این را حمیدرضا کشاورزی میگوید و معتقد است: «برای ثابت کردن این موضوع که دارای فرهنگی ویژه هستیم باید خط بنایی را به ثبت جهانی برسانیم، هرچند که متأسفانه خط بنایی حتی به ثبت ملی هم نرسیده است! این مسئله نشان میدهد که کسی به این خط توجهی نمیکند. این درحالی است که رسمالخط و زبان ما یکی از مولفههای ایرانی و هویتساز ما است، اما متأسفانه خط و خوشنویسی جزو اولویتهای مسئولان مربوطه نیست. درواقع، آنها این توجه را ندارند که هویت، چه چیزهایی را شامل میشود و هنوز فکر میکنند که هرآنچه بهعنوان مشکل در جامعه جاری و ساری شده به دلیل گوشی موبایل است! درحالی که آنها پایههای هویتی را رها کردهاند و طبیعتاً کودکان، نوجوانان و البته جوانان به سایر موارد روی میآورند.»
در ادامه، بخش اول گفتوگوی ایسنا با حمیدرضا کشاورزی میاندشتی، پژوهشگر و طراح خط بنایی را بخوانید.
- آیا میتوان دورهای برای آغاز خط بنایی متصور بود؟
ما دقیقاً نمیدانیم آغاز خط بنایی متعلق به چه دورهای است، اما اولین نمونههای تاریخدارِ آن را میشود در مسجد جامع برسیان در شرق اصفهان و متعلق به سال ۴۹۸ هجری قمری دانست، که البته نمونههای همزمانِ آن نیز منار مسجد گار ۵۱۵ هجری قمری و محراب مسجد جامع شهر گز است که به سال۵۰۰ تا ۵۲۵ هجری قمری تعلق دارد، یا در منار مسجد جامع ساوه نیز که مربوط به سال ۵۰۴ هجری قمری است نمونههای خط بنایی وجود دارد. این آثار مربوط به یک بازۀ زمانی ۱۵ تا ۲۰ ساله هستند، اما به جهت نوع طراحیِ پیشرفتهای که دارند ما مطمئنیم که قبل از این تاریخ نیز چنین خطی وجود داشته و پیش از این ابداعشده است، اما نمونهای قبل از موارد یادشده نداریم که تاریخدار باشد.
آیا در ابداع خط بنایی نام شخص خاصی مطرحشده است؟
من نامی از واضع خط بنایی در هیچ بنا و کتابی ندیدم؛ حتی در کتاب زندهیاد آقای زمرشیدی یا زندهیاد آقای ماهرالنقش و یا در اطلس خط مرحوم فضائلی چنین چیزی را ندیدم. ما واضعان خط نستعلیق و سایر خطوط را میشناسیم، اما در مورد خط بنایی چنین نیست. همین الآن اگر از فردی که خوشنویس باشد یا تاریخ خط را بررسی میکند بخواهیم که یک نفر طراح خط بنایی را نام ببرد، نمیتواند.
- چرا؟
اول اینکه خط بنایی در دست خوشنویسها نبوده بلکه دستِ معماران بوده است و جالب این است که ما اسنادی از معماریمان نداریم درحالیکه اسناد خوشنویسی و نگارگری زیادی داریم، خود بنا وجود دارد اما نقشههایش نیست و وقتی نقشۀ بنا وجود ندارد معمولا نام طراحان خطوطی که در بنا بهکاررفته و نام معمارها هم وجود ندارد مگر اینکه در یک بنا نوشتهشده باشد که این مسجد را مثلاً استاد علیاکبر اصفهانی ساخته است یا اینکه در آن بنا کتیبۀ خطی وجود داشته باشد و در گوشۀ آنهم نام هنرمندش را نوشته باشند، اما برای خط بنایی چنین چیزی نداریم چون آن را خود معمار کار میکرد. شاید بتوانیم بگوییم قوامالدین شیرازی برای خط بنایی، شناسنامهدار است. او مسجد گوهرشاد مشهد را کارکرده و کتیبههای این مسجد نیز کار خود او است. شبیه همین نوع کار قومالدین شیرازی در گازرگاه هرات و همینطور در مقبره خواجه عبدالله انصاری نیز وجود دارد.
