به گزارش ایسنا،در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از توطئههای دشمنان داخلی و خارجی انقلاب برای ضربه زدن بر پیکره جمهوری اسلامی و تضعیف ریشههای نهال نوپای انقلاب، تجزیه قومی و سرزمینی کشور با توجه به وجود اقوام مختلف در ایران بود؛ حربهای که تا بدین روز نیز دشمنان انقلاب از به کار بستن آن برای تضعیف امنیت ملی ایران ناامید نیستند.
یکی از این اقوام و مناطقی که از ابتدای انقلاب تا بدین روز همواره مورد تحریک دشمنان قرارگرفته، قوم کرد و منطقه کردستان بوده است. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس مصمم است در چند شماره، روند حدوداً یکماهه گروگانگیری شهر سنندج توسط معاندین و منافقین در فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۹ و سپس آزادسازی آن را توسط نیروهای وفادار به انقلاب موردبررسی قرار دهد.
اعزام واحدهای ضدچریک به غرب کشور
در ادامه پیگیریهای مستمر محمد بروجردی مبنی بر اعزام واحدهای ضد چریک و مجرب از ستاد مرکزی سپاه پاسداران در تهران و ستاد عملیات غرب کشور، در این روزافزون بر اعزام یک گردان از پاسداران استان کرمانشاه، در تهران نیز یک گروه کوچک دوازدهنفری، آماده انتقال با خودرو و تجهیزات همراهشان به سنندج شدند. این گروه اگرچه کوچک بود، اما از زبدهترین سپاهیان پاسدار به شمار میآمد که در بهکارگیری ادوات نظامی و مسلسل کالیبر ۵۰ شهرت داشت.
یکی از نظامیان فعال و انقلابی حاضر در عملیات سنندج (محور فرودگاه) که تا آن لحظه در دیدبانی و اجرای آتش توپخانه و «تفنگ ۱۰۶ » مؤثر عمل کرده بود، درباره ویژگیهای گروه یادشده میگوید:
جناب آقای مصطفوی که خود سالها متخصص و تیرانداز ممتاز تیربارها بود، همچنین تبحر خاصی در تیراندازی با خمپاره داشت. این گروه برای کمک به نیروها و شرکت در عملیات داوطلبانه به سنندج آمده بودند. با ورود این برادران، در همان دیدگاه، یک وضعیت جدید به وجود آوردیم و در پدافند دیدگاه تجدیدنظر نمودیم.
این احتمال وجود داشت که در تداوم عملیات و سرکوب نهایی جداییطلبان در نقاط مرکزی شهر سنندج، کمبود مهمات مسئلهساز شود. ازاینرو، هنگام صبح سید رحیم صفوی، فرمانده عملیات محور فرودگاه بهمنظور جلب کمک و پشتیبانی از لشکر ۲۸ سنندج، به پادگان مراجعه کرد و مستقیم وارد اتاق فرمانده لشکر، سرهنگ صدری شد. کمالالدین هدایت تنها ناظر این صحنه دراینباره بیشتر توضیح میدهد:
من و بروجردی نشسته بودیم داخل اتاق فرمانده لشکر (صدری) که رحیم صفوی آمد. رحیم آن موقع آستین خود را میزد بالا با یک ژ ۳ تاشو. حالتش خیلی برافروخته بود. اول به بروجردی گفت دستور بدهید به ما مهمات بدهند که نمیدانم چه شد که بروجردی از اتاق رفت بیرون. صدری گفت: پسرم مهمات چه میخواهید؟ گفت: ژ ۳ و... . صدری گفت: خب من اینها را که یک زاغه تازه به شما دادم. رحیم گفت: جناب سرهنگ این مهماتها برای جنگیدن است نه برای چیز دیگر.
صدری گفت: نمیشه من باید با برادر بروجردی صحبت کنم. رحیم جلوی میز آنطرف نشسته بود. من هم کنار میز سرهنگ صدری. صدری هم پشت میزش. رحیم بلند شد زد محکم روی میزش. صدری گفت: پسرم من که حرفی نزدم. کمی آرام باش. شما سیدی مثلاینکه کمی جوشی هستی. فوراً زنگ زد به رکن چهار، گفت بچههای سپاه مهمات میخواهند، بهشان بدهید.
در این وضعیت، استمرار و تشدید حملات علیه مهاجمان، فرصت و ابتکار عمل را از آنها سلب میکرد و بیتردید آمار تلفات را کاهش میداد؛ بنابراین هرگونه تردید و تزلزل در بین فرماندهان با قدرتگیری مجدد مهاجمان همراه بود. یکی دیگر از دلایل عصبانیت سید رحیم صفوی، قولهایی بود که پیشتر فرمانده لشکر ۲۸ مبنی بر گلولهباران مراکز تجمع مهاجمان داده بود، ولی با وجود انتظار رزمندگان عملیاتی سپاه، هیچگاه این پشتیبانیهای آتش، عملی نشده بود.
