مديران مسؤول تعدادي از نشريات دانشجويي در ميزگردي در محل خبرگزاري دانشجويان ايران به بررسي فعاليت اين نشريات در حوزهي سياسي و حدود آزادي قلم در دانشگاه پرداختند.
در اولين بخش ميزگرد، « ميثم قهوهچيان » مديرمسؤول نشريهي « بامداد » از دانشگاه علامه طباطبايي، « داوود دشتباني » مديرمسؤول نشريهي « ققنوس » از دانشگاه تهران و « مهدي قاسمي » مديرمسؤول نشريهي « ارغنون » از دانشگاه شهيد بهشتي حضور يافتند.
به گزارش ايسنا، « دشتباني »، حمايت از نشريات دانشجويي فعال در حوزهي سياسي را سليقهيي خواند و گفت: هر مسؤولي كه به حمايت از نشريات دانشجويي تمايل داشته باشد امكانات را در اختيار آنها قرار ميدهد و عموما روال مشخصي وجود ندارد، حتي ممكن است با عوض شدن مسؤولان دانشگاه يا تغيير سلايق مديريت دانشگاه اين حمايتها شكل ديگري پيدا كند.
مديرمسؤول «ققنوس» با بيان اينكه «نشريات دانشجويي با مطبوعات در سطح جامعه فرق دارند»، بر ضرورت كمكهاي مالي از سوي مسؤولان دانشگاه تأكيد كرد و افزود: سليقهيي بودن برخورد با نشريات در مسائل مالي هم خود را نشان ميدهد، آنجا كه نشر و چاپ را خود دانشگاه بر عهده ميگيرد، يا سانسور قبل از چاپ! سانسور قبل از چاپ بدويترين نوع برخورد با نشريات و همين طور نشريات دانشجويي است. فقط در دورهي سابق چنين چيزي متصور بود كه نشريات را قبل از چاپ چك ميكردند. اين كار اصلا خلاف آييننامهي نشريات دانشجويي، قانون مطبوعات و خلاف قانون اساسي نيز هست.
دشتباني دربارهي نحوهي برخورد با تخلفات نشريات دانشجويي نيز گفت: آييننامهي نشريات دانشجويي بندي دارد كه ميگويد نشريات دانشجويي از كليهي حقوق مصرح در قانون مطبوعات برخوردارند، اين در ميان بعضي از مسؤولان دانشگاه به اين شكل تفسير ميشود كه پس شما كه از حقوق قانون مطبوعات برخوردار هستيد، بايد محدوديتهاي قانون مطبوعات هم بر شما اعمال شود. آييننامه ميگويد كه نشريات دانشجويي از كليهي حقوق مصرح در قانون مطبوعات برخوردار است ولي مسؤولان دانشگاه اين را مبناي تفسيري قرار ميدهند كه محدوديتهاي قانون مطبوعات را بر نشريات دانشجويي تحميل كنند. با وجودي كه آييننامه مصرحا نميگويد نشريات دانشجويان مشمول قانون مطبوعات ميشوند، بلكه ميگويد از حقوق مصرح در قانون مطبوعات برخوردار است.
وي ادامه داد: عرصهي دانشگاه با عرصهي جامعه تفاوتهايي دارد. درجهي آزادي بيان و آزادي انديشه در دانشگاهها بسيار بالاتر از جامعه است. بعضا مسؤولان دانشگاه اين را در نظر نميگيرند و محدوديتهايي را اعمال ميكنند. در عرصهي دانشگاهي بايد نقد حتي به قانون اساسي به رسميت شناخته شود.
مديرمسؤول «ققنوس» افزود: قانون مطبوعات، قانون چندان قابل دفاعي نيست، مجلس اصلاحات(ششم) هم تصميم داشت كه آن را اصلاح كند. تحميل محدوديتهاي اضافي به نشريات دانشجويي منطقي و قابل دفاع نيست.