- چه کسانی در حال حاضر در هنر کتیبهنگاری خط بنایی فعالیت دارند؟
تنها کسی که در زمینۀ طراحی کتیبههای بنایی قبول دارم و کارش را خوب انجام میدهد آقای اکبر کریم زاده، هنرمند ساکن شهر ماکو است. هیچکس دیگری را نداریم که مقیم باشد و همۀ زندگیاش خط بنایی باشد. شخصاً خط بنایی، تمام زندگی من است یعنی اگر قرار است برای هنر کشور کاری انجام دهم باید در این زمینه کار کنم. اگر بخواهم شاخه به شاخه بشوم، هم خودم اقناع نمیشوم و هم این کار به نتیجه نمیرسد چون این خط هنوز کار دارد و بایدحداقل ۳ کتاب دیگر منتشر کنم که درباره آنها برنامهریزیشده است.
اما پیشتر و البته در زمان معاصر، ۳ نفر در این زمینه کار کردند؛ مرحوم ماهرالنقش، مرحوم زمررشیدی و مرحوم فضائلی که در کتاب اطلس خط و با امکانات کم آن زمان حدود ۳۰ صفحه درباره خط بنایی کار کرد. اگر کتابهای این عزیزان نبود ما الآن چیزی بهعنوان منبع نداشتیم. الآن با اینهمه سازمان و گستردگی که انجمن خوشنویسان و مجموعه های گرافیکی مثل انجمن صنفی طراحان گرافیک دارند تحقیق، پژوهش و تألیف جدیدی در این زمینه نمیبینیم و تولید محتوا نداریم. خط بنایی، میانرشتهای است و با معماری و گرافیک و خوشنویسی در ارتباط است و به کسانی نیاز دارد که هر سه را بشناسند و علاقه هم داشته باشند.
- نام اصلی این خط، خط بنّایی است یا بنایی؟
این خط مثل بچهای است که اسم زیاد دارد، اما پدر و مادر ندارد و به مُعَقِلی، مُعقِلی، کوفی مربع و بنایی و بنّایی معروف است.
- چرا این نوع خط نامهای مختلفی دارد؟
این خط، خط ترسیمی است و اولین کسانی که روی این خط کار کردند معماران هستند. ما نقش مُعَقِلی داریم، خط مُعقلی هم داریم. خط معقلی همین خط بنایی است اما نقش معقلی، نقوشی شبیه طرحهای شطرنج یا تکرار یک نقش است که هر دو در معماری بهکاربرده میشد. ارتباط تنگاتنگی بین خط بنایی و کوچکترین واحد ساختمان یعنی آجر وجود دارد که این ارتباط باعث شده که این خط از کالبد معماری بیرون آمده و بنا شود؛ درواقع بهواسطه بنا شکلگرفته است. البته این نقش قبل از اسلام هم وجود داشت یعنی یکجاهایی که میخواستند آجر بچینند، از طرحها و نقشهای معقلی استفاده میشده اما بعد از اسلام این نقوش را به خط هم درآوردند.
مهم نیست که چرا اسمهای مختلف دارد، به نظر من مهم این است که این خط تاریخچۀ مشخصی داشته باشد و ما بتوانیم این خط را بهخوبی و درست آموزش دهیم و بدانیم چه کسانی آن را چطور طراحی میکردند. اما میدانیم بهاینعلت به آن بنایی میگفتند چون آن را معماران و بناها کار میکردند، یا مُعَقِلی میگفتند به این دلیل که به تعقل نیاز دارد، مِعقَلی به خاطر اینکه از عِقال میآید و عِقال همان وسیلهای است که عربها روی سرشان میگذارند که نشانه بزرگی و تعقل است. مِعقَل در زبان عربی یعنی زندان و این حروف در یک چهارچوب داخل زندان قرارگرفته است. به این خط، خط آجر و خط شطرنجی هم میگویند و حتی ما در دوران بچگی به آن خط ماشینی میگفتیم.
- شما برای خط بنایی تقسیمبندی خاصی دارید؟
بله تقسیمبندیهایی که در مورد خط بنایی انجام شده عموماً ناقص و در برگیرندۀ همه زوایای این خط نیست و بیشتر از جنبۀ سختی یا آسانی طراحی این خط تقسیمبندی شدند. روشی که برای تقسیمبندی این خط طراحی کردم بدون توجه به سختی یا آسانی طراحی است و فقط با نگاه به صورت ظاهر و تعدادحروف و کلمات از یک طرف و از سمت دیگه به نوع جلوههایی که میگرفتند، انجام شده است. یعنی با توجه به تقسیمبندیهای گذشته و تجربیاتم متوجه شدهام که خط بنایی از دوجهت: ۱- شیوهطراحی یا ترکیببندی ۲- جلوه یا روش اجرا، قابل تقسیمبندی است.
