گفت‌وگوي تفصيلي با مسوول بسيج دانشجويي استان تهران تند رفتيم... مبارزه فقط دانشجويي... پل دانشگاه با احمدي‌نژاد... دانشجويان كشورهاي اسلامي... مخالف تكصدايي

« ابراهيم متوليان »، رييس شوراي تبيين مواضع بسيج دانشجويي استان تهران، سال 1382 از تخصص جراحي دانشگاه تهران فارغ‌التحصيل شد. او 12 سال متوالي دانشجوي دانشگاه تهران و همچنين عضو بسيج دانشجويي بود.

متوليان در دوره‌اي هم پزشك معتمد حجت الاسلام والمسلمين سيدمحمد خاتمي، رييس جمهور پيشين بود و او را در سفرها همراهي مي‌كرد.

او معتقد است بسيج از نظر آمار و ارقام بزرگترين تشكل دانشجويي است و اهداف مقدسي دارد و از زمان تأسيس تا به حال معتدل‌تر شده است.

ارتباط بسيج را با تشكل‌هايي كه با نظام جمهوري اسلامي عناد دارند به رابطه‌ي ايران و اسرائيل تشبيه مي‌كند، اما تشكل‌هايي مثل انجمن اسلامي دانشجويان را از اين امر بري مي‌داند و مي‌گويد كه با وجود ارتباط با آنها در صورت اختلاف‌نظر، فقط «مبارزه‌ي دانشجويي» مي‌كنند.

او همچنين مي‌گويد كه با وجود همسو بودن آنها با دولت، از سهم‌خواهي پرهيز مي‌كنند و هر وقت كه لازم باشد به نقد آن مي‌پردازند.

ايسنا: اكنون مهم‌ترين دغدغه‌ي شما در مورد فعاليت سياسي در دانشگاه‌ها چيست؟

متوليان: در حال حاضر به دنبال تنش‌هاي چند ساله، شاهد ركود سياسي هستيم. به ويژه در دوره‌ي اول خاتمي بعد از سال 80، ركود و وازدگي بين دانشجويان ايجاد شد كه براي ما نگران كننده بود. مقام معظم رهبري گفته‌اند دانشجو نبايد غير سياسي باشد، ولي بعضي مسوولان دانشگاه‌ها، به ويژه دانشگاه آزاد تصور مي‌كنند هر چه دانشگاه آرامتر و دانشجويان سياسي نباشند بهتر است، ولي اتفاقا من مي‌گويم رشد و بالندگي در دانشگاه وقتي است كه دانشجويان بي‌تفاوت نباشند، به ويژه در مساله‌ي سياسي، مهم‌ترين دغدغه همين است.

به نظر من در انتخابات اخير هم خيلي جذاب نبود، و جايگاه جنبش دانشجويي مانند گذشته فعال نبود و شايد ساير اقشار جامعه فعال‌تر بودند. بايد براي اين چاره انديشيد كه دانشجو نسبت به نظام سياسي، آينده‌ي سياسي، دولت و كشورش بي‌تفاوت نباشد و نسبت به اركان نظام حساس باشد. به نظر من حساسيت پايين آمده و علتش سياسي كاري شديد بود كه افراد سعي مي‌كردند از دانشگاه به عنوان باشگاه احزاب استفاده كنند و دانشجوها را در حدي مي‌ديدند كه هر موقع مي‌خواستند در تنش‌هاي سياسي و اجتماعي نيرو داشته باشند و از دانشجو استفاده كنند.

به نظر من طي دو دوره‌ي رياست جمهوري اخير اين مهم‌ترين آفت جنبش دانشجويي بود كه الحمدالله چند سال آخر دانشجوها متوجه شدند چون با خود اظهارات تئوريسين‌ها مواجه شدند كه وقتي تنش و شلوغي بود مي‌گفتند «دانشجو»، وقتي تمام مي‌شد مي‌گفتند «دانشجو بايد عقبه‌ي تئوريكش را تقويت كنند، دانشجوها بالغ نيستند». به همين دليل بايد براي چهار سال آينده فكري كرد، تغيير فضا هنوز شفاف نيست و خيلي چيزها هنوز مشخص نشده است.

