در آغاز شامگاه دهم بهمنماه، زمانی که ۵۰ روز به بهار و نوروز مانده، ایرانیان باستان با برافروختن آتش که سمبول و نشانه گرم شدن زمین و آماده شدن برای ورود به فصل بهار است، جشنی برپا میکردند که همچنان در مناطقی از ایران برگزار میشود. این آیین باستانی که «سده» نام دارد، آذرماه ۱۴۰۲ به عنوان میراث ناملموس ایران مشترک با کشور تاجیکستان در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد.
علیرضا حسنزاده ـ مسئول تدوین و تهیه پرونده جهانی «جشن سده» ـ در تفسیر این آیین باستانی به ایسنا گفت: این آیین چون دیگر آیینهای اصلی و بزرگ ایرانی، یک آیین تقویمی است. مهرگان، یلدا، سده، چهارشنبهسوری، نوروز و تیرگان همگی از آیینهایی بهشمار میآیند که دارای محتوای تقویمی هستند و تغییر در گردش فصول و ماهها را نشان میدهند. در نزد مردم خراسان این جشن در جامعه کشاورزی به شکلی استقبال از بهاری است که در پیش روست و به این دلیل با تفأل درباره کشت و ورز و آبسالی یا خشکسالی و پرباری زراعی همراه است.
او ادامه داد: در نزد زرتشتیان ایران، این جشن با نیایشهای دینی گره میخورد. البته در منابع ادبی ایران چون شاهنامه این آیین با قهرمانان فرهنگی که بنیانگذار تمدن هستند، پیوند میخورد، به این معنا که اگر مثلا بنیانگذار نوروز را «جمشید» معرفی میکنند، به روایت شاهنامه «هوشنگ» کاشف آتش است. در تمام آیینهای اصلی ایرانیان «مهرگان، تیرگان، یلدا، سده، چهارشنبهسوری و نوروز» بنمایه اصلی نوزایی هستند. در «سده» این نوزایی به یاری نماد آتش بیان میشود. «سده» چون نوروز و برخلاف چهارشنبهسوری هم بُعد دیوانی و رسمی داشته و هم بُعد مردمی.
رییس پژوهشکده مردمشناسی اظهار کرد: آیین «سده» بر مبنای «گفتمان زیستسالاری یا بایوکراسی» قرار دارد و در آن اخلاق زیستمحیطی برجسته است، مثلا در این آیین چوبهای خشک، سوزانده میشود و نباید به درخت یا گیاه آسیب رساند. روایت آتش زدن پرندگان کاملا مجعول و نادرست است. این آیین را بر اساس دلالتهای امروزی آن میتوان آیین امید و شادمانی دانست. «سده» را میتوان جشن وحدت مردم ایران در بستر شادمانی شمرد.
حسنزاده درباره گستره جغرافیایی این آیین گفت: این جشن یک آیین ملی و بسیار کهن و از زمره آیینهای آتش است که «جیمز فریزر» (مردمشناس انگلیسی) در کتاب «شاخه زرین» برخی از آنها را در اروپا معرفی میکند و از آیینهای پیشواز بهاری برمیشمرد، اما به مرور به دلایل مختلف از جمله ضدیت سلسلههایی چون بنی عباس و نمایندگان گفتمانی آنها چون غزالی که ضد نوروز و سده و در اصل ضد فرهنگ و تمدن ایرانی بودند، وسعت آن در ایران کاستی گرفت. امروزه حوزههای فرهنگی زرتشتینشین و خراسان محل اصلی برگزاری این آیین بهشمار میآیند. در تمام گستره تاجیکستان امروزه این جشن برگزار میشود و دولت تاجیکستان از برگزاری این جشن بهشکلی وسیع حمایت میکند و در معرفی و گسترش این آیین بسیار موفق بوده است.
