به گزارش ایسنا، عبدالباری عطوان، تحلیلگر سرشناس جهان عرب و سردبیر روزنامه رأی الیوم در یادداشتی در واکاوی پیامهای سخنرانی دوشنبه شب سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان به مناسبت سالروز آزادسازی ارتفاعات لبنان از چنگ تروریستهای تکفیری که به «آزادسازی دوم» معروف است، نوشت: زمانی که سید حسن نصرالله میخواهد به میان افکار عمومی لبنان و عربها برود تا پیامهای خود را به طرفهای مد نظرش برساند، موقعیت یا بستری را برای آن پیدا میکند و این قاعده درباره سخنرانی دوشنبه شب وی نیز صدق میکند که به مناسبت ششمین سالروز آزادسازی «جرود» و قبل از ورود آموس هوکشتاین، نماینده آمریکا به بیروت برای گفتوگو درباره تشدید تنش در جبهه مرزی میان لبنان و فلسطین اشغالی ایراد شد.
سه پیامی که سید حسن نصرالله با این سخنرانی ارسال کرد، بیانگر ویژگیهای استراتژی محور مقاومت، بازوهای ضربه زننده آن و جهتگیریها و اولویتهای نظامی و سیاسی آینده آن است.
پیام نخست، پاسخ مستقیم و قاطعانه به تهدیدات رژیم اشغالگر برای ترور رهبران نظامی فلسطین در لبنان، به ویژه صالح العاروری، معاون دفتر سیاسی حماس و یکی از برجستهترین معماران قیام مسلحانه در کرانه باختری و همچنین زیاد النخاله، رهبر جنبش جهاد اسلامی بود و نصرالله در این باره به صراحت گفت که مقاومت اسلامی در لبنان با قدرت پاسخ میدهد و در برابر هرگونه عملیات ترور در خاک لبنان که یک لبنانی و یا یک فلسطینی و حتی ایرانی را هدف قرار دهد، سکوت نخواهد کرد. این درحالی است که سید حسن نصرالله به حرفی که میزند، عمل میکند.
پیام دوم، خطاب به آمریکا و عوامل آن در منطقه شرق فرات سوریه بود. سید حسن نصرالله مستقیماً و شاید برای اولین بار در بخش عمدهای از سخنرانی خود گفت که مهمترین میادین گاز و نفت سوریه در شرق فرات، تحت اشغال است و آمریکاییها منابع این کشور را غارت میکنند و مانع بازگشت آن به حاکمیت دولت و مقاومت سوریه میشوند.
وی همچنین در این باره تاکید کرد: مقاومت قادر است آن را آزاد کند و نبردهای پیش رو در شرق فرات ممکن است به یک جنگ منطقهای تبدیل شود.
پیام سوم، نیز خطاب به داخل کشور لبنان و دارای یک جنبه اطمیناندهی و یک جنبه هشدار بود، چراکه وی تاکید کرد گفتوگو میان حزبالله و جریان آزاد ملی به رهبری جبران باسیل در حال پیشرفت است و بر قدرت اتحاد با جنبش امل و رهبر آن نبیه بری، رئیس پارلمان لبنان، گام برداشتن در مسیر امام موسی صدر در زمینه مقاومت و دفاع از مساله فلسطین و ایمان به وجود لبنانی عاری از تفرقه و چند دستگی تاکید کرد. دبیرکل حزبالله علیرغم ارسال این پیام اطمینان بخش خاطرنشان کرد: اجازه نمیدهیم رئیسجمهوری در لبنان سر کار بیاید که به جای حل و فصل مشکلات مردم با حزبالله مقابله کند و در خدمت رژیم اشغالگر باشد.
سید حسن نصرالله که صاحب یک دستگاه امنیتی است شاید بتوان گفت که قویترین دستگاه در منطقه است، به خوبی میداند که تهدیدها برای ترور رهبران مقاومت لبنان و فلسطین به چند دلیل «جدی» است، از جمله مهمترین آنها شکست دشمن صهیونیستی در کنترل مقاومت در داخل فلسطینی بوده که نشانه آن تشدید سریع عملیاتهای ضد صهیونیستی و در اختیار داشتن تسلیحات بسیار پیشرفته، به ویژه تفنگهای خودکار بومی، فناوری موشکی و به زودی فناوری پهپادی است.
مطرح شدن این تهدیدها توسط بنیامین نتانیاهو، تلاشی ناامید کننده برای سرپوش گذاشتن بر شکست کابینه وی، فروپاشی بازدارندگی امنیتی و نظامی رژیم اشغالگر، رشد توان مقاومت و از دست دادن اعتماد افکار عمومی در سرزمینهای اشغالی به کابینه و ارتش رژیم صهیونیستی است.
توجه ویژه سید حسن نصرالله بر اشغال شرق فرات توسط آمریکا و عوامل آن و تهدید به مقابله و اخراج آن، شاید حاکی از وجود طرحی در محور مقاومت برای تمرکز بر این اشغالگری و تلاش برای تشدید ضربات این محور برای پایان دادن به آن با استفاده از زور باشد؛ به همین منظور یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که حزبالله در کنار دیگر احزاب ملی عراق نقش قابل توجهی در مقابله با اشغالگران آمریکایی و شکست اشغالگران در این کشور ایفا کرد و نیروهایش در سوریه نیز با عناصر مسلح مورد حمایت آمریکا و کشورهای عربی برای ویران کردن این کشور و تغییر نظام آن به یک رژیم دست نشانده غرب مقابله کرد.
منطقه عربی منتظر جرقهای است که ممکن است در روزهای آینده یک جنگ منطقهای را به راه بیندازد. آیا این جرقه با ترور بیهوده یکی از رهبران مقاومت لبنان یا فلسطین توسط رژیم اشغالگر در خاک لبنان زده خواهد شد؟ یا جنگ با آغاز روند آزادسازی شرق فرات توسط جناحهای محور مقاومت به رهبری «حزبالله» و حمله به پایگاههای آمریکا شکل خواهد گرفت؟
به ویژه اینکه گفته میشود تصمیمی برای پایان دادن به درد و رنج ملت سوریه و همه تلاشها برای گرسنگی دادن آنها اتخاذ شده است و برجستهترین بندهای آن این است که این مردم و رهبری آنها منتظر مرگ از گرسنگی و تسلیم شدن در برابر محاصره آمریکا، غارت ثروت و منابع خود و همچنین تکرار تجربه دردناک عراق نخواهند ماند.
آموس هوکشتاین که گرایشهای اسرائیلی دارد اگر خطر این مساله و احتمال شکل گیری جنگ منطقهای را حس نکرده بود تصمیم به سفر به لبنان در این برهه نمیگرفت. او متوجه شده است که جنگ نزدیکتر از هر زمان دیگری است و به همین منظور تمام تلاش خود را برای جلوگیری از وقوع این جنگ یا به تعویق انداختن آن با آرام کردن اوضاع به کار خواهد گرفت. وی نماینده و فرستاده رژیم اشغالگر است نه دولت آمریکا، پس آیا در ماموریتش موفق خواهد شد؟ گمان نمیشود که وی بتواند در این زمینه موفق عمل کند، چراکه در وهله نخست با طرف اشتباه در تعامل است و در وهله دوم نیز نمیداند که اوضاع تغییر کرده و مقاومت ادامه داشته و متوقف نخواهد شد و علاوه بر این امروز این مقاومت است که دست برتر بوده و تصمیم گیرنده درباره جنگ و یا صلح است و قوم نتانیاهو، اسموتریچ، بن گویر و هوکشتاین باید منتظر بمانند و ببینند که چه خواهد شد.
انتهای پیام