« محسن نقاشي » عضو شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران و « ياشار قاجار » دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه اميركبير در ميزگردي در محل خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به بررسي فعاليت انجمنهاي اسلامي دانشجويان در شرايط سياسي جديد و نيز هويت آنها پرداختند.
به گزارش ايسنا در ابتداي ميزگرد، « ياشار قاجار » دربارهي فعاليت رسمي يا غيررسمي گفت: اين بحث ناظر به مسألهي دولت جديد و فشارهايي است كه در آيندهي نه چندان دور پيشبيني ميشود. تا به حال كه در دورهي اصلاحات مجاري اين فعاليتها كم شده بود، بايد ديد آيا اين موضوع تشديد خواهد شد يا نه؟
وي افزود: فشارهايي كه بر انجمنهاي اسلامي وارد ميشود فقط در محدودهي زماني خاص يكي، دو سال اخير نيست و به شرايط سخت قبل از دوم خرداد بازميگردد، پس از يك دهه همراهي و همياري كامل انجمنهاي اسلامي با بخشي از مسوولان نظام، فضاي جديدي فراهم شده بود و تغييرات فكري و حتي طبقاتي در انجمنها به وجود آمد، نهايتا نتيجهي اين تغيير و تحولات دوم خرداد در حادترين حالت بود.
قاجار ادامه داد: در سال 1374 و 1375 وقتي دانشجويي دستگير ميشد ديگر وضعيتش معلوم نبود، بعد از دوم خرداد انجمنها به خاطر منافع مشترك تا حدي مورد حمايت بخشي از گروههايي كه مسووليتها را در اختيار داشتند قرار گرفتند، تا اينكه بعد از جريان كوي دانشگاه با توجه به مواضع گروههاي اصلاحطلب، روند تجديدنظر در تحكيم وحدت صورت گرفت، بعد از آن هم تحكيمي كه اكثريت آن را تشكيل ميداد (طيف علامه) به نوعي با عدم حمايت گروههاي اصلاحطلب مواجه شد، چراكه آنها تنها حمايتهاي بيچون و چراي تحكيم را ميخواستند كه تحكيم حاضر نشد و طبيعتا بايد هزينههاي آن را نيز ميپرداخت.
وي گفت: بديهي است كه اگر تا به حال در دانشگاه فضاي نيم بند باز سياسي براي فعاليت داشتيم ممكن است آن را از دست بدهيم ولي من اين مورد را زياد ناخوشايند نميدانم و حتي تا حدودي بهتر است، چراكه تمام گروههاي سياسي كه زير فشار كار كردهاند همواره از گروههايي كه در شرايط باز سياسي فعاليت كردند زبدهتر عمل كردهاند. ما نيز در فضاي سياسي جديد تحت فشارهاي سياسي و محدوديتها شايد نتوانيم حركتهاي پوپوليستي انجام دهيم و به اين جمعبندي ميرسيم كه پايههاي تئوريك خود را قوي كنيم و تاريخ سياسي جوامع مختلف را مورد مطالعه قرار دهيم و تلاش كنيم مدلهاي جديد و الگوهاي ديگري را بيازماييم.
قاجار با بيان اينكه «نبايد اجازه دهيم فضاي سياسي دانشگاه را ببندند»، افزود: بايد جلوي بسته شدن فضاي سياسي كشور را بگيريم، من معتقدم فضاي سياسي بسيار مبارك و ميمون خواهد بود و ما را به بلوغ ميرساند، انشاءالله در فضاي سياسي جديد بتوانيم فعاليتهايمان را ادامه دهيم، قاعدتا رسميت و مشروعيت ما نيز به پشتوانهي دانشجويي و آراي به صندوق ريختهي دانشجويان است.
« محسن نقاشي » نيز در ادامهي اين ميزگرد اظهار داشت: اول بايد ديد آيا ما در وضعيت انقلابي قرار داريم كه تحكيم بخواهد فعاليت زيرزميني و غيررسمي كند؟ در جامعهي امروز آيا زمينههاي انقلاب داريم يا خير؟ من فضاي موجود را انقلابي نميبينم، در حال حاضر فضاي جامعهي ايراني رو به پراگماتيسم و فايدهگرايي رفته و كسي حوصلهي هزينه دادن ندارد. ديگر اينكه، نارضايتيها به سطح خاصي نرسيده كه شرايطي براي انقلاب فراهم باشد.