مسئول تدوین و تهیه پرونده جهانی جشن سده درباره اقداماتی که ایران باید پس از ثبت جهانی، برای حفظ این آیین باستانی انجام دهد، اظهار کرد: «سده» یک جشن ملی است و همه مردم ایران به برگزاری آن علاقهمند هستند. انجمنهای غیردولتی هم به برگزاری این جشن علاقهمند هستند. دولت میتواند از برگزاری این جشن حمایت کند، میدانها و مکانهایی را بهعنوان «سدهگاه» تعیین کند و اجازه دهد که این جشن برگزار شود.
او افزود: در واقع نقش دولت، تسهیل در برگزاری این آیین و حمایت از مردم و انجمنهای غیردولتی است. با ثبت جهانی این عنصر وظیفه دولت برطرف کردن موانع برگزاری آن است. مهمترین هدف میتواند احیای این آیین در نواحی دیگر ایران باشد. البته این جشن در حوزههای فرهنگی زرتشتی و خراسان کاملا زنده است.
این مردمشناس اضافه کرد: باید کتابی در معرفی ۲۴ عنصر ثبتشده میراث ناملموس در سطح جهان برای دو مقطع ابتدایی و متوسطه از سوی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی تألیف شود و از سوی وزارت آموزش و پرورش جزء دروس قرار گیرد. به این ترتیب «سده» هم در کنار سایر عناصر به کودکان و نوجوانان ایرانی معرفی میشود.
حسنزاده در پاسخ به این پرسش که "با توجه به وضعیت برگزاری جشن سده، این شکل برگزاری محدود، اقدام درست پاسدرانهای برای حفظ این آیین به شمار میآید؟ یا میتوان رویکرد دیگری پس از ثبت جهانی داشت؟" اظهار کرد: در تهران در «کوشک ورجاوند» این آیین برگزار میشود. با ثبت جهانی این جشن طبیعی است که باید زمینه برگزاری آن بیشتر مهیا شود. به نظرم وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی باید متولی اصلی ساماندهی این جشن در بخش دولتی باشد چون متولی اصلی میراث ناملموس و معنوی در کشور است و نگاهی فرهنگی و منعطف به فرهنگ مردم دارد. برگزاری آیینها امری فرهنگی است و نباید آنها را از هیچ زاویه دیگری مثلا سیاسی و امنیتی دید.
مسئول تدوین و تهیه پرونده جهانی جشن سده افزود: با این حال، این آیین یک جلوه از فرهنگ شادمانی است و در طی تاریخ ایران، جشنها و آیینهای شادمانی گاه با ایام سوگ مقارن میشدند که خود مردم به شکلی کاملا درست و منطقی این موارد را مدیریت میکردند. باید به مردم و قدرتِ تشخیص آنها، که حافظان اصلی فرهنگ هستند، ایمان داشت و اعتماد کرد. باید جایگاه آیینهای شادمانی در ایران را به عنوان یکی از منابع مهم همگرایی و وحدت ایرانیان پذیرفت. این آیینها سرمایه اجتماعی بزرگی برای وحدت مردم ایران هستند.
حسنزاده درباره تهدیدهایی که برای جشن سده وجود دارد نیز گفت: این جشنها در طول تاریخ نماد وحدت و یکپارچگی مردم ایران بودهاند و سرمایه اجتماعی و تاریخی ما هستند که به هویت فرهنگی و ملی ما پایداری میبخشند. آتش در آیین سده، نماد نعمت و برکت الهی و جلوه زندگی و حیات است، اما سوءتفسیرهایی از جلوه آیینی آتش در طی تاریخ وجود داشته که کاملا اشتباه است. توسعه سواد میراثی میتواند به فهم عمیق این آیین منجر شده و جلو این تفسیرها را بگیرد. در عین حال باید جایگاه برجستهتری به فرهنگ شادمانی در ایران داد و اجازه نداد که شادمانیهای سالم و کهن، آیینی و هنجار مردم مورد سوء برداشت قرار گیرد. ثبت جهانی «سده» گامی مهم در مسیر فهم عمومی فرهنگ کهن کشورمان است.
انتهای پیام