به قول خودش «زماني ايجاد تشكل سياسي در دانشگاه آزاد، غير قابل باور بود»، اما اكنون چند اتحاديهي تشكلهاي دانشجويي در دانشگاه آزاد فعال هستند و او دبير كل اتحاديهي اول است.
«اميرعباس اسماعيلي»، بيست و پنج ساله، دانشجوي رشتهي برق دانشگاه آزاد اسلامي واحد مركز است.
او معتقد است كه «دانشجويان دانشگاه آزاد از فضاي سياسي دور شدهاند»، لذا آنها را مقصر ميداند و ميگويد كه خود دانشجويان دانشگاه آزاد بيشتر به عرصهي سياسي علاقهمند شوند. گرچه همچنين ميگويد كه فعاليت سياسي در دانشگاه آزاد هزينه دارد، البته از نوع مالي!
با او دربارهي فعاليتهاي سياسي در دانشگاه آزاد، اتحاديهي متبوعش، آينده، و ... به گفتوگو نشستيم.
ايسنا: چرا فعاليتهاي سياسي دانشجويان دانشگاه آزاد با دانشجويان دولتي قابل مقايسه نيست؟
اسماعيلي: اولا فضاي خاصي در دانشگاه آزاد حاكم است و تمامي كساني كه در دانشگاه آزاد فعاليت ميكنند، هزينه [مالي] ميپردازند و با توجه به اينكه كار دانشجويي مستلزم صرف زمان است، حاضر نيستند زمان را از دست بدهند و طول ترمهاي دانشجوييشان را بيشتر كنند.
ثانيا فعاليت دانشجويي در دانشگاه آزاد بسيار نوپاست، به دليل اينكه دانشگاه آزاد حدود بيست سال بيشتر از تاسيس آن نميگذرد و قدمت آن در مقايسه با دانشگاه دولتي بسيار كمتر است. تشكلهاي دانشجويي در دانشگاه آزاد نيز از سال 75 آغاز به كار كرده است، بنابراين بايد صبر كرد تا با تلاش بيشتر، مجموعه به اندازهي توانمندياش رشد كنند.
ايسنا: آيا تصور نميكنيد كه خواست سياسي دانشگاه آزاديها همانند ديگر دانشجويان باشد، اما شايد فضاي لازم براي آنها فراهم نشده است؟
اسماعيلي: فعاليت در دانشگاههاي مختلف متفاوت است، در بعضي واحدها از فعاليت اين تشكلها جلوگيري شده، با اين وجود بعضي واحدها داراي فضاي فعال دانشجويي هستند، البته هر چند نسبت فعاليت در دانشگاه آزاد نسبت به دولتي كمتر است ولي با تلاشهاي صورت گرفته از سال 75 تاكنون، فضاي متعادل و رو به پيشرفتي را شاهد هستيم.
ايسنا: با توجه به اينكه تاكيدات امام (ره) و رهبري هميشه بر فعاليت سياسي دانشگاهيان صورت گرفته است، به نظر شما چگونه ميتوان زمينهي فعاليت سياسي در دانشگاه آزاد را فراهم كرد؟
اسماعيلي: فضاي لازم براي فعاليت دانشجويان فراهم بوده ولي بعضي وقتها در مديريتها تا حدي سليقهاي عمل شده است. با اين وجود خود دانشجويان دانشگاه آزاد بزرگترين مقصرها در ايجاد اين فضا هستند، چون از فضاي سياسي دور شدهاند. بنابراين هر چه فضاي مطالبات بيشتر باشد، فضا بازتر خواهد شد.
ايسنا: يك نگاه انتقادي به دانشگاه آزاد اين است كه شايد دانشجو فقط به فكر تامين هزينهي تحصيل برود و هيچ فعاليت ديگري از جمله سياسي نداشته باشد، نظر شما چيست؟
اسماعيلي(لحظهاي فكر كرد و گفت): در بعضي موارد مديران دانشگاهها نيز مقصر هستند ولي اگر تشكلهاي دانشجويي بخواهند سمت و سوي خاصي بگيرند مستلزم اين است كه از طراوت گستردهتري در اين زمينه برخوردار شوند.
ايسنا: راهكارهاي فعاليت گستردهتر در دانشگاه آزاد از نظر شما چيست؟
اسماعيلي: دانشگاه آزاد در صدد سازماندهي هر چه بيشتر مجموعهي مستقل دانشجويان دانشگاه آزاد است و با صدور مجوزها و كمكهاي مالي توسط دانشگاه و دبيرخانه، تسهيلاتي فراهم شده است، البته بخش عمدهاي از اين تسهيلات به سال 77 يعني سالي كه تشكل ايجاد شده برميگردد.
وجود تشكلهاي مختلف در دانشگاه آزاد يك چيز عجيب و غريب بود و هيچ كس باور نميكرد كه در دانشگاه آزاد تشكل سياسي به وجود آيد. اين چنين شد كه اين فعاليتهاي سياسي نتيجه داده و هماكنون دانشگاه آزاد نيز حرف براي گفتن دارد، در غير اين صورت فضايي كه اكنون در دانشگاه حاكم است، وجود نداشت.
البته اين پيشرفت فضاي سياسي و تشكلها كه بخش مهم پيشرفت در دانشگاه آزاد هستند، بايد جا بيفتد و بايد سعي كنيم تا اين تشكلها سازماندهي شوند و نقش واحدها را در شكلگيري اين تشكلها گسترش دهيم، همچنين بايد تشكلهاي دانشجويي را در مسائل صنفي واحدها دخالت بيشتري دهيم تا مطالبات خود را با دانشجويان تطبيق دهند.