در شیوۀ طراحی یا (ترکیببندی) که در محور عمودی جدول تقسیمبندی قرار میگیرد به انواعِ منفرد، گردان، پیچیده، سوادبیاض، بناییخوشنویسی(ساقهگنبدی) و آزاد اشاره میشود. ما در این قسمت فقط به تعداد حروف و کلمات و محل قرارگیریشان در چارچوب نگاه میکنیم، یعنی فقط ترکیببندی، مورد بررسی قرار میگیرد. از طرف دیگر در محور افقی جدول تقسیمبندی، جلوه یا (روش اجرا) را داریم که - چگونگی بروز و نمایش نگاره های طراحی شده با نماهای گوناگون؛ مثل جلوۀ ساده- یک رگی – سه رگی و راسته خفته بیان میشود. در این شیوه، ما حداقل ۲۴ نوع خط بنایی داریم و حلقه های مفقوده را هم پیدا میکنیم. در کنار اینها، در طراحیِ خط بنایی برای خودم اصلی را دارم و آن، خوانایی است که باید رعایت شود. البته رسالت خط بنایی خوانایی نیست و فقط کتیبهنگاری است اما آن خط بنایی خوب است که خوانا هم باشد. اینکه طراح بخواهد ناخوانایی و کیفیت پایین طرح خودش را در پشت رسالت این کتیبه بپوشاند نشاندهندۀ ضعف طراح است.
- شما الآن تدریس دارید؟
بله من معلم هنرستان هستم، البته بازنشسته شدم، ولی همچنان تدریس میکنم.
- چه درسی را آموزش میدهید؟
گرافیک درس میدهم، اما قبلاً عکاسی تدریس میکردم.
- جا تدریس میکنید؟
در هنرستان ابنسینا در خیابان استاد همایی واقع در خیابان گلزار تدریس داشتم؛ البته نام قبلیِ این هنرستان، کرمانی بود. پیش از آن مدت ۴ سال صنایعدستی را در هنرستان دخترانه والفجر درس میدادم و بعد به هنرستان پسرانه کرمانی رفتم و ۶ سال عکاسی درس دادم که درنهایت این رشته را در آن هنرستان برداشتند و من هم بعد از آن گرافیک و سپس رشته فتوگرافیک درس دادم و بازنشسته شدم.
- چه چیزی را آموزش میدهید؟
خط بنایی؛ که در مورد آموزش آن چندین دوره حضوری داشتم و بهصورت آنلاین در صفحۀ «هنر هیئت» هم چندین دوره برگزار کردم. در دوره های آنلاین که بر بستر اسکای روم برگزار میشود از سراسر ایران هنرجو دارم. بعد از هر جلسه هنرجوها تمرینها را در یکی از پیام رسانهها میفرستند و شخصاً اصلاح میکنم.
- خودتان کجا تحصیل کردید؟
کلاس اول تا چهارم ابتدایی را به مدرسه شهید بهزاد مرادی در خیابان حکیم اسدی رفتم که البته نامش پیش از انقلاب، مدرسه علیاصغرجهانشاه بود. کلاس پنجم را به مدرسه نیکبخت رفتم که وسط پارک لاله اصفهان قرار دارد. دوره راهنمایی به مدرسه شهید بهشتی نژاد در طوقچی رفتم که استانداردهای بالایی داشت.
- منظورتان از استانداردها چیست؟
من سینهچاک جمهوری اسلامی هستم اما نمیتوانم به آن انتقاد نکنم. جمهوری اسلامی، من را بهعنوان هنرمند در زمینه هنر اقناع نکرده است. مدارسی که بعد از انقلاب ساخته شد فقط یک ساختمان بودهاند، نه آزمایشگاه درستوحسابی داشت و نه کارگاه درستی، اما آن مدرسه یعنی مدرسه شهید بهشتی نژاد که قبل از انقلاب ساخته شده بود آزمایشگاه مجهزی و کارگاه خوبی داشت. دانش آموز که بودم خیلی چیزها را آن موقع تجربه کردم و دیدم. الآن هنرستان تدریس میکنم که هر چه امکانت اولیه داشته بدون تغییر مانده و هرچه زمان گذشته از آن کم کردند. درواقع مثل آن شیری شده که یال و کوپال و دم ندارد. ۱۶ سال است که در هنرستان ابنسینا (همان هنرستانی کرمانی سابق) تدریس میکنم اما سیستمهای رایانه ای آن همان سیستم ۱۶ سال قبل است!
