در ادامهي ميزگرد ايسنا، « ياشار قاجار » دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه اميركبير دربارهي نگاه خود نسبت به عنصر دين در فعاليتهاي سياسي گفت: در جامعهي ما واژگاني كه مورد استفاده قرار ميگيرند وضوح لازم را ندارند. سكولاريسم تحت عنوان لاييسم معني ميشود يعني «دينزدايي از جامعه»، در حالي كه سكولاريسم جدايي نهاد دين از نهاد حكومت است و نه دينزدايي از جامعه. در ديدگاه سكولاريسم، ديندار بودن فرد نبايد امتياز خاصي را براي شخص براي در اختيار گرفتن مسندهاي اجرايي و حكومتي فراهم كند و بالعكس ديندار نبودن هم نبايد امتياز منفي براي او باشد.
قاجار ادامه داد: به نظرم، كساني كه روشنفكري ديني را نمايندگي ميكنند مدام در حال عقبنشيني هستند، دين را پالايش ميكنند، بال و پرش را ميزنند و در نهايت از منظر اينها دين به عنوان چيزي جز يك تجربهي قدسي باقي نميماند.
« محسن نقاشي » عضو شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشكي نيز اظهار داشت: دامنهي جدا كردن حوزهي عمومي و دولت از حوزهي دين در لاييسته بسيار پررنگ است، در صورتي كه روند سكولاريسم اين پروسه را طي نكرده است. سكولاريسم حد زدن به نهاد سنت و دين داشته ولي لاييسته تقابل شديدي با آن دارد.
قاجار در اين ميان گفت: دين نهاد ارزشمندي است و بايد در جامعه باقي بماند و آخرين اميد تودههاست. بايد دين را از گزند آلوده شدن به سياست در امان داشته باشيم و از بسياري حقوق انسانهايي كه ديندار يا دينمدار هستند دفاع كنيم تا بتوانند از موهبتهاي موجود در جامعه استفاده كنند.
سپس نقاشي اظهار داشت: دين ذاتا ايدئولوژيك نيست و آنچه از ايدئولوژي بد است حق ويژه است و آنچه براي نظام دموكراتيك خوب است اين است كه هيچ شهروندي بر ديگري حق پيشيني ندارد. پس از نظر من در ايران كه در آن حوزه متولي رسمي دين است، سكولاريسم يعني اين كه نهاد دولت بايد از نهاد حوزه جدا شود.
قاجار تاكيد كرد: من هم نگفتم دين را بايد از سياست جدا كرد. من گفتم نهاد دين را بايد از نهاد سياست جدا كرد. من در سياستورزي خود، دين را مدنظر قرار ميدهم.
نقاشي هم ابراز عقيده كرد: معتقدم نبايد حق ويژه را براي گروهي به واسطهي ايدئولوژي قائل شويم؛ چراكه با نوعي تكثر مواجه ميشويم. به نظر من اينكه ما فكر كنيم نظام جمهوري اسلامي با وضعيت فعلي تنها مدل حكومت ديني است، اشتباه است.
وي خط فاصلهي تفكر خود با قاجار را اينطور عنوان كرد: من معتقدم دين اگر مقبوليت و اكثريت جامعه را به دست بياورد، اين يعني حضور دموكراتيك دين در عرصهي جامعه؛ يعني اگر اكثريت مومنان جامعه معتقد باشند كه ميخواهيم دين در قوانين ما حضور پررنگ داشته باشد، آنوقت بايد به عنوان يك دموكرات به او هم سلمنا بگوييم.
در ادامه، قاجار گفت: اگر در سيستمي براي يك فرد غيرمذهبي حق انتخاب شدن و انتخاب كردن قائل باشد، به همان اندازه كه يك مذهبي دارد، ملت هم مثلا از من نوعي بخواهند ـ مذهبي يا غيرمذهبي ـ كه نحوهي قانونگذاري و سياستگزاريها بر مبناي دين باشد يا نباشد، من هم موظف باشم بر مبناي خواست مردم اين را اجرا كنم، اين ايدهآل است.
نقاشي نيز گفت: معتقدم در سيستم حكومت دموكراتيك ديني با شرايطي كه شما ميگوييد مثل نقد، نصب و عزل بايد در آن وجود داشته باشد.
قاجار گفت: پس چرا ميگوييد دموكراتيك ديني؟ بگوييد دموكراتيك، گروههاي ديني هم برنامههايشان را ارايه دهند.
