رضا دبیرینژاد، موزهدار و یکی از فارغالتحصیلان مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی در ادامه مجموعه گفتوگوهای ایسنا درباره ضرورت بازگشایی مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی که سالهاست به بهانههای نامشخصی تعطیل شده است، نگاه منتقدانه خود را بیشتر به وضعیت و سرنوشت متخصصان و فارغالتحصیلان این مرکز آموزشی معطوف کرد.
او در این باره به ایسنا گفت: متأسفانه در حوزه فرهنگ اشکالاتی داریم، برای مثال حوزه فرهنگ را امری همگانی فرض میکنیم و بر این اساس همه فکر میکنند که میتوانند در باره آن نظر دهند و کمتر پیش میآید که مانند سایر حوزهها و رشتهها، متخصصان علوم انسانی بر مسند این حوزه بنشینند. این موضوع در حوزه میراث فرهنگی نیز صدق میکند و کم پیش میآید که در حوزه مدیریت این حوزه از متخصصان، فارغالتحصیلان و یا صاحبان تجربه این رشته استفاده شود. در عین حال این حوزه را به راحتی به افرادی میسپاریم که به نظر چون تجربه فرهنگی دارند، میتوانند در آن صاحبنظر باشند و مدیریت کنند.
دبیرینژاد اضافه کرد: بخش آسیبدیده در میراث فرهنگی همینجاست؛ مبنا هرچیزی جز تجربه، تخصص و مهارت فرد است، برای مثال وقتی پیمانکاری برای مرمت یک گنبد انتخاب میکنیم مبنا باید تخصص، تحصیل و تجربه فرد باشد، یا مدیر یک موزه باید یا متخصص موضوع موزه باشد، یا فردی باشد که صاحب تجربه در حوزه موزهداری باشد.
او افزود: این در حالیاست که در حوزههای دیگر همچون حوزه پزشکی استفاده از متخصصان خیلی مهم است و برای ریاست یک بیمارستان از فردی استفاده میکنند که پزشک باشد نه اینکه یک مرمتگر را رییس یک بیمارستان کنند. این حساسیت در حوزه فرهنگ و خصوصا میراثفرهنگی وجود ندارد، در حالیکه اهمیت برابری دارند. منظورم صرفا افرادی که در بدنه وزاتخانه هستند، نیست.
رییس موزه ملک بیان کرد: در حال حاضر کلی موزه خصوصی مجوز گرفته که هیچکدام از آنها نه تحصیلات مرتبط با موزهداری دارند و نه یک کارشناس موزهداری را به کار گرفتهاند و طبیعتا عواقب دارد. این روزها کسی که موزه دارد، ادعای موزهداری هم دارد، بدون آنکه دانش آن را داشته باشد. بعد این پرسش مطرح میشود که چرا این موزهها فعال نیستند. موزههای ما در خیلی از نهادها و مراکز کارشناس موزهداری و کارشناس مرمت آثار به کار نگرفتند، هر ۹۰۰ موزهای که گفته میشود در کشور داریم، کارشناس موزهداری دارند؟ کارشناس مرمت آثار دارند؟ این موضوع در حوزههای مرمتی، ابنیه تاریخی و ... نیز صدق میکند.
دبیرینژاد که از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ در مرکز آموزش عالی میراثفرهنگی دانشجو بود، در ادامه گفت: بیمار شدن یک آدم را میبینیم، ولی حواسمان نیست که اگر یک بنای تاریخی یک اثر تاریخی و موزهای به واسطه نبود تخصص آسیب ببیند، اثراتش تا سالهای سال باقی خواهد ماند و جبرانناپذیر است.
او سپس درباره سرنوشت فارغالتحصیلان مرکز آموزش عالی میراثفرهنگی اظهار کرد: در سازمان میراثفرهنگی که تازه ایجاد شده بود با کمبود کارشناس و کاردان مواجه شدند و بر این اساس دانشکده میراث فرهنگی ایجاد شد. در ابتدای امر تعهدی ایجاد کردند که از فارغالتحصیلان این دانشکده در بدنه سازمان میراث فرهنگی استفاده کنند. با این تعهد، ابتدا کاردان و تکنسین و بعد کارشناس تربیت کردند و حتی برنامهریزی شد که در کدام استانها کار کنند، اما پس از گرفتن نیروهای کاردانی از این دانشکده، این تعهد برداشته شد و تقریبا ۸۰ درصد از دورههای کارشناسی جذب نشدند. عملا میراثفرهنگی از سرمایههایی که خودش تربیت کرده بود به عنوان بازوی اجرایی و اهل خانواهاش استفاده نکرد.
این موزهدار افزود: در حال حاضر نسل اول جذب شدههای کاردانی یا نسلهای گذشته متخصصان میراثفرهنگی یا بازنشسته شدهاند و یا از میان ما رفتهاند. از آنها با عنوان پیشکسوت نام میبریم و به تجلیل از آنها بسنده میکنیم، درحالیکه مسأله ما ضمن احترام به پیشکسوتان، پاسخ به نیازها و شرایط موجود است. وقتی میخواهیم یک مدیر یا کارشناس انتخاب کنیم باید بدانیم فهرستی از جمع متخصصان آن حوزه را موجود داریم. وقتی یک پیشکسوت در حوزه میراثفرهنگی بازنشسته میشود، ما بدل آن را نداریم و یا برای انتخاب یک مدیر مرمتی، حتی ۱۰ تا گزینه جایگزین هم نداریم.
دبیرینژاد با بیان اینکه گسستی در حوزه میراثفرهنگی اتفاق افتاده است، گفت: مجوعه کارشناسانی که تربیت شدند و فارغالتحصیلان دانشگاهی، بیرون از خانواده میراثفرهنگی قرار گرفتهاند و این خانواده به جای متخصصان از افراد غیرمتخصص عضو میگیرد. در حال حاضر دانشگاههای سراسر کشور کارشناسانی در حوزه میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی تربیت میکند، اما مسأله این است وقتی راهکار جذب ندارند، تحصیل بدون جذب و بازاریابی هم سبب دافعه میشود. بسیاری از دانشجوهای این رشتهها، وقتی احساس کردند امکان به کارگیریشان وجود ندارد و آینده کاری در رشته تحصیلیشان ندارند، انصراف دادند. سالهاست در رشته موزهداری در سطح کارشناسی ریزش داریم و دانشجویان امیدوار نیستند که بعد از فارغالتحصیلی در فضای این رشته فعالیت کنند.
او تاکید کرد: مسأله اینجاست که باید زمینههای اشتغال این دانشجویان را ایجاد کنیم و علاوهبر ترویج رشتههایی چون موزهداری زمینه به کارگیری آنها را هم ایجاد کنیم. ما در مقابل تمام موزهها، بناهای تاریخی و محوطههای باستانی کشور مسؤول هستیم و مهم نیست که این رشتهها در اختیار کدام نهاد هستند. وقتی صحبت از موزه میکنیم از یک جمع بزرگ میگوییم و رشد موزهها به تک تک موزهها منوط است و نمیتوان فقط به یک موزه اکتفا کرد. به کارگیری متخصصان در موزههای مختلف کمک میکند که جامعه موزهداری ما رشد کند.
این موزهدار با بیان اینکه رشد نامتوازن یا رشد نکردن در فضای میراثفرهنگی، این حوزه را با بحران روبرو کرده است، گفت: وقتی صحبت از میراثفرهنگی میکنیم برای اینکه در جامعه امروز نقش داشته باشد و باعث شور و نشاط شود باید همه بناهای تاریخی، همه محوطههای بستانی و تمام صنایعدستیها را وارد چرخه جامعه کنیم.
دبیرینژاد همچنین بیان کرد: زمانیکه متخصصان را نادیده میگیریم، عملا تخصص را نادیده گرفتهایم و در این حالت نمیتوانیم از استانداردهای نقش دانشِ مرتبط صحبت کنیم. در واقع نبودن متخصصان در مسیر و جایگاههای سیاستگذاری، تصمیمگیری و مدیریتِ موضوع عملا حوزه میراث فرهنگی را با تضعیف دانش روبرو کرده و تضعیف دانش در حوزه میراثفرهنگی، یعنی بسترسازی برای بحرانهای متعدد و امکان آسیبهای متعدد بر آثار تاریخی و فرهنگی که خواه ناخواه اثرات درازمدتی خواهد داشت.
انتهای پیام