- و دبیرستان را کجا ادامه دادید؟
در دبیرستان عدل در شهرستان بوئین میاندشت رشته فرهنگ و ادب خوندم. دبیرستان عدل در آن سالها فضای کنکوری داشت، بهطوریکه رقابت شدیدی بین بچهها بود و همه دانش آموزان انگیزه زیادی برای قبولی در کنکور ورودی دانشگاه داشتند. از کلاس ۳۰ نفرۀ ما حدود ۱۷ نفر دانشگاه و تربیتمعلم قبول شدند.
- پیش از دانشگاه هم فعالیت هنری داشتید؟
بله، از دوران کودکی گرافیک کار میکردم؛ یادم هست که ۱۱ ساله که بودم خانۀ ما خیابان ۲۴ متری بود. یک تیم فوتبال داشتیم که نامش لاله بود و نشانه آن را در یک دایره طراحی کردم؛ البته قابلیت هنر در خانواده ما وجود داشت و برادرهایم نیز طراحی میکردند ولی دوره دبیرستان به سمت رشته تجربی رفتند.
- در دانشگاه چه رشتهای درس خواندید؟
سال ۷۱ دورۀ تربیت معلم رشته ادبیات در دارالفنون تهران قبول شدم اما به عکاسی هم علاقه داشتم و قبل از آن دوربین خریده بودم و عکاسی میکردم. در دانشگاه با مرحوم محمود قلندرزاده هنرمند شهر خوی آشنا شدم که کمک سرپرست خوابگاه دانشجویی و دانشجوی رشته نقاشی بود و باهم درباره دانشگاه هنر صحبت کردیم و به او گفتم که به عکاسی علاقه دارم؛ او هم من را تشویق کرد و بهاینترتیب از سال دوم تربیت معلم تصمیم گرفتم کنکور هنر شرکت کنم و عملاً درسهای رشته ادبیات را رها کردم و معدلم از ۱۷ به ۱۳ رسید چون برای کنکور هنر درس میخواندم، درواقع لذت میبردم و مثل یک کویر تشنهای بودم که آب به آن میرسید. درنهایت کنکور هنر امتحان دادم و رتبهام ۱۰۲ شد اما عکاسی قبول نشدم چون فقط ۸ نفر ظرفیت بود تا اینکه سال ۷۵ رشته صنایعدستی دانشگاه شیراز قبول شدم و سال بعدش به دانشگاه رفتم و چون اصلاً مدرک برایم مهم نبود؛ از صفر شروع کرده و سال ۸۰ پایاننامه کارشناسی صنایعدستی خودم را با موضوع سواد و بیاض در خط بنایی دفاع کردم.
- نام پایاننامه شما چه بود؟
پایاننامه دوره کارشناسی ارشد، گونهشناسی ترسیم خط بنایی نام داشت و پایاننامه دوره کارشناسی که در رشته صنایعدستی دانشگاه شیراز میخواندم درباره نوع سواد و بیاض خط بنایی بود.
- ساتید راهنمای شما چه کسانی بودند؟
استاد راهنمای دوره کارشناسی مرحوم دکتر بهمن فیزابی و دوره ارشد، مرحوم دکتر بهمن فیزابی و دکترحسین ستار بودند.
- اولین سفارش به شما برای طراحی و اجرای کتیبه خط بنایی در کجا اجرا شد؟
اولین کتیبهای که طراحی کردم مربوط به پایاننامه کارشناسی ارشدم بود که با موضوع «وحدت در کثرت» در تالار آزادی دانشگاه کاشان نصب شد و اجرای سفای و نصب آن هم به عهده خودم بود.
