به گزارش ایسنا، زبانها و لهجههای شاخۀ جنوبی از دستۀ غربی بدین قرارند: فارسی دری که اهم زبانها و لهجههای ایرانی و زبان رسمی و ادبی ایران بوده است، دنبالۀ فارسی میانه (پهلوی) و فارسی باستان است و از زبان قوم پارس سرچشمه میگیرد.
آغاز زبان فارسی دری را باید از نخستین آثاری که پس از اسلام به این زبان بهوجود آمده محسوب داشت. تحول مهم اجتماعی و سیاسی و مذهبی که با نفوذ اسلام در ایران حاصل شد، در زبان رسمی ایران مؤثر شد. زبانی که پس از اسلام به خط عربی (بهجای خط پهلوی) ضبط شد و قدیمیترین نمونههای آن را در اشعار حنظلۀ بادغیسی و محمد وصیف سیستانی و شهید و رودکی مییابیم، تغییر اساسی نیافته است.
زبان فارسی در قواعد دستوری دنبالۀ فارسی میانه است و با آن تفاوت چندانی ندارد (از جمله تفاوتهای معدودی که دارد این است که در فارسی کنونی ماضی افعال متعدی نیز مانند افعال لازم صرف میشود، مثلاً: نوشتم، نوشتی، نوشت... مانند: آمدم، آمدی، آمد... و حال آنکه در فارسی میانه اولی بهوسیلۀ ضمایر ملکی و دومی با مضارع فعل بودن صرف میشود.) اما از حیث لغات و کیفیات صوتی این دو زبان را میتوان ممتاز از یکدیگر شمرد.
از حیث لغات، زبان فارسی مواد بسیار از سایر زبانهای ایرانی و غیرایرانی مانند پارتی (شهر، فرشته، فرزانه، شاهپور و غیره) و سغدی یا زبانهای نزدیک به آن و ترکی و مغولی و چینی قرض گرفته است و اخیراً عدهای از کلمات مردم مغربزمین نیز وارد فارسی شده است. (اسکناس، دیکته، بانک، ماشین، آدرس و غیره)
از طرفی کلمات و افعال اصیل ایرانی بسیاری در زبان فارسی بهجا نمانده و یا از بعضی فقط مشتقاتی در فارسی باقی است.
اما لغات عربی که قسمت عمدۀ لغات اداری و سیاسی و علمی و فرهنگی فارسی متداول را فراهم میکند. هرچند بسیاری از این لغات در صورت و معنی و تلفظ با اصل عربی تفاوت یافته و صورت ایرانی بهخود گرفته است.
زبان فارسی از میان زبانهای جدید ایرانی تنها زبانی است که ادبیات وسیع و طراز اول بهوجود آورده و نیز در همۀ لهجههای ایرانی تأثیری عمیق کرده و در بسیاری از نواحی بهخصوص نواحی شرقی ایران، جایگیر لهجهها و زبانهای دیگر ایرانی شده است.
فارسی تاجیکی نیز که در تاجیکستان شوروی رایج بوده است، همچنین فارسی افغانی، هر دو اصلاً همان فارسی دریاند و در نوع ادبی تفاوت آنها با فارسی متداول ایران زیاد نیست. ولی لهجههای تاجیکی و لهجههای فارسی افغانی چنانکه در محاوره به کار میرود با فارسی ایران امروز تفاوتهای متعدد دارد، بهخصوص در قواعد صوتی و حقاً باید صورت محاورهای آنها را لهجههایی از زبان فارسی شمرد. در تاجیکستان نخست خط لاتین و سپس خط روسی برای نوشتن اختیار شد. (خط عربی هم گاه بهکار میرفت) امروز همان زبان محاوره است که در تاجیکستان اعتبار ادبی یافته و در آثار مکتوب هم به کار میرود. این معنی تاجیکی را از زبان ادبی فارسی بهتدریج دورتر کرده است. بهعکس صورت کتابی فارسی افغانی از فارسی کتابی ایران چندان دور نیست.
لهجههای یهودیان ایران و یهودیان سمرقند و بخارا نیز اصولاً از متفرعات فارسی است که با عدهای از لغات عبری آمیخته است، ولی بعضی تفاوتها و بخصوص تفاوتهای صوتی و حفظ بعضی صور قدیمی، به آنها صورت لهجۀ فرعی میدهد.
سایر لهجههای جنوبی عبارتند از لری، بختیاری، لکی و فروع آنها (که همه را میتوان تحت عنوان کلی «لری» ذکر کرد) و دزفولی و لهجههای فارس از جمله لاری و بندری (درمیناب) و لهجههای میان فارس و لوچستان در شمرق میناب که در آنها دو دسته لهجۀ عمده میتوان تشخیص داد: یکی لهجههای پیزگی و دیگر لهجههای غیر آن و لهجۀ کومزاری در شبه جزیرۀ عمان که با فارسی و لری رابطۀ نزدیک دارد.
لهجههای ایرانی کنونی در مرحلۀ واحدی از تحول نیستند. بعضی مانند فارسی و لری و کردی و تاکستانی در تحول بیشتر رفتند و نسبت به صورت قدیم خود سادهتر شدهاند. مثلاً در فارسی از تعریف اسامی و تشخیص جنس و به کار بردن صیغه تثنیه اثری نمانده و از دستگاه مفصل افعال قدیم نیز صورتهای معدودی باقی مانده و عدۀ پیشوندها و پسوندهای رایج قدیم نیز تقلید کلی یافته و برای ادای اینگونه معانی وسایل تازه از قیبل بهکار بردن حروف اضافه و ساختن افعال مرکب معمول شده است.
بعضی دیگر از لهجهها مانند آسی و پشتو و بلوچی برعکس محافظهکارترند و نزدیکی آنها به صورت قدیمتر زبانهای ایرانی بیشتر است.
تعریف اسامی در غالب لهجههای دستۀ غربی از میان رفته، اما در بعضی اثری از آن بهجاست. مثلاً در کردی هنوز حالت فاعلی و غیرفاعلی (متمم) دو صورت جداگانه دارد. در بلوچی علاوهبر این دو حالت اضافی نیز صورت جداگانه دارد.
در سمنانی نیز دو حالت اصلی موجود است در تاکستانی نیز اثری از تصریف اسامی در بعضی موارد باقیمانده. در طاشی و خلخالی حالت فاعلی از غیر آن عموماً ممتاز است. در هرزنی تصریف اسامی صورت کاملتری دارد، هرچند خواتیم اسامی دنبالۀ خواتیم قدیم نیست بلکه از نو درست شده.
منبع: «زبانها و لهجههای ایرانی» نوشتۀ احسان یارشاطر (دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال پنجم، مهر و دی ۱۳۳۶، شماره ۱ و ۲ (پیاپی ۱۷ و ۱۸))
انتهای پیام