آئین شب یلدا در مازندران

«چله شو» آمیخته با خاطرات کهن مازنی‌

شب یَلدا یا شب چلّه یکی از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی است و مانند عید نوروز و چهارشنبه سوری از تاریخ و پیشینه قدیم ایرانیان به یادگار مانده است. این آئین در نقاط مختلف مازندران با آداب و رسوم خاص خود برگزار و بخش مهمی از خاطرات بومی‌های منطقه‌ را زنده نگه می‌دارد.

 به گزارش ایسنا، یلدا واژه‌ای سریانی به معنای زایش و تولد است. برخی باستان شناسان تاریخ شب یلدا را هفت هزار ساله می‌دانند.

 یلدا آیینی است در نخستین شب زمستان و بلندترین شب سال که به‌نام «شب چله » معروف بوده و براساس اسناد، مربوط به ایزدمهر است، شب زایش و تولد مهر که به یادگار آن، این جشن برگزار می‌شود. زایش خورشید و آغاز دی را، آیین‌ها و فرهنگ‌های بسیاری از سرزمین‌های کهن آغاز سال قرار دادند، به شگون روزی که خورشید از چنگ شب‌های اهریمنی نجات می‌یافت و روزی مقدس برای مهر پرستان بود.

 در شب یلدا خویشاوندان نزدیک در خانه بزرگ خانواده گرد می‌آیند. به بیانی دیگر در سرمای آغازین زمستان، دور کرسی نشستن و تا نیمه شب میوه و آجیل و غذا خوردن و به فال حافظ گوش کردن از ویژگی‌های شب یلدا است. برگزاری مراسم یلدا، اگر بتوان نام جشن بر آن نهاد، آیینی خانوادگی است، و گردهمایی‌ها به خویشاوندان و دوستان نزدیک محدود می‌شود. ابوریحان بیرونی از جشن روز اول دی ماه، که آن را خرم روز نامند، در دستگاه حکومتی و پادشاهی یاد می‌کند و نامی از شب یلدا در میان نیست، که می‌توان به دلیل خانوادگی و همگانی و غیر رسمی بودن آن دانست.

شب چله در مازندران

 برگزاری مراسم و آیین شب یلدا از قرن‌های متمادی در ایران مرسوم بوده و آیینی چندهزار ساله از فرهنگ ما را تشکیل می‌دهد. شب یلدا یا به زبان محلی چله‌شو در زندگی مردم مازندران آیین و رسوم خاصی دارد. در مازندران شب یلدا بسیار با اهمیت و گرامی داشته می‌شود.

در این شب بنا به سنت دیرین همه افراد خانواده دور هم جمع می شوند و با خوردن هندوانه، ماست، میوه و آجیل، سرمای فصل زمستان را از خود دور می‌کنند. اعتقاد بر این است که با خوردن ماست یا هندوانه در شب یلدا، هرگز در زمستان سردشان نخواهد شد.

 آجیل و شب‌چره که شامل دانه هایی چون گندم و نخود برشته، تخم هندوانه و کدو، بادام، پسته، فندق، کشمش، انجیر و توت خشک است، هم فراموش نمی‌شود. برخی از خانواده‌ها در شب یلدا، پس از خوردن شام، برای شب نشینی شب یلدا به خانهً خویشاوند بزرگتر می‌روند. اهالی روستاهای مازندران در این شب طولانی سرد و برفی و در کنار بخاری‌های هیزمی و کرسی‌های گرم، بسیاری از قول و قرارهای زندگی در بین اقوام و محلی‌ها تبادل نظر می شود و در این شب بیشتر شب‌چره‌ها مثل حلوا، کیک، شیرینی و گندم برشته حاصل سلیقه و هنر زنان و دختران خانه است و بنا به سلیقه زنان خانه شاخه‌ای از گل یا سبزه در سفره چله‌شو قرارداده می‌شود.

 پیران اعتقاد دارند که در این شب زمین نفس می‌کشد و از این به بعد روزها به اندازه یک جو بلند شده و شب‌ها کوتاه می‌شود.

در شهرها و روستاهای استان مازندران دو روز مانده به شب چله، مقدمات برگزاری آن را فراهم می‌سازند. در غروب شب چله افراد خانواده گرد هم می‌آیند و دور کرسی می‌نشینند.