وي افزود: دولت احمدينژاد با پشتوانهي خاص خود ممكن است فضاي دانشگاهها را ببندد و امكاناتي در اختيار انجمنها و تحكيم وحدت قرار ندهد، ولي آنچه باعث شده تا جنبش دانشجويي، انجمنهاي اسلامي و دفتر تحكيم به شرايط امروز برسند اين است كه آنها در ساليان بعد از 1375 و 1376 دچار نوعي گردش به راست شدند، به اين مفهوم كه به دامن ليبرال – دموكراسي و راست مدرن افتادند، در حالي كه جنبش دانشجويي و حركتهاي جنبشي اساسا ماهيت چپ داشتند و لذا با اين گردش به راست دچار استحاله شدند.
اين فعال دانشجويي گفت: يكي ديگر از مشكلات اين بود كه انجمنها و تحكيم وحدت با عبور از گفتمان عدالت اجتماعي، آن را به فراموشي سپردند و اين باعث شد تا هرچه بيشتر از تودهي اجتماع، به ويژه طبقات فرودست جامعه كه زماني نمايندگي آنها را دنبال ميكردند، دور شوند و به اين ترتيب جنبش دانشجويي به يك جنبش نحيف، لاغر و ماركوزهاي تبديل شد كه رسالت و هم و غم خود را به اين نهاد كه از حقيقت دفاع پراتيگ و عملگرايانه كند، در مقابل اينكه جنبشي باشد كه بتواند از حقيقت به طور تئوريك دفاع كند و خوراك تئوريك به ميحط دانشگاهي و بيرون ارائه دهد.
وي ادامه داد: رهبران جنبش دانشجويي 68 فرانسه در مقابل «ژان پل سارتر» او را به چالش ميكشيدند ولي اينجا معدود دانشجوياني هستند كه بتوانند در مقابل فيلسوفان و تئوريسينها مواجههي تئوريك كنند.
نقاشي يكي ديگر از اهرمهاي تضعيف جنبش دانشجويي را «تضعيف التزام به عنصر دينباوري در انجمنهاي اسلامي» دانست و گفت: آنها به بهانهي اينكه در شرايط فعلي دموكراسيخواهي مهمتر است و بر مسائل ديني ارجحيت دارد، عرصهي مسائل دنيا را به نيروهاي اقتدارگرا سپردند و اين باعث شد تا شرايط را براي نيروهاي اقتدارگرا فراهم كنند و در واقع انجمنهاي اسلامي را تا حدودي قلب ماهيت كنند و آنها هم بتوانند جايگاه ديني را از انجمنها بگيرند، خود را نمايندگان مسائل ديني بدانند و طرف مقابل را در يك جامعهي اسلامي فارغ دل از مسائل ديني مطرح كنند.
وي گفت: ما درگير مسائل فراكسيوني و تشكيلاتي شديم و به نظر ميرسد انجمنهاي اسلامي محلي براي كادرسازي احزاب سياسي شدند و بيش از آنكه دغدغهي اين را داشته باشيم كه با عنوان نيروهاي دانشجو و آكادميك از حقيقت دفاع تئوريك كنيم، نيروهاي عملگرايي شديم كه دچار زدوبندهاي سياسي، فراكسيونبازيها و مسائل اينچنيني شديم و اين بنيهي جنبش دانشجويي به ويژه تحكيم وحدت را به تحليل برد.
قاجار نيز گفت: انجمنهاي اسلامي همين الان هم توسط بدنهي راست حاكميت رسميت ندارند چراكه معتقدند از اصول اوليهي انقلاب عدول كردهايم ولي ماهيت گروهي مثل دفتر تحكيم وحدت اصلا با كار غيرقانوني همخواني ندارد.