فضاي سياسي دانشگاه به دو وزير علوم و بهداشت خيلي ارتباط دارد. تيپ و شخصيتي و سوابق آنان خيلي تاثيرگذار است، همان طور كه تغيير دكتر معين به دكتر توفيقي فضاي سياسي دانشگاه را عوض كرد. بايد جمع‌بندي شود و علاوه بر وزرا، معاونان آنها مشخص شوند، يك فاكتور مهم به نظر من ساختار وزارت‌خانه‌ها از نظر پرسنل است. فكر مي‌كنم بايد جايگاه تشكلي دانشگاه حفظ شود. من هميشه مي‌گويم سه حالت مي‌شود ايجاد كرد: با دولت، در دولت، بر دولت. يا اينكه واقعا وارد دولت شويم مثل دفتر تحكيم وحدت كه وارد رده‌هاي مختلف مديريتي شدند، من با اين شيوه صد در صد مخالفم، به ويژه تشكل‌هاي دانشجويي كه با دولت اصولگرا همگرا هستند بخواهند سهم‌خواهي كنند. اين بدترين حالت براي يك تشكل است، چون هميشه يك حزب و جناح برقرار نيست در حالي كه عمر تشكل‌هاي دانشجويي طولاني است.

ما سعي مي‌كنيم اصولي را كه دولت پيگيري مي‌كند نهادينه كنيم و فضاي سياسي و اجتماعي را فراهم كنيم تا دولت بتواند به اهداف متعالي خود برسد. زماني بر دولت هستيم كه دولت از اصولي كه قول داده افول كند و آن را دنبال نكند، اين طور نيست كه ما هميشه با دولت باشيم، انتقادمان را مي‌كنيم و آن لحظه كه فكر مي‌كنيم خلافي اتفاق افتاده، بر دولت مي‌شويم. جايگاه تشكل‌هاي دانشجويي آرمان‌خواهي و عدالت‌خواهي است و به دنبال اين نيستم كه چيزي را صد در صد بپذيريم. اگر حتي سوابق و تاريخچه‌ي جنبش‌هاي غير ديني را بررسي كنيم، اين آرمان‌نخواهي را ادامه داده‌اند و اگر جايي از اين آرمان‌خواهي افول كرده‌اند، متضرر شده‌اند.

ايسنا: در چهار سال آينده سياست شما چطور خواهد بود؟

متوليان: در چهار سال آينده نبايد دچار افراط و تفريط شويم، نقش ما خيلي تعيين كننده است، اگر قرار باشد به يكباره تغييرات اساسي در فضاي دانشگاهي ايجاد كنيم، اين تفريط است. اگر تا به حال افراطي اتفاق افتاده است با اين مخالفيم، كسي كه بخواهد با يكباره متحول كند مخالفيم. با توجه به اينكه عمري از انقلاب گذشته تصميم‌گيري متعادل شود، و ما هم تلاش مي‌كنيم دانشگاه متعلق به همه‌ي دانشجوها باشد، همه‌ي تشكل‌ها و افراد بتوانند حرف‌شان را بزنند. اجازه نخواهيم داد مديري فضا را طوري ببندد كه فقط يك تشكل خاص حرف بزند. من معتقدم موفقيت دانشگاه اين است كه همه‌ي تشكل‌ها با ايده‌ها و افكار مختلف بايد حضور داشته باشند و مديري به فكر جمع كردن تشكل‌ها نباشد اما براي اين شراط قائليم.

معتقديم جنبش دانشجويي و افكار دانشجويي شناسنامه‌دار نيست، بايد توسط مديريت دانشجويي، تشكل‌هاي دانشجويي به صورت قانونمند شناسنامه‌دار شوند تا پاسخگو باشند و مرامنامه و اساسنامه‌شان شفاف شود، اما با محدوديت و تك صدايي مخالفيم و معتقديم راه پيشرفت، چند صدايي است. در اين ايام اين ضعف جنبش دانشجويي بود كه بدون شناسنامه اسامي منتشر مي‌شد. تشكل بايد بدنه‌ي دانشجويي داشته باشد، الان تشكل‌هايي هستند كه فقط دو نفره‌اند.

ايسنا: در دولت گذشته چه وقت‌هايي بر دولت بوده‌ايد؟

متوليان: نمونه‌ي آن تحصن جلوي وزارت علوم و تشكيل حلقه‌ي انساني دور سازمان انرژي هسته‌يي بود. براي ما مهم نيست چقدر افكار دولت با ما همسو است، فكر مي‌كنيم جايگاه بسيج والاتر از آن است كه صرفا جناحي باشد، اما در مقاطع مختلف انتقادات يا پشتيباني هم مي‌كنيم. مثلا در دولت هاشمي به بسياري مديريت‌ها ايراد گرفتيم و انتقادات شديد كرديم. حتي در مساله 18 تير هم چه كساني را كه به كوي حمله كردند و چه كساني كه بعدها بر اين مساله به عنوان يك موج سوار شدند، نقد كرديم و به هيچ عنوان يك سويه قضاوت نكرديم كه به نظر من اين يكي از افتخارات بسيج است كه هيچگاه زير پرچم يك فرد سينه نزده و هميشه دنبال عدالت بوده است.

