سیاوُش آریا، کنشگر و پژوهشگر میراث فرهنگی در بخشهایی از یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: یادمانهای تاریخی و فرهنگی و آیینها و آداب و جشنها و ... به جا مانده از نیاکان و گذشتگان را امروزه میراث فرهنگی مینامند. ایران یکی از کشورهایی است که به اَنگیزۀ فرهنگ غنی و شکوهمند خود در جهان باستان دارای ارزش ویژهای است و سخنهای فراوانی برای گفتن دارد و یکی از تمدنهای کهن باستان است که تاثیر ژرف و به سزایی بر جهانیان داشته است. همچنین کشور ایران را شاید بتوان از معدود کشورهای جهان باستان دانست که تا به امروز دارای گسست فرهنگی نبوده است. به سخنی دیگر فرهنگ و هنر، ادب و معماری و آیینهای ایرانی پس از جهان باستان (پایان دوره ساسانیان) به دوره نوین و اسلامی انتقال پیدا کرده و بدون گسست و با تغییراتی اندک و به فراخور زمان و مکان و تا به امروزه دنباله یافته است...
اما نزدیک به آغاز به کار دولت چهاردهم بحث بر سر گزینش وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی داغ شد و تا بدانجا پیش رفت که کمیتهای شکل گرفت و از درون آن فهرست پانزده تَن بیرون آمده که به رییس جمهور پیشنهاد شده است. پیش از آنکه به این جستار بپردازیم، باید وضعیت میراث فرهنگی و یادمانهای تاریخی و فرهنگی کشور را در چهار پنج سال گذشته کوتاه بررسی کنیم.»
این کنشگر میراث فرهنگی مدعی است که «بدون رودربایستی و بر پایۀ اسناد و شواهد و حتا بازدیدهای میدانی نگارنده در چندین استان کشور وضعیت یادگارهای تاریخی در یکی از بدترین دوران خود به سر میبرد و بیشتر آثار و بناها و محوطههای تاریخی رو به نابودی بوده است.
کند و کاوهای غیرمجاز قاچاقچیان و سوداگران بر پایۀ آمار رسانههای رسمی چندین برابر شده و قاچاق آثار تاریخی بیش از پیش رو به فزونی گذاشته و وضعیت در این زمینه بحرانی است.
مرمتهای غیراصولی به سبب لابیگری در برخی ادارههای میراث فرهنگی استانها خود داستانی است پر آب و چشم! دستاندازیهای نهادها و اُرگانهای دولتی و گاه خصوصی خود داستان غماَنگیز و درازدامانی دارد که در چند سال گذشته به بهانههای عمران و آبادی و به کام سودجویان بسیار فزونی گرفته است و بسیاری از محوطههای تاریخی و باستانی کشور نابود شده و یا در آستانۀ ویرانی است. گواه همۀ این سخنان، گزارشهای رسمی در رسانهها در سالهای گذشته و البته بازدیدهای میدانی نگارنده دستکم در ۵ استان مهم کشور بوده که گزارش های آن ها در رسانه ها و غیره و یا مدارک و اسناد موجود است.»
در ادامه سیاوش آریا نوشته است : «هم اینک با چنین وضعیتی بحرانی بنا است که وزیری را برای وزارتخانۀ میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی گزینش کنیم تا از کیان فرهنگ و تاریخ این سرزمین پاسداری و نگاهبانی کند. باید کسی بر مسند وزارت خانۀ میراث فرهنگی بنشیند که هم تخصص در زمینۀ میراث فرهنگی را دارا باشد و هم مدیری توانمند، با درایت و قدرت چانهزنی را داشته باشد و هم بتواند مدیران خوب و متخصص و پاکی را در پژوهشگاه میراث فرهنگی، معاونت وزاتخانه و به ویژه مدیرکلی استانها را گزینش و معرفی کند تا شاید کورسوی امیدی به یادمانهای تاریخی و فرهنگی و ملی کشور در دل دوست داران و کارشناسان میراث فرهنگی دمیده شود.
با نگرش به سخنان بالا باید نگاهی به فهرست پانزده تَنی که برای وزارتخانۀ میراث فرهنگی از سوی کمیتهای شکل گرفته، پیشنهاد شده اند، انداخته شود. شوربختانه در میان افراد نام برده شده، هیچ فرد متخصص میراث فرهنگی که مهمترین ماموریت و در اولویت امور سه گانۀ وزارتخانه است، دیده نمیشود. برخی از این افراد، هیچگونه سابقه مدیریتی در زمینۀ میراث فرهنگی نداشته و ندارند و تنها فردی سیاسی به شمار میآیند که بیگمان گزینش آنها وضعیت میراث فرهنگی را بدتر خواهد کرد.
شماری از این فهرست که پیشتر در وزارتخانۀ میراث فرهنگی سرگرم کار بوده و پست مدیریتی نیز داشتهاند، کارنامه خوب و قابل قبولی در زمینه میراث فرهنگی نداشته و تنها در زمینه گردشگری فعالیتی آن هم غیرقابل دفاع داشتهاند. حال اینکه مهمترین اولویت و وظیفه در وزارتخانه، موضوع میراث فرهنگی است. همچنین برخی نیز که به عنوان استاد دانشگاه معرفی و پیشنهاد شدهاند، هیچگونه تخصصی در زمینه میراث فرهنگی ندارند...
رییس جمهور پزشکیان، نگذارید فردی غیرمتخصص و یا سیاسی با نفوذ قدرت بر مسند تاریخ و فرهنگ کشور و میراث فرهنگی تکرارناپذیر و ارزشمند آن، تکیه زند که بیگمان یادمانهای تاریخی و فرهنگی که شناسنامه و هویت ملی مردمی با فرهنگ هستند، خدشهدارتر شده و از صفحۀ روزگار و چهرۀ تاریخ زدوده خواهد شد.
رییس جمهور پزشکیان، نگذارید لابیگری و سیاسی بازی وارد وزارتخانۀ میراث فرهنگی که مهمترین وزارتخانه فرهنگی کشور است و با شناسنامه ملی مردم در پیونده بوده، خدشهدار شود.»
انتهای پیام