وي افزود: ما در جامعه به سمتي ميرويم كه نه تنها انقلاب خشونتبار رخ نميدهد بلكه گذار به جامعهي دموكراتيك رخ ميدهد، ايدئولوژي و طبقهي انقلابي وجود ندارد ولي مؤلفههاي دموكراسي وجود دارد و طبقهي اجتماعي كه ارزشهايش مبتني بر دموكراسي و حقوق بشر هم هست در جامعه وجود دارد. دموكراسي در آيندهي نه چندان دور بايد اتفاق بيافتد ولي اين به معني انقلاب نيست، نه تنها شرايط انقلاب وجود ندارد كه به نظر من حتي اگر شرايط فراهم شود نبايد به سمت حركتهاي انقلابي رفت.
نقاشي در اين ميان پرسيد: شما وسيلهي گذار به دموكراسي را چه ميدانيد؟ انقلاب رنگين؟
قاجار اظهار داشت: در كشور ما نه تنها شرايط آن فراهم نيست، بلكه من هم با انقلاب رنگي مخالفم.
وي افزود: درست است كه برخي مؤلفههاي دموكراتيك وجود دارد ولي ببينيد ما 50 نفر آدم را نميتوانيم يك هفته در دانشگاه با هواي خوب و غذا نگهداريم، حركت دموكراتيك، جامعهي مدني خوبي ميخواهد كه ابزار رسيدن به دموكراسي است تا دولت را به حاشيه براند، آن را تضعيف كند و اين قدرت بين تودههاي مردم توزيع شود.
قاجار ادامه داد: معتقدم حاكميت هرچقدر مايل به محدودكردن فعاليتها باشد باز هم نميتواند انجمنها را ناديده بگيرد و آنها را ببندد، سابقهي فعاليت انجمنهاي اسلامي به قبل از انقلاب بازميگردد. مگر ساواك توانست انجمنها را محدود كند كه در جمهوري اسلامي كه مدعاي اسلام دارد بتوان اين كار را كرد؟ به نظر من حاكميت به انجمنها لااقل به عنوان يك فرصت و سوپاپ اطمينان نگاهي دارد و فكر نميكنم عقلاي حاكميت ما را كنار بگذارند و اجازه دهند كه انجمنهاي اسلامي بسته شود. البته زمينهي فعاليت وجود دارد، ولي نه مثل هشت سال قبل، ممكن است برخي امكانات را در اختيار ما قرار ندهد و سنگاندازي كنند. ما اگر بتوانيم به لحاظ مالي جنبش دانشجويي را از دولت - به معناي عام - مستقل كنيم و بر اين مشكلات فائق آييم، تعطيل شدن جنبش دانشجويي دور از ذهن است.
وي گفت: جنبش دانشجويي ميتواند در همين شرايط سخت فعاليت خود را ادامه دهد، در اواخر دولت خاتمي هم كه ايشان براي مجوز نشست تحكيم، پيامي دادند، وزير خودش مجوز را به حالت تعليق درآورد! ولي آيا تحكيم قادر به برگزاري نشست نخواهد بود؟ خير، ما با برگزاري نشست در هر جايي ميتوانيم كار خود را انجام دهيم، معتقدم ما تحت همهگونه فشاري ميتوانيم فعاليت كنيم و فرصتهايي را فراهم كنيم.
نقاشي سپس اظهار داشت: اينقدر سياست ديو و دلبري را در پيش نگيريم، مطمئنا خاستگاه جديد، جايي است كه كل انجمنهاي اسلامي چه آنهايي كه عنوان مدرن دارند و چه انجمنهايي كه در قالب روشنگري و دموكراسيخواه تعريف ميشوند و علقههاي ديني قويتري دارند را تحديد ميكند. بايد ببينيم چه اتفاقي افتاده كه ما اينقدر ضعيف شديم كه فضاي موروثي و پدرسالارانهاي بر تحكيم حاكم شده و به جاي اينكه به ساختار دموكراتيك تن بدهد به فضاي محفلي تبديل شده است كه با اصل اصيل گردش نخبگان كه از اصول دموكراسي است منافات دارد. مشكلات دروني ما را به اينجا رساند و بيش از آنكه صاحبان قدرت ما را بترسانند اين مساله بايد ما را بترساند!