ايسنا: آقاي متوليان! شما براي بسيج دانشجويي تقدس قائليد؟

متوليان: جايگاه و فرهنگ بسيج مقدس است، اما همه‌ي افراد مقدس نيستند. بسيج اهداف مقدسي دارد و افراد وقتي مقدس مي‌شوند كه اين اهداف را دنبال كنند. پايه‌ريزي بسيج با افكار پاك و دستورات متبرك حضرت امام (ره) انجام شده است. اگر اهداف بسيج آن طور كه بايد پياده شود، مقدس است، اما اسم بسيج بالفعل مقدس نيست، فرهنگش مقدس و نجات‌بخش است.

ايسنا: با توجه به برخي اختلاف نظرات درباره‌ي بسيج دانشجويي، بفرماييد كه به نظر شما بسيج دانشجويي نهاد است يا تشكل؟

متوليان: بسيج بعد از جنگ زير نظر سپاه نبود، خيلي‌ها به اين توجه نمي‌كنند. بسيج زمان جنگ واحد بسيج بود و مجموعه‌اي مستقل. بعد از جنگ به فرمان امام(ره) نيروي مقاومت بسيج تشكيل و نيروي سپاه شد. زمان جنگ بسيج به خاطر اضطرار وارد جنگ شد و به آن شكل نظامي داد، در حالي كه هدف اوليه‌ي تشكيل آن نظامي نبوده است. كساني يا نمي‌دانند يا مغرضانه به اين هدف توجه نمي‌كنند. بسيج با انگيزه‌ي اينكه از انقلاب دفاع كند به وجود آمده نه دفاع نظامي، هر نوع دفاعي اين فضا كه وارد فاز جنگ، بسيج مجبور شد لباس رزم بپوشد و به نظر من بلافاصله بعد از جنگ هم بسيج سعي كرد كه از اين فضا بيرون بيايد ولي چون مدت زيادي در جنگ بود ساختار نظامي گرفته بود. اما الان مسوولان نظام مي‌دانند كه در بحران‌ها و حوادث غير مترقبه تنها بسيج مي‌توانند با اين ساختار قوي و تجربيات دفاع مقدس نجات‌بخش باشد. بسيج دانشجويي هم چنين وضعيتي دارد. جالب است كه هيچ اقشاري از بسيج نيست كه قوانين آن در شوراي زير نظر رييس جمهور تصويب شود.

بسيج دانشجويي كاملا دووجهي است، بخش ساختاري، سازماندهي، ارتباطات و پشتيباني آن مشخصا با نهاد بسيج و نيروي مقاومت است كه وجه نهادي است. اما وجه تشكلي آن دقيقا مثل تشكل‌هاي دانشجويي ديگر، قوانين آن توسط شوراي عالي انقلاب فرهنگي تعيين مي‌شود، يعني كاملا مستقل است. بسيج دانشجويي بعد از تشكيل در دانشگاه اصلا انگيزه‌ي نظامي نداشت، امام(ره) هم بسيج دانشجويي را تشكل خطاب مي‌كرد. هم‌چنين گفتند (نقل به مضمون) كه فرزندان انقلابي من خودشان را براي يك مبارزه‌ي علما و عملي آماده كنند. بعد از آن در سال‌هاي اول تشكيل بسيج در دانشگاه‌ها، من و دكتر «زاكاني» و چند تن از دوستان ديگر فقط برنامه‌هاي علمي و فرهنگي را دنبال مي‌كرديم و يك مورد هم برنامه‌هاي نظامي را دنبال نمي‌كرديم، تنها برنامه‌اي كه كمي رنگ و بوي نظامي داشت بازديد از جبهه‌ها بود، ما تمام اقشار دانشجوها را به اين اردو مي‌برديم و با فرهنگ جبهه‌ي آشنا مي‌كرديم، يعني تنها تماس ما با فاز نظامي خاطرتمان بود كه خيلي لذت‌بخش بود.

به نظر من بسيج خيلي خوب وارد فاز ديگري شد، اما بالاخره مثل كسي است كه دشمن زياد دارد و افراد به دنبال نقطه‌ي ضعف براي آن هستند. امام گفته بودند افراد نظامي نبايد وارد مناقشات سياسي شوند. اينها اول ما را نظامي جلوه مي‌دادند، بعد مي‌گفتند نبايد وارد كار سياسي شويد! يعني آنها سعي كردند تاريخ را طوري دستكاري كنند تا ما را نظامي جلوه دهند، در حالي كه بسيج با منظور غير نظامي تشكيل شد، به ضرورت جنگ وارد آن شد و بعد از آن چون ديدند از نظر ساختاري قوي شده، بخشي از آن را به نيروي مقاومت بسيج تبديل كردند. اما الان بسيج فرهنگيان، دانشجويي، پزشكان، اساتيد و مهندسين و ... هست كه كاركرد نظامي ندارند، رويكرد نظامي در برنامه‌هاي ما نيست، اما كاري كردند كه مانع كار سياسي ما بشوند، بحمدالله ما مقاومت كرديم.

