نوری که از پشت پنجره به چشمهایم میخورد خبر از شروع یک روز تازه میدهد، درحالیکه از این پهلو به پهلوی دیگر میشوم به لطف تکنولوژی با حرکت اثرانگشت سریعاً قفل گوشی را باز میکنم و با همان حالت خوابآلود وارد اینستاگرام میشوم.
دنیای واقعی ما آنقدر غرق در فضای مجازی شده که عادت کردهایم روز را با گشتوگذار در اینستاگرام شروع کنیم؛ از دیشب تاکنون استوریهای بسیاری گذاشتهشده، از استوری صبحانه لاکچری با ظروف هزار رنگ و مواد خوراکی خارجی تا استوریهایی که سبک زندگی غربی و پوشش متناقض با قوانین اسلامی را ترویج میدهند.
در چند روز گذشته یکی از همین بلاگرهای ظاهراً خوشبخت اینستاگرام از زندگی عاشقانه و بدون مشکلش طوری تعریف و تمجید میکرد که گویا فیلم هندی تماشا میکنیم. بلاگری که بهظاهر در زمینههایی مانند سبک زندگی، نوع پوشش روز، نوع رفتار با همسر و فرزند و بسیاری از حوزهها متخصص بود، اما اکنون در استوریهایش هزاران حرف اشتباه نوشته و در انتها خبر جدایی از همسرش را داده است؛ حالا این صفحه مجازی مانده و میلیونها فالوری که پشت آن آدمهایی با زندگی واقعی هستند که تصورشان نسبت به زندگی مشترک تغییر کرده است.
یکی از نکات رفتاری جالب چنین بلاگرهایی این است که وقتی در استوریها پای روایت عاشقانه و تبلیغهایی با پشت پرده میلیونی مینشستیم عزیز دلشان بودیم اما اکنون میگویند جدایی یک موضوع شخصی است و در مورد علت آن توضیحی نخواهند داد. حتی گاهی در استوریها مینویسند برای مطلع شدن از ادامه ماجرا پیج زیر را فالو کنید تا به این بهانه چند میلیون دیگری به جیب بزنند.
البته اینکه با رونق تکنولوژی شبکههای اجتماعی همچون اینستاگرام، مشاغل جدیدی وارد بازار کار شدهاند، قابلانکار نیست اما اینکه بلاگرها بدون هیچ منبع علمی، سبک زندگی غلط را ترویج میدهند برای سایر افراد جامعه مشکل ایجاد کرده است، زیرا آنان با اشتراک گذاشتن خصوصیترین اتفاقات زندگی خود سعی در جذب مخاطب دارند و با ویدئوهای غیرواقعی باعث ایجاد چشموهمچشمی، افزایش تجملگرایی، سردی در روابط خانوادگی، طلاق عاطفی و حتی طلاق حقیقی میشوند.
بانوان بلاگر لایفاستایل همسران خود را نیز از شغلهای دیگر به سمت بلاگری آوردهاند تا هر ۲ در این فضا با اشتراک گذاشتن روابط عاشقانه و لاکچری، زوجین را تحت تأثیر قرار دهند و مخاطب جذب کنند.
تعداد بلاگرها و یا شاخهای مجازی در ایران روزبهروز در حال افزایش است، با این روند که به تصویر کشیدن زندگی لاکچری و ترویج مصرفگرایی نوعی کلاس کاری محسوب میشود.
روی دیگر سکّه، بانوان خانهداری هستند که تحت تأثیر تصاویر لاکچری از زندگی بلاگرها، اعتمادبهنفس خود را از دست داده و تصور میکنند ظاهر زندگی همیشه خوشبخت بلاگرها حقیقت دارد. این بانوان وقتی ظاهر زندگی بلاگرها را با باطن زندگی خود مقایسه میکنند احساس شکست و بدبختی به آنها دست میدهد و با همسران خود وارد چالش و تنش میشوند.
