امین محمودزاده مدرس دانشگاه در رشته مرمت که فارغالتحصیل مرکز آموزش عالی میراثفرهنگی است، درباره ماهیت این مرکز به ایسنا گفت: مرکز آموزش میراث فرهنگی از نظر سطح آموزش از تمام دانشگاها و گروههای مرمت بالاتر بود، به طوریکه فارغالتحصیلان کارشناسی مرمتِ این مرکز را در مقطع کارشناسی ارشد از دیگر دانشجویان جدا میکردند، چون اساتید مرکز از نظر تجربه و علم، جزو برترینهای کشور بودند. در واقع مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی شروعی بود برای پیادهسازی تجربیات بومی و ادغام آن با تجربیات جهانی که از هر نظر بهترین اتفاق بود.
او در عین حال اظهار کرد: با وجود اینکه دوره اول همه بورسیه سازمان میراثفرهنگی بودند، اما هیچکدام به صورت بورس استخدام نشدند و تمام کسانی که جذب سازمان یا پژوهشکده میراث فرهنگی شدند یا در آزمون استخدامی کشوری شرکت کردند و یا با توصیهنامه و به بهتر است گفته شود رانتیکه به اعضای سازمان در آن زمان داده شده بود که همین موجبات ایجاد مافیا و گروهها و دستهها در آینده شد، جذب پژوهشگاه میراث فرهنگی شدند.
این کارشناس مرمت افزود: در دوران ابتدایی تمامی بدنه میراث فرهنگی از فارغ التحصیلان مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی بودند، اما بعد از آن تنها در بخش مشاوره و قراردادهای کوتاهمدت از دانشآموختگان مرکز استفاده شد و آنها مجبور شدند جذب بخش خصوصی و یا دانشگاهها شوند و به همین دلیل سازمان میراث فرهنگی که زمانی بهترینها و آشناترین به امور مرمت را جذب میکرد، آهسته آهسته خالی از بدنه کارشناسی خبره شد. این سازمان مملو شد از کارشناسان استخدامی که تنها از سد بخش عمومی گذشته بودند و هیچ آشنایی با مرمت و سازمان نداشتند و ادارات کل هم برای جذب آنها اجبار داشتند. با فوت دکتر شیرازی، مرکز آموزش عالی رو به افول گذاشت. همچنین جذب اساتیدی که تنها با رانت هیأت علمی شده بودند و از همان ابتدا به دنبال ادغام و استخدام در دانشگاههای سراسری بودند مرکز را به سقوط برد و به همین اندازه سازمان میراث فرهنگی از بدنه کارشناسی بیبهره شد.
محمودزاده معتقد است: تقریبا تمام اعضای هیأت علمی مرکز آموزش عالی میرا ثفرهنگی در رشتههایی مانند موزهداری و یا مرمت، افرادی بودند که تحصیلات این رشتهها را نداشتند. همین موضوع موجب ایجاد مافیایی شد که اجازه حضور و نفوذ فارغالتحصیلان مرمت و موزه را به بدنه میراث فرهنگی نمیداد و این اتفاق حتی در سازمان نظام مهندسی و جاهای دیگر هم رخ میداد. به عنوان مثال هنوز به دلیل حمایت نکردن همین کادر (نظام مهندسی) بهویژه معماران، مرمت نتوانسته نهاد مستقلی برای خود ایجاد کند و سازمان میراث فرهنگی هنوز اجباری در استفاده از مرمت و موزهدار در پستهای مرتبط ندارد. این موضوع موجب بیفایده شدن رشته مرمت و موزه چه در درون و چه در بیرون وزارتخانه میراث فرهنگی شده است. در واقع بی اثر کردن یک رشته دانشگاهی چه در درون و چه در بیرون وزارتخانه، توسط مافیایی از مرکز آموزش عالی میراثفرهنگی شروع شد.
این کارشناس مرمت در ادامه اظهار کرد: رشته کارشناسی و کارشناسیارشد در حیطه میراث فرهنگی بهویژه مرمت و موزه در بسیاری از دانشگاهها ایجاد شده، اما لازمه یک دانشآموخته در رشتهای مانند مرمت و موزه برای فعالیت در عرصههای حرفهای و عملی، تجربه و اتصال به اساتیدی است که در عرصه علم و عمل فعالیت داشته باشند؛ چراکه برای حفاظت از یک داشته میراث فرهنگی جای خطایی وجود ندارد و یک اشتباه موجب نابودی آن داشته فرهنگی میشود. بر این اساس باید درصد خطا را به پایینترین حد رسانید. همچنین دور بودن ذهنیت فارغالتحصیلان از امکانات و داشتههای وزارتخانه میراثفرهنگی موجب بیاثر شدن تمامی دروس در دانشگاهها شده است. در مرکز آموزش عالی میراثفرهنگی فارغالتحصیلان مستقیم به بدنه سازمان میراث فرهنگی متصل بودند و در طول تحصیل تجربیاتی کسب میکردند و میکردیم که شاید حاصل دهها سال سعی وخطا بوده است.
محمودزاده که با احیای مرکز آموزش عالی موافق است، گفت: احیای این مرکز باید با قابلیتهای جدید انجام شود، این مرکز قابلیت پرورش و نوسازی کادر استادکاران مرمتی، کارمندان و کارشناسان موزه، مرمت و دیگر عرصههای میراثفرهنگی در سراسر کشور را دارد که به واسطه جذب نکردن صحیح، بدون اطلاع از قوانین و تکنیکها وارد وزارتخانه شدند و بزرگترین عامل آسیب به داشتههای میراث فرهنگی ایران شدهاند و لزوم آموزش در حین خدمت آنها فراموش شده است. باید از ترکیب کادر مجرب دانشگاهی غیرِ میراثی و نیروهای باتجربه وزارتخانه استفاده کرد تا این تعامل موجب غنی شدن هر دو سمت شود و باعث ایجاد رانت نشود.
انتهای پیام