در فضاي دانشگاه‌ها كه فكر مي‌كرديم بعضي اهداف نظام و انقلاب را تحريف مي‌كنند ميدان مبارزه براي ما باز شد و اين نعمت بزرگي بود كه در اين ايام آبديده شديم و ديگر با آزمون و خطا برخورد نمي‌كنيم و بسياري از دوستان ما سياستمدار حرفه‌يي شدند و از حالت آماتور خارج شده‌اند. نمونه‌اش هم بسياري دوستاني هستند كه بعد از فراغت از بسيج دانشجويي وارد مجلس و جاهاي مختلف شدند و انسان‌هاي توانمندي هستند.

تربيت نيروي انساني و رشد اعضاي بسيج نشاندهنده‌ي اين است كه ما رويه‌ي درستي را پيگيري كرديم وگرنه من معتقد نيستم بسيج صرفا تشكل يا صرفا نهاد است. ما دو وجهي هستيم، يك عقبه و ريشه‌ي عميق و مقدس داريم كه افكار امام(ره) و منويات ايشان در تشكيل بسيج است كه برايمان اهميت دارد و بر آن پافشاري مي‌كنيم. ديگري تشكلي بودن ماست، نمي‌گوييم صد در صد درست عمل كرديم، اتفاقا من به نگاه آسيب‌شناسانه و نگاه به گذشته معتقدم.

بسياري جاها معتقدم تند رفتيم، بعد به اشتباهات‌مان پي برديم، تعامل كرديم، معتقدم بسياري جاها ضعيف عمل كرديم و سعي كرديم بعدا جبران كنيم. مثلا در برخورد با دانشجو در سال‌هاي اول برخي خانم‌ها علاقمند نبودند با حجاب خاصي وارد بسيج شوند، اما ما اين را در سال‌هاي بعد تعديل كرديم. در سال‌هاي اول بدون اينكه قانوني باشد، بچه‌ها نمي‌پذيرفتند خانمي بدون چادر وارد بسيج شود ولي بعد از آن در اردوهاي دانشجويي بسيج، خواهران با حجاب مطلوب خود مي‌آيند، اصلا سخت‌گيري نكرديم. اما معتقديم فضاي اردوهاي ما فضاي سرشار از اعتقادات و پاكي باشد. معتقدم بسيج دانشجويي هر دو جنبه‌ي خود را خوب رعايت كرده است، نه گذاشته از اصل و نسبش جدا شود كه راهش را گم كند، از طرف ديگر توانسته به عنوان يك تشكل در دانشگاه بين تشكل‌هاي ديگر، در تعاملات دانشجويي شركت كند.

ايسنا: نحوه‌ي تعامل بسيج با ساير تشكل‌هاي دانشجويي اعم از مخالف و موافق و همفكر و غير آن در اين چند سال اخير چگونه بوده است؟

متوليان: من تشكل‌ها را به موافق و مخالف تقسيم نمي‌كنم، معتقدم دو تقسيم‌بندي وجود دارد، تشكل‌هايي هستند كه با منافع ملي، نظام جمهوري اسلامي و اهداف انقلاب همراهي دارند – نه اينكه انتقاد ندارند يعني معاند نيستند – با اينها هيچ مشكلي نداريم. يعني نظر مخالف را سليقه مي‌دانيم. اما اگر تشكلي باشد كه با اين اصل مخالف باشد با آن هيچ تعاملي نداريم، حتي من در جلسه‌ي آنها شركت نمي‌كنم، اگر به ميزگردي با آنها دعوت شويم برخورد ما مثل جمهوري اسلامي با اسرائيل است.

ما با تشكلي مثل انجمن اسلامي و جامعه‌ي اسلامي كه اصول انقلاب را قبول دارند و معتقد به استحاله‌ي نظام نيستند تعامل داريم، حتي كمك‌شان مي‌كنيم. اما با تشكلي كه با اصول نظام و انقلاب معاند باشد، با توجه به اينكه بسيج به اصول انقلاب گره خورده است، هيچ تعاملي نداريم، نظريه‌پردازي و مبارزه مي‌كنيم اما برخورد فيزيكي هم نداريم. مثلا اگر نشريه‌اي در دانشگاه منتشر شود كه توهين مي‌كند ما سعي مي‌كنيم با قلم جواب دهيم. هيچ وقت اقدام فيزيكي نمي‌كنيم، شما نمونه‌اش را نمي‌بينيد كه اقدام فيزيكي كنيم. معتقدم محيط دانشگاه محيط برخورد و تضارب افكار است، اما مبارزه مي‌كنيم، وظايف تشكلي خود را انجام مي‌دهيم، نبايد در ذهن بگير و ببند بيايد و سابقه هم ندارد. ما فقط مبارزه‌ي دانشجويي مي‌كنيم.