 سالخوردگان از خاطرات گذشته خویش می‌گویند؛ از سرماهای سخت زمستان‌های گذشته، از یخ بندان‌ها، از رویدادهایی که روی داده و دیده یا شنیده‌اند. سپس شام می‌خورند و چای می‌نوشند، آنگاه روی کرسی سفره‌ای می‌گسترند و میوه و آجیل ویژه شب چله را می‌چینند که عبارت است از: پرتقال، ازگیل، نخود برشته، کشمش، بادام شیرین، نارنگی، سیب، لیمو شیرین، خربزه، نی‌شکر، و شیرینی ویژه مازندران که به آن «پشت‌زیگ» و «پیس‌گُندل» می‌گویند. هندوانه میوه اصلی سفره است که حتماً باید باشد. مدتی را به گفت و شنود و شوخی می‌گذرانند. سپس یک نفر که با سواد است برای حاضران از دیوان حافظ، فال می‌گیرد. اگر دیوان حافظ نداشتند یا فرد باسوادی نبود، فال گردو می‌گیرند، به‌صورت که سینی بزرگی پر از گردو روی کرسی می‌گذارند، در پایان جشن شب چله، هر نفر در حالی که چشم‌هایش را می‌بندد، دست دراز کرده پنج یا شش گردو برمی‌دارد و به خانه‌اش می‌رود، نیت می‌کند و گردوها را زیر بالش یا تشک خود می‌گذارد. بامداد که از خواب برخاست گردوها را یکی یکی می‌شکند، اگر مغز گردوها خوب و سفید بود، فال او خوب است و نیتش برآورده شده است.

در مازندران رسم بر این است که در شب چله، از سوی داماد برای عروس یا نامزد، خرجی می‌فرستند. یعنی همه آنچه را برای شب چله نیاز دارد. این خرجی پس از غروب آفتاب به خانه عروس فرستاده می‌شود. در برخی روستاهای مازندران رسم بر این است که در شب چله، دارا و نادار، همه باید پلو خورش بخورند.

یکی از نویسندگان و محققان غرب مازندران که تحقیقات زیادی در این زمینه داشته است در مورد شب یلدا به ایسنا می‌گوید: شب پیشینش که بلندترین شب سال محسوب می‌شود آخرین شبی است که سیه دیو ظلمت و تاریکی حضور مقتدر خود را حفظ کرده است.

از فردا اندک اندک فرشتۀ نور زورش بر تاریکی که مظهر نور سیاه(ابلیس لعین) است به اندازۀ دانۀ جویی در هر روز می‌چربد.

گفته می‌شد نور در هر صبح به قدر یک نیم جو و در عصر به اندازۀ یک نیم جوی دیگر افزایش می‌یابد. هرچند بنا به خصلت زمستان رگ‌های زمین به هم می‌آید و به قول معروف زمین بسته می‌شود آویزه‌های یخی خود را تا چلۀ کوچک همچنان در لبۀ بام‌ها حلق آویز کرده دره و کوه از برف انباشته می‌شود اما روشنایی آهسته و پیوسته کار خود را می‌کند.

مومن توپا ابراهیمی با بیان اینکه در مازندران هر ماهی «مادرمه‌ای» دارد (مادر مه روز شروع ماه) و هر مادرمه با آمدن خود جشنی به دنبال دارد.

اما شادیانه‌های چند مادرمه پر رنگ‌تر از دیگر مادرمه هاست از جمله می‌توان از مادرمۀ اولین روز زمستان یاد کرد که هور روز و جشن زایش خورشید است، می‌افزاید: چیرگی نور بر ظلمت به ازای هر روز که می‌گذرد بیشتر شده تا انتهای «گته چله». کوچکه چله که می‌رسد زمین دزدانه نفس می‌کشد.

 این نفس دزدانه از آنجا مشخص می‌شود که قندیل‌های لبۀ بام ها رها می‌شوند، زیر برف آب افتاده بهمن‌ها سرازیر می‌شوند، چشمه‌ها از زمین می‌جوشند، زمین از حالت یخ‌زدگی مطلق رها می‌شود و در انتهای چلۀ کوچک زمین نفس آشکارا می‌کشد که زمین‌ها را می‌شود برای کشت بهاره آماده کرد.