نقاشي ادامه داد: برخي ميگويند اين دور، دور آخر تحكيم است، تحكيم امسال دفن خواهد شد و اين مراسم ترحيم تحكيم است، حتي برخي صحبت از تحكيم در تبعيد ميكنند، اين دغدغههايي است كه وجود دارد. در مورد عنصر فشار خارجي هم اگر معتقديم بايد در جامعهي ايران دموكراسي را حاكم كنيم مظروف آن استقلال و تماميت ارضي كشور است و دموكراسي كه به واسطهي فشار، تهديد و ارعاب خارجي به وجود بيايد خاستگاه دروني ندارد و متزلزل است. اين جريان فشار و تهديد خارجي كه بتوانيم به وسيلهي آن فشار از بيرون و چانهزني از درون را مطرح كنيم نميتواند پايگاه قوي براي دموكراسي بومي و ايراني باشد.
قاجار گفت: من هم با تحكيم در تبعيد موافق نيستم و معنايي ندارد.
وي اضافه كرد: مطالبات ما الان به جايي رسيده كه خطوط قرمز را رد كرديم، يعني رسميت ما مستلزم اين است كه از خطوط قرمز عقبنشيني كنيم. اگر بخواهيم نشست را در دانشگاه برگزار كنيم، لازمهي آن اين است كه از برخي مطالبات دست برداريم و مسائلي را كه به آن اعتقادي نداريم ابراز كنيم، بالاخره بايد امتيازاتي بدهيم كه رسمي شويم و به نظر من چه بهتر كه اين امتيازات را ندهيم و بر عقايد خود پافشاري كنيم، اگر قرار است امكاناتي كه به واسطهي رسمي بودن به ما تعلق گيرد در قبال عقبنشيني از مواضعمان باشد ترجيح ميدهم مطالباتمان را مطرح كنيم و در فضاي غيررسمي فعاليت كنيم.
نقاشي نيز اظهار داشت: با اين وجود وقتي دولت جديد امكان برگزاري نشست را در دانشگاه ندهد مطمئن باشيد وزارت كشور آينده امكان تجمع و برگزاري نشست را در سالن يا حتي پارك نيز نميدهد.
قاجار گفت: شما تحكيم را فقط در قالب سمينارها و تجمعها و از اين دست، ديدهايد!
نقاشي پرسيد: قالب جديد چه خواهد بود؟
قاجار اظهار داشت: همين كه در بيانيهي تحكيم بعد از انتخابات، بحث ديدهبان جامعهي مدني مطرح شده است. در دورهي جديد نه تنها ما كه گروههاي عقبتر از ما نيز اجازهي فعاليت پيدا نميكنند، مجال انتخاب كردن و بازي در دست ما نيست. حال بياييم از مواضعمان و بسياري از مسايلي را كه در هشت سال قبل مثل دموكراسي، مكانيزمي براي تغيير قانون و گردش نخبگان نهادينه كرديم، عقبنشيني كنيم؟! ما ميتوانيم از تمام گروههاي سياسي داخل حاكميت بازخواست كنيم و آنها را به پاسخگويي واداريم و لحظه به لحظه آنها را نقد كنيم. ما ميتوانيم از حقوق احزاب و گروههايي كه مهجور افتادهاند و در حقشان اجحاف شده دفاع كنيم.
نقاشي پرسيد: با چه تريبوني؟
قاجار گفت: مگر در اين چند سال تريبون خاصي داشتيم؟ با هر تريبوني، در دانشگاه، خوابگاه، اتاقها، صحبت رود در رو و حتي راديوهاي خارجي ميتوانيم حرف بزنيم. به هر حال نميتوان ارتباط با جامعه را قطع كرد. در فضاي بستهي آينده كه مجال فعاليت براي گروههاي خاصي وجود ندارد، ديدهباني جامعهي مدني كه از سوي تحكيم عنوان شده است نقش مناسبي است.