اما مثلا وقتي تشكل‌هاي دانشجويي مثل انجمن اسلامي از اركان نظام انتقاد مي‌كند، حداكثر اين كه جبهه مي‌گيريم و با تعاملات و جلسات آن را روشن مي‌كنيم و نزديك مي‌شويم و فكر مي‌كنيم به گفته‌ي مقام معظم رهبري، بسيج مي‌تواند با 95 درصد دانشجويان عام فعاليت داشته باشد. شايد سه، چهار درصد هستند كه با نظام مخالفت دارند.

ما اصلا در مورد كساني كه سلايق سياسي متفاوتي با ما دارند، نظر مبارزاتي نداريم. در اين چند سال، به چند تا از بيانيه‌هايشان جواب داديم. سعي كرديم بحث كنيم و در جلسات مختلف آنها را به نقد بكشيم. اما هيچ وقت اين چهره را از بسيج ظاهر نكرديم كه ما مقابل تشكلي هستيم، اتفاقا ما تشكل‌ها را در طول هم مي‌بينيم، يعني معتقديم بسيج هم بايد به اين جريان دانشجويي كمك كند، خود را مقابل تشكل ديگري نمي‌بينيم و خود را رقيب هيچ تشكل ديگري لحاظ نمي‌كنيم.

ايسنا: مهمترين تغيير سياست بسيج در چند سال اخير چه بوده است؟ به گفته‌ي خودتان تعديل شديد؟

متوليان: من اسم اين را تعديل نمي‌گذارم، معتقدم پختگي در كار ايجاد شده است. شايد متعادل‌تر شده باشد. بالاخره ما يك تشكل دانشجويي جوان بوديم، الان حدود 14 سال از عمر بسيج در دانشگاه مي‌گذرد، خوب خيلي از كارها در ابتدا مي‌توانست آزمون و خطا باشد اما به نظر من اين آزمون و خطا زود قوام پيدا كرده است.

اصول سياسي ما در اين چند سال تغيير نكرده است. ما به مباني نظام، انقلاب، دانشجو و دانشگاه پايبنديم. ما دانشگاه را از اركان اصلي نظام مي‌دانيم و معتقديم بايد به آن توجه شود و از آلودگي و نفوذ بيگانه، فرهنگ ليبرال و غربي جلوگيري كرد.

معتقديم دانشگاه بايد اسلامي باشد، امكان دارد در تعريف اسلامي بودن، نظر من با همكار ديگري تفاوت داشته باشد، اما اگر مبنا را فرمايشات مقام معظم رهبري قرار دهيم، برايمان روشن مي‌شود، به دليل راهنمايي‌هاي ايشان بر سر مباني كمترين اختلاف را داريم. يك رويه‌ي تخريب اين است كه در اين چند سال سعي مي‌كنند ما را از رهبري و مرجعيت جدا كنند. به نظر من رمز پيروزي مبارزاتي مردم، تبعيت از رهبري بود. اين اصل در بسيج هم روشن و زنده است و آن اين است كه به نقش رهبري خيلي اهميت مي‌دهيم و فرمايشات ايشان براي ما روشني‌بخش است و سعي كرديم اين را در دانشگاه جا بيندازيم. در اين چند ساله هم اگر فرد منصفي رهنمودهاي ايشان را بخواند، به عنوان فردي كه در تمام ابعاد تسط دارند، به ويژه در فرمايشات دانشجويي هم خيلي وقت گذاشته‌اند، فرمايشات ايشان مفيد بوده است. علي‌رغم اينكه عده‌اي سعي مي‌كردند جوان‌ها را طوري بار بياورند كه نسبت به فرمايشات ايشان واكنش نشان دهند، اما به نظر من فرمايشات ايشان اينقدر قوي است كه افراد را جذب كرده است.

خبرنگار ايسنا: آيا ايرادي يا بحثي درباره‌ي به آيين‌نامه‌ي فعاليت تشكل‌هاي دانشجويي داريد؟

«ابراهيم متوليان»: آيين‌نامه‌ي ضعيفي است. يعني بايد در وزارتخانه نهادينه شود، حتي اختلافات و تناقضات زيادي دارد. مثلا در اين چند سال رويه‌ي برخورد با تشكل‌هاي دانشجويي روشن و شفاف نبود، يكسري به دادگاه شكايت مي‌بردند و برخي هم كميته‌ي انضباطي. به نظر من لازم است در آن بازنگري شود، منظور دولتي شدن نيست، بلكه تشكل دانشجويي بايد تعريف داشته باشد، بايد مرامنامه را شفاف در اختيار بگذاريم، اين بايد نهادينه شود كه وجود ندارد. بسياري از تشكل‌هاي دانشجويي مرامنامه ندارند و هر روز به صورت گردشي تغيير جهت و افكار مي‌دهند. اگر كسي مي‌خواهد تغيير افكار دهد بايد اعلام كند تا دانشجوي جواني كه وارد دانشگاه مي‌شود بداند با چه كسي طرف است. به نظر من يكي از جنبه‌هاي توسعه‌يافتگي در سياست اين است كه افراد و تشكل‌ها شناسنامه‌دار شوند.