نقاشي اظهار داشت: آنچه شما ميگوييد پيشبيني است. مردم انتخاب ميكنند كه دين در عرصهي حكومت و قوانين باشد يا نباشد و همچنين دليلي وجود ندارد كه اساسا چون به حكومت دموكراتيك ديني معتقد شديم دين در اقتصاد و سياست دخالت كند. دين دو كاركرد دارد گاهي منبع، جايي هم ناظر است. من معتقدم جمهوري اسلامي مصداقي براي حكومت دموكراتيك ديني است، البته جمهوري اسلامي با اين ويژگيهايي كه گفتم.
قاجار نيز گفت: پس شما در حكومت مدنظر خود اين اجازه را به يك فرد كاملا غير مذهبي هم ميدهيد كه در يك انتخابات آزاد، عادلانه، رقابتي و كاملا دموكراتيك شركت كند؟
نقاشي در اين ميان گفت: اگر در شرايطي، جامعهي مومنان و دينداران به اين نتيجه برسند، از آن فرد استقبال ميكنند و او را به راس ميآورند ولي به صورت منطقي، البته در شرايط واقعي، ما چنين اتفاقي را كاملا بعيد ميدانيم. ما ميگوييم امكان حضور دموكراتيك دين در عرصهي اجتماع وجود دارد و اين گونه نيست كه دين نتواند در عرصهي سياست و در عرصهي عمومي حضور يابد.
قاجار اظهار داشت: اين عين دموكراسي است.
نقاشي نيز اضافه كرد: ما در مقابل اين تفكر هستيم كه ميگويد دين اساسا نبايد در عرصهي اجتماع حضور يابد؛ ما به اين «نبايد» حساسيم.
قاجار گفت: حكومتي باشد كه همهي گروهها اعم از ديندار و غير ديندار داخل آن شركت كنند و بتوانند قدرت را به دست بياورند.
نقاشي تصريح كرد: طبيعتا در چنين سيستمي، يك پايه به نام قانون اساسي وجود دارد كه ميتواند مفاهمهاي بين دولت و ملت ايجاد كند. نقطهي تمايز ديدگاه من و شما شايد اين است كه اگر گروههايي اين ميثاق (قانون اساسي) را به كل قبول نداشته باشند طبيعتا نميتوانند در هيچ جامعهاي جا داشته باشد.
قاجار گفت: كارل پوپر ميگويد بايد به همه آزادي داد جز به دشمنان آزادي، بنابر اين، اين مساله از نظر من هم اظهر من الشمس است. معلوم است كسي كه ميگويد اين ميثاق را قبول ندارم، حكايتش فرق دارد، زندگي در جامعه، نيازمند التزام به قانون است. فرض كنيد من نوعي، كاملا شيطانصفت هستم و اصلا به قانون شما معتقد نيستم ولي به آن التزام دارم، آيا بايد اجازه بدهيد كه زندگي كنم، روزنامه و رسانهي عمومي داشته باشم و عقايدم را ترويج كنم؟
نقاشي اظهار داشت: دقيقا تمام حقوق شهروندي و اينكه بتوان آزادي بيان، نوشتار و روزنامه داشته باشد را ميپذيرم ولي مسالهاي وجود دارد، الان قانون اساسي عراق را ميبينيم كه تقريبا به غير از بخش فدرالي، شبيه پيشنويس قانون اساسي ماست. در اين عهدنامه بين دولت و ملت عراق، مفاهيمي آمده كه مثلا ميخواهيم كليهي قوانين بر اساس اسلام باشد، اما من به بخشي از آن قانون انتقاد دارم كه فلان اصل و فلان اصل الي الابد قابل تغيير نيست، چون اين كار باب انقلاب و ناسازگاري را باز ميكند. ما اين الي الابدها را در دوران مشروطه هم داشتيم، ديديم كه الي الابد نشد، نبايد چيزهايي را بگنجانيم كه ممكن است تحولات انساني و اجتماعي آن را تغيير دهد. من با اين مخالفم ولي معتقدم وقتي عهدي بين ملت و دولت برقرار ميشود، ديگر كساني كه خداوند را قبول ندارند در حكومت نميتوانند جايگاه و پست دولتي داشته باشند. من اين را به عنوان عهدي بين دولت و ملت نگاه ميكنم.
قاجار گفت: من هم به قانون بر اساس راي اكثريت معتقدم.
نقاشي هم افزود: هر دگرانديشي ميتواند حق حيات داشته باشد.
قاجار گفت: پس به توافق رسيديم كه دموكراسي اصل است و تعيين ميكند حكومت چگونه باشد. تا اينجا را كه قبول داريد؟! مشكل دوستان ما با كساني است كه معتقدند دين نميتواند.
نقاشي گفت: بله، و ميگويند كه نبايد!