نقاشي با بيان اينكه «يك ديدهبان جامعهي مدني بايد در درجهي اول در خود تمرين دموكراسي كند» افزود: بيانيهي ديدهبان جامعهي مدني با مسير تحكيم تعارض دارد. چرا زماني كه ما ميگفتيم به منزلهي تاكتيك و نه استراتژي به معين راي دهيم تا با وجود او فضاي حداقلي را ميتوانستيم داشته باشيم، كوتاهي شد؟! لااقل فضاي دانشگاهها به اين سمت ميرفت كه اين دغدغه را داشته باشيم كه همه چيز از ما ستانده خواهد شد.
وي افزود: من تصور ميكنم انديشهاي پشت سر اينكه ميفرماييد در فشار آبديدهتر خواهيم شد وجود دارد كه ميتوانيم با وجود احمدينژاد راديكالتر شويم و نيروهاي بيرون را با خود به همراه آوريم، اينطور نبود كه تحريميها از معين بدشان بيايد. به نظرم آنها فكر ميكردند آمدن احمدينژاد در اين برهه با استراتژي آنها همخواني بيشتري دارد.
قاجار نيز گفت: اولا من به عنوان يك دانشجو و نمايندهي انجمن اسلامي اميركبير آمدم و فقط جزئي از تحكيم وحدت هستيم و نبايد به اين واسطه كه ما جزو آن فراكسيون هستيم اتفاقات ناخوشايندي را كه بعضا افتاده به ما نسبت داد. دوم اينكه من هم دقيقا معتقدم اگر نهادي داعيهي دموكراسي دارد بايد اولا خودش دموكراسي را تمرين كند. ديگر اينكه ميگوييد برخي گروههاي تحريمي به دنبال راي آوردن احمدينژاد براي راديكالتر شدن بودند، من اصلا به اين قضيه اعتقاد ندارم و نسخهي تحريم را چيز ديگري ميدانم.
وي افزود: دو نگرش در تحكيم وجود دارد؛ يكي همچنان بر اصلاحات داخل حاكميت اصرار ميورزند ولي عدهي ديگر ميگفتند كه اين امكانپذير و قابل اجرا نيست و بايد موقعيت اجتماعي جديدي به وجود بياوريم و بدنهي اجتماعي فشارش را از بيرون به داخل حاكميت وارد كند و آن را به عقب ببرد. ما به دنبال فشار خارجي نبوديم، ميخواستيم بگوييم جريان سومي وجود دارد كه نه اصلاحطلب است و نه اقتدارگرا كه دموكراسيخواه است و مثل احزاب نگرش رو به قدرت ندارد. حداكثر ايرادي كه ميتوانند به ما بگيرند اين است كه چرا اعلام موضع كرديد، اجازه ميداديد مردم خودشان راي دهند، اي بسا معين راي ميآورد و فضايي به وجود ميآمد، ولي گويا فلسفهي تحريم را به نوعي ديگر براي شما تفسير كردند.
نقاشي گفت: معتقدم بخشي از كساني كه بحث تحريم را مطرح كردند چنين نگرشي داشتند.
قاجار نيز افزود: من هم به آن معتقدم.
نقاشي ادامه داد: به نظر من حضور و راي به معين تاكتيك بود نه استراتژي. استراتژي اين است كه ما به عنوان گروههاي مرجع اجتماعي نيروهاي روشنفكر و اصلاحطلب را به حكومت برسانيم تا از قبال آن منافع زيادي حاصل شود.
قاجار گفت: شما از چه فضايي حرف ميزنيد وقتي حضور يك دانشجوي فعال يا روشنفكر در دانشگاه با مشكل مواجه ميشود؟
وي دربارهي پيشنهاد به فعالان دانشجويي براي رسميتر شدن فعاليتها اظهار داشت: بچههاي خوبي باشند، رسميت پيدا ميكنند!