اين به نظر من سوء استفاده از دانشجوست كه هر كسي بدون مطرح كردن مرامنامه از دانشجو استفاده كند، اين وازدگي ايجاد مي‌كند. بسياري خانواده‌ها را مي‌بينيد كه زمان ورود دانشجو به دانشگاه به او مي‌سپارند كه وارد تشكل‌هاي دانشجويي نشود. به تبع دانشجو بي‌تفاوت بار مي‌آيد و وقتي بعد از فارغ التحصيلي مدير و كارشناس شود، نسبت به مردم هم بي‌تفاوت مي‌شود. بايد در فعاليت سياسي بداني كه به كجا مي‌روي، نبايد دانشجو بي‌تفاوت بار بيايد، و نبايد تك بعدي پيش رود و فقط درس بخواند و نداند كه اين درس به چه كاري مي‌آيد. دانشجوي سياسي فقط اين نيست كه ابزار سياستمداران شود. من با اين مخالفم كه احزاب در دانشگاه شعبه داشته باشند، تشكل دانشجويي هم بايد با مديريت دانشجويي اداره شود. اين چند ساله تشكل دانشجويي با مديريت بيرون از دانشگاه اداره مي‌شد، حتي برخي از آنها نشان دانشگاهي نداشتند.

ايسنا: ارزيابي شما از آرايش فكري فعالان سياسي دانشجويي چيست؟

متوليان: يكي بسيج است كه از نظر آمار و ارقام بزرگ‌ترين تشكل دانشجويي است. ما تنها تشكلي هستيم كه از كمك‌هاي بيروني استفاده نمي‌كنيم، نه اينكه حمايت نشويم ما در امكانات سخت‌افزاري به صورت خيلي محدود از بيرون دانشگاه مثلا سپاه و ارتش به ما كمك مي‌كنند، اما اغلب كار و فعاليت‌مان از طريق نيروي انساني است. دانشگاه هم بسيج را براي خود و محيط فرهنگي يك ابزار كمكي مي‌داند، يعني مدير دانشگاه مي‌داند كه نمي‌تواند به تنهايي فضاي فرهنگي و اجتماعي دانشگاه را اداره كند. بسياري جاها سعي مي‌كنند از بچه‌ها استفاده كنند. من هم اگر مديريت دانشگاه در دستم بود، حتما از تشكل‌ها به ويژه براي فضاي فرهنگي و علمي دانشگاه كمك مي‌گرفتم.

تشكل‌ها نبايد سري از بيرون دانشگاه داشته باشند، شعار من هميشه اين بود كه تشكل دانشجويي بايد توسط دانشجو و دانشگاه اداره شود. يعني اگر فارغ‌التحصيل شدم نبايد در دانشگاه كار دانشجويي كنم. ما الان استادي هستيم كه تجربه‌ي زمان فعاليت خود را انتقال مي‌دهيم، بنده اينجا بيشتر نقش مشاورت و پشتيباني دارم. بچه‌هاي ما شوراي 15 نفره‌اي دارند كه با انتخابات برگزيده مي‌شوند، اين شورا حق اظهارنظر دارد و مثلا راي‌گيري مي‌شود كه جلوي سفارت انگليس تجمع بكنيم يا نه، فلان بيانيه را بدهيم يا نه. همين باعث شده است كه روح تشكلي ما روز به روز تقويت شود. ما در سال‌هاي اول اين تجربه را نداشتيم و در بسياري از تصميم‌گيري‌ها دچار مشكل مي‌شديم، يا تند مي‌رفتيم، يا كند مي‌رفتيم و بچه‌هاي خودمان اعتراض مي‌كردند. الان در شوراي تبيين مواضع كه در سال 78 تشكيل شده است، خودشان در مورد مسايل مختلف تصميم‌گيري مي‌كنند. حتي وقتي خطايي اتفاق مي‌افتد اول مي‌پرسيم كه در شورا بوده يا نبوده است، اگر در شورا بوده قابل احترام است، بالاخره هر شورايي كه كار سياسي مي‌كنند defect دارند، بزرگ‌ترين تشكل‌هاي سياسي هم defect سياسي دارند. برخي تشكل‌ها، كوچك و جمع شده‌اند، اما استعداد بزرگ شدن را دارند به شرطي كه موقعيت تشكل‌ها حفظ شود، اين خلط شدن با دولت و سهم‌خواهي از آن، آفت همين تشكل‌هاست، من نگران اين تشكل‌ها هستم كه بخواهند با دولتي موافق افكار خود ببندند و اين باعث شود كه لطمه ببينند، اتفاقا اينها بايد از توان دانشجويي‌شان استفاده كنند، مثل دانشگاهي كه بدون دانشجو اعتبار ندارد، تشكل دانشجويي هم اگر عضو دانشجويي نداشته باشد ارزشي ندارد. ملاك من براي اعتبار يك تشكل دانشجويي اعضاي آن است. اينكه فلان خبره‌ي سياسي در دانشگاه اميركبير يك كاري را پايه‌گذاري كند، ذره‌اي ارزش ندارد، اما يك دهم همان اگر تحرك در دانشگاه توسط دانشجو انجام شود خيلي ارزش دارد. در آيين‌نامه‌ي تشكل‌هاي دانشجويي آنها بايد به حدي از اعضا برسند كه تشكل بتواند مجوز بگيرد ولي اين رعايت نمي‌شود. اگر اين رعايت شود تشكل‌هاي ديگر قوام پيدا مي‌كنند، و وقتي شناسنامه‌دار شوند، رقابت ايجاد مي‌شود.