از سوی دیگر نیز مردانی وجود دارند که با دیدن چنین رنگ و لعابهایی از زندگی بلاگرها، خانه همیشه مرتب آنها، همسر همواره خوشتیپ و خوشچهره و خندان آنها، غذاهای آنچنانی و این قبیل موارد توقعشان از همسرانشان به طرز فزایندهای بالا میرود و درنهایت اگر همسرشان شبیه بلاگرها نشود بهمرور سردی و طلاق عاطفی و حتی حقیقی در میان آنان رخ میدهد.
در آرزوی بلاگر شدن
فاطمه قربانی یکی از بانوان قزوینی است که مادر یک فرزند است، و زندگی اسلایسی تأثیر به سزایی در زندگیاش گذاشته است.
وی در گفتوگو با ایسنا میگوید: خانهدار هستم و ساعتی از روز را با گشتن در اینستاگرام میگذرانم و غبطه میخورم چرا همسر من، همانند همسر بلاگرهای اینستاگرامی خلاقیت ندارد و به طرق مختلفی سوپرایزم نمیکند.
این بانو بیان میکند: من هم میخواهم همانند زنان دیگر در خانه بنشینم بلاگر شوم و درآمدزایی کنم اما همسرم اجازه نمیدهد و همین موضوع موجب چالش در زندگی روزمرهام شده است.
قربانی اظهار میکند: کوچکترین جزئیات زندگی بلاگرها، باعث بزرگترین حسرتها در زندگی شخصیام شده است. افکاری چون؛ چرا من هزار دست لباس با مدلهای مختلف همانند زنان بلاگر ندارم و حتی تولدهایم به یک کیک ساده و بعضاً خانگی ختم شود؛ اما تولدهای آنان بادکنک آرایی و تشریفات و هزار و اندی شاخه گل و در آخر هم با کادو آیفون ۱۳ سوپرایز میشوند، دست ازسرم برنمیدارد و باعث خوردگی روح و روانم شده است.
مریم که ۱۸ سال سن دارد در گفتوگو با ایسنا عنوان میکند: در اینستاگرام هم سن و سالانم را میبینیم که از کودکی پدر و مادرشان برای آنان زندگی مرفه فراهم کردهاند اما من چنین امکاناتی نداشتهام و این موضوع باعث شده از والدینم از نظر صمیمیت فاصله بگیرم، دائماً به شرایط اعتراض کنم و تنش و جدل در خانواده پیش آید.
وی میگوید: محبوبیتی که بلاگرها بین مردمدارند بسیار وسوسهانگیز است و قصد دارم، از بلاگرهای موفق الگوبرداری کنم و به نظرم شغل بلاگری انتخاب ایده آلی برایم باشد چراکه با این شغل علاوه بر محبوبیت به درآمد هنگفتی خواهم رسید.
ترویج طلاق در فضای مجازی مرا از ازدواج کردن ترسانده است
در ادامه سینا که جوان ۲۶ ساله است در گفتوگو با ایسنا اظهار میکند: مجرد هستم و زندگیهای تجملاتی که در فضای مجازی وجود دارد و در انتها به طلاق ختم میشود من را از ازدواج کردن منصرف کرده است.
وی ادامه میدهد: روزی ۱۲ ساعت کار میکنم اما سرمایه آنچنانی ندارم و همواره فکرم درگیر است که من هم برخی عقایدم را زیر پا بگذارم و مانند برخی پسران بلاگر یک پیج اینستاگرامی راهاندازی کنم.
زهرا که یک جوان ۲۵ ساله است میگوید: اینکه بلاگرها زندگیهای عاشقانه خود را به نمایش میگذراند اما مدتی بعد حرف از طلاق میزنند من را از ازدواج ترسانده است.
وی عنوان میکند: ترویج طلاق در فضای مجازی باعث شده است که من و هم سن و سالانم نسبت به ازدواج دیدگاه خوبی نداشته باشیم.