وي افزود: ما ميخواهيم بدانيم آيا دين در عرصهي عمومي ميتواند و اگر ميتواند به چه گونهاي ميتواند؟
قاجار گفت: در اين قضيه كه با هم مشكل نداريم.
قاجار همچنين دربارهي نگاه انجمنهاي اسلامي به جايگاه دين در جامعه، گفت: در تحكيم اگر اكثريت اعضا بخواهند روشنفكري سكولار را پيش برند، بايد به آن تن دهيم. در رابطه با جايگاه دين هم نظر شخصي من – حق ندارم جاي ديگران اظهارنظر كنم – اين است كه دين بايد در حوزهي خصوصي باشد و رابطهي معنوي بين انسان و پروردگارش باشد. من براي دين در جامعه نقش كاركردي قايل نيستم.
وي اضافه كرد: شايد ما انجمنها فعاليت مذهبي نكرده باشيم ولي اين به معني بيتوجهي به دين نيست. درست است ما الان دعاي ندبه و كميل برگزار نميكنيم ولي اين بيتوجهي به دين نيست.
نقاشي نيز در همين باره اظهارنظر كرد: انجمنهاي اسلامي به عنوان نهادهاي باسابقهي چندين و چند سالهي مدني و يا احزاب سياسي مسالهاش فرق ميكند. شوراي فرهنگي دانشگاه، نهادي اجماعي در دانشگاه است، ولي بسيج دانشجويي، جامعهي اسلامي و انجمن اسلامي اجماعي نيستند، نهادهايي هستند كه براي خود طرز تفكر، تلقي، بينش سياسي و يا نگرش دارند، به هر حال چيزي دارند كه بر مبناي آن مرام خود را تبليغ و ترويج ميكنند، به جذب نيرو ميپردازند و فعاليت ميكنند. در اين شرايط من به عنوان يك عضو انجمن اسلامي موظف نيستم تفكرات ماركسيستي را پاس بدارم، انجمنهاي اسلامي يك هويت تاريخي دارد كه به هويت بنيانگذارانش وصل ميشود در يك هويت تئوريك دارد. هويت تاريخي به شخصيت بنيانگذاران برميگردد كه آنها اساسا با چه تلقي و برداشتي انجمنهاي اسلامي را پايهگذاري كردند و دليلشان براي پسوند انجمن اسلامي دانشجويان چه بوده؟
وي افزود: مسالهي دوم، هويت تئوريك است. كلمه به كلمهي اسم يك تشكل مفهوم دارد. وقتي ما ميگوييم انجمن اسلامي هستيم، اين انجمن، «اسلامي» است و بايد موازين و گرايش اسلامي در آن لحاظ شود، ولي آن هيات حاكمهي دانشگاه هستند كه بايد متصدي آزاي عمومي و آزادي دانشجويان باشند. بر مبناي مصوبهي نهادي به نام شوراي عالي انقلاب فرهنگي – كه از نظر من جايگاه قانونياش جاي بحث است – بايد تمام تشكلها اسلامي باشد و تشكلهايي كه پسوند اسلامي نداشته باشند يا كارشان اسلامي نباشد، بخ ويژه تشكلهاي سياسي، اجازهي فعاليت ندارند.
به گزارش ايسنا، نقاشي همچنين ادامه داد: فكر ميكنيم اساسا انجمن اسلامي متعلق به طرز تفكر اسلامي است. ما ميتوانيم اين تلاش را بكنيم كه داخل انجمن اسلامي «اتاق فكر»هايي را تشكيل دهيم تا گروهها و گرايشهاي مختلف بحث و گفتوگو و مناظرهي فكري كنند و انشاءالله روزي برسد كه تمام گرايشهاي فكري داخل دانشگاه مرجع و پايگاه داشته باشند، ولي نبايد انجمن اسلامي را از هويت خود تهي كرد و تمام گرايشها از ماركسيست، ماترياليست و تمام گرايشهايي كه به اسلام هيچ پايبندي ندارند وارد انجمن شوند.
در ادامه، قاجار اظهار داشت: آيا فكر ميكنيد اعضاي يك تشكل بعد از 40 سال از تاسيس آن حق دارند كه آن را تغيير دهند؟
نقاشي اظهار داشت: شما فقط به هويت تاريخي اشاره كرديد، در حالي كه در مورد هويت تئوريك صحبت نكرديد. انجمن اسلامي به هر حال تشكل است يا نه؟ اساسنامه دارد يا نه؟ من معتقدم با توجه به هويت تئوريك بر مبناي مرامنامه و اساسنامه چون ما انجمن را به عنوان يك تشكل اسلامي ميشناسيم هرگز مخالف اين نيستيم كه تشكلهاي غير اسلامي در دانشگاه حضور داشته باشند ولي معتقديم كيان انجمن اسلامي و هويت تئوريك تاريخي آن بر اسلاميت آن تكيه دارد.