دشتباني تصريح كرد: قطعا برخوردهاي خارج از دانشگاه مگر به صلاحديد بدنهي دانشگاه و كميتهي ناظر بر نشريات دانشجويي بايد ممنوع باشد و اجازه ندهند نهادهاي غيردانشگاهي وارد عرصهي دانشگاه شوند و خودشان ابتدا به ساكن برخورد كنند، مگر به صلاحديد كميتههاي ناظر بر نشريات دانشجويي آن هم در موارد بسيار خاص كه جرم بسيار بزرگي رخ ميدهد. بدنهي كميتههاي ناظر بايد به سمت دموكراتيكتر شدن سوق پيدا كند، قطعا بحث اصلاح ساختاري كه لايحهاش توسط دولت اصلاحات در زمان وزارت دكتر معين مطرح شده بود بايد پيگيري شود. بدنهي مديريتي دانشگاه و به طور اخص رؤساي دانشگاه منتخب اساتيد دانشگاه باشند و اين بايد به كميتهي ناظر بر نشريات دانشجويي هم تسري پيدا كند. سهميهي مديران مسؤول نشريات دانشجويي بايد در كميتهي ناظر افزايش پيدا كند. يك يا دو سهم براي مديران مسؤول بيتأثير است. بايد روالي پيشبيني شود كه تركيب كميتهي ناظر دموكراتيكتر شود و قطعا ريشهييتر از اين اساسا استقلال مديريت دانشگاههاست، به اين معنا كه رؤسا و مديران دانشگاه به وسيلهي بدنهي دانشگاهي و اساتيد انتخاب شوند.
«ميثم قهوهچيان» مديرمسؤول «بامداد» نيز در ادامهي اين ميزگرد گفت: گاه تخلفات دانشجويي به محدوديت آزادي بيان و كنترل نشريات دانشجويي تقليل پيدا ميكنند. براي اينكه ما بتوانيم با برخورد غيرقانوني و غيرعقلاني مقابله كنيم و راهكارهايي براي جلوگيري از آسيبهايي كه اين برخوردها دارند انجام دهيم بايد سئوال كنيم كه اساسا تخلفات نشريات دانشجويي چيست؟ آزادي انديشه در دانشگاه بايد در منتهاي درجهي خود قرار داشته باشد. بنابراين نبايد به هيچوجه برخورد با نشريات دانشجويي تبديل به كنترل انديشه و كنترل نشريات دانشجويي شود. در واقع شناخت تخلفات دانشجويي بسيار مهم است كه ميتواند معاني متفاوتي پيدا كند. محدوديتهاي متفاوتي كه بر ما اعمال ميشد، به اين دليل بود كه دانشجويان مسائل امنيتي ايجاد نكنند!
وي افزود: راهكاري كه ميتوانم براي جلوگيري از آن ارائه دهم خود كنترلي خود نشريات دانشجويي است كه به يك معنا بيايند مطالبي كه در حوزههاي سياسي قرار دارد به طرف انديشهي سياسي و تحليلها و نقدهاي سياسي ببرند و از مقالاتي كه لحن تند يا عليه نظام داشته باشد يا چنين چيزي از آنها برداشت شود، جلوگيري كنند و خود به نقد ايدئولوژي فضاي محدودكننده و ذهنيت انحصاري بپردازند. راهكار دوم اينكه اتحادي بين نشريات دانشجويي برقرار شود تا از حقوق خود دفاع كنند، اين شدني است يعني با جمع كردن همهي سرمايههاي مادي دانشجويان ميشود دو تا نشريهي خوب مستقل درآورد، در مقابل اين تعداد فراوان نشريات كه محدوديتهاي زيادي دارند.
«مهدي قاسمي» مديرمسؤول «ارغنون» در ادامهي ميزگرد ايسنا گفت: آرزويي كه ما در چند سال آينده داريم اين است كه همين آييننامه را بتوانيم اجرا كنيم و تنها درخواستي كه از مسؤولان دانشگاه داريم اين است كه آييننامه را اجرا كنند و فراتر از آييننامه كاري انجام ندهند. در مورد جريان روي كار آمده نميخواهم سياهنمايي كنم ولي در اين هشت سال گذشته مجازاتهايي بود كه تناسبي با جرم نداشت. ما بايد از برخورد با نشريات دانشجويي جلوگيري كنيم، فقط ميخواهيم همين آييننامه اجرا شود.
وي افزود: ما در دانشگاه همواره خواهان فضاي باز سياسي هستيم، البته اين خيلي ايدهآل است و عملا به نظر نميرسد همان طور كه اين چند سال هم عملي نبود. نميخواهيم زياد آرمانگرا نگاه كنيم، فقط همين آييننامه را اجرا كنند. اگر با تخلفات نشريات داخل دانشگاه برخورد شود حداكثر فشاري كه ميآيد اين است كه نشريهاش توقيف ميشود. اگر قرار باشد اين فضا خيلي به سمت قضايي شدن پيش رود براي ما غيرقابل تحمل است و عملا فضا به سمت عدم حضور نشريات پيش ميرود و بايد با آنها خداحافظي كنيم.