به گزارش ایسنا، امروزه عادی انگاری موضوعاتی همچون طلاق در فضای مجازی، سبب شده تا جوانان تمایلی به ازدواج نداشته باشند. بنابراین لازم است برخی دستگاههای نظارتی به چنین مسائلی در فضای مجازی بیشازپیش توجه کنند.
تابآوری و سازگاری افراد کاهش پیدا کرده است
فرحناز نظری در گفتوگو با ایسنا درباره چرایی عادی انگاری طلاق، اظهار میکند: در سنتهای قدیمی افراد اعتقاد داشتند باید بالباس سفید به خانه بخت بروند و بالباس سفید نیز به خانه ابدی خود بروند. اما امروزه دیگر این اعتقادات از بین رفته و فقط کیفیت بالا در زندگی برای افراد مهم است. با ترویجهای غلط بسیاری از شهروندان معتقدند، اگر قرار است یک روز هم زندگی کنند باید زندگی خوبی داشته باشند.
وی اضافه میکند: البته روی دیگر سکه، افزایش آگاهی و اطلاعات افراد نسبت بهحق و حقوق خودشان است و نکته مهم این است که امروزه سطح تابآوری و سازگاری افراد در جامعه کاهش پیداکرده و نسبت به کوچکترین مسائل واکنش نشان میدهند و بهصورت هیجانی تصمیم میگیرند.
کارشناس دفتر مشاوره بهزیستی استان قزوین تأکید میکند: یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در ترویج طلاق ارتباطات و الگوبرداری افراد از یکدیگر است که با الگوی اشتباه کسب تجربه میکنند؛ بهطور مثال میگویند یکی از دوستانم از همسرش جداشده اکنون چقدر خوشبخت است پس من هم از همسرم جدا شوم.
وی اضافه میکند: سلبریتیها به دلیل جذب فالور و استحکام ارزش و جایگاهشان جزئیات زندگی روزمره خود را روی مانیتور فضای مجازی به نمایش میگذراند.
نظری ادامه میدهد: بلاگرهایی که پشت پرده فضای مجازی منابع معتبری ندارند و تنها با هنر نمایش گذاشتن زندگی خود فالور جذب کردهاند و حتی برخی آنان بهاشتباه از موضوع طلاق پرده برداشتهاند تا این مسئله عادی انگاری شود.
وی خاطرنشان میکند: مدیریت بخشی از فضای مجازی به دولت و بازرسیهای دستگاههای متولی مربوط میشود، باید در شبکههای اجتماعی ازجمله اینستاگرام فیلترهایی گذاشته شود تا الگوی بدون منبع آگاه رواج پیدا نکند و حتی پیج سلبریتیهایی که مطالب و سبک زندگی به روش غرب را ترویج میدهند مسدود شود.
کارشناس دفتر مشاوره بهزیستی استان قزوین بیان میکند: اولین و مهمترین موضوع این است که افراد با فرآیند سوگ طلاق آشنا شوند اینکه چگونه باید هیجانات این دوره را سپری کنند به آنان آموزش داده شود و تحت تأثیر تبلیغات بی منبع بلاگرها قرار نگیرند.
وی ادامه میدهد: سلبریتیهایی که پس از جدایی به برگزاری جشن طلاق میپردازند قصد دارند که با خوشیهای موقت هیجانات و احساس درونی خود را عادی جلوه دهند و حتی برخی از آنان سریعاً همسر جدیدی جایگزین میکنند تا همسر قبلی خود را از یاد ببرند.
نظری تأکید میکردند: نکته دیگر این است افرادی که در برهه طلاق قرار دارند باید به خودشان اجازه دهند هیجانات منفی بهدرستی مدیریت شود و اگر قرار است انتخاب جدید داشته باشند بهدرستی تصمیم بگیرند و تحت تأثیر قرار نگیرند.