وی ادامه می‌دهد: یلدا شب، شب قورمه پلا و مرغنه کوکو است، خورشید روز مثل هر مادرمۀ دیگر «مادرمج »خود را دارد. روایت از کارهای قهرمانان محلی در گذشته‌ها توسط بزرگان خانه و خواندن اشعاری که در وصف حال آنها سروده شده معمول است. این اشعار گاهی حماسی و گاهی از گونۀ مراثی است.

داستان پهلون فلامرز، غلام میرشکار، قصۀ وکال، قصۀ طی العرض «شومِج»، قصۀ زهره و زرنگار، داستان شاه‌نظر و قصۀ کل پکل از جملۀ این قصه‌ها هستند.

 خوردن ماست و هندوانه در "گته چله شو" مازندران این محقق و نویسنده مازندرانی اظهارمی‌کند: از خصوصیات گته چله شو در مازندران آن است که همه خانواده را گرد آتش اجاق جمع می‌کند، در حالی که خرد و بزرگ بر گرد آتش حلقه زده‌اند و خشک بار آماده شده از میوه‌های جنگلی را مزه ‌مزه می‌کنند گل می‌گویند گل می‌شنوند و شادی و نشاط در خانه‌ها همگانی می‌شود.

 وی می‌افزاید: عروس خانم‌ها از همسران خود هدیه دریافت می‌کنند و ریش سفیدان و گیس سفیدان خانه ارج گذاشته می‌شوند، همچنین کودکان با شیرینی و آجیل فراهم آمده شادی خود را دوچندان می‌کنند.

این کارشناس با بیان اینکه در مناطق کوهستانی خوردن ماست و در مناطق جلگه‌ای هندوانه را فراموش نمی‌کنند ادامه می‌دهد: مردمان مازندران بر این اعتقاد دارند با خوردن این دو ماده غذایی گرمای تابستان آینده را بهتر تحمل خواهند کرد و مزاج سرد ماست و هندوانه در تن و جان آنان چنان رسوب می‌کند که چاره از سر گذراندن ملایم گرمای سخت تابستانی خواهند بود.

این محقق و نویسنده مازندرانی تصریح می‌کند: دمیدن در نی و خواندن آواز امیری از طالب طالبا سلیقه‌ای است که خانواده‌ها لذت آن را با فال امیری در این شب از دست نمی‌دهند، همچنین فال حافظ ، شاهنامه خوانی، قصه خوانی از امیر ارسلان صاحب قران نامدار، امیر حمزه، ملک بهمن، فلک ناز، حمله حیدری از جمله کارهایی بود که باسوادهای خانواده اگر یک جا جمع می‌شدند برای همه فامیل انجام می‌دادند.

توپا ابراهیمی، می‌گوید: با آمدن چله شب اگرچه سختی زمستان در پیش بود اما با افزایش طول روز امید به زندگی بهتر و رسیدن به سال نو که از پی زمستان فراز می‌آمد بر استقامت و ایستادگی در مسیر مقابله با سختی‌های زمستان می افزود.

نگاهی به آیین شب یلدا در کلارستاق، کلاردشت و کجور این محقق و نویسنده غرب مازندران در ادامه، تصریح می‌کند: در کلارستاق تا عباس آباد و تنکابن و کجور در شب‌های چله رسم و رسوم مشترکی وجود داشت. در این شب در روستاها و حتی در شهر بعد از صرف شام، تعدادی از اقوام نزدیک و حتی فرزندان نوه‌ها و قوم و خویش‌ها در منزل یک نفر که سمت بزرگتر را داشت جمع می‌شدند و تا پاسی از شب بیدار می‌ماندند.

در بیشتر خانه‌ها کتاب حافظ و شاهنامه وجود داشته و دارد ولی در جاهایی که افراد با سواد کم بودند یک نفر که مشهور به امیری خوان بود فال امیری می‌گرفت و این شخص که حدود ۸۰ تا ۱۰۰ رباعی امیری را در خاطر داشت و از حفظ بود برای آل خانه فال می‌گرفت.

شیوه فال نیز به این گونه بود در این شب هر فردی نشانی را از جمله سنجاق سر و سینه و یا انگشتری خود را درون کوزه‌ای می‌انداخت و دختر بچه‌ها که نماد پاکی و زیبایی بودند دست را درون کوزه می‌برده و برای امیری خوان نشان را در می‌آورد. امیری دو بیتی برای صاحب مال دو بیتی یا همان طالبا را و یا همان امیری را می‌خواند.