ايسنا: به نظر شما مهم‌ترين ويژگي جنبش دانشجويي مسلمان چيست؟ تفاوت آن، جنبش دانشجويي غير مسلمان در چيست؟

متوليان: مهم‌ترين خصوصيت تشكل‌هاي دانشجويي به صورت عام، عدالت‌خواهي و آرمان‌خواهي است، اما فاكتور اضافي براي دانشجوي مسلمان اين است كه مبارزاتش جهت‌دار است. مبارزات دانشجويي غير مسلمان فقط براي يك هدف است و اگر اين هدف تحقق پيدا كرد، شعله خاموش مي‌شود، اما روح مبارزه‌ي جنبش دانشجويي مسلمان اين است كه مثل اصول و مباني اعتقادي خاموش شدني نيست چون به معاد معتقديم، به اين ترتيب دائما اين مبارزه ادامه پيدا خواهد كرد. يعني هر جا كه ظلمي وجود دارد، جنبش دانشجويي بي‌تفاوت نيست. خصوصيت جنبش دانشجويي مسلمان اين است كه براي آينده‌اش فكر مي‌كند و برنامه دارد. الان عقب‌افتادگي در علوم انساني باعث شده لطمات زيادي به دانشگاه وارد كرده است، بسياري دروس غربي در علوم انساني داريم كه هيچ سنخيتي با مباني ديني ما ندارد و در دانشگاه‌هاي خودمان تدريس مي‌شود. يكي از افتخارات بسيج هم اين است كه تنها تشكلي است كه بحث علمي را مطرح كرد، مثلا آخرين سمينار نانوتكنولوژي در دانشگاه اميركبير از سوي ما برگزار شده، ولي رسانه‌ها تا به حال روي اين كار نكرده‌اند كه كدام تشكل بيشتر كار علمي كرده است. تشكل ما 75 درصد كار اثباتي كرده و 25 درصد كار سلبي، مقاومت و مخالفت كرده است، هيچ تشكلي اين كار را نمي‌كند. به نظر من كار تشكل دانشجويي فقط كار سياسي نيست. هدف ما روز به روز پوياتر و تلاش ما بيشتر مي‌شود.

ايسنا: وضعيت جنبش دانشجويي را در كشورهاي مسلمان و نيز كشور‌هاي منطقه چطور ارزيابي مي‌كنيد؟ آيا برنامه‌اي براي ارتباط با آنها داريد يا نه؟ هدف مشترك شما چه مي‌تواند باشد؟

متوليان: با دانشجويان كشورهاي سوريه، لبنان، عربستان، عراق - زمان صدام - صحبت كردم، تشنگي زيادي براي مبارزه و همسو شدن وجود دارد، ولي مديريت وجود ندارد. يعني به خاطر مسائل سياسي، تعاملات سخت بوده است. با توجه به اينكه شرايط محيط از الكترونيك و ارتباطات خيلي متاثر شده است، بايد براي اين فكر كرد.