بلاگرها و ترویج فرهنگ متضاد با جمهوری اسلامی
در ادامه محمدصادق جهانبخش در گفتوگو با ایسنا اظهار میکند: سبک زندگی که در فضای مجازی ترویج داده میشود واجد یک شرایط سبک زندگی خاصی است زیرا این سبک زندگی برگرفته از نوع فرهنگ و لایف استایل موجود در غرب است.
وی ادامه میدهد: در فرهنگ غرب مفهومی بهعنوان خانواده وجود ندارد و به همین دلیل در چنین سبک زندگی نوع نگاه دیگری دنبال میشود که بافرهنگ ما تطبیق ندارد و درنهایت سبب عادی انگاریهایی شده است.
کارشناس فضای مجازی تأکید میکند: لازم است به این توجه کنیم فرهنگ خاصی که بلاگرها ترویج میدهند واحد سبک زندگی خاص است و متفاوت با نوع نگاه جمهوری اسلامی و ایرانی است.
وی اضافه میکند: در سبک زندگی غربی طلاق مسئله عادی است و زمانی که زن و مرد از یکدیگر خسته شدند؛ میتوانند بهراحتی طلاق بگیرند وزندگی دیگری را تجربه کنند.
جهانبخش ابراز میکند: باید دقت کنیم که عادی نشدن طلاق نیاز به فرهنگسازی دارد تا مشخص شود الگوبرداری از چه سبک زندگی درست است و در چه شرایطی از طلاق باید بهعنوان راهحل آخر استفاده شود.
وی میگوید: بنیان شبکههای مجازی بر تظاهر کردن و نشان دادن داشتههای خود است و این موارد که در دین و فرهنگ ما ناپسند شمرده میشود در فضای مجازی مایه دیده شدن بیشتر است.
کارشناس فضای مجازی تشریح میکند: نکته دیگر این است در فضای مجازی تظاهر و ریا سبب دیده شدن فرد میشود و فضیلتهای مهم در اولویتهای بعدی موردتوجه بلاگرها قرار دارد.
وی عنوان میکند: برخی افراد با شهوت دیده شدن خودشان را در فضای مجازی به نمایش میگذارند و به چشم و همچشمی و گذشتن از اصول اخلاقی و خط قرمز میپردازند و الگوبرداری از این افراد در دنیای واقعی منجر به اختلافات و طلاق زوجین میشود.
جهانبخش تأکید کرد: باید با تفکر انتقادی و تفکیک دنیای خیالی با دنیای واقعی به موضوع بلاگرها نگاه کنیم زیرا بلاگری که همه کار برای دیده شدن میکند قطعاً برای منفعت اقتصادی است و مخاطب را پلهای برای دیده شدن قرار داده است؛ بنابراین این افراد مورد مناسبی برای الگوبرداری اخلاقی نیستند.
وی تأکید میکند: زندگی واقعی امروز از فضای مجازی جدا نیست و تأثیر این فضا بر زندگی افراد میتواند منجر به طلاق و اتفاقات دیگر شود.
جهانبخش در پایان گفت: ذات شبکههای اجتماعی و فضای مجازی کنونی این است که بلاگران به هر قیمتی لایک دریافت کنند و ما امروزه با لایکهای بیمورد در دامی قرارگرفتهایم که شکارچی خودمان را تقویت میکنیم.
به گزارش ایسنا، یکی از آسیبهای استفاده بسیار از فضای مجازی باعث اختلاف بین زن و شوهر و درنهایت نداشتن خانوادهای شاد و طلاق میشود؛ همچنین امروزه ترویج عادی انگاریهایی که درزمینهٔ طلاق از سوی بلاگرها در فضای مجازی اتفاق میافتد سبب افزایش آمار طلاق و عدم تمایل جوانان به ازدواج شده است و به جرت میتوان گفت فعالیت بی نظارت بلاگرها، ذائقه و درک افراد را از زندگی تغییر دادهاند.
انتهای پیام