علیرضا رفیعی، روانشناس و مشاور خانواده در یکی دیگر سلسله نشستهای طرح ملی فصل سخن با عنوان شهرتاب که بعدازظهر سهشنبه (۲۵ مردادماه) با محور گفتوگو درباره کتاب «فلسفه ای برای زندگی» نوشته ویلیام اروین با ترجمه محمود مقدسی در باشگاه ورزشی فیتنس کلاب برگزار شد، گفت: دکتر ویلیام اروین باتوجه به شغل خود با جوانانی مواجه بوده است که در محدوده ۲۰ سالگی تصویرهایی از زندگی خود در آینده دارند و فکر میکنند دنیا جلوی پای آنها فرش قرمزی پهن کرده تا بتوانند در آینده، خوشبختی را با کسب موقعیتها و ثروت و شهرت به دست آورند، یعنی تصورشان این است که آینده از آنها است و باید به گونهای جذابیتها و هر آنچه ارمغانآور مفهوم خوشبختی است را به دست آوردند. آنها وقتی که به میدان و عرصه پیگیری اهداف خود وارد می شوند متوجه خواهندشد که قصه به این آسانی نیست و به تکاپو میافتند تا با هر زحمتی که شده به اهداف خود دست پیدا کنند. بعد از یک دهه از زندگی یعنی حدود ۳۰ سالگی به این نتیجه میرسند که باتوجه به اهداف دنبالشده، به نتایجی رسیدهاند و اگرچه با آن چیزی که میخواستند تفاوت دارند ولی شرایط بدی ندارند به همین جهت به این جمع بندی میرسند که باید تلاش خود را مضاعف کنند و در آینده به آن چیزهایی که دلشان میخواهد برسند.
او ادامه داد: حتی بعد از اینکه به بسیاری از شرایط خوب در زندگی میرسند و وضعیت مالی و حتی جایگاه اجتماعی قابل توجه و قابل احترامی به دست میآورند اما احساس میکنند که به خوشبختی دست پیدا نکردهاند و برای آنها سوالات بنیادین به وجود میآید و درنتیجه، تحلیلهای غلط یا درستی خواهندداشت که اگر تحلیل آنها درست باشد نتیجهگیری درستی اتفاق میافتد و مسیر خود را پیدا میکنند ولی غالباً تحلیلها غلط و نتیجهگیریها نیز غلط خواهدبود و عنوان میکنند که ما به خاطر اینکه اهداف سهلالوصول را نادیده گرفته و به دنبال اهداف بلندمدت رفتهایم، درنتیجه، نتوانستهایم حس خوشبختی را برای خود به ارمغان آوریم و اهداف بلندمدت، ما را از اهداف کوتاه مدت بازداشته است؛ در این مقطع ممکن است به این نتیجه برسند که شرایط جدیدی را ایجاد کنند و به حال و لذایذی بپردازند که شاید به خاطر آیندهگریها از آن غافل شدهاند اما بعد از مدتی نتیجهگیری میکنند که این هم آن چیزی نیست که میخواستند.
این روانشناس تصریح کرد: در این مرحله برای انسان سوالات اصلی درباره معنای زندگی به وجود میآید که آیا کل زندگی همین بود؟! و به این نتیجه میرسند که به فلسفه و معنا برای زندگی نیاز دارند تا اهداف خود را به درستی تعریف کنند. البته چقدر خوب است که این مسئله در سنین برای انسان رخ دهد ولی با تأسف باید گفت بعید است و این قصه با توجه به مقتضیات روحی و روانی دوران نوجوانی، جوانی، بزرگسالی و میانسالی، غالباً از روندی که دکتر ویلیام اروین مطرح کرده تبعیت میکند؛ اما فلسفهای که بتواند برای ما در زندگی معنای درستی را به ارمغان آورد و ما از احساس رضایتمندی، خوشنودی و خوشبختی کنیم چه میتواند باشد؟ شاید بسیاری از مکاتب دوران پیش از میلاد مسیح درصدد پاسخ به این سوال بودند یعنی در زمانی که فلاسفه به نوعی فیلسوفِ زندگی بودند یعنی حدود ۶ قرن پیش از میلاد مسیح که اتفاقی شگرف در جهان افتاد و تقریباً در یک محدوده زمانی، فیثاغورث در ایتالیا، آناکسیماندوس و تالِس در یونان، کنفوسیوس در چین و بودا در هند به فلسفهورزی میپردازند و به نظر میآید برای جهان، فلسفه یا چراییِ هستی موضوعی جدی میشود.