نقاشي نيز در همين باره اظهار نظر كرد: اگر ما در الگوي سير رسيدن گذار به دموكراسي را در دو كشور انگليس و فرانسه در نظر بگيريم، در كشوري مثل انگليس سير تاريخي گام به گام و آهستهاي وجود داشت، پيشنهاد من اين است كه در ايران رويههاي اقتدارگرايي را استحاله كنيم و در اين راستا از الگوي انگليسي استفاده كنيم و بر طبل الگوي فرانسوي نكوبيم؛ چرا كه الگوي فرانسوي پرهزينه است ولي الگوي انگليسي گام به گام و آرام بود. به نظر من استفاده از اين شگرد مهمترين راهكار براي جنبشهاي دانشجويي، روشنفكري و دموكراسيخواه است تا حركت دفعي، راديكال و جنبشي. دليل من نيز اين است كه فضاي حركتهاي راديكال و تنشزا ما را به سوي قهرمانپروري سوق ميدهد و فضاي جنبشي موجب ميشود حركتهاي فاشيستي سريع صورت بگيرد.
نقاشي ادامه داد: به نظر من عملا بايد در تحكيم و انجمنهاي اسلامي در شرايط به وجود آمده بازگشت به عقب كنيم، من در اين دوره با حركتهاي راديكال و تنشزا مخالفم، ديگر اين حركتها جواب نميدهد و بهتر است به جامعهي مدني برگرديم.
قاجار در ادامه گفت: جامعهي مدني يعني چه؟ يعني اينكه مردم را در قالب نهادها متشكل كنيم و فشار اجتماعي وارد كنيم كه وارد كردن فشار مسالمتآميز انقلابيگري نيست، ما ميگوييم تنها خطر براي آزاديخواهي، استفاده از خشونت است و اين خطوط قرمز ماست.
قاجار افزود: در ضمن اعتصاب غذا و تحصن، حركتهاي مدني و مسالمتآميزي هستند، ما اگر بتوانيم تمام مردم را در نهادهاي مدني متشكل كنيم اين كار تند نيست.
نقاشي گفت: به نظر من در مقابل دولت به معناي عام آن و به طور خاص در برابر دولت احمدينژاد نبايد اين كار را كرد چرا كه وقتي حركت به مرز خشونت برسد، جامعه حالت راديكال پيدا ميكند.
قاجار گفت: نميخواهيم وارد اين فاز شويم.
نقاشي اظهار كرد: شايد نخواهيد وارد اين فاز شويد ولي عملا با حركتهاي راديكال اين اتفاق ميافتد. من حضور در مقابل سازمان ملل و نامه به دبير كل آن و رفتارهاي اين چنيني را نميپسندم، اين كار يعني دست التماس دراز كردن و اين شائبه را به وجود ميآورد كه ما از خارج استمداد ميخواهيم، اين خط قرمز ماست.
قاجار نيز گفت: از نظر من هم دموكراسي مسالهاي درونزاست و تا وقتي مردم آمادهي پذيرش دموكراسي نباشند به وجود نميآيد، بايد فرهنگ و روحيهي مصالحه و مدارا جا بيفتد، وقتي اينها نباشد دموكراسي حاكم نميشود. ما نيز ابتدا بايد در داخل كشور بتوانيم فرهنگ دموكراتيك را بسط و تعميق دهيم. همچنين خيلي به وطنم علاقه دارم و در آن برهه شخصا با آن نامه مخالف بودم و آن را درست نميدانستم، ولي در كل تعامل با نهادهاي بينالمللي كه ايران به عضويت آن درآمده و تمام قراردادهاي كه آنها را امضا كرده است وطنفروشانه هم نيست، پس سازمان ملل و كميسيون حقوق بشر آن براي چه به وجود آمده است؟ اين استمداد از دول خارجي است كه مردود است.
نقاشي اظهار داشت: پس خيلي با شما مشكل ندارم، اما با نگاههاي تندتر در تحكيم ...
قاجار در اين بين گفت: فكر نميكنم چنين نگاهي بر تحكيم حاكم باشد، تمام دوستان ميهن خود را دوست دارند.
نقاشي هم گفت: تصور من نيروهاي غير ميهني نيست، من ميگويم اين روشها دموكراسي ايجاد نميكند، نه اينكه انگ بزنم، من ميگويم فشار بيروني را به عنوان فاكتور هم حساب نكنيم.
