استقبال از مسئولان رده بالای خارجی به طور معمول در پاویون جمهوری فرودگاه مهرآباد توسط یکی از اعضای هیات دولت انجام می شود. تشریفات حکومتی از صف منظم دژبانان ارتش تا فرش قرمز و استقبال مسئولان، به طور منظم و مشخص مرحله به مرحله تا پایان مراسم انجام می شود. عکاسان خبری نیز در جایگاه خود منتظر فرود هواپیمای مهمان می مانند و پیش از آغاز رسمی مراسم، عکاسی از حواشی را آغاز می کنند. این عکس نیز پیش از شروع یک مراسم رسمی ثبت شده است. فضای ابری و نور خورشید و ردیف منظم دژبانان ارتش توجه من را به خود جلب کرد و حاصل این توجه، ثبت این تصویر شد.
***********
در رقابتهای پایانی بیست و دومین دوره مسابقات لیگ برتر کشتی آزاد که حساسترین مسابقات انجام میگرفت در حال عکاسی بودم. یکی از مسابقات برای هر دو حریف بسیار چالش برانگیز شده بود. در چند ثانیه آخر همه چیز به کلی تغییر کرد.
فریاد پیروزی، پیروزی ناباورانه در چند ثانیه آخر مسابقه که تماشاچیان را هم شوکه کرده بود. هیاهو در سالن کشتی برای لحظهای از بین رفت و با فریاد کشتیگیر دوباره جان گرفت.
من از ویزور دوربین همه چیز را رصد میکردم که به این لحظه ختم شد و چند عکس گرفتم. دقیقا لحظه سکون در سالن کشتی که با فریاد پیروزی به حد انفجار رسید.
***********
مجتبی، حدود یک ماه قبل زمانی که در حال رفتن به مدرسهاش در منطقۀ دولتآباد شهریار بود، توسط آدمرباها ربوده میشود. در نهایت در عملیات ۱۰ روزه کارآگاهان پلیس آگاهی، کودک به آغوش خانواده بازگشت. لحظه در آغوش گرفتن او توسط پدر و مادرش یکی از بهترین لحظاتی بود که میشد آن را به تصویر کشید.
***********
بعد از دانشگاه علامه طباطبایی، این بار علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت، برای سخنرانی و گفتوگو با دانشجویان در یکی از روزهای آبان به دانشگاه خواجهنصیر رفت. کمی با تاخیر به دانشگاه رسیدم. با پرسوجو سالن همایش دانشکده را پیدا کردم. بیشتر صندلیهای سالن پر بود و سخنگوی دولت مشغول سخنرانی. به نزدیکی سن رفتم و مشغول عکاسی شدم. فضا آرام بود، اما بعد از چند دقیقه و میان صحبتهای جهرمی، ناگهان تعدادی از دانشجویان از گوشه و کنار بلند شدند و با صدای بلند و هماهنگ در مخالفت با سخنگو شعار دادند. شعارها از همان جنس شعارهایی بود که در آن روزها در خیابانها و دیگر دانشگاهها شنیده میشد. دانشجویان معترض به بالای سالن رفتند و به کارشان ادامه دادند و توجهی هم به صحبتهای جهرمی نداشتند که سعی میکرد با شوخی و خنده فضا را به حالت قبل برگرداند. دانشجویان معترض شعارهای مختلفی روی کاغذ نوشته بودند. روی یکی از آنها نوشته بود "آبان شروع شد" که اشاره داشت به حوادث آبان ۹۸. چون حس میکردم دانشجویان دوست ندارند چهرههایشان در عکسها مشخص باشد، منتظر ماندم تا موقعیت مناسبی فراهم شود که شد. بعد از چند دقیقه تصمیم گرفتند به سالن و دوربینها پشت کنند و شعار دادن را ادامه بدهند. از همین فرصت استفاده کردم و از یکی از دانشجویان و کاغذ در دستش عکاسی کردم. فضای دانشگاه ملتهب بود اما کار به درگیری نکشید و دو طیف دانشجویان شعارهای باب میلشان را سر میدادند.