قاجار سپس گفت: اكثريت اعضا مسلمان هستند، در كتابهاي توضيحالمسائل ذكر شده كه اگر يك فرد به صورت زباني شهادتين بگويد مسلمان است، و چون مسلمان محسوب ميشود، از تمام حقوق يك مسلمان برخوردار است، به طور مثال من نوعي اگر با عقايد ماركسيستي شهادتين بگويم، مسلمان محسوب ميشوم، آنوقت وارد انجمن ميشوم با همان عقايد قبلي و هيچ كار مذهبي نميكنم، شما حق داريد به من بگوييد كه مسلمان نيستم؟ حتي كساني هستند كه ميگويند چرا فلان استاد دانشگاه را كه ماركسيست است به فلان برنامه دعوت كرديد؟
نقاشي اظهار داشت: معتقدم استاد دانشگاهي كه ماركسيست هم باشد ميتواند وارد دانشگاه شود، معتقدم عضو انجمن اسلامي دست كم تظاهر به عدم دينداري نميكند، بايد دينباور باشد.
قاجار در اين بين گفت: يعني قبل از ورودش، تفتيش عقايد كنيم؟
نقاشي اظهار داشت: اين تفتيش عقايد نيست. الان يكي از محافظهكاران اگر بگويد من اصلاحطلب هستم، پس ميخواهيم عضو شوراي مركزي جبههي مشاركت شوم، هيچ عقل سليمي حكم ميكند كه جبههي مشاركت اين اجازه را بدهد؟
قاجار گفت: منطق حكم ميكند.
نقاشي اظهار داشت: من [اينچنين] قانع نميشوم و فكر نميكنم كس ديگري هم قانع شود.
قاجار گفت: الان شما ممكن است صرف اينكه تظاهر به مذهبي بودن نميكنم، از حضور من در انجمن اسلامي ممانعت به عمل آوريد.
نقاشي گفت: ما ميخواهيم به عنوان انجمن اسلامي فعاليت سياسي كنيم، داعيهي ما نيز جريان روشنفكري ديني و عرفي است، ما ميگوييم عضو انجمن اسلامي ما در درجهي اول ...
قاجار در اين ميان پرسيد: اصل بر برائت است؟
نقاشي گفت: اصل بر برائت را قبول داريم.
قاجار گفت: شما بگوييد مصداق تظاهر به بيمذهبي چيست؟ يعني در بحث ايدئولوژيك خدا را انكار كند؛ اين ميشود غير مسلمان بودن؟
نقاشي اظهار داشت: من پا را از اين فراتر ميگذارم، معتقدم مجموعهي انجمن اسلامي بايد منادي اسلام باشند. انجمن اسلامي كه پارادايم فكري آن روشنفكري ديني است بايد دينباوري، عدالتطلبي و دموكراسيخواهي را در بر بگيرد.
قاجار گفت: مثلا من در انجمن اسلامي، فعاليت مذهبي نميكنم، كنسرت موسيقي ميگذارم، كار خيريه ميكنم، فعاليت سياسي هم ميكنم و در جريان انتخابات بيانيه هم ميدهم ولي شما ميگوييد حتما بايد مسلمان بودن را بروز داد.
نقاشي تاكيد كرد: تظاهر به يكسري اعمال فرق ميكند.
قاجار در اين ميان گفت: اصل بر برائت است.
نقاشي اظهار داشت: روشنفكري ديني به هر حال براي من الگوي پذيرفته شدهاي است، معتقدم اگر شما سكولار، لاييك يا ماترياليست هستيد، جاي چنين نيرويي در انجمن اسلامي نيست.
قاجار گفت: اگر به عنوان مثال باشد ولي اظهار نكند چه؟
نقاشي تصريح كرد: ما اصل را بر برائت ميگذاريم. كسي كه هست و ابراز هم ميكند و ميگويد سكولار هستم و روشنفكري ديني و اساسا دين شما را قبول ندارم، فكر نميكنم وقتي چنين شخصي با اصول اوليهاي تشكلي تناقض داشته باشد، معتقد باشيد كه بايد بتواند وارد آن شود.
قاجار نيز گفت: معلوم است كه چنين كسي نميتواند عضو انجمن اسلامي باشد.
گزارش از خبرنگار ايسنا «الهه حميديكيا»، دبير خبر «علياصغر شفيعيان»
انتهاي پيام
نظرات