قاجار گفت: بعد از طرح مسالهي رفراندوم - به صحت و سقم آن كاري ندارم – انگار برخي از مسوولان گفته بودند كه اينها جاسوساند و نميتوان با آنها برخورد نكرد! معتقدم كه اينها پاكترين بچههاي مملكت هستند و اتهام جاسوس زدن و وطنفروشي، كار غير اخلاقي است. اينها دغدغههاي انساني و بشر دوستانه دارند و مردمشان را هم دوست دارند. اگر همينها ميخواستند، ميتوانستند داخل قدرت شوند و از مواهب قدرت استفاده كنند. مگر تحكيم بار ديگر نميتوانست اجماع را پشت يكي از كانديداها جمع كند؟ در حالي كه به همهي اينها پشت پا زدند.
نقاشي در ادامه اظهار داشت: من شخصا معتقد نيستم اينها جاسوساند ولي معتقدم تحليل و نگاههايشان زمينههايي ايجاد ميكند و سياستهايي اعمال ميكند كه ما به آن معتقد نيستيم.
وي در ادامهي ميزگرد ايسنا گفت: دولتي كه بر سر كار ميآيد اول بايد به طبقاتي پاسخگو باشد كه از او حمايت كردند و نه ما. پيام و گفتمان ما در اين دولت با شخص احمدينژاد تفاوت ميكند و فهم و گفتمان مشترك نداريم، انشاءالله با نيروهاي متعادلتري كه بر روي كار ميآورند اين فهم مشترك حدودي به وجود آيد.
نقاشي افزود: به صلاح مسوولان است كه در مقابل انجمنهاي اسلامي و نيروهاي فعال دموكراسيخواه نرمش بيشتري نشان دهند و سد و مانع نشوند. اگر فكر ميكنند از بين بردن آنها چه به صورت دفعي و چه تدريجي به نفع نظام است، تصور اشتباهي است. مطمئنا اين پتانسيلها اگر در وضعيت قانوني و روشن كار نكنند به شرايط گروهها و دستجات چريكي برميگرديم، پس براي كليت نظام بهتر است كه شرايط به اين سمت و سو نرود.
قاجار نيز در همين باره اظهار كرد: جنبش دانشجويي نياز به تعامل با احزاب ندارد ولي احزاب ميتوانند شاخهي دانشجويي داشته باشند. دربارهي تعامل با دولت نيز همان طور كه دولت خاتمي را نقد كرديم، دولت احمدينژاد نيز از نقد ما مصون نخواهد ماند و اميدواريم كه ايشان نقد ما را به خصومت تعبير نكنند. همچنين من برخلاف آقاي نقاشي كه به كابينهي معتدل معتقدند ميگويم احمدينژاد بر پايهي عقايد خود كساني را بياورد كه هشت سال يا چهار سال بعد با اين استدلال مواجه نشويم كه كابينه ناخالص بوده، ديگر حاكميت يكدست است، مجلس و شوراي شهر كاملا با شما همكاري ميكنند و هيچ كجاي نظام نمانده كه هم فكر با او نباشد، پس بايد پاسخگو باشد. احمدينژاد دقيقا عصارهي همان چيزي است كه اينها ميگويند نيروي مخلص انقلاب.
در ادامه، نقاشي گفت: برخلاف ساير دوستاني كه فقط به نقد و ناظر معتقدند، در شرايط فعلي بايد سياست اتحاد براي انتقاد را با احزاب و تشكلهاي اصلاحطلب برقرار كنيم و در نتيجه نيرويي قوي را در سطح احزاب سياسي و جامعهي مدني به وجود آوريم، چرا كه با توجه به روند گذار به دموكراسي كه نقش سازندهتري در جبهه خواهيم داشت، هر چند معتقدم احزاب سياسي و جامعهي مدني بايد از هم جدا باشند و انجمنهاي اسلامي بيشتر در جامعهي مدني ميگنجد. ما ميتوانيم در جهت اتحاد بر غناي تئوريك و فكري خود بيافزاييم، مطمئنم نيروهاي فكري قوي در احزاب سياسي وجود دارند كه ما را ياري ميكنند، در عين حال انتقاد خود را وارد ميكنيم و عقد اخوتي با هيچ حزب اصلاحطلبي نميبنديم.