فتح گردنه صلواتآباد
یکی از پاسداران اعزامی از همدان، عملیات در جبهه صلوات آباد را چنین توصیف میکند: کمکم روز عملیات فرا رسید. دیگر همهچیز مهیا شده بود. صد نفر نیرو داشتیم که از سه محور عمل کردیم. از ارتش هم تیپ ۳ همدان را دادند که با ما به محور عملیاتی آمد و از تانکها برای پاکسازی منطقه استفاده کردیم. از ده گلان بهطرف صلوات آباد شروع به حرکت کردیم. به شعاع ۲۰ کیلومتر، چپ و راست جاده را پاکسازی میکردیم. اگر مقاومتی میشد درگیر میشدیم و میجنگیدیم و اگر نبود روستا را پاکسازی میکردیم و رد میشدیم. چند نفر از افراد ضدانقلاب و دموکرات دستگیر و چند نفر هم کشته شدند.
(سردار شهید) حسین همدانی، روایت میکند: عملیات پاکسازی گردنه صلواتآباد را با هلی برن ۱۴ گروه از ارتش و سپاه در سمت راست گردنه شروع کردیم، دشمن همه نیروهای خود را بسیج کرده بود و حدود ۱۵۰ تا ۱۶۰ نفر از آنها را در ارتفاعات مشرفبه معبر تنگ و سخت گردنه صلوات آباد مستقر ساخته بود، طوری که تمام امید ضدانقلاب به همان نقطه خلاصه میشد.
گروه دوم هلیبرن ما بودیم که برادر شاهحسینی مسئولیت آن را به عهده داشت. مردم بیگناه سنندج که در دست ضدانقلاب اسیر بودند به ما پیام دادند که ما منتظر شما هستیم. ابتدا میبایستی گردنه را پاکسازی میکردیم. از خط الراس نظامی تا نقطه مشرفبه تنگه صلوات آباد به پیشروی خود ادامه دادیم. روی قله چهارم بود که عوامل تأمینی دشمن واکنش نشان دادند و تیراندازی را شروع کردند. چون دشمن بر ما تسلط داشت، از سمت چپ ارتفاع یک مقدار جلو آمدیم. عمده قوای دشمن نیز در بالای تنگه بود و از همانجا شروع به تیراندازی کردند. هنگامیکه ما شروع به تیراندازی کردیم و ضد انقلابیون ستون زرهی و خودرویی ما را دیدند، عقبنشینی را آغاز کردند.
سرگرد صیاد شیرازی درباره مأموریت بالگردهای پشتیبانی هوانیروز و جنگندههای نیروی هوایی ارتش میگوید: به هوانیروز مأموریت هلیبرن نیروها و پشتیبانی از عملیات داده شد. به این منظور ۶ تا ۸ فروند هلی کوپتر ۲۱۴ در منطقه به کار گرفته شدند. همچنین پیشبینی کردیم که از هواپیماهای جنگنده نیروی هوایی ارتش برای بمباران جنوب گردنه که ارتفاع بلندی است، استفاده کنیم.
اما در محور پادگان، همچنان عمده تلاشهای محمد بروجردی بر تداوم تحرکات ایذایی بهسوی تپههای فیضآباد و ابتدای راه سنندج به سقز استوار بود. بهعلاوه او پیوسته در اندیشه طرحی بود که با کمترین تلفات، مسیر خیابان امام خمینی از استانداری تا باشگاه افسران بازگشایی شود.
ولی به دلیل انبوه جمعیت آشوبگران در دو سوی خیابان و موقعیت برتر آنان به لحاظ دید و تیر و نیز اختلاط اجباری آنان با شهروندان سنندجی به عقبنشینی پاسداران منتهی شد. تعدادی از این شهروندان، حتی آنان که تنها نظارهگر درگیریها بودند، از جنایتهای غیرانسانی مهاجمان در امان نماندند و بهخصوص پس از شکست توافق بر سر آتشبس موقت، به شدیدترین شکل به شهادت رسیدند.
اینگونه رفتارها از یکسو و ابراز رأفت و رفتار عطوفت آمیز محمد بروجردی با مردم از سوی دیگر موجب شده بود؛ مهاجمان از اهداف خود بهمنظور مرعوب ساختن و بهتبع آن، تعمیق شکاف بین تودههای مردم و رزمندگان جمهوری اسلامی نتیجه معکوس به دست آورند.
منبع:
نداف، مجید، بیستودو روز نبرد (آزادسازی سنندج)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، دانشگاه امام حسین (ع)، چاپ اول: ۱۳۹۹، صفحات ۴۴۶، ۴۴۸، ۴۴۹، ۴۵۰، ۴۵۱، ۴۵۲، ۴۵۳، ۴۵۴، ۴۵۵، ۴۵۶
انتهای پیام