- در چه بناهای دیگری طراحی و اجرای کتیبه انجام دادهاید؟
سال ۱۴۰۰ نمازخانه اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان را با هویت و شخصیت نماز طراحی و با استفاده از سفال اجرا کردم. نماهای بیرون آنهم کار من است، ضمن اینکه محراب خاصی برای آن طراحی و کتیبهها را با خط بنایی در فضایی با ارتفاع ۲ متر با سفال اجرا کردم که ارتفاع کمی است. یک کتیبه رفتوبرگشت نیز برای یک مرکز حوزه علمیه سازمان تبلیغات اسلامی کار کردم و جزو اولین کارهایم بود. در مجموع تا الان حدود ۸ محراب سفالی با حس محرابهای ایلخانی و سلجوقی منتهی با خط بنایی طراحی و اجرا کردم. محراب نمازخانه بنیاد مسکن مبارکه، محراب نمازخانه استانداری هرمزگان، محرابهای بنیاد مسکن نایین و کاشان، محراب مسجد امام جعفرصادق(ع) میاندشت، دو محراب در بشاگرد و محراب موزه مهاد در مصلی تهران. هرکدام از این محرابها قصه و داستانی دارد.
- بهترین اثرتان را در کدام بنا طراحی کردید؟
نمای مسجد امام جعفر صادق در خیابان رکنالدوله. طراحی نمای این مسجد را به سفارش یکی از دوستانم انجام دادم که مجری معماری اسلامی است. با استفاده از نقوش گره معقلی و بافتن کتیبههای خط بنایی در بین نقوش معقلی به یک طراحی خاصی و امروزی رسیدم. موضوع کتیبههای نما سورههای نماز (سورههای حمد و توحید)، اسما الله در نماز (الله- الرحمن – الرحیم- مالک- صمد – احد- عظیم- اعلی) و تسبیحات اربعه است.
- علاقۀ شما به بناهای کدام دوره تاریخی ایران بیشتر است؟
علاقهام قاجار و سلجوقی و ایلخانی است، حتی نمونه سفالهایی که خودم طراحی و اجرا میکنم قاجار و بعضاً دورههای ایلخانی و سلجوقی هستند. البته مسجدسازی در دوره صفویه به بلوغ رسید ولی امروزه از طراحی دوره صفوی بهصورت بی رویه و بدون فلسفه استفاده میشود، فکری پشت آن نیست و مدام کپی میکنند. متأسفانه مسجدسازی را به دست عدهای دادهاند که ایده ندارند و برای امروز طراحی نمی .
- از نظر شما نیز بهترین بنای اصفهان به لحاظ داشتن کتیبه، مسجد جامع است؟
بله، مسجد جامع موزۀ خوشنویسی جهان اسلام است، چون خطهای مختلف در آن وجود دارد و غنی است. البته مسجد حکیم نیز به لحاظ داشتن خط، ویژه است، ولی بیش از همه، خط بنایی در آن در آن بهکاررفته است. مدرسه نیمآورد نیز ازنظر داشتن انواع خط بنایی بسیار ویژه است، اما متأسفانه تاکنون نتوانستهام مدرسه کاسهگران را ببینم و ازاینرو به مدیریت جامعه المصطفی العالمیه اصفهان درسال ۹۵ انتقاد دارم. برای تصاویر کتابم به مدرسه کاسهگران رفتم و اعلام کردند که برای دیدن این مدرسه باید از جامعهالمصطفی مجوز بگیرم. برای گرفتن مجوز یک ساعت پشتِ در دفتر رئیس جامعه منتظر نشستم در آخرهم راهم ندادند، من هم به مسئول دفتر ایشان گفتم «به حاجآقا بگویید که شما در تحقیق را بستید، مدیون من شدید و این حقالناس است. من محقق و پژوهشگر هستم و این مدرسه هم متعلق به شما نیست و من هم بهعنوان هنرمند از این ساختمان حق دارم.»
- مدرسه چهارباغ نیز کتیبههای ویژهای دارد، البته متأسفانه به سختی اجازۀ بازدید از این بنا داده میشود.
بله اینها ایراد است، درحالیکه بناهایی هستند که بعضاً تغییر کاربری میدهند مثل مسجد جامع عباسی یا مسجد جامع و صرفاً مکان عبادت نیستند و کاربری گردشگری نیز دارند، یا مسجد شیخ لطفالله که بیشتر کاربری گردشگری دارد تا عبادت. در مورد بناهایی مانند مدرسه چهارباغ یا مدرسه نیماورد یا کاسهگران نیز باید رویکردهای گردشگری اتخاذ شود، چراکه این بناها اگرچه وقفشدهاند، ولی باید زمانهایی برای آنها مشخص شود که علاقهمندان از آنها بازدید کنند.
این گفتوگو ادامه دارد...