شاپور جوركش: هر ادبياتي كه ايديولوژي خاصي داشته باشد، با جدل دروني هم‌راه است تناقض‌گويي سياست‌مداران در عرصه‌ي ادبيات از ذات انديشه‌هاي آنان سرچشمه مي‌گيرد

ادبيات به تدريج نويسندگان سياسي را ادبي مي‌كند؛ هم‌چنان كه محسن مخملباف را ادبي كرد. كسي كه به اين عرصه كاملا دل ندهد، موقعيت سياسي خود را هم نمي‌تواند به طور كامل تحكيم بخشد؛ مثل عبدالكريم سروش. شاپور جوركش ـ داستان‌نويس ـ با بيان مطلب بالا و اين‌كه ادبيات عرصه‌اي است كه سياست‌مداراني را هم كه به آن وارد مي‌شوند در شفافيت خود ذوب مي‌كند، به خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: چرا نگران باشيم؟! خود مخاطب هم هرگز به متني كه با اهداف سياسي مشخص نوشته مي‌شود در درازمدت دل نمي‌دهد. كار فرهنگ يك كار دراز مدت و ”در زمان“ است. هم‌چنان كه هنرمندان غيرسياسي هم وقتي فريفته‌ يك منبع قدرت مي‌شوند و سخن‌گويي آن منبع قدرت را بر عهده مي‌گيرند به سرعت از چشم مخاطب دور مي‌افتند. جوركش با يادآوري اين‌ نكته كه نزديك كردن سپهر سياسي با سپهر فرهنگي در برنامه روز كشورهاي دموكراتيك است، خاطرنشان كرد: در سال 1995 در آمريكا از ظرف افراد فرهنگ‌ساز جامعه سمپوزيوني تشكيل شده تا در جهت شناخت نقاط مشترك فرهنگ و سياست به مدت يك سال پژوهش كنند. منتها در كشور ما هميشه انگار بايد سرنا را از سرگشادش بزنيم. در اين‌جا هنرمندي كه به يك منبع قدرت نزديك مي‌شود به جاي داشتن ديالوگ به ديكته‌نويس و بلندگوي منبع قدرت بدل مي‌شود؛ منبع قدرتي كه فقط شامل دوست نمي‌شود بل‌كه سفارت‌خانه‌هاي خارجي را هم دربر مي‌گيرد. وي در مورد ورود سياست‌مداران رسمي به حوزه ادبيات گفت: اين نكته قابل بحث است كه دولت دوم خرداد در واقع نمايندگي فرهنگي ايديولوژي حاكم هم بود كه به مدت هشت سال تمام توان خود را به آزمايش گذاشت. سيدمحمد خاتمي بيش از آن‌كه سياسي باشد، يك متفكر و نويسنده ‌است. جميله كديور، عمادالدين باقي، اكبر گنجي، عباس عبدي، ماشاءالله شمس‌الواعظين و ابراهيم نبوي، همگي صاحبان قلم اين بخش فرهنگي هستند. اگر شكستي براي اين دولت قايل باشيم، اين شكست در كل شامل پيش‌روترين بخش فرهنگي يك ايدئولوژي خواهد بود. بنابراين نمي‌توان به اين شكل نگاه كرد كه گويي عده‌اي سياست‌مدار مي‌خواهند به عرصه ادبي دست‌اندازي كنند. آنان ذاتا عناصري فرهنگي هستند. تناقض‌گويي آنان هم از ذات انديشه‌هاي آنان سرچشمه مي‌گيرد. هر ادبياتي كه با ايديولوژي خاصي هم‌راه شد، اين جدل دروني را به هم‌راه دارد و به قول يك ضرب المثل عربي هيچ منتقد نيست كه بتواند هنرمند بزرگي باشد. جوركش توضيح داد: اين ضرب‌المثل نه تنها امروزه كه در ادبيات گذشته هم صادق است. مولانا مي‌تواند يا متشرع باشد و كتاب مثنوي را بنويسد و يا هنرمند باشد و در غزليات خود ما را جادو كند. انتهاي پيام
  • چهارشنبه/ ۱۶ شهریور ۱۳۸۴ / ۱۱:۲۱
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8406-07136
  • خبرنگار :