میوه‌های خشک شده مهمان سفره‌های شب یلدا

 توپا ابرهیمی می‌گوید: در اکثر روستاهای منطقه برای شب یلدا، بانوان و کدبانوها از تابستان تا پاییز شروع می‌کردند به خشک کردن میوه‌ها و تنقلاتی که خود تهیه می‌کردند.

کدوهای ورق ورق شده و خشک شده یکی از این تنقلات بود که در شب چله در آب گرم خیس داده می‌شد و بعد تناول می‌شد که مزه‌ای ترش و شیرین دارد.

 از دیگر تنقلات و میوه‌های این شب می‌توان به گلابی جنگلی یه همان «حمرو» سیب جنگلی، کنس، سیاه ولیک، الندری و آلوچه‌های خشک شده، گندم برشته یا همان «هشتیکا » و همچنین گردو نیز اشاره کرد.

 قصه گویی یکی دیگر از آیین‌های شب چله در این منطقه بوده که بسیار متداول بود و در بین خانواده‌ها از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود. در این شب شاهنامه خوانی، رستم نامه، امیر حمزه صاحب قران نامدار، ملک بهمن، ملک جمشید و قصه‌هایی از این دست بنا به سلیقه خواننده و اهل خانه گفته می‌شد.

مادر بزرگ‌ها و پدر بزرگ‌ها نیز قصه‌های معمول مازندرانی را برای فرزندان و نوه‌های خود روایت می‌کردند.

آئین شب چله در کجور

وی می‌افزاید: مردم کجور در این شب که آن‌را شب چله نیز می‌نامند معتقدند باید چهل نوع خوراکی برای خوردن آماده کنند تا بلندای شب یلدا را با آن همراه با شادی سپری کنند که این امر به‌صورت نمادین و با تهیه غذاها و تنقلات محلی در کجور انجام می‌گیرد که در کنار آن فانوس به عنوان نماد روشنایی و خوشبختی تا شب یلدای سال بعد روشن می‌شود. مردم کجور در گذشته با شکستن ۱۰ عدد گردو خوش اقبالی یا بد اقبالی افراد را در آن می‌دانستند به گونه‌ای که اگر گردوی شکسته شده به نام فردی سالم بود وی سالی خوش شانس در پیش دارد و در غیر آن بد شانسی گریبانگیر او خواهد شد.

نازکه نون غذای سبک مورد علاقه در بین مردم منطقه

این نویسنده غرب مازندران می‌گوید: یکی دیگر از رسومات این شب، پختن نانی خوش طعم معروف به نازکه نون توسط کدبانوها بود که این نان با آرد و مقداری دمبه گوسفند و یا چربی بز و زردچوبه و خرده‌های گردو تهیه می‌شد که بسیار خوش؟ طعم بود و هواخواهان زیادی در بین خانواده‌ها داشت.

 از دیگر غذاها و تنقلات این شب می‌توان به سیب زمینی طبخ شده در زیر آتش خاکستر اشاره کرد که محبوبیت زیادی داشت.

 قصه‌گویی یکی دیگر از آیین‌های شب چله در این منطقه بوده که بسیار متداول بود و در بین خانواده‌ها از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود. در این شب شاهنامه خوانی، رستم نامه، امیر حمزه صاحب قران نامدار، ملک بهمن، ملک جمشید و قصه هایی از این دست بنا به سلیقه خواننده و اهل خانه گفته می‌شد.

مادر بزرگ‌ها و پدر بزرگ‌ها نیز قصه‌های معمول مازندرانی را برای فرزندان و نوه‌های خود روایت می‌کردند.

 شب یلدا در کلارستاق

توپا ابراهیمی در ادامه گفت‌وگوی خود درباره برخی رسوم در کلارستاق می‌گوید: شب یلدا در این منطقه به علت ییلاق و قشلاقی که می‌کردند چندان ظهور و نمود نداشت زیرا با بارش باران برف راه‌ها بسته می‌شد و رفت و آمد را با سختی مواجه می‌کرد.

وی می‌افزاید: در برخی روستاهای کلارستاق به علت هم زمانی با زایمان احشام و تامین علوفه، چندان یلدا یا همان شب چله را نمی‌شناختند. بر این اساس شب چله در این منطقه مهجور ماند.

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۲۹ آذر ۱۴۰۱ / ۱۴:۴۵
  • دسته‌بندی: مازندران
  • کد خبر: 1401092919905
  • خبرنگار : 50201