***********
اگر ۴ سال پیش به کیروش میگفتید تمرینات تیمش قبل از جام جهانی را باید با تعداد محدودی از بازیکنان بزرگسال تشکیل بدهد و روی حضور بازیکنان امید و جوانان حساب باز کند، احتمالا رنگش ۱۰۰ بار عوض میشد و بالا و پایین فوتبال ایران را میشست و میگذاشت کنار. اما این بار که لقمه حاضر و آماده به او رسیده بود، قضیه فرق میکرد. آرامتر شده بود و پرش خیلی به پر کسی نگرفت. تقریبا با همه شرایط کنار آمد و تیمش را با هر چه بود و نبود آماده جام جهانی قطر کرد. اینجا و در یکی از تمرینات داشت با روشی روی سیستم عصب - عضله بازیکنان کار میکرد تا در لحظات حساس بتواند در عین سرعت، تصمیم درستی بگیرند. اما تصمیم درست گاهی از قلب آدم بیرون میآید و نتیجه حساب و کتاب منطقی نیست. ایران ولز را برد و به انگلیس و آمریکا باخت. ۳ امتیاز برای صعود کافی نبود و قلب کسی هم تسخیر نشد. سرنوشت کارلوس؟ گویا آب و هوای ایران باز هم به او ساخته است.
***********
با اعلام میزبانی کرمان برای برگزاری سوپرجام ایران بین تیمهای استقلال و نساجی مازندران، خودم را برای عکاسی از یک جشن قهرمانی دیگر آماده کردم و چون چندین جشن قهرمانی را عکاسی کرده بودم میدانستم صحنههای جذابی را میتوانم ثبت کنم. بازی که تمام شد، خودم را سریع به جایگاه عکاسان رساندم تا جای مناسبی پیدا کنم. منتظر ایستادم، جام به کاپیتان استقلال داده شد و من مشغول عکاسی شدم، کاپیتان جام را بالای سر برد و تمام؛ همه جشن قهرمان سوپرجام همین بود. من متعجب در حال ثبت لحظاتی بودم که برای اولین بار میدیدم و همچنان منتظر شادی؛ اما هیچ چیز مثل قبل نبود وخبری از جشن و آتش بازی نبود وجشن سوپر جام خیلی کوتاه تمام شد، من لحظاتی را دیدم و ثبت کردم.
***********
قزل اوزن رودخانه نام آشنای شمال غرب کشور است؛ این رودخانه پرآبترین و طولانیترین رودخانه شمال غرب کشور محسوب میشود که از کوههای چهل چشمه استان کردستان سرچشمه میگیرد و پس از گذر از استانهای آذربایجان شرقی و زنجان در نهایت به عنوان اصلیترین منبع تامین کننده آب سد منجیل، به این سد میریزد. میزان حجم آب رودخانه قزل اوزن به قدری زیاد است که اکثر اهالی روستاهای اطراف این رودخانه به کاشت برنج و پرورش و نگهداری ماهی قزل آلا مشغول هستند. خشکسالیهای پیاپی و طولانی سبب شده تا قزل اوزن که در گذشتههای نهچندان دور آن را رودخانه وحشی در فصل پاییز مینامیدند، کاملا خشک شده و به یک رودخانه فصلی تبدیل شود. خشک شدن کامل رودخانه قزل اوزن مشکلات فراوانی را در شمال غرب کشور ایجاد کرده است که برای نمونه میتوان به عدم تامین آب کافی برای مساحت عظیمی از شالیزارهای حاشیه رودخانه و مراکز پرورش ماهی اشاره کرد. خشک شدن کامل قزل اوزن زنگ خطر جدی را برای شالیکاران گیلانی نیز به صدا درآورده است، زیرا با تامین نشدن آب کافی برای سد منجیل توسط این رودخانه، عملا کشت برنج در بخشهای زیادی از استان گیلان هم ناممکن است.