اگر فضا را به گونهاي فراهم كنيم كه مطالبات ما با مطالبات اكثر دانشجويان يكي شود، فضاي دانشگاه به رشد اصلي خود ميرسد و اين رشد در فضاي كلي دانشگاه هم تاثير ميگذارد و اين تشكلها ميتوانند در دفاع از حقوق تشكل و سهمخواهيشان در مسائل سياسي كشور موثر باشند تا به عنوان يك اهرم مدافع گونه در واحد دانشگاهي عمل كنند.
ايسنا: آيا دانشجويان دانشگاه آزاد تنها بايد به تحصيل بپردازند و فعاليتهاي ديگر را كنار بگذارند؟
اسماعيلي: نه، دانشجويان ميتوانند در زمينههاي مختلف فعاليت كنند و تاثيرگذاري آن را ببينند، البته در مورد فعاليتهاي سياسي راهكارهاي مناسب نميتواند از طرف مديريت باشد، خود دانشجويان بايد به كار سياسي علاقمند باشند، بنابراين بايد انگيزهاي را به صورت فردي ايجاد كنيم. فضاي امسال با فضاي دوم خرداد 76 متفاوت است و انگيزهي آن هم در مقايسه با الان فرق كرده، انگيزههاي دانشجويان كمتر شده است، همچنان كه بسياري از اين تشكلها حضور نداشتند.
حضور دانشجويان در شكلگيري فضاي دوم خرداد سال 76 بسيار موثر بود و دانشجويان حضور خود را در جامعه و انتخابات تاثيرگذارتر ميدانستند، ولي هر چه از آن زمان به سالهاي فعلي نزديكتر ميشويم، ميبينيم كه اعتماد مردم و دانشجويان به يكديگر كمتر شده و با توجه به اينكه دانشجويان وارد بدنهي قدرت شدند همين وارد شدنشان باعث شد كه بحث نقاد بودن تشكلهاي دانشجويي كمتر شود و دربارهي عدالتطلبي انتقادات كمتري از سوي دانشجويان نيز مطرح شود.
عامل مهم پيروزي خاتمي در انتخابات دورههاي قبل، حضور فعال دانشجويان در عرصهي انتخابات است. دوم خرداد فاصلهاي بين جنبش دانشجويي و بدنهي قدرت بود و مردم احساس ميكردند كه خواستههاي جنبش دانشجويي، عدالتطلبي، رفع تبعيض و حل مشكلات معيشتي است و بعد از آن عملا بدنهي دانشجويي، گروهي با نام اصلاحطلب را روي كار آورد كه بعد از ورود به قدرت بحثهاي قبل هم از بين رفت.
در دورهي فعلي دانشجويان حضور خود را كمتر ميبينند، يعني خود جناحها و احزاب كشور هم تمايلي به حضور دانشجويان در عرصهي سياسي ندارند. چون ميدانند آنها جنبش دانشجويي عدالتطلب و آزاديخواه هستند و ميدانند اين جنبشهاي عدالتطلبانه در ايجاد دولت آينده بحثهاي خاصي را دنبال ميكند، بنابراين هر چه جنبش دانشجويي از بدنهي قدرت جدا شود تاثير زيادتري ميتواند در اقبال مردم به انتخابات داشته باشد.
ايسنا: غالب تشكلهاي دانشجويي دانشگاه آزاد در انتخابات اخير موضعي واحد در حمايت از يك كانديدا داشتند، اين براي خود شما جالب نيست؟
اسماعيلي: حدود 60 درصد از آقاي هاشمي حمايت كردند و 40 درصد ديگر از ايشان حمايت نكردند، ولي دليل اينكه چرا تشكلها از يك فرد خاص حمايت كردند اين است كه هاشمي به دانشگاه آزاد نزديكتر بود و ما راحتترين ديدارها را با ايشان داشتيم. دانشجويان هم فكر ميكنند اگر فلان كانديدا به عنوان رييس جمهور انتخاب شود مطالبات آنها را بهتر پيگيري ميكند، لذا به سمت او ميروند.
ايسنا: تصور نميكنيد كه همگرايي سياسي بين تشكلهاي دانشجويي دانشگاه آزاد با مديريت دانشگاه وجود دارد؟
اسماعيلي: اينكه در واحدهاي دانشگاه، بين مديريت دانشگاه و تشكلهاي دانشجويي تعاملي وجود داشته باشد، يك نقطهي قوت براي ما محسوب ميشود.
البته اگر به اين نتيجه رسيديم كه عملا تشكلهاي دانشجويي ما بدنهاي براي مديريت ميشوند، بسيار بد است و بايد تلاش كنيم اين چنين نشود. اگر دانشجويان ابزاري شوند كه در كنفرانسهاي مطبوعاتي از آنها با اين عنوان كه اين تعداد تشكل و اتحاديه داريم، ياد شود، خيلي بد است و در شان جنبش دانشجويي نيست. شايد روساي واحدهاي بسياري داشته باشيم كه عملا از كانديداي خاصي حمايت نكردند اما تامين آن آرمانها و نيازهاي دانشگاه آزاد، يك دليل اصلي براي سوق دانشجويان به سوي يك كانديداي خاص بود.
ادامه دارد...