سپس دشتباني گفت: البته به نظر ميرسد برگشت فضاي دانشگاه به دوران پيش از اصلاحات غيرممكن است. حداقل تا چند سال آينده و تا وقتي كه بدنهي دانشجويي فعلي در دانشگاهها حضور دارند و فعال هستند بعيد ميدانم هيچ دولتي بتواند فضاي دانشگاه چه در زمينهي نشريات سياسي و يا ساير فعاليتها را محدود كند. نهايتا برخورد شديد هم روند اتحاد بين دانشجويان و نشريات دانشجويي را تشديد خواهد كرد و خود به خود نشريات دانشجويي با بدنهي جنبش دانشجويي داراي اتحاد قويتري خواهد شد و در دفاع از حريم دانشگاه و استقلال دانشگاه در مقابل دخالتهاي بيجا و ناروا قطعا جلوي اين گونه برخوردها ايستادگي خواهد شد.
وي افزود: قانون اساسي كاملا روشن تأكيد ميكند كه در جمهوري اسلامي، آزادي بيان و عقيده و انديشه وجود دارد، وقتي كسي حاضر نباشد به قانون اساسي تن بدهد بعيد ميدانم كه در عرصهي آييننامه و قوانين عادي برخورد باز داشته باشد، به همين جهت به نظر ميرسد كه راه چارهي نشريات دانشجويي و به طور اعم جنبش دانشجويي، اتحاد بيشتر و عقلانيت بيشتري در روال فعاليتهاي دانشجوست كه بر حقوق قانوني و طبيعي خودشان در مقابل برخوردهاي نابجا و غيرقانوني پافشاري كنند.
دشتباني با تقسيم نشريات سياسي در دانشگاهها به سه دستهي «محافظهكار، اصلاحطلب و راديكال ساختارشكن»، گفت: عمدتا بدنهي دانشجويي چندان با نشريات راديكال ساختارشكن، همراهي نميكردند. اين نشريات به عنوان جريان راديكال ساختارشكن در دو، سه سال اخير كه فضاي يأس و نااميدي از اصلاحات به وجود آمده بود توانسته بودند نفوذ بيشتري پيدا كنند كه اگر بازهم مقايسه كنيد با دوران اوج اصلاحات نشان ميدهد كه اينها محبوبيتي كه جريان اصلاحات در زمان اوجش برخوردار بودند نداشتند. اين نشان ميدهد كه بدنهي دانشجويي با جريان راديكال همراه نيست و شايد دوباره اين فضاي يأس و نااميدي از بين برود و يك اتحاد دوبارهاي بين بدنهي دانشجويان اصلاحطلب اتفاق بيفتد، كه جرقههايش ديده ميشود. نشريات محافظهكار هم كه چندان با مشكل برخورد نميكردند. انتقاداتي كه از سوي جريان نشريات دانشجويي اصلاحطلب و جنبش دانشجويي اصلاحطلب مطرح ميشد هم ساختارشكن نبود و تأكيد بر حقوق قانوني و طبيعي عموم شهروندان بود و اين جرياني بود كه محبوبيت و مقبوليت بيشتري بين بدنهي دانشجويي داشت.
-
ميزان نقدپذيري
مديرمسوول ققنوس گفت: در دورهي خاتمي هر دانشگاه و حتي بعضا هر دانشكدهاي فضاي متفاوتي داشت. مسؤولان چون قوانين صراحت و شفافيت لازم را ندارند به آنها تن نميدهند، به همين دليل كاملا با نشريات سليقهيي برخورد ميشد. در دانشگاههاي آزاد نشريه و اساسا منتقد معنا ندارد به جز در موارد بسيار اندك و استثنايي. ولي عموما آنجا كه دانشجويان متحدتر بودند توانستند در بلندمدت فضا را به مسؤولان تحميل كنند. مسؤولان هم ياد گرفتند كه كمي انتقادپذير باشند و خيلي يكهتازي نكنند، ولي هرجايي كه تفرق و يكهتازي بود برخوردهاي تندي با نشريات شده است.
سپس قهوهچيان گفت: بله نقدهاي بنيادي به لحاظ سياسي و انديشهي سياسي عموما در دانشگاهها تحمل نميشود.