قاجار نيز گفت: من تعامل را همكاري معنا كردم، هيچ وقت منكر گفتوگو، بحث و تبادل فكري نبودم ولي همكاري چيز ديگري است و من به آن قايل نيستم.
نقاشي گفت: من هم همچنين.
قاجار تصريح كرد: شخصا معتقدم تحكيم و جنبش دانشجويي نبايد وارد اين جبههي دموكراسيخواهي شود، شايد آنها فردا تصميم به شركت در انتخابات و حمايت از كانديدايي گرفتند.
نقاشي گفت: جبهه مجموعهاي است كه افراد در آن در مورد اصول كلي به نتيجهگيري ميرسند؛ حتي برخي شايد بگويند كه جبههي دموكراسيخواهي اسم دوم جبههي مشاركت است.
قاجار در اين ميان گفت: به باور من اسم دوم «جبههي دوم خرداد» است.
نقاشي افزود: نهضت آزادي و ملي – مذهبيها هم هستند.
قاجار گفت: دوم خرداد پوست اندازي شده است.
نقاشي اظهار داشت: جبهه با حزب فرق ميكند.
قاجار گفت: در زمان تشكيل جبههي ملي، عدهاي - كه مصدق و اللهيار صالح هم جزء آنان بودند - معتقد بودند جبهه بايد با حضور احزاب و بدون اضمحلال آنها شكل بگيرد ولي برخي ميگفتند جبهه متشكل از اعضاي گروهها برون نامشان است، بايد ديد آيا وقتي جبهه بناي شركت در انتخابات داشت و كانديدا معرفي كرد جنبش دانشجويي كه در اين جبهه قرار دارد نقش نقاد را بايد ايفا كند يا حامي؟ و اين خيلي خطرناك است. حتي ما نديديم كساني كه ميخواهند وارد اين جبهه شوند عملا از گنجي حمايت كنند.
نقاشي گفت: حجاريان كه در برنامهي حمايت از او آمده بود.
قاجار گفت: حجاريان تفاوت دارد، او تمام جبههي مشاركت نيست. تاجزاده چقدر موثر بود؟ نهضت آزادي و يزدي چه كردند؟ جنبش دانشجويي بايد بيرون جبهه باشد ولي از حركتهاي خوب جبهه مثل حقوق بشر دفاع كند. استقلال از اين جبهه اين مجال را ميدهد كه اگر جبهه خواست از مسير واقعي كمي آن سوتر بپيمايد باز هم نقد كنيم، اگر داخل جبهه باشيم اين ممكن نيست.
سپس نقاشي گفت: شما به اپوزيسيون مطلق اعتقاد داريد، من معتقدم بايد عمل هم كنيم؛ روشنفكري عملگرا.
قاجار نيز گفت: براي اين كار ميتوانيد عضو شاخهي دانشجويي يك حزب شويد.
نقاشي همچنان اظهار داشت: اتفاقا ايدهآل من همان است كه روزي جامعه به سمتي رود و احزاب آنقدر قوي شوند كه به جنبش دانشجويي نيازي نداشته باشيم، اصطلاح جنبش فضاي راديكال را به ذهن ميآورد.
قاجار در اين بين اضافه كرد: به دنبال كار صنفي برويم.
نقاشي ادامه داد: ما هفتاد سال جنبش دانشجويي داشتيم، معتقدم اگر احزاب و شاخهي دانشجويي آنها قوي شوند ميتوان كار آكادميك كرد و به نقد و صحبت پرداخت.
قاجار نيز گفت: من هم معتقدم اگر احزاب قوي تشكيل شوند، جنبش دانشجويي جمع شود.
نقاشي اضافه كرد: در جبههي دموكراسيخواهي؛ جبهه قوانين حزب را ندارد كه هر چه دفتر سياسي آن بگويد ما «سلمنا» بگوييم.
قاجار گفت: شما ميتوانيد بيرون جبهه باشيد و حمايت كنيد، در كنارش نقد هم كنيد.
ادامه دارد ...
نظرات