مي‌توان افكار را نزديك كرد تا تشكيلاتي براي آن ايجاد شود. بهترين كار اين است كه يك سيستم اطلاع‌رساني ايجاد شود، پل خوبي است. در يك كلام، تشنگي وجود دارد ولي همراهي اغلب دولت‌ها و‌ ميزان آزادي موجود در كشور ما، در ديگر كشورها نيست كه آنها بتوانند به راحتي فعاليت كنند. در برخي كشورها اظهارنظر كردن بسيار سخت است، در برخي كشورها مثل مالزي آزادتر است، در لبنان بد نيست، سوريه خيلي بسته است، يا مثلا در عراق تشكل‌هاي دانشجويي فعال نيستند، به ويژه اينكه در آنجا مديريت دانشگاهي انگليسي - آمريكايي است، يعني حتي مديريت آموزشي‌شان دست عرب نيست. اگر جمهوري اسلامي خوب عمل كند و در تعاملات، حساسيت ايجاد نشود، مي‌توان هسته‌اي مركزي براي فعاليت‌هاي جنبش دانشجويي اسلامي به وجود آورد.

ايسنا: تعامل شما با دولت آينده را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

متوليان: منتظريم ببينيم فرمول و بدنه‌ي دولت چگونه خواهد شد، شعارهاي دولت را كاملا به خاطر سپرديم، شايد تنها تشكلي بوديم كه افكار خيلي نزديكي با اين شعارها داشتيم و بدون اغراق 80 – 90 درصد بچه‌هاي ما مدافع شعارهايي بودند كه احمدي‌نژاد مطرح كرد. خيلي از بچه‌هايمان از نزديك فعاليت مي‌كردند، به ستاد ايشان مي‌رفتند و صحبت مي‌كردند. بدنه‌ي ما در انتخابات موافق شعارهاي ايشان بود – نه اينكه ما هدايت كنيم – چون ايشان استاد دانشگاه بود و در چند دانشگاه مثل شريف، امام صادق(ع) و علم‌وصنعت ايشان با بسيج ارتباط مستقيم داشت.

شعارهاي دولت جديد را دنبال مي‌كنيم تا محقق شود – نه به اين جهت كه مچ‌گيري كنيم – ما سعي در نهادينه كردن، فضاسازي در دانشگاه و عملياتي كردن و انتقال نظريات ايشان به دانشجو و دانشجو به ايشان داريم و با آوردن ايشان به دانشگاه سعي مي‌كنيم پل دانشگاه با ايشان را برقرار كنيم چرا كه براي نظام نجات‌بخش است كه افكار ايشان مثل مديريت ساده‌زيست، مديريت فاقد هرج و مرج، برنامه‌ريزي و قانونمند كردن بسياري كارها، مديريت جوان، اطمينان داشتن به نسل بعدي و پوست‌اندازي پياده شود. ما از اول گفتيم بايد نسل اول انقلاب در اتاق فكر قرار گيرد، در غير اين صورت انقلاب پيشرفت نمي‌كنند، چرا كه مثلا مديري كه بيست سال مديريت كرده، هر چه داشته جاري كرده، اين بايد در جايگاهي قرار گيرد كه از اين به بعد هدايت كند و نظر دهد و اطمينان كند؛ الان زمانش فرا رسيده است.

حضرت امام(ره) هم به جوان‌ها اعتماد كرد كه حماسه آفريدند، الان فضايي ايجاد شده كه مي‌گويند نمي‌توانند، اما شعار احمدي‌نژاد اين بود كه ما مي‌توانيم. ما معتقديم جوان‌ها مي‌توانند و براي نهادينه كردن آن فضاسازي مي‌كنيم. اما اگر از اين شعارها عدول شود – چون آقاي احمدي‌نژاد معصوم كه نيستند – انتقاد و پافشاري مي‌كنيم. الان بچه‌ها فعالند به اين معنا كه مشكلات را احصا مي‌كنند، در مورد وزارتخانه و دانشگاه پيشنهاد مي‌دهيم، با ستاد جوانان‌شان و ستاد انتخاب نخبه‌ها ارتباط برقرار كرديم. از اين به بعد حاضريم كار كارشناسي كنيم و اطلاعات دهيم، حتي اگر بگويند كار اجرايي كنيد - نه اينكه در دولت مسووليت بگيريم - كاري را قبول كنيم، مثلا در حوادث غير مترقبه با آغوش باز استقبال مي‌كنيم و ارتباط‌مان را حفظ مي‌كنيم و توقع داريم دكتر احمدي‌نژاد فرصت بيشتري براي تشكل‌هاي دانشجويي بگذارند.

گفت‌وگو از خبرنگار ايسنا « الهه حميدي‌كيا »، دبير خبر « علي‌اصغر شفيعيان »

انتهاي پيام

  • چهارشنبه/ ۲ شهریور ۱۳۸۴ / ۱۳:۴۱
  • دسته‌بندی: سیاسی2
  • کد خبر: 8406-00882
  • خبرنگار : 71132