قهوهچيان با بيان اين كه سانسورهايي حتي در زمينهاي ادبيات رمان و شعر در نشريات صورت ميگيرد»، گفت: اين روحيهي كلي مجموعه است، چه اصلاحطلب و چه محافظهكار، البته نحوهي تعامل اصلاحطلبان فرق ميكرد. بالاخره مقالاتي راديكال با حذف بخشي از پاراگرافها چاپ ميشد اما بازهم تحمل به آن معنايي كه بايد باشد و آزادي بيان كامل جريان داشته باشد نبود.
وي گفت: در ضوابط و دستورالعمل اجرايي نشريات دانشجويي آمده است كه هر نشريهي دانشجويي ميتواند در دانشگاه ديگر فروش داشته باشد، در حالي كه من شخصا تجربه كردهام كه حتي مامور حراست يك دانشگاه برخوردهايي در اين زمينه انجام ميدهد كه مطابق قانون نيست. در هر حال، ما آستانهي تحمل مديريت اصلاحطلب را خيلي بيشتر ميدانيم و خيلي از مطالبمان را در اين دوره توانستيم چاپ كنيم.
قاسمي نيز گفت: تحمل انتقاد نشريات دانشجويي بيشتر به اين بستگي دارد كه از كجا انتقاد كنيد. اگر انتقادات از دولت باشد به هر حال گفتمان غالب اين هشت سال انتقادپذيري در دولت بوده است و اين انتقاد مشكلي ايجاد نميكرد. اما وارد شدن به محدودههايي سخت است، بعضي از حريمها كه وقتي به آن وارد ميشويم بخشي از خود دانشجوها با ان مشكل پيدا ميكنند، دانشجوياني كه از برخي نهادها حمايت ميشدند و قدرت مانورشان خيلي بيشتر از ماست. اما براي انتقاد در چارت اجرايي دولت در اين دوره مشكلي نداشتيم.
-
ارگان تشكلهاي دانشجويي
سپس دشتباني محدوديتهاي مالي نشرياتي كه ارگان يكي از تشكلهاي دانشجويي هستند را نسبت به نشريات مستقل كمتر دانست و گفت: ميان اين دو به لحاظ نوع برخورد يا تخلفات و آزادي در بيان مطالب تفاوتي نيست.
قهوهچيان گفت: البته برخورد با نشريات ارگان سختتر است.
قاسمي نيز اظهار داشت: برخورد با نشريات تشكلها كمتر صورت ميگيرد ولي اگر صورت گرفت شديدتر است. اما سختتر ميتوانند هر مطلبي را منتشر كنند چراكه حساسيت بيشتري روي آنها وجود دارد و به دليل فضاي موجود، رفته رفته دچار خودسانسوري ميشويد و سعي ميكنيد خود را تعديل كنيد. اما نشريات مستقل اين مسأله را ندارند، وقتي شما به عنوان يك تشكل كار ميكنيد، برخورد با نشريات تشكلها ميتواند به همان جا ختم شود. چون بسيار ساده ميتوانند به عنوان نشر يك مقاله مجوز فعاليت تشكل را به تعليق سه ماهه درآورند و اين هم قانون است. ولي فردي كه شخصا نشريهاي را منتشر ميكند اين مشكل را ندارد. نهايتا چند ماه آن نشريه را تعليق ميكنند يا مجوزش باطل ميشود.
سپس قهوهچيان اظهار داشت: نشريات دانشجويي يكي از مندرجات كارنامهي درخشان آقاي خاتمي در زمينهي آزادي بيان است. درست است كه شايد شخص آقاي خاتمي اگر بعضي از اين نشريات را ببينند خون دل بخورند ولي به طور طبيعي روح تساهل و مدارا باعث شكوفا شدن انديشه ميشود. در هشت سال دولت آقاي خاتمي يكي از درخشانترين نمرههاي كارنامهي خاتمي نمرهاي است كه در زمينهي نشريات دانشجويي كسب كردند. كيفيت نشريات دانشجويي به خاطر همان كميتش افزايش يافت و در رقابتي كه ميان نشريات ايجاد شد، نشريات كمكيفيت تقريبا حذف شدند و اين كار بيبديلي در تاريخ ايران بود، به اين دليل كه در اين دوره يك ايدئولوژي خاص در نشريات حاكم نبود. ايدئولوژيهاي مختلفي بيان و نقد شدند و گام بزرگي در زمينهي آگاهي و آزادي برداشته شد.
قاسمي نيز اظهار داشت: به دنبال فضايي كه در سال 1376 در كشور ايجاد شد كه ميتوان آن را بهار مطبوعات ناميد بالطبع رونقي هم در نشريات دانشجويي داشتيم اما پس از برخوردهايي كه با نشريات صورت گرفت سرخوردگي و انفعالي بين فعالان دانشجويي به وجود آمد. اما الان به تعادل نسبتا پاييني در دانشگاهها رسيدهايم كه اميدواريم اين تعادل در دولت آينده هم ادامه پيدا كند.
مديرمسؤول «ارغنون» با بيان اينكه «من از لحاظ سياسي قائل به خط قرمز نيستم» ادامه داد: بايد خط قرمزها را در دانشگاه شكست يا آن را محدود كرد، به دليل اينكه بهترين جا براي شكستن اين خط قرمزها دانشگاه است البته اين به اين معني نيست كه ما دچار افسارگسيختگي در نشريات بشويم، بايد پله پله جلو رفت. ما نميتوانيم خط قرمزها را در بعد سياسي بشكنيم يا كاهش دهيم، مگر آنكه قبل از آن بتوانيم شرايط و محيط را از قبل آماده كنيم. ولي اگر بخواهيم بحث آرماني كنيم قائل به خط قرمز نيستم. چراكه سياست يك بحث علمي است. برخي معتقدند كه ابتدا بايد كمك كرد از سياست تقدسزدايي شود، آن موقع است كه ميتوان در مورد آن بحث و گفتوگو كرد.
دشتباني سپس گفت: همان طور كه قانون تصريح كرده بايد از آزادي دفاع كرد، منتها بايد از افراطيگري و حركتهاي راديكال پرهيز كرد و يك عقلانيت و اعتدالي را بر جريانها حاكم كرد. اين گونه نيست كه بگوييم جريان دانشجويي چون آرمانخواه است بايد رويكرد ساختارشكن و انتقادي صرف داشته باشد و هيچ حريمي را نشناسد. منتها در عرصهي نظري و انتزاعي حق نشريات دانشجويي است كه بتوانند عقايد و انديشههاي خود را آزادانه ترويج كنند اما حفظ برخي حرمتهاي اجتماعي و پرهيز از بعضي ساختارشكنيها كه جامعه هم نميتواند خيلي با آنها ارتباط برقرار كند و آنها را بپذيرد در ذهنيت بخشي از جامعه، جنبش دانشجويي را به يك جريان لاابالي تبديل ميكند كه تمام حرمتها را ميشكند و هيچ حدي براي اين حرمتشكنياش قائل نيست!
قهوهچيان ضمن تأييد گفتههاي قاسمي دربارهي خط قرمز در زمينههاي سياسي، گفت: مشخص كردن خط قرمز در مواقعي ناشي از تسلط يك فكر و يك آرمان و تحميل آن آرمان به انديشههاي ديگر است. به اين معني كه اگر من بگويم كه قانون اساسي خط قرمز نقد سياسي است در واقع قانون اساسي را به هر انديشهي ديگري كه قانون اساسي را قبول ندارد تحميل كردهام. بنابراين در انديشهي سياسي خط قرمزي نبايد وجود داشته باشد. خط قرمز براي نشريهي دانشجويي در بحث اخلاق و فرهنگ وضع شده است. هرچند كه من معتقدم اين خط قرمزها بايد نقد شود. يعني پارهاي از خط قرمزها ممكن است بر اساس بعضي از مباني فكري نقدپذير باشد. نقد خط قرمز به معني شكستن و كنار گذاشتن آن نيست، نقد خط قرمز به معناي پرسش از خط قرمز است و در درون مرزهاي خط قرمز انجام ميشود و به معني روشن كردن خط قرمز و عقلانيتر كردن آن است. به اين معني كه در حوزهي فرهنگ و اخلاق هم خط قرمز مورد چون و چرا و چالش قرار بگيرد ولي معتقدم اين در حوزهي اخلاق و فرهنگ نبايد شكسته شود. به اين دليل كه موجب گسست جامعه ميشود، ولي در عرصهي سياست براي جامعه لازم است كه از خط قرمزهاي رسمي عبور كند و اين رسالت دانشگاه است.
ادامه دارد...