاي جنگ صليبي هستند كه بر روي آن‌ها با خط قشنگ ارمني نوشته شده‌اند.

در قسمت شمالي كليسا يك نمازخانه‌ي كوچك نيز وجود دارد كه به اسم دو حواريون حضرت مسيح (ع) به اسامي بغوس و پطروس نامگذاري شده است.

داخل كليسا بر خلاف كليساي دير تادئوس مقدّس گچ كشيده شده و در قسمت تاق‌ها و گنبد با نقاشي گل و بوته و حاشيه‌ها تزئين شده است.

3- دير آمنا پرگيچ مقدّس (كليساي وانك جلفاي اصفهان)

دير آمنا پرگيچ مقدّس كه معني فارسي آن دير شفا دهنده‌ي همگان است، در اوايل قرن 17 در اصفهان در كنار زاينده رود بنا شده است.

ارامنه‌ي جلفاي نو ساكنين جلفاي قديم ارمنستان واقع در كنار رود ارس بودند كه در اوايل قرن هفدهم يعني در سال‌هاي 1604-1606 موقعي كه شاه عباس بزرگ صفوي با عثمانيان در جنگ و جدال بود آن‌ها را با ارامنه‌ي نواحي گوناگون ارمنستان به ايران كوچانده در شهر اصفهان و در كنار زاينده رود و اطراف قصبات اصفهان جاي داد. ارامنه در همان سال اول استقرار يافتن خود در جلفاي نو، در صدد بناي دير برآمدند و اسم آن را همان طوري كه در مكان سابق جلفا داشتند، آمنا پرگيچ (شفا دهنده‌ي همگان) گذاشتند. نمازخانه‌ي دير در وحله‌ي اول كوچك بنا شده بود كه بعد از پنجاه سال يعني در سال 1655 كه در آن زمان ارامنه‌ي داخل شهر نيز به حوالي جلفاي نو منتقل شدند با كوشش پيشواي مذهبي وقت داويد وارتاپت بناي مجلل و پرشكوه فعلي را ساختند كه 9 سال به طول انجاميد.

درباره‌ي تجديد بناي كليسا در بالاي در غربي كتيبه‌اي هست كه روي كاشي نوشته شده و چنين مي‌گويد:

«بناي دير آمناپرگيچ در سال 1104 (يعني 1655 ميلادي) در زمان شاه عبّاس و خليفه‌ي اعظم كاتوليگوس پليپوس به دست خليفه‌ي اين مكتب داويد وارتاپت و به اراده و كمك مالي اهالي جلفا در سال 1113 (1664) به اتمام رسيد، هرچند كه نماز خاص و مراسم در اين جا برگزار شود، سهم و قسمت زندگان و مردگان گردد.»

ديوارهاي قسمت خارج كليسا با آجر تراش ولي داخل كليسا با گچ پوشانده شده ديواره‌ي آن با كاشي‌هاي الوان نقاشي شده به بلندي 1/97 متر و از آن به بالا تا زير سقف گنبد با عكس‌هاي رنگ و روغني و گل و بوته‌ي لاجوردي و صلائي از كتاب مقدّس يعني تورات و انجيل تزئين يافته است. مخارج نقاشي آن را يكي از تجار جلفا به اسم اوديك استپانوسيان تقبل نموده است و نقاشي آن توسط سه تن از هنرمندان ارمني موسوم به خليفه هوانس ديئزرالوپس و نقاش ميناس و كشيش استپانوس انجام گرفته است.

كليسا داراي يك گنبد بزرگ هشت پنجره‌يي است. در داخل كليسا از دو قسمت كاشي‌ها و زير پنجره‌هاي روي ديوار طرف شمال، جنوب و غرب كتيبه هايي وجود دارد كه درباره‌ي خواجه اوديك و فرزندانش و نقاشي آن نوشته شده.

كاشي‌ها در دو زمان، سال‌هاي 1710 و 1716 كار گذاشته شده‌اند.

كليسا داراي دو برج ناقوس است كه يكي كوچك و بر روي بام بالاي در غربي و ديگري بزرگ و سه طبقه بر روي چهار ستون سنگي بنا شده و در محوطه‌ي غربي كليسا واقع شده است.

دير آمنا پرگيچ داراي تأسيسات ديگر نيز هست كه عبارت‌اند از:

1- چاپخانه - كه اولين چاپخانه‌ي ايران و خاورميانه نيز بشمار مي‌رود و در سال 1636 تأسيس و اولين كتاب در سال 1638 به چاپ رسيده است. چاپخانه تا به امروز هم داير و مشغول كار است.

2- كتابخانه - كتابخانه داراي نزديك به 20 هزار كتاب با زبان‌هاي ارمني، فارسي و اروپائي است و يكي از مهم‌ترين كتابخانه‌هاي ارامنه محسوب مي‌شود. در سال 1974 به مناسبت هشتصدمين سال وفات يكي از روحانيون مشهور ارمني موسوم به نرسس شنور هالي، به اسم او ناميده شد.

3- موزه - موزه در سال 1930 تأسيس يافته است و در سال 1972 بناي نو ساخته شد و موزه به آن جا انتقال يافت. موزه داراي تابلوهاي نفيس مذهبي و ملّي و غيره است. همچنين داراي كتاب‌هاي خطي از پوست و كاغذ كه قديمي‌ترين آن‌ها در قرن دهم ميلادي نوشته شده است. كتاب‌ها داراي مينياتورهاي نفيس با رنگ‌هاي الوان تزئين يافته‌اند. در بالاي در ورودي دير برج ساعت بزرگ و چهار صفحه‌اي قرار دارد كه بزرگي قطر هر صفحه بيش از يك متر و وزن زنگ به 300 كيلو گرم مي‌رسد. صداي آن در قسمتي از شهر شنيده مي‌شود و بزرگ‌ترين ساعت ايران به شمار مي‌رود.

4- دير يا صومعه‌ي كاتارينه

اين دير نيز در اصفهان و در يكي از محله هاي جلفا كه موسوم به چهار سو يا چهار سوق است قرار دارد.

بناي آن در سال 1623 ميلادي توسط يكي از تجار ارامنه‌ي جلفا موسوم به خواجه يغنازار ساخته شده است. وارثين اين تاجر بعدا در سال 1814 يك دانشگاه نيز به اسم لازاريان در شهر مسكو بنا نهادند. اين صومعه داراي يك نمازخانه‌ي كوچكي است به اسم كاترين مقدّس كه در داخل كليسا نقاشي و تزئينات جزئي هم دارد. در جلوي در غربي كليسا هنوز هم تخته چوبي كه به جاي زنگ و ناقوس از آن استفاده مي‌شود و با چكش چوبي مخصوص در موقع نماز به صدا در مي‌آيد آويزان است.

دير داراي اتاق‌هايي هست كه راهبه‌ها در آن جا مي‌زيستند و يكي از آن‌ها داراي نقاشي نيز مي‌باشد كه روي گچ و با رنگ روغني است و يك طرف ديوار اتاق كوچك را پوشانده است. در محوطه‌ي دير در سال 1907 توسط خليفه باگرات وارتازاريان ساختمان دو طبقه‌اي جهت پرورشگاه ساخته شد كه تا سال‌هاي آخر هم از آن‌ها استفاده مي‌شد، ولي فعلا به خانه‌ي جوانان تبديل شده است.

در اين دير كه به ارمني «گوساناس منلستان» نيز گفته مي‌شود در سابق ده‌ها راهبه زندگي مي‌كردند، ولي نزديك به بيست سال است كه حتي يك نفر راهبه هم وجود ندارد و فقط چند زن و يا دختر پير با نگهبان دير آن‌جا سكنا دارند.

انتهاي پيام

 

  • شنبه/ ۲۵ شهریور ۱۳۸۵ / ۱۰:۵۵
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 8506-11718.44861
  • خبرنگار :