او با اشاره ظهور مکتب رواقی، اضافه کرد: رواقیون به دنبال این بودند که به زندگی با گونهای از پارادوکس نگاه کنند یعنی هم از آن اجتناب داشته باشند و هم به سمت آن مایل باشند. در جستجوی خوشبختی باشند اما این سعادت وبال گردن آنها نشود که نگاه دیگری به سایر جنبههای زندگی نداشته باشند، اما چهار نسل بعد از فوت «زنون» موسس مکتب یونانیِ رواقیگری، این مکتب به رم منتقل شد و تغییراتی در آن اتفاق افتاد. مبنای دیدگاهِ مطرح شده از سوی زنون در رواقیگری، فلسفه زندگی است اما هم به اخلاقیات و هم به فیزیک و منطق میپردازند درحالیکه وقتی این مکتب به رم منتقل شد جنبههای فیزیک و منطق آن کاهش پیدا کرده و در مورد مباحث اخلاقی نیز تغییراتی در آنها ایجاد شد.
این روانشناس و مشاور خانواده تأکید کرد: موضوع مهم در پیدایش مکتب رواقیگری و اصلیترین مفهوم در مکتب زنون این بود که هدف و معنای درست زندگی چه چیزی میتواند باشد؟ بر این اساس، زنون زندگی فضیلتمند را مطرح میکند که میتواند حس شادکامی یا احساس رضایت را به دنبال داشته باشد. از دیدگاه زنون زندگی فضیلتمند آن است که انسان به تبع طبیعت و سرشتی که دارد برای آن آفریده شده است.
رفیعی با بیان اینکه انسان ویژگی خاصی به نام اندیشه و تفکر دارد، ادامه داد: در تعاریف مکتب رواقی که ازسوی زنون مطرح شده هدف اصلی زندگی فضیلتمند این است که زندگی، مبتنی بر تعقل و عقلگرایی برای انسان اتفاق میافتد. وقتی ما اندیشمندانه زندگی کنیم این نوع زندگی میتواند منافعی داشته باشد که مبتنی بر زندگی اجتماعی است بنابراین عاقلانه و اجتماعی زندگی کردن در دیدگاه رواقی بسیارمهم است.
او بیان کرد: مفهوم فضیلتمند زندگی کردن برای رُمیها مفهوم آشنایی نبود اما معنی آرامش کاملاً ملموس و تعریف شده بود، به همین دلیل وقتی مکتب رواقیگری در رم مطرح میشود فضیلتمندانه زندگی کردن بهصورت زندگی همراه با آرامش معنا میشود.
این مشاور خانواده با اشاره به راهکارهای روانشناختی رواقیگری که در کتاب فلسفهای برای زندگی مطرح شده است، گفت: اولین نکته این کتاب که درخصوص راهکارها مطرح شده این است که در جریان زندگی و از ابتدا تا انتها با رنج و محنت بسیاری مواجه میشویم که این رنج و محنتها میتواند ما را آشفته کرده و آرامش را از ما بگیرد؛ رواقیها برای اینکه بتوانند با رنج انسان کنار بیایند راهکارهایی ارائه کردهاند که اولین راهکار آنها این است که پیش از آنکه اتفاق ناگواری رخ دهد در مورد آن فکر کنیم و در ذهن خود با آن حادثه روبه رو شویم تا سختی آن حادثه کاهش پیدا کند.
رفیعی افزود: اولین موضوعی که با اندیشیدن به حادثه ناگوار پیش میآید پیشگیری است، دومین نکته این است که اندیشه به وقوع آن حادثه باعث میشود که از اتفاق نیفتادنِ آن خوشحال شده و لحظهها را غنیمت بشمارید. این دیدگاه به رواقیون کمک میکند تا بهتر با فقدانها مواجه شوند و چون فقدان رخ نداده حس بهتر و شادکامی بیشتری داشته باشند. این موضوع نشان میدهد که رواقیگری دستوری برای شادکامی است. درواقع رواقیگری شیوهای از زیستن است که اگر در جریان زندگی جاری شود تا فضیلتمند زندگی کنید در ان صورت حتی اگر با فقدان یا رویداد تلخ و ناگواری هم مواجه شوید از آموزههای رواقی در تعامل با آن رویداد استفاده میکنید.
او با بیان اینکه آنچه در مثبتاندیشی مطرح میشود با روانشناسی مثبتگرا تفاوت بنیادین دارد، اظهار کرد: تمام گزارههای مطرح شده در روانشناسی مثبتگرا پشتوانه علمی دارد، اما مثبتاندیشی، گزارههایی است که تحقیقاتی در پشت آن وجود ندارد. مرز نرمال بودن در همه مطالبی که رواقیها مطرح میکنند اهمیت بسیاری دارد یعنی به حادثه ناگوار فکر کنید، اما تنها تا اندازهای که به شما کمک کند از داشتههای خود لذت ببرید و با آمادگی بیشتر و پیشگیرانهتر با غمها مواجه شوید، اما قرار نیست رواقیها خود را دائماً آزار دهند؛ این شیوه، درحقیقت یک مشی زندگی است و درحدی که تعادل حفظ شود کفایت میکند.
رفیعی تصریح کرد: بسیاری از سرفصلهای روانشناسی مثبتگرا با رواقیگری مشابه است و تفاوت آنها در این است که مکتب رواقی براساس زندگیِ جاری و ساری آن دوره از یونانیان مطرح شده است و اگرچه زنون بهعنوان پایهگذار مکتب رواقی در مکاتب مختلف نسبت به موضوع انسان آموزههای مختلفی را داشته است، اما نمیتوان گفت که آن آموزهها به هیچ عنوان علمی نبوده و یا کاملاً آموزههای علمی بوده است، یعنی از آنچه میدیدند استنباط کرده و سعی میکردند گزارههای تعمیمپذیر برای این استنباطها تعیین کنند؛ بنابراین ممکن است بسیاری از مواردِ آن دارای اشتباهاتی باشد، اما در روانشناسی مثبتگرا در مورد هر گزاره علمی باید یک مستند علمی وجود داشته باشد، اگرچه ممکن است به مرور زمان در این مستندات علمی تغییراتی ایجادشود اما بر پایهای از تحقیقات استوار است.
این روانشناس و مشاور خانواده با بیان اینکه یکی از مهمترین آرزوهای بشری دستیابی به آرامش است، اضافه کرد: مواجهه، تکنیکی است که از گذشته وجود داشته و امروز هم وجود دارد و اگرچه امروز دارای مستندات علمی است و در گذشته این چنین نبوده، اما آن زمان هم مواجهه بهعنوان یک تکنیک به شمار میرفت، چراکه سرشت آدمی متفاوت نشده است؛ بنابراین اگر رواقیگری دارای تعالیمی برای پاسخگویی به یک جامعه بود، در جامعه فعلی هم با شرایط موجود میتواند پاسخگو باشد.
رفیعی تأکید کرد: رواقیزیستن به مراقبه نیاز دارد یعنی اگر قرار است مکتب رواقی را برای به دست آوردن آرامش در زندگی خود پیاده کنید یکی از وظایف شما این است که باید مراقبه داشته باشید و این اصول را با استمرار و پافشاری در زندگی خود جاری و ساری کرده و بر اجرای آن اصول مراقبه داشت، یعنی هم مجریِ آن و هم ناظر بر اجرای آن باشیم.
او افزود: به نظر میآید اظهارنظرهای مولف این کتاب در زمینه علم روانشناسی عمیق نیست و اگرچه مطالعاتی در زمینههای مختلف داشته است، اما آموزههای این کتاب درباره رواقیگری مبتنی بر یک فرد خودآگاه است یعنی یک فرد عادی که دچار اختلال خاص روانشناختی نشده و از سلامت روان نرمال برخوردار است؛ بر این مبنا آموزههای این کتاب میتواند آموزههایی موثر و مفید باشد، اما در مورد افرادی که دارای اختلال روانشناختی و بهخصوص اختلالات شخصیتی هستند آیا آموزههای رواقیگری میتواند موثر و مفید باشد؟ پاسخ این است که آن درصد از خودآگاهی باید وجود داشته باشد تا این آموزهها پاسخ